و ما مینی‌مالیست شدیم

نوع مقاله : کلید

10.22081/mow.2018.66431

آن‌گاه که مینی‌مالیست شدیم

زهرا قدیانی

 «من جاشوا بکر هستم. ما خانواده‌ای چهارنفره هستیم که در پیوریای ایالت آریزونا زندگی می‌کنیم. من و همسرم در اواخر دهه‌ی سی یا اوایل دهه‌ی چهل زندگی‌مان هستیم. پسر من چهارده‌ساله است و دخترم ده سال دارد. ما تنها یک خانواده‌ی معمولی متوسط، منهای سگ و اموال فیزیکی بسیار هستیم. سال 2008 تصمیم گرفتیم به «مینی‌مالیست» بدل شویم و با وسایل کمتری زندگی کنیم. ریخت‌وپاش‌های معمول، از زندگی ما پاک شد. درنتیجه راهی بهتر برای زندگی پیدا کردیم و روی نکات مهم‌تر متمرکز شدیم. این سفری بزرگ، برای کشف سبکی از زندگی بین سبک‌های فراوان زندگی‌ست که درواقع با کمتر داشتن، می‌توان آن را به دست آورد. باید بگویم که این، یکی از بهترین تصمیمات خانواده‌ی ما تا به الآن بوده است. داستان زندگی ما، در  خبرها و رسانه‌های مختلف مانند «CBS.NPR»، بوستون گلوب، وال‌استریت ژورنال و مصاحبه با رسانه‌های بی‌شماری از سراسر جهان بازخوانی شد و کتاب‌های ما را هزاران نفر خریدند.»

این متن، معرفی جاشوا بکر از خود است که در وبلاگش گذاشته است. جاشوا، مینی‌مالیسم را این‌طور معنا می‌کند: «در تعریف ساده‌ی آن، یعنی بتوانیم بدون داشتن مقدار زیادی از وسایل یا بدون شلوغ‌کاری، زندگی کنیم.»


امروزه، مینی‌مالیسم در عرصه‌های مختلفی، مانند زندگی، عکاسی و هنر به چشم می‌خورد و ابزاری‌ست در دست شما که بتوانید آزادی داشته باشید؛ آزادی از ترس‌های‌تان، آزادی از نگرانی، آزادی از افسردگی و درواقع، آزادی از قیدوبندهای معمولی.

با کمتر داشتن وسایل، افکار آرام‌تری هم خواهید داشت

مینی‌مالیسم، درواقع به شما اجازه می‌دهد که رها باشید، آزادانه‌تر زندگی کنید و بر اهدافی تمرکز کنید که دوست دارید.

در این بخش قرار است با کتابی از این نویسنده‌ی موفق، با نام «ساده‌سازی (Simplify)» آشنا شویم. این کتاب شامل هفت اصل مهم و کاربردی برای ساده‌ترکردن زندگی‌ست. در ادامه، این اصول را با هم مرور می‌کنیم:

اصل اول: متقاعدشدن

برای ایجاد هرگونه تغییر، باید ابتدا خودمان را برای انجام آن متقاعد کنیم. در این قسمت، جاشوا درباره‌ی این‌که چرا باید دنبال سادگی باشیم، صحبت می‌کند. او معتقد است که سادگی و بهره‌وری، رابطه‌ی بسیار نزدیکی با هم دارند؛ طوری که چیزهای کمتر و سادگی بیشتر، باعث افزایش بهره‌وری می‌شود و درنتیجه، زمان بیشتری برای انجام کارهای بااهمیت خواهیم داشت.

اصل دوم: هر کس دارای سطوح مختلفی از سادگی‌ست

در متدلوژی یا روش‌شناسی، اصرار بر این است که هر کاری از جمله بهره‌وری، سازمان‌دهی یا ساده‌سازی، باید طبق روش‌های آن‌ها انجام شود؛ اما در این بخش، جاشوا تاکتیک دیگری را بیان می‌کند. او معتقد است هر کسی دارای سطوح مختلفی از سادگی‌ست و در این باره، هیچ دو نفری شبیه هم نیستند.

 

اصل سوم: شروع‌کردن

او در این بخش، سراغ ایجاد تغییر می‌رود و برای شروع، پیشنهاد می‌کند که منطقه‌ای کوچک را برای سازمان‌دهی و مرتب‌سازی انتخاب کنیم تا به‌سرعت بتوانیم تغییرات لازم را اعمال کنیم و طعم موفقیت را سریع‌تر بچشیم. منظور بکر از تمیز و مرتب‌کردن، این نیست که فقط وسایل را از سر راه برداریم، بلکه هدفش کاهش و رساندن به حداقل‌‌هاست.

اصل چهارم: توقف روند مصرف‌گرایی

وقتی تصمیم گرفتید که از شر چیزهای اضافه و به‌دردنخور خلاص شوید، دقت کنید که از این لحظه به بعد، باید با کانسیومریزم (consumerism)  یا پدیده‌ی شوم مصرف‌گرایی مقابله کنید. برای این هدف، نیاز به ایجاد برنامه‌ای خوب و مناسب در خرج‌کردن داریم تا دوباره به جایی که قبلاً بودیم، برنگردیم و چرخه‌ی خرج بیهوده و مصرف‌گرایی را متوقف کنیم.

اصل پنجم: داشتن پشتکار و استقامت

در این بخش، جاشوا بکر یادآوری می‌کند که باید «مینی‌مال کردن» و «ساده‌سازی» را در همه‌ی جنبه‌های زندگی به‌کار بریم. همچنین ایده‌هایی را نیز برای جلوگیری از به‌هم‌ریختگی خانه و حتی نحوه‌ی کنترل میزان هدایا و اسباب‌بازی‌های بچه‌ها مطرح می‌کند.

اصل ششم: به اشتراک‌گذاشتن شادی و خرسندی خود از سادگی و زندگی مینی‌مال

بکر در این قسمت، از افرادی که در جست‌وجوی سادگی و زندگی مینی‌مال هستند و این سبک زندگی را تجربه کرده‌اند، دعوت می‌کند تا خشنودی خود را از این انتخاب آگاهانه، با دیگران به اشتراک بگذارند. از این طریق، افراد بیشتری می‌توانند از منافع ساده‌زیستی و زندگی مینی‌مالیستی بهره‌مند شوند.

اصل هفتم: کاربرد سادگی در همه‌جا

در قسمت پایانی، نویسنده‌ی کتاب به بررسی مزایای سادگی می‌پردازد؛ این‌که با کنارگذاشتن کارها و دورریختن چیزهای بی‌ارزش، می‌توانیم وقت کافی برای تمرکز بر کار‌های مفید و ارزشمند داشته باشیم و از این طریق، زمان خود را به‌خوبی مدیریت کنیم.

از طرف دیگر در این بخش، به ما تذکر داده می‌شود که در انتخاب‌های خود آگاهانه‌تر عمل کنیم و فقط چیزهایی را نگه داریم که واقعاً بااهمیت و ضروری‌اند. از تقاضاهای بی‌مورد هم که فقط نظر ما را به خود جلب می‌کنند و چندان ضروری نیستند پرهیز کنیم. تنها در این صورت می‌توانیم از مزایای کمتر داشتن و زندگی مینی‌مالیستی برخوردار شویم و از آن لذت ببریم.

در حال حاضر، خود و خانه و زندگی‌مان را از سوی مقادیر زیادی از اطلاعات به‌دردنخور و تعداد بی‌شماری از وسایل و لوازم غیرضروری، در محاصره می‌بینیم. برای رهایی از این گرفتاری بزرگ، می‌توانیم انتخابی آگاهانه درباره‌ی شیوه‌ی زندگی خویش داشته باشیم.

این کتاب، با این‌که ساده است و لازم نیست زمان زیادی را برای خواندنش اختصاص دهیم، ما را متقاعد خواهد ساخت که زندگی به روشی متفاوت را آغاز کنیم.