میان به رسمیت شناخته شدن حقوق, تا دستیابى به آن, فاصله زیاد است
متن سخنرانى حجت الاسلام و المسلمین آقاى سیدمحمد خاتمى رئیس جمهور اسلامى ایران

 

 

اشاره:
در اولین روز از هفته بزرگداشت ولادت حضرت زهرا(س) و مقام زن (26/7/76) در مراسم باشکوهى که در ورزشگاه شهید شیرودى بر پا شد حجت الاسلام و المسلمین آقاى خاتمى, رئیس جمهور محترم سخنانى ایراد کردند. نظر به نکات قابل توجهى که در این سخنرانى وجود دارد متن کامل آن را تقدیم خوانندگان محترم مى کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و الصلاه و السلام على خاتم الانبیإ و المرسلین و على آله الطیبین الطاهرین لاسیما الصدیقه الطاهره فاطمه الزهرا.
هفته مبارک زن, هفته احترام به زنان عزیز و بزرگوار میهن اسلامى را در آستانه سالروز ولادت سرور همه زنان و همه مردان عالم, صدیقه طاهره, زهراى مرضیه(س) به شما خواهران عزیز, زنان برومند و فهیم و شایسته این کشور و بخصوص, دختران و زنان پرافتخار بسیجى میهنمان تبریک عرض مى کنم. و همچنین ولادت باسعادت حضرت زهرا و سالروز ولادت فرزند برومند آن بانوى بزرگوار, حضرت امام خمینى(ره) را به پیشگاه همه ملت شریف و بزرگوار بخصوص زنان سرفراز کشور تبریک و شادباش مى گویم.
بعد از انقلاب اسلامى, شکوه نام و یاد حضرت زهرا در میهن ما بیشتر شده است. نام این بزرگوار که سلسله جنبان حقیقت و عظمت در طول تاریخ بوده است و واقعیت و حقیقت دین خدا در خانه کوچک او حفاظت شده و به تاریخ سپرده شده است, نام و آوازه این بانوى بزرگوار به برکت انقلاب اسلامى در کشور ما زیادتر و شکوهمندتر شده است و این امر مبارکى است و نشانه حقانیت و صلاحیت انقلاب ماست که به نام زهرا, به نام اسلام, به نام اسلامى که زهرا مظهر آن بود, رخ داد و منشإ ایجاد نظام جمهورى اسلامى شد, و این شکوهمندى بعد از انقلاب براى جامعه ما بخصوص زنان بزرگوار ما بسى مبارک و میمون است. حضرت زهرا مجمع همه فضایل انسانى است. حضرت زهرا معصوم است, یعنى صاحب فضایلى است که در حد کمال آن, یک انسان مى تواند داشته باشد. حضرت زهرا یک قله است, قله اى که همه انسانهایى که در راه کمال گام برمى دارند در دامنه آن قله حرکت مى کنند و باید براى اینکه راه را گم نکنند و لحظه به لحظه کمال پیدا کنند, همواره نگاه به قله داشته باشند. زهرا قله است نه فقط براى زنان ما که براى همه مردان و زنانى که خواستار فضایل انسانى و دستیابى به کمال هستند. حضرت زهرا یک انسان آگاه است. یک مصلح اجتماعى است. یک دردآشناى انسانیت است. کسى که انسان را سعادتمند و سربلند مى خواهد و معتقد است که باید براى سربلندى انسان تلاش کرد, مبارزه کرد و زهرا شجاعانه و دلیرانه در دفاع از انسانیت, از حقانیت دین و از رمز و راز سربلندى انسان مسلمان دفاع مى کند و در این راه گام مى نهد, مبارزه مى کند, روشنگرى مى کند و تا آخرین لحظه از تلاش نمى ایستد. پیروى از زهرا یعنى ایجاد و بسط و افزایش این خصلتها. این است معنى پیروى از زهرا. زهرا زنى است که از سوى بزرگترین انسان همه تاریخ, حضرت پیامبر, شکوهمندترین و باعظمت ترین لقب و عنوان را یافته است. ((ام ابیها)) مادر پدر خویش. پدرى که به فرمان خداوند و در سایه وحى, براى نجات همه بشریت آمد و مظهر کمال الهى در روى زمین است, فاطمه را مادر خویش خطاب مى کند و بر دستهاى دختر جوان خویش بوسه مى زند. این مسإله, هم عظمت مقام زهرا را نشان مى دهد و هم موقعیت و مکانتى که یک زن بزرگوار در اسلام و در جامعه بشرى باید داشته باشد. من به شما زنان عزیز, زنان پرنشاط و پرشور که در عین حفظ ارزشهاى دینى و فرهنگى خویش مى کوشید, در همه عرصه ها حضور فعال داشته باشید, به شما بسیجیان عزیز که باید در جامعه رو به آینده ما, نمونه و الگو و سرمشق باشید, به شما و به همه عزیزانى که دست اندرکار برگزارى این برنامه باشکوه بودند خسته نباشید مى گویم. و براى شما آرزوى موفقیت مى کنم و اجازه مى خواهم که در جمع باشکوه و مبارک شما کمى در باره زن به طور کلى سخن بگویم و خطاب به همه زنان سرفراز و بزرگوار میهنمان, مطالبى را در این موقعیت ممتاز عرضه بدارم.
همه مى دانیم که از زن تجلیل زیاد کرده اند. کلمات ستایشآمیز از زنان ما فراوان گفته شده است. البته بعد از انقلاب بیشتر, ولى همواره امر تجلیل از زنان کم نبوده است. در جاى خود هم لازم است اما من به عنوان خدمتگزار مسوول در این نظام و مسوول مدیریت اجرایى کشور مى گویم که باید در کنار تجلیل کلامى از زن زمینه حل مشکلات زنان را در عمل فراهم آورد. تجلیل حقیقى از زنان این است که راه کارهاى مناسب براى بهبود زندگى مناسب شإن والاى آنان بیابیم و با کمک خود آنان راه حلها و راه کارها را عملى بکنیم. البته همه ما مى دانیم که بعد از انقلاب, تحول فراوانى در همه عرصه هاى زندگى ما بخصوص در عرصه زندگى زنان فراهم آمده است. فضایى گشوده شده است به روى رشد و اعتلاى زن در همه رشته ها. در عرصه هاى علمى, در عرصه هاى سیاسى, اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى. البته به لطف خداوند و در اثر معنویت انقلاب, فضایى فراهم آمده است که زن سرفراز و مسلمان و آزاد و بزرگوار ما بتواند در فضایى کمتر آلوده به فساد و فضایى به مراتب سالمتر از آنچه که پیش از آن بوده است و فضایى سالمتر از فضاى تقریبا همه کشورهاى جهان; بتواند با امنیت بیشتر به خودسازى معنوى, علمى, فکرى و اجتماعى بپردازد و گامهاى بلندى را در زمینه رشد و اعتلاى خویش بردارد.
در جمهورى اسلامى ایران فاصله ما با فضاى نامناسب گذشته چه از نظر اخلاقى و چه از نظر فکرى و ارزشى فوق العاده زیاد شده است. در جمهورى اسلامى زن ما و مرد ما از آن دید سنتى که بخش قابل توجهى از آن ناروا بود و از آن داورى نامناسب در مورد زن, فاصله زیادى گرفته است. هنوز در بسیارى از کشورها و شاید بیشتر کشورهاى به اصطلاح اسلامى, زن این موجود بزرگوار حق رإى دادن را ندارد اما در جمهورى اسلامى ایران نه تنها زن رإى مى دهد بلکه رإى مى گیرد تا به عنوان یک قانونگذار در کنار مردان بر حساسترین منصب و مسوولیت اجتماعى تکیه بزند. امروز براى مدیریت زن بزرگوار و شایسته ما راه باز شده است. زنان ما مى توانند در عرصه ها و سطوح مختلف, مسوولیت سنگین مدیریت را به عهده بگیرند. زنان ما در عرصه هاى اجتماعى این امکان را یافته اند که بتوانند فعالیت کنند و بحمدالله فضاى مناسبى که فراهم آمده است, حتى مذهبى ترین و سنتى ترین خانواده هاى ما این اطمینان قلب را یافته اند که دختران خویش را بگذارند تا در مجامع علمى, اجتماعى, سیاسى و فرهنگى, حضور به هم رسانند. ما نسبت به گذشته, نسبت به دید نادرست در باره زن که متإسفانه در بسیارى از موارد رنگ دین هم مى گرفت و محرومیت زن به نام دین توجیه مى شد, به برکت انقلاب اسلامى فاصله زیادى گرفته ایم و البته این امر و این پدیده بزرگ در حد زیادى مرهون و مدیون بینش والا و روشن حضرت امام و شجاعت آن بزرگوار در بیان این بینش بوده است و بسیارى از متفکران و اندیشمندان و صاحب نظران علوم اسلامى و اجتماعى در جامعه ما. فاصله ما با گذشته بدون تردید زیاد شده است.
اگر انصاف داشته باشیم باید اعتراف کنیم که انتفاع و بهره ورى زنان ما از انقلاب به شکل خوب و مطلوبى بوده است. اما نکته اى که من عرض مى کنم این است: میان به رسمیت شناخته شدن حقوق, تا استیفاى آن حقوق و دستیابى به آن حقوق فاصله زیاد است. همیشه وقتى مى گوییم زنان چنین حقى دارند به این معنى نیست که همه زنان در عمل هم به حق خویش مى رسند. آیا زنان روستایى ما مى توانند از آن حقوقى که در سایه انقلاب پدید آمده است بهره بگیرند؟ آیا محدودیتهایى که در زندگى زنان کارگر و کارمند ما هست اجازه مى دهد که از این فضا حداکثر بهره گیرى را براى دستیابى عملى به حقوق خویش فراهم آورند؟ آیا در همه عرصه هاى اجتماعى زمینه عملى شدن این حقوق هست؟ مسلما نسبت به گذشته خیلى تغییر کرده اما هنوز این حقوق به رسمیت شناخته شده, زمینه هاى فراوانى مى خواهد تا همه زنان ما به طور مساوى و آن طور که شایسته آنان است دستیابى به این حقوق را پیدا بکنند و ما باید تلاش بکنیم. تجلیل از زن این است که زمینه اى فراهم بیاوریم که فرصت بهره گیرى از این موقعیت و به چنگ آوردن حقوق براى زنان فراهم شود تا زنان ما با فراغ بال و بدون دغدغه خاطر, امکان بهره گیرى از حقوق به رسمیت شناخته شده خود در جامعه را به دست بیاورند. و نیز باید بکوشیم تا با پژوهش, با تلاش, با همکارى, ضعفها و نارساییها و احیانا محرومیتهایى که هنوز هم در جامعه ما براى زنان وجود دارد بشناسیم و راههاى منطقى, دینى و عقلانى و اجتماعى براى رفع آن محدودیتها فراهم بیاوریم. باید زمان خود را بشناسیم و باید زنان خود را در این زمان بشناسیم و با عرضه این شناخت به منابع دینى و فرهنگى خویش, افقهاى تازه اى را به روى زن و حقوق زن در جامعه بگشاییم. ما در موقعیت حساس و ممتازى به سر مى بریم و به نظر من در این موقعیت سه کار عمده را باید انجام بدهیم و این سه کار باید با حضور و مشارکت فعال زنان بزرگوار صورت بگیرد.
یکى شناخت زمان حاضر. ما باید بدانیم که زمان ما ماهیتا با زمان گذشته متفاوت است. مسایل و مقتضیاتى در زمان ما پدید آمده است که ذات و چهره روزگار ما را با گذشته عوض کرده است. این زمان را باید به درستى شناخت و موقعیت مناسب براى زن را در این زمان نیز شناخت و سعى کرد زمینه را براى استقرار این موقعیت فراهم آورد.
دوم ترسیم چهره مطلوب و شخصیت مطلوب یک زن در زمان حاضر با لحاظ واقعیتها و نیز ارزشهاى دینى و فرهنگى و ملى خویش. ما باید ترسیم کنیم که وقتى مى گوییم زن مسلمان, زن الگو, زن مطلوب, کدام چهره و شخصیت از این زن در نظر ماست. باید دقیقا این را تعریف کنیم.
سوم یافتن راه مطمئن براى رسیدن از وضع موجود به آن وضع مطلوب و زمینه سازى براى فعلیت یافتن آن شخصیت مطلوب و فراهم آوردن زمینه براى سیر شتابان به سوى آن هدف بزرگ. و به صراحت بگوییم که در زمینه امر زنان توفیق جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى ایران در این است که بتواند الگویى از زن مسلمان بسازد, شخصیت والایى از زن مسلمان بسازد و زمینه رشد این شخصیت را فراهم آورد که این زن الگوى همه زنان اعم از مسلمان و غیر مسلمان باشد. یعنى ما زمینه اى فراهم بیاوریم که زن ما داراى چنان زندگى و شخصیتى باشد که هر زنى احساس کند براى امنیت, براى آرامش و براى پیشرفت, باید از این الگو پیروى کند.
ما براى اینکه به سوى آینده برویم, در مورد مسائل زنان از میان دو واقعیت باید عبور کنیم: یکى ذهنیت سنتى نسبت به زن. منظورم از ذهنیت سنتى آنچه که در طول تاریخ و احیانا با بینش و دید غلط نسبت به جهان و انسان در ذهن ما, مردم جهان و از جمله مسلمانان شکل گرفته است که بخش قابل توجهى از این ذهنیت, غلط است و با کمال تإسف گاهى رنگ دین هم به خود گرفته است. گاهى سنتهاى غلط جنبه ارزشى و ملى هم پیدا کرده است. ما باید از درون این واقعیت عبور کنیم, ذهنیت نادرست نسبت به زنان که در سایه آن ستم زیادى هم به زنان در طول تاریخ شده است. ما باید با این ذهنیت مبارزه بکنیم, با حفظ اصالتها و ارزشها. نه به اسم مبارزه با سنت, با ارزشها و اصالتهاى دینى و عقلانى و انسانى و اخلاقى در بیافتیم و آنهارا مورد تهاجم قرار بدهیم و نه به نام دین و به نام ارزشها, روى سنتهاى غلط و ذهنیتهاى غلط نسبت به زن پافشارى کنیم. این یک واقعیت.واقعیت دیگرى که باید از میان آن عبور کنیم, واقعیت جهان متجدد است. امروز زن در دنیاى متجدد, در دنیاى غرب موقعیت جدیدى را به دست آورده است; باید این موقعیت را شناخت. البته اگر انصاف بدهیم یقین داریم که تمدن غرب دستاوردهاى مثبتى نیز براى همه بشریت و از جمله براى زنان داشته است. یعنى زمینه هاى تازه و مناسبى را براى رشد زنان فراهم آورده است. اما سخن این است که آیا الگویى که جهان متجدد از زن عرضه مى دارد الگوى کاملا مطلوب براى ماست؟ اگر اهل انصاف باشیم پاسخ این سوال ما مثبت نخواهد بود. اگر تمدن غرب براى زنان دستاوردهاى مثبتى داشته است, مسلما منشإ بعضى مشکلات اساسى هم در زندگى زنان و جامعه بشرى شده است. خود غربیها هم به این مسائل معترضند و ما که داراى فرهنگ اصیل خویش هستیم, ما که انس گرفته با اسلامیم, ما که مى خواهیم مستقل باشیم و طبعا با نگاه انتقادى به پیرامون خود نگاه مى کنیم, ممکن است بیشتر هم متوجه عیبها و نقصهایى که تمدن غرب در زمینه زنان داشته است, بشویم.
ما با انقلاب خودمان حرکت تازه اى را شروع کردیم. این حرکت از میان دو واقعیت سنگین مى گذرد. ذهنیت نادرست نسبت به زنان, یا دست کم ذهنیتى که بخش قابل توجهى از آن نادرست است نسبت به زنان, و لو اینکه رنگ دینى و فرهنگى هم گرفته باشد و نیز واقعیتى که امروز در دنیاى متجدد در مورد زنان هست و بخش قابل توجهى از آن نیز در خور انتقاد و انحطاط هست. براى اینکه ما از این مرحله عبور کنیم نیازمند پژوهش, برنامه ریزى و فکر کردن به جاى حرف زدن هستیم. باید فرصتها را از دست ندهیم. مطالعه, پژوهش و برنامه ریزى کنیم و در میان این دو واقعیت راه خودمان را و راه زن بزرگوارمان را به سوى آینده اى سعادتمندتر و برجسته تر و بافضیلت تر باز بکنیم. ما براى اینکه آینده بهترى را براى زنان خویش داشته باشیم باید این تفکر غلط را از ذهن خود بیرون کنیم که زن جنس دوم است و مرد جنس برتر است. البته زن, زن است و مرد, مرد است و هر تلاشى براى نادیده گرفتن اختلاف میان زن و مرد, هم جفاى به زن است و هم جفاى به مرد است, هم جفاى به جامعه انسانیت است. زن و مرد مختلفند, اما زن جنس دوم نیست. مرد جنس برتر نیست, هر دو پاره هاى یک انسانیتند, و هر دو جایگاه خاص خویش را دارند, هر دو انسانهاى بزرگند. ما جامعه سربلند مى خواهیم و وجود جامعه سربلند در گروى وجود زنان و مردان سربلند است. نگاه غلط دیروز به زن به عنوان جنس دوم بود. و مرد جنس برتر, یعنى چنین پنداشته مى شد که از نظر خلقت, مردان از زنان برترند و این برترى را دین هم مورد تإیید قرار داده است و با این دید غلط بود که هم به زن ستم مى شد, هم به مرد و هم به جامعه انسانى. براى رفتن به سوى آینده بهتر براى زنانمان در درجه اول باید بگوییم مرد جنس برتر نیست. زن, زن است, مرد, مرد است و هر دو انسانهاى بزرگ و شایسته رشد و پیشرفت عقلانى, عاطفى, فکرى, اجتماعى و فرهنگى و سیاسى در جامعه اند.
نگاه دیروز به زن, نگاه جنس دوم و نگاه ابزارى بود. اما نگاه امروز هم به زن نگاه کاملى نیست. امروز به زن عمدتا از زاویه امور مادى و اقتصادى نگاه مى شود. یعنى در مجموعه زندگى اقتصادى و مادى مى کوشند جایگاه زن را پیدا کنند. ما براى رفتن به سوى آینده بهتر باید در عین حالى که زن را جنس دوم نمى دانیم, نگاه ما به زن و زندگى زن, نگاه فرهنگى باشد. دیروز زن از حضور در صحنه اجتماع ممنوع بود, زن خوب زنى بود که از گوشه خانه خویش بیرون نیاید. یعنى زن از رشد محروم باشد. زیرا رشد در جریان اجتماع و در متن اجتماع ما صورت مى گیرد. کسى که در این میدان حاضر نشود, رشد اجتماعى و فکرى و سیاسى لازم را نخواهد داشت. دیروز زن از حضور در عرصه سرنوشت محروم بود, اما امروز به زن این امکان داده شده است که در عرصه هاى مختلف زندگى حضور به هم برساند ما هم این را قبول داریم, جمهورى اسلامى در عمل هم نشان داده است که این را قبول دارد, اما مسإله حضور زن را در صحنه با دو نگاه مى شود دید, یک نگاهى که مورد قبول ماست. ما حضور زن و مشارکت زن را در عرصه مى خواهیم اما حضور موقرانه و عفیفانه او را مى خواهیم. متإسفانه در دنیاى امروز حضور زن توإم با نوعى ولنگارى و بى بند و بارى است. نتیجه کار هم معلوم است, سست شدن بنیاد خانواده. در حالى که در نظر ما جامعه سالم و مستحکم جامعه اى است که در آن خانواده سالم و مستحکم وجود داشته باشد. و یکى از راههاى استحکام خانواده این است که زن در جامعه حضور داشته باشد ولى حضور توإم با وقار, با عفت, با شخصیت ممتاز و فاخرى که یک زن باید داشته باشد.
زن در نظر ما عزیز است و داراى نقش اساسى در جامعه و نقش محورى در خانواده. زن مدار و محور خانواده است اما نه به این معنا که زن فقط در خانه زحمت بکشد و فراهمآورنده زمینه هاى رفاه و آسودگى مردان در جامعه باشد. زن مدار و محور خانه است یعنى مدیر خانه است. زن یعنى مادر, و مادر بزرگترین امتیاز و افتخار بشرى است. براى اینکه خانواده محکم باشد باید مدیریت زن در خانه استوار و اساسى باشد و مدیریت در صورتى مدبرانه و استوار است که زن ما صاحب عقلانیت, آگاهى و قدرت تدبیر باشد. خانواده اى محکم است که زن او آگاه, اهل مطالعه, آشناى به مسائل و توانمند در تصمیم گیرى در امور است. در گذشته خانواده اهمیت داشت, اما متإسفانه وجود زن در خانواده به معنى به حاشیه رانده شدن زن بود. یعنى براى اینکه خانواده استوار بماند زن از همه حقوق اجتماعى خود یا از بخش عظیمى از حقوق اجتماعى خود محروم مى شد. در خانه ماندن زن یعنى در حاشیه ماندن, یعنى در عرصه حیات اجتماعى, اقتصادى, سیاسى و فرهنگى جامعه حضور نداشتن. در دنیاى جدید دست زن گرفته شد و از خانه بیرون آورده شد, اما با کمال تإسف به خاطر عدم رعایت همه جوانب, از خانه بیرون آمدن زن, نتیجه اش گسستگى اساس خانواده شد.
در گذشته براى استحکام خانواده, زن مجبور بود در خانه بماند و در عرصه اجتماع نقش و حضور نداشته باشد و امروز در مقابل اینکه زن بتواند در صحنه اجتماع بیاید, جامعه بشرى آن تاوان سنگین گسستن بنیان و بنیاد خانواده را داد. و ما مى خواهیم زنى داشته باشیم که مدار و محور خانه و مدیر و سالار خانه باشد. مادر باشد. در همان حال ذره اى از مسوولیتهاى اجتماعى و حضور کارساز او در جامعه کاسته نشود. کار مشکلى است ولى باید براى این امر تدبیرى اندیشید. ما در برابر خودمان مشکلات زیادى داریم که باید آنها را حل بکنیم. مشکلات زنان روستاییمان را, این شریفترین بخش جامعه ما, در عین حالى که نقش مهمى هم در اقتصاد جامعه دارند, اما به خاطر زن بودن, باید مظلومانه بار مادر بودن, بار خانه دار بودن را هم به دوش بکشند. زنان کارمند و کارگر ما که نقش مهمى در عرصه اجتماعى دارند, امتیازات لازم را که حضورشان در عرصه هاى کارمندى و کارگرى لطمه به نقش مادرى و به نقش خانه دارى آنها نخورد ندارند یا کم دارند و زنان خانه دار ما براى اینکه خانه دار بمانند از بسیارى از فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى محروم اند. یعنى هر سه بخش جامعه ما دچار مشکلاتى هستند. على رغم تحول عظیمى که بعد از انقلاب پدید آمده است, هنوز این مشکلات تا حدى باقى است که ما مسوولین باید با مشارکت خود زنان, آنها را حل بکنیم.
من امیدوارم که مشارکت زنان در ریاست جمهورى که به حمدالله امروز هم حکم مشاور رئیس جمهور صادر شد, یک کار وسیع پژوهشى را در زمینه شناخت مشکلات زنان جامعه ما, شناخت زمانى که ما در آن بسر مى بریم, شناخت مسائلى که زن به طور کلى در دنیاى امروز دارد, آغاز کند. براى ترسیم مناسب و روشنى از چهره و شخصیت زن با همکارى و هماهنگى انبوه چهره هاى دانشمند بخصوص از میان زنان که به حمدالله هم در حوزه هاى علمیه در سطح بالا و هم در دانشگاهها و در متن جامعه زنان متفکر و اندیشمندى که داریم, باید تلاش کرد. با کمک اینها بکوشیم که هم مشکلات آنها را بشناسیم و هم راه حل مشکلات را و آنگاه براى حل عملى این مشکلات, برنامه ریزى کنیم. و در خاتمه با توجه به این جمع بگویم که امروز بخش پربار, امیدوارکننده و آینده ساز ما, جوانان عزیز ما هستند که نیمى از این جوانان, دختران عزیز و بزرگوار ما هستند. سرمایه هاى ارجمند آینده و یقینا دختران ما امتیازاتى به مراتب کمتر از پسران در جامعه دارند. ما براى اینکه به زنانمان خدمت بکنیم باید زمینه اى فراهم بیاوریم که امکان و فرصت مساوى براى زنان و مردانمان, براى دختران و پسرانمان, براى جوانانمان, براى دستیابى به فرصتهاى زندگى فراهم بیاید. با همین کار خوبى که در زمینه ورزش مى شود و من تقدیر مى کنم از بسیج و از سایر دستگاهها یا در زمینه هاى هنرى و در زمینه هاى اجتماعى, ما محرومیتها را از پیش پاى دختران و زنانمان برمى داریم ولى هنوز هم امکاناتى که مردان و پسران در جامعه ما دارند به مراتب از امکاناتى که زنان و دختران در جامعه ما دارند بیشتر است. عدالت اجتماعى ایجاب مى کند که در این زمینه نیز گامهاى اساسى برداریم. همه این کارها با همت و با مشارکت خود شما زنان عزیز, با باور کردن قدرت و شایستگى خودتان توسط خودتان و توسط جامعه صورت مى گیرد و باور کنید قدرت و توان شایستگى زن را که هر جا که در کنار مردان فرصت مساوى یافته است یا مثل مردان یا بهتر از مردان توان و شایستگى خود را نشان داده است.
امیدوارم به برکت انقلاب اسلامى و با همت ارواح پاک بزرگان و شهیدانى که نگاه به این انقلاب دارند. خداوند به همه ما این توفیق را عنایت فرماید که در حد شإن والاى زن شریف و مقتدر و سرفراز ایران اسلامى امروز تلاش کنیم و زمینه هاى رشد و ارتقاى معنوى و سیاسى و اقتصادى و اجتماعى این نیمى از پیکره بزرگ اجتماعى را با همت و مشارکت خود زنان و همه زنان و مردان بیش از پیش فراهم بیاوریم.