تلنگری بی‌رودروایسی!

نوع مقاله : گفت‌وگو

10.22081/mow.2017.65118

تماشای فیلم و عکس‌های مستهجن، نوجوانان را چگونه آدمی می‌کند؟

 تلنگری بی‌رودروایسی!

فاطمه شهابی

اولش از یک کنجکاوی ساده شروع می‌شود. وقتی بی‌خیال نکته‌ای مهم می‌شوند؛ نکتۀ آموزنده‌ای که به آن‌ها می‌گوید، باید به برخی کنجکاوی‌ها افسار زد و اعتنا نکرد تا سر موعد و موقع مناسب موضوع، از راه درستش پرده‌ها کنار برود و موضوع روشن شود. کنجکاوی‌های بی‌خودی، کار دست‌شان می‌دهد. از سر این کنجکاوی‌ها، وارد شبکه‌ها و سایت‌های غیراخلاقی می‌شوند که مثل نخود و کشمش، بسته‌های هرزه‌نگاری بین کاربرانش دست به دست می‌شود. محصول این کارخانه‌های مجازی، عکس‌ها و فیلم‌هایی‌ست که فقط مسائل جنسی را مطرح می‌کند.

اگر خدای ناکرده، روزی این بسته‌ها ـ چه اتفاقی و چه از روی کنجکاوی ـ باز شود، آسیب‌های روانی مصرف‌شان چه بلایی بر سر فرزندان ما می‌آورد؟ به این سؤال مهم در ادامه پاسخ داده می‌شود.

در سه سوت معتادشدن!

 شاید این جمله شما را به خنده وادارد؛ اما اگر چرخی در دنیای معتادان بزنید یا مقاله‌ها و کتاب‌هایی در این زمینه بخوانید، می‌فهمید که بیش از نود درصد آدم‌هایی که به هر چیزی اعتیاد پیدا کرده‌اند، اول همه‌چیز را شوخی فرض می‌کردند و مسخره‌بازی درمی‌آوردند. متأسفانه اعتیاد جنسی واقعیت دارد و شوخی هم با کسی ندارد! اولش این‌جوری شروع می‌شود که برای کنجکاوی، به یکی از سایت‌های مستهجن مراجعه می‌کنند. لینک‌های این سایت‌ها، این طرف و آن طرف زیاد ریخته‌اند. اما این پایان ماجرا نیست. این تصاویر و متن‌ها، آن‌قدر قدرت تخیل شما را به کار می‌اندازند که بار‌ها و بارها، دوباره و دوباره به آن‌ها مراجعه می‌کنند. فرد در ذهن خود، این تصویرها و داستان متن‌ها را بارها و بارها در ذهن خود تصور می‌کند و تحریک می‌شود.

فاجعه‌بار است که نوجوانان تحصیل‌کرده و باهوش، شاید به‌دلیل قدرت تصور بالاترشان، در مقابل این سایت‌ها آسیب‌پذیرترند! خلاصه این‌که یک‌دفعه، آدم به خودش می‌آید و می‌بیند که واقعاً به این سایت‌ها معتاد شده است. درست مثل مصرف‌کننده‌های مواد ـ معتادان به این سایت‌ها هم ـ دیگر با دیدن مثلاً یک عکس یا فیلم در شبانه‌روز راضی نمی‌شوند و وقت بیشتری را صرف تصاویر مستهجن و مستهجن‌تر می‌کنند و البته کم‌کم عوارض این اعتیاد، گریبان‌گیر خانواده و درس و مشق آدم‌ها هم می‌شود.

 معتادی که سرکوب هم شده!

نوجوان‌ها هیچ تصویری واقعی از مسائل جنسی ندارند. حالا فکرش را بکنید که یکی از آن‌ها، بخواهد با دیدن فیلم و عکس مستهجن وارد دنیای بی‎دروپیکر جنسی بشود. اولین چیزی که نصیبش می‌شود، تصویری غیرواقعی از مسائل جنسی‌ست. در این محصولات غیراخلاقی، مسائل جنسی طوری به نمایش گذاشته می‌شود که زمین تا آسمان با واقعیت ماجرا فرق دارند و کسی که می‌نشیند و این فیلم‌ها را نگاه می‌کند و از حقیقت هم بی‌خبر است، چیزهایی را که می‌بیند باور می‌کند. نتیجۀ این باورپذیری، توقعات عجیب و غریبی‌ست که فقط منحرفان جنسی از پس آن‌ها برمی‌آیند و در زندگی طبیعی برآورده نمی‌شود. این‌جاست که فرد فریب‌خورده، ممکن است حتی بخواهد پای تنوع‌طلبی و افراطی‌گری جنسی خود را به دنیای واقعی بکشاند. این فرد در دنیای واقعیت، بدون هیچ تردیدی با این طرز تفکر غلط، سرکوب می‌شود. سرکوبی در بحرانی‌ترین دوران زندگی (دورۀ نوجوانی) ضربۀ کاری‌ست که می‌تواند زندگی طبیعی آدم را کاملاً مختل کند.

وقتی زشتی‌ها بی‌معنی می‌شوند

این قصۀ تلخ اعتیاد ادامه پیدا می‌کند. فرد هر روز و هر روز، درست مثل معتادها می‌نشیند پای سایت‌ها و با ولع عکس‌ها و فیلم‌های مستهجن را به خورد روانش می‌دهد. او آن‌قدر در این دنیای مجازی و غیراخلاقی غرق می‌شود کهتشخیص فضای مجازی از فضای واقعی برایش سخت‌ می‌شود. قاتی‌شدن فضای مجازی با دنیای واقعی، برای این آدم آسیب‌هایی در پی دارد. در درجۀ اول دیگر هیچ محتوای مستهجنی برای او شوک‌برانگیز نیست، با دیدن تصاویر غیراخلاقی میخ‌کوب نمی‌شود و این مسائل برایش کریه و زشت نیست.

 تا آن‌جا که به دنیای واقعی هم نگاهش تغییر می‌کند و دیگر خیلی از انحرافات جنسی که از دیگران سر می‌زند را نمی‌بیند؛ یعنی همه‌چیز به نظرش عادی‌ست. او دیگر نمی‌تواند درک کند، فضای مجازی مستهجنی که در آن سیر می‌کند، همۀ جامعه نیست؛ تنها گروه کوچکی از آدم‌های اطرافش در این فضا زندگی می‌کنند و بقیه، آدم‌هایی هستند که ارزش‌های اخلاقی را هنوز می‌شناسند و به آن پای‌بندند.

وقتی این آدم‌های مستهجن‌زده وارد جامعه می‌شوند، ارزش‌ها را زیر پا می‌گذارند و تحت تأثیر فیلم‌هایی که دیده‌اند، تصور می‌کنند که رفتار قبیح‌شان عادی‌ست؛ در حالی که دیگران از رفتار غیراخلاقی آنان میخ‌کوب می‌شوند. کار به تذکر و انگشت‌نماشدن می‌کشد که این رسوایی اخلاقی و طردشدن از جامعه، آثار بسیار مخرب و جبران‌ناپذیری به دنبال دارد.

سر بریدن عواطف پاک انسانی

مثل این می‌ماند که خودش را سپرده باشد به یک رودخانه؛ در قایقی وسط رودخانه‌ای خروشان نشسته که نه پارو دارد و نه کسی که بتواند کمکش کند. سرنوشت او به دست رودخانه‌ای افتاده که هر طرف دلش بخواهد، آن‌ها را می‌کشاند. اگر خودتان در چنین شرایطی قرار گرفته و در این قایق خوف‌ناک گرفتار شده باشید، چه احساسی دارید؟ مطمئناً ترس، استرس و وحشت، لحظه‌ای آرام‌تان نمی‌گذارد. از طرفی نجات‌یافتن از این قایق مرگ هم، دیگر کار ساده‌ای نیست. این، توصیف کوتاهی‌ست از آدمی که در دنیای مجازی اسیر بسته‌های شهوانی شده است. وقتی سوار این قایق شدید، دیگر خدا می‌داند که چه سرنوشتی در انتظار شماست! آخر خط و شدید‌ترین مرحله در اعتیاد به سایت‌های مستهجن، مرحلۀ خوف‌ناکی‌ست که در آن، خود فرد هم ممکن است این رفتارهای انحرافی را انجام دهد.

در این مرحله، فرد آدمی شده که دیگران را به نگاه جسمی می‌بیند. برای این آدم، عاطفه و روح انسانی هیچ معنا و مفهومی ندارد. او فقط به جسم انسان‌ها نگاه می‌کند؛ چون اعتیاد پیدا کرده و یاد گرفته که فقط به جسم نگاه کند و دنبال ارضای جسمی باشد.

این اتفاقات تلخ، آدم را به جایی می‌رساند که دیگر نه حرف‌زدن با دیگران آرامش می‌کند و نه مهر و محبت. او با عینک و نگرش جنسی به اطرافش نگاه می‌کند و زندگی‌اش تباه می‌شود.