نوع مقاله : مصاحبه

10.22081/mow.2024.76614

چکیده تصویری

نماد صلح و صلابت، زن فلسطینم

موضوعات

پرونده ویژه -6

ای مادران غزه، از عروسک‌های خونین چه خبر؟

نماد صلح و صلابت، زن فلسطینم

صبا امرالهی

وقتی حرف از ظلم و ستم به زنان و کودکان می‌شود، دیگر فرقی نمی‌کند این ظلم در کجای دنیا در حال جولان است. رژیم صهیونیستی سال‌هاست که به مردم فلسطین و غزه به‌خصوص زنان و کودکان بی‌گناه ستم می‌کند و امنیت را از آن‌ها گرفته است. شهادت تعداد زیادی از کودکان و زنان بی‌گناه غزه باعث شد مردم جهان نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی اسراییل بیدار و هوشیار شوند. این بیداری با به شهادت رسیدن «اسماعیل هنیه» بیش از پیش خود را نشان داد. بانوان شاعر مقاومت هم نقش خود را در این بیداری نشان دادند و با یادی از «هبه کمال ابوندا» بانوی ادیب شهید اهل غزه، به خواندن اشعاری با موضوع مقاومت، شهادت، فلسطین و غزه پرداختند.

 

فاطمه نانی‌زاد

آن‌ها که پیام صلح و موشک دارند

یک روز به نام روز کودک دارند

دیدند که دختران غزه هر روز

تشییع جنازه عروسک دارند

 

تقدیم به مهمان شهید، اسماعیل هنیه

داغ تو میان سینه‌ها مهمان است

مهمان ما را عزیزتر از جان است

ای ذبح عظیم قدس، ای اسماعیل

خون‌خواهی تو وظیفه ایران است!

***

سیده فرشته حسینی

زنم که هم‌نفس نور و قدر و یاسینم

زنم که مادر اسطوره‌های دیرینم

مرا که فاطمه الگوی زندگیست ببین

که غیر عشق علی در جهان نمی‌بینم

منم که مادر عباس‌های دورانم

شبیه ام‌بنین سربلند آیینم

اگر به داغ برادر صبور مانده دلم

بدان که زینب کبری است اسوه‌ دینم

گهی مبارزه گاهی به علم و گاه به شعر

زنم! سمیه و بانو امین و پروینم

و عرصه هرچه که باشد علم به دوش من است

ببین که پر شده این عالم از عناوینم

نبین دروغ نوبل سهم این و آن شده است

نماد صلح و صلابت، زن فلسطینم

شکوه خانه منم خانواده سنگر من

و پر شده است جهان از جهاد تبیینم

 

***

خانم حسین‌جانی

تو سوره‌ نسایی؛ روح تلاوت از توست

ام‌السّلام دوران، سِرِ سلامت از توست

در آیه‌های قرآن از تو نشان گرفتم

ای مریم هماره! اصل و اصالت از توست

یک چله همچو هاجر، تسلیم یار بودی

سر تا به پای، طاعت؛ فهم اطاعت از توست

یک عمر با ابوالعبد تا نور پرگشودی

رمز صلابت از اوست؛ راز سعادت ازتوست

بر سفره‌ کریمان، نان و نمک نهادی

آه ای کریمه‌ حسن! عطر کرامت از توست

ای کوه صبر و ایمان! ای مادر دلیران

ای عشق بی‌‌نهایت! این بی‌نهایت از توست

در خیمه‌گاه آتش، زینب تویی تو بانو

انگیزه‌ قیامی؛ شور و حرارت از توست

امروز، باز امروز، شد موسم رسالت

فردا، دوباره فردا، شرح قیامت از توست

 

***

 

منصوره محمدی مزینان

جانی که تن تو چاک‌چاک افتاده

هر گوشه‌ دشتت گل پاک افتاده

آن‌قدر که یاس از تنت روییده

یک تکه بهشت روی خاک افتاده

گل از نفس افتاده ولی جان دارد

در خاک بقا ریشه‌ پنهان دارد

گل کن گل من که آسمان ایران

ابری است هوای بوسه‌باران دارد

با رود عطش همیشه جاری شده‌ای

درد است دچار بی‌قراری شده‌ای

ای دشت که لاله از تنت روییده

با خون شهید آبیاری شده‌ای

کشتند ولی زنده‌تر و زنده‌تریم

در موج بلا چشم به راه خطریم

این بار غلط کرده کسی فکر کند

از خون شما به‌راحتی می‌گذریم

از قدرت سرخ نام تو می‌ترسند

از پرچم سبز بام تو می‌ترسند

این‌ها که به فکر کشتن ما هستند

هر لحظه از انتقام تو می‌ترسند

این موجِ رها که در پی مقصود است

جاری شده از کوه صلابت... رود است

دریاب که ملت حسینی یک عمر

در آرزوی همین شهادت بوده است

یک روز ورق دوباره برمی‌گردد

موعود به یک اشاره بر‌می‌گردد

خورشید که پشت ابر پنهان شده است

با لشکری از ستاره برمی‌گردد

 

***

 

راضیه جبه‌داری

تاریخ نانوشته وصل و فراق‌ها

جغرافیای خوب و بد اتفاق‌ها

او علت وجودی هر هفت آسمان

احساس افتخار زمین، زینت زمان

گاهی مسیر گم شدن از راه مستقیم

آتش‌بیار معرکه، هیزم‌کش جحیم

تاریخ را ورق بزن و خط به خط بخوان

زن مادر است! مادر خوب و بد جهان

هم قدرتی نهفته به بازوی آرش است

هم باعث عبور سیاوش از آتش است

سودابه است و اهل دروغ و فریب‌ها

رودابه است و مادر نسل نجیب‌ها

از مهربانی‌اش همه‌ قصه‌ها پر است

از مکر او روایت آفاق، دلخور است

تاریخ را ورق بزن و خط به خط بخوان

زن مادرست، مادر خوب و بد جهان

آن لشکری که ابن‌زیاد انتخاب کرد

زن بود! روی ترس زنان هم حساب کرد

در هم شکست لشکر مسلم به دست زن

درگیر شد به غربت یک جنگ تن به تن

تنها و بی‌پناه! رقیبش فریب بود

مسلم میان کوفه اگرچه غریب بود

یک زن سلام غربت او را جواب شد

یک زن امید ماندن یک انقلاب شد

تاریخ را ورق بزن و خط به خط بخوان

زن مادرست! مادر خوب و بد جهان

لالایی‌اش بهشتِ پر آوازه می‌شود

مکاری‌اش نفاقِ بی‌اندازه می‌شود

رخت عزا که بر تن شهر و دیار کرد

خون دلی که بر جگر روزگار کرد

باید شکست هیبت خط نفاق را

پوشالیِ خیالیِ پر طمطراق را

آن خط شکن که تا خط پایان رسیده بود

با دست لای لای زنی قد کشیده بود

هی کاسه کاسه پشت سر مرد، آب ریخت

در کوله‌بار غربت او آفتاب ریخت

وقتی شناخت در شب تیره، سراب را

تابانده بود مادر او آفتاب را

تاریخ را ورق بزن و خط به خط بخوان

زن مادر است! مادر خوب و بد جهان

 

***

 

لیلا علیزاده

گرچه ویرانه است اما دوست دارد خانه‌اش را

آب و جارو می‌کند با اشک خود کاشانه‌اش را

شاخه‌های خشک زیتون را دوباره می‌دهد آب

می‌برد سمت کبوتر ظرف آب و دانه‌اش را

می‌نشیند روی مویش گرد و خاک خانه هر وقت

در خیالش می‌برد بالا و پایین شانه‌اش را

آه از وقتی که موشک در میان آسمان‌ها

می‌نوازد در سرش لالایی ریحانه‌اش را

از عروسک‌های زخمی از لباس خاکی او

باز می‌گیرد سراغ دختر دردانه‌اش را

زندگی خوب است، اینجا یک زن تنها و خسته

باز هم دارد به‌جا می‌آورد شکرانه‌اش را

 

***

 

مهدیه نژاد ابراهیم

هل أتی را بنویسید قرار آمده‌ است

گل و لبخند بپاشید بهار آمده است

قوت قلب من از حادثه‌ها برگشته

او که بود اسوه‌ای از مهر و وفا برگشته

گرچه از داغ غمت چلچله‌ها می‌سوزند

چشمشان را به امید هدفت می‌دوزند

تو به مردان و زنان درس تداوم دادی

تو به مرداب وطن روح تلاطم دادی

گرچه پرپر شدنت در وطن و خانه نبود

شادم از این‌که وداع تو غریبانه نبود

راه با روشنی چشم تو هموارتر است

خون تو منشأ نابودی بیدادگر است

گریه است عاقبت خنده‌ پوچ و کم‌شان

نقش قدس است به‌والله روی پرچم‌شان

 

***

 

الهام صفالو

از پنجره، از سقف از دیوار می‌جوشد

از مدرسه، از کوچه و بازار می‌جوشد

خون دل غزه ز قلب زخمی تهران

تا مرگ صهیون، محو استکبار می‌جوشد

از حنجر خونین فرزندان ابراهیم

فریاد «قوموا شیعه الکرار» می‌جوشد

رویای نسل ابرهه کابوس خواهد شد

از خاک ما سجیل پرتکرار می‌جوشد

منصورها هرگز نمی‌میرند، می‌بالند

بانگ «انا الحق» از گلوی دار می‌جوشد

مرزی ندارد عشق، خون پاک اسماعیل

از خاک ما این‌گونه معنادار می‌جوشد

چشم جهان می‌بارد و با سوره انسان

صدها جوانه از دل آوار می‌جوشد

هر روز عاشورا و هرجا کربلا برپاست

خون خدا در سینه‌ اعصار می‌جوشد