مسافرخانه‌ی کَپَری در دل کویر

نوع مقاله : گزارش

10.22081/mow.2019.68021

گزارشی خواندنی از بانویی که با برگ درخت خرما، اقامتگاه ساخت و کارآفرینی کرد

لیلا شهابی

 هتل‌ها و مسافرخانه‌های روی آب، نوک قله، جنگلی، جزیره‌ای و...، از اقامتگاه‌های شگفت‌انگیز و متفاوتی هستند که در کشورهای مختلف دنیا ساخته شده‌اند. جذب توریست و گردش‌گر، انگیزه‌ای می‌شود برای ساخت اقامتگاه‌های بکر و حیرت‌انگیز. این گزارش هم، درباره‌ی مسافرخانه‌ای عجیب و غریب از برگ درخت خرماست که انصافاً تافته‌ای‌ست جدابافته! چه کسی فکرش را می‌کرد که اگر کپر بشود مسافرخانه، این‌همه گردش‌گر از آن استقبال می‌کنند؟ این ایده سه سال پیش، به فکر بانوی میان‌سال کرمانی خطور کرد. «صفیه بهادری»، بانویی از اهالی جنوب کرمان و به قول خودش، فرزند کویر لوت است. او با ایده‌ی جذب گردش‌گر در اقامتگاه سنتی و محلی، توانسته است برای دوازده بانوی دیگر هم کارآفرینی کند. ایده‌ی این بانوی موفق، سرلوحه‌ی سرمایه‌گزارانی در عرصه‌ی گردش‌گری بود و باعث شد در کرمان، چندین هتل کپری راه‌اندازی شود.

بهادری، در این باره می‌گوید: «مردمان این منطقه، از قدیم‌الایام در «توپ» زندگی می‌کنند. توپ، اقامتگاهی‌ست که با برگ درخت خرما و گیاه داز (گیاهی وحشی و بومی منطقه‌ی قلعه‌گنج) ساخته  می‌شود؛ درست مثل کپر. کرمانی‌ها، کپرهای خود را با سقف‌های دایره‌ای می‌سازند و به آن، می‌گویند توپ.»

در آغوش طبیعت

به گفته‌ی خانم بهادری که خود سال‌ها در دوران کودکی در این کپرها زندگی کرده، اقامت در کپر نوعی هم‌زیستی با طبیعت است.

-         در کپر که باشید، صدای نسیم‌های ملایم صحرا را می‌شنوید؛ طوری که انگار در دل طبیعت و صحرا نشسته‌اید. صدای باران را  از نزدیکِ نزدیک می‌شنوید؛ مثل زمانی که قطره‌هایش گونه‌های‌تان را نوازش می‌کند و خیس نمی‌شوید! در کپر که اقامت کنید، انگار آن بیرون در صحرا هستید و طبیعت را با تمام وجود حس می‌کنید. نسیم‌های تند صحرا را حس می‌کنید، بی‌آن‌که شلاق بادهای بیابان را روی صورت‌تان حس کنید. این‌جا حتی نباید نگران باران‌های شدید گرمسیری باشید. این کپرها، به‌صورت طبیعی ضدآب هستند. برگ درخت خرما و داز، یک عایق طبیعی‌ست و حتی باران‌های گرمسیری هم، نمی‌تواند باعث نم‌پس‌دادن و چکه‌کردن سقف این توپ‌ها شود.

سلیقه‌ی منحصربه‌فرد یک زن را، به‌خوبی می‌توان در احداث این مسافرخانه‌ی متفاوت  مشاهده کرد. محوطه‌ی این اقامتگاه ویژه، فضاسازی زیبایی دارد. نخل‌های قد برافراشته و درختان پرتقال میان پوشش خاص صحرا، حس خوبی را به انسان منتقل می‌کنند: «در این اقامتگاه کویری، ما مزرعه‌ی صیفی‌جات هم داریم. به‌خاطر علاقه‌ام به کشاورزی و باغ‌داری، بخش قابل توجهی از مساحت مسافرخانه را، به کشت محصولاتی مثل انواع سبزی‌جات، صیفی‌جاتی مثل هندوانه، طالبی، خیار، گوجه و... اختصاص دادم. این مزرعه، مختص گردش‌گران و مسافران است و تمام این محصولات ارگانیک، برای پذیرایی و طبخ غذای هتل استفاده می‌شود. علاوه بر این از همان ابتدا، توپ‌ها را جایی ساختیم که در نقاط مرتفع و خوش‌آب‌وهوا باشد؛ جایی که عشایر منطقه، مستقر هستند. وقتی مسافری یا گردش‌گری برای اقامات به این‌جا می‌آید، اگر مایل باشد او را به مناطق عشایرنشین و بکر می‌بریم. ترتیبی دادیم که اگر تمایل داشته باشد، بتواند یک روز را در سیاه‌چادرهای عشایری سپری کند. با این شیوه، مسافران و گردش‌گران با آداب و رسوم عشایر منطقه نیز آشنا می‌شوند، به نوای موسیقی محلی  گوش می‌دهند و در کوهستان، از غذاهای محلی لذت می‌برند که روی آتش طبخ می‌شود.

دیارم را ترک نمی‌کنم

همه‌ی آنچه توصیف شد، تنها گوشه‌ای از ایده‌ی بکر و  منحصربه‌فرد خانم بهادری‌ست؛ اما سؤال اصلی این است که چطور بانویی 43ساله، به این فکر افتاد تا از کپر، مسافرخانه بسازد؟

- من خانه‌دار هستم و سه فرزند دارم؛ سه دختر که دوتا از آن‌ها دانشجو هستند و دیگری دانش‌آموز. شغل همسرم، باغ‌داری‌ست. باغ نسبتاً کوچکی داریم که به‌سختی با آن امرار معاش می‌کردیم. در شهرستان کرمان، به‌شدت آمار بیکاری بالاست؛ اما هیچ‌وقت راضی نشدم از شهر و دیارم مهاجرت کنم. چهار سال پیش، دختر بزرگم اصرار کرد که این شهر را رها کنیم و به تهران یا شهر دیگری برویم؛ جایی که شرایط برای اشتغال فراهم باشد. کم‌کم به‌خاطر فشار زندگی، همسرم هم به رفتن و مهاجرت رضایت داد؛ اما من هیچ‌وقت حاضر نیستم جایی را که در آن زاده شدم و قد کشیدم، رها کنم. این کویر، همه‌ی خاطرات شیرین و تلخ را در ذهنم تداعی می‌کند و جزوی از من است که به آن انس و عرق عجیبی دارم. با این حال، خودخواهی به نظر می‌رسید که به‌خاطر تعلقاتم مانع پیشرفت خانواده‌ام شوم؛ به همین دلیل از آن‌ها فرصت اندکی خواستم تا خوب فکر کنم.  به آنان قول دادم، کاری کنم که بتوانیم در همان شهر و دیار خود، گلیم‌مان را از آب بیرون بکشیم. نمی‌خواهم بگویم کار ساده‌ای بود؛ اما از همان روزی که به خانواده قول دادم، خودم را مسئول دانستم. شادکردن اعضای خانواده و اثبات خودم به آن‌ها، انگیزه‌ی بزرگی بود که ذهن مرا برای موفقیت شبانه‌روز مشغول خود کرد.

ایده‌ام را از مطالعه گرفتم

این بانوی کارآفرین، موفقیت خود را مدیون جست‌وجو و مطالعاتی می‌داند که در زمینه‌ی کارآفرینی و ایده‌پردازی به عمل آورده است.

- از اینترنت شروع کردم. بعد، چندین مستند کارآفرینی تلویزیونی را دیدم. سراغ مجلات و نشریات هم رفتم. تنها پانزده روز مطالعه کردم؛ اما این مطالعات، باعث شد که ذهنم باز شود. دیگر اطرافم را مثل قبل نمی‌دیدم. در جایی خواندم که برای شروع، به داشته‌های‌تان فکر کنید. تنها سرمایه و دارایی ما، همان باغ کوچک در دل دل کویر بود؛ باغچه‌ای که هرگاه گذار مسافری به این سمت می‌افتاد، حسابی جلب توجه می‌کرد و او را مجذوب خود می‌نمود. وقتی این دو موضوع را کنار هم قرار دادم، جرقه‌ی ایجاد اقامتگاهی بوم‌گردی در باغچه‌ی‌مان در ذهنم زده شد.

خانم بهادری پس از ارزیابی و محاسبات اساسی و منطقی، موضوع را با خانواده‌اش در میان گذاشت.

-         وقتی همه‌ی ابعاد را در نظر گرفته باشی و حساب و کتاب‌ها دقیق باشد، همه از ایده‌ات استقبال می‌کنند. خانواده‌ی من هم بعد از ارائه‌ی ایده‌ام، با کمال رضایت و خشنودی از آن استقبال کردند و برای ساخت یک اقامتگاه بوم‌گردی آستین بالازدند. همسرم در کار باغبانی و کشاورزی مهارت داشت و در پرورش گیاهان بومی، صیفی‌جات، سبزی‌جات فعالیت می‌کند. دخترانم از امکانات امروزی مانند اینترنت و فضای مجازی، برای جذب گردش‌گر استفاده می‌کنند و درواقع، لیدر گردش‌گران داخلی و خارجی هستند. خودم  هم بیشتر بر کیفیت فضای بوم‌گردی و غذاهای طبخ‌شده نظارت می‌کنم.

سه سال از این ماجرا می‌گذرد و خانواده‌ی بهادری از همان روزهای افتتاح، توانستند گردش‌گران زیادی به اقامتگاه بوم‌گردی‌شان جذب کنند.

- با این شیوه، توانستیم از ظرفیت‌های بومی استفاده کنیم. در حال حاضر جز خود و خانواده‌ام، دوازده بانوی دیگر در این اقامتگاه کار می‌کنند. علاوه بر این، ایده‌ی ما باعث شده است که افراد دیگری دست به احداث اقامتگاه بوم‌گردی بزنند. از این بابت بسیار خوشحال هستم که توانستم برای خود و خانواده‌ام و خیلی افراد دیگر اشتغال‌زایی کنم.