در استقبال از هفته آموزش و ترویج کشاورزى
رفیع افتخار
آموزش, توانایى لازم را جهت درک صحیح از زندگى, اصول و قوانین حاکم بر روابط انسانى, کمال و معنویت, بهره بردارى بهینه از منابع و رشد و تعالى فردى و اجتماعى را فراهم مىآورد.
آموزش و پرورش گاهى براى بیان فعالیت فرایند یا دستگاه تربیتى به کار مى رود و گاهى به نظام علمى یا رشته تحصیلى مطرح در نهادهاى آموزشى که با این فعالیت, فرایند یا و نهاد سر و کار دارند, اطلاق مى شود.
از دیدگاه جامعه شناسى, آموزش و پرورش, یکى از مهمترین نهادهاى ((اجتماعى شدن)) است. نظام ارزشها, الگوهاى رفتارى و نظامهاى فکرى, شیوه هاى کاربرد ابزار تکنولوژى و الگوى حیات اقتصادى از طریق آموزش از نسلى به نسل دیگر انتقال مى یابد. نظام آموزش و پرورش مى تواند رسمى یا غیر رسمى, خصوصى یا عمومى, فردى یا اجتماعى باشد. علاوه بر این, به عنوان عامل کنترل اجتماعى, تحول فرهنگى و حتى تفکیک اجتماعى نیز در بسیارى از جوامع, ایفاگر نقش پراهمیتى است.
آموزش که قالب و اهداف و جهت آن به وسیله جامعه تعیین مى شود, به نوبه خود بر روى تکامل و توسعه جامعه تإثیر بسزایى دارد. پیشرفت اجتماعى, اقتصادى و فرهنگى بدون توسعه شناختها و تسلط بر آگاهیها, بدست نمىآید و این پیشرفتها به طرز شگفت انگیزى, با آگاهیهاى علمى و فنى تک تک اعضإ جامعه پیوند دارد.
آموزش, جریانى مستمر است که طى آن فرد از حالت نادانستگى به علم و تجربیات ناقص با اطلاعات جدید کامل مى شود. علماى اجتماع, تمدن را نتیجه تراکم فرهنگى دانسته و تراکم فرهنگى نیز در نتیجه کتابت و آموزش بدست مىآید. اصولا آموزش از نسلى به نسل دیگر بوده و به عنوان یکى از اساسى ترین فعالیتهاى جامعه انسانى است که راه را جهت رشد و توسعه اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى باز مى کند.
هر جامعه اى الزاما میراث اجتماعى فرهنگى خود را به نسل آینده انتقال داده و آن را با راه و رسم خود همنوا مى گرداند. گفته اند هر نسلى که زاده مى شود و به جامعه مى پیوندد, هیچ امر آموخته اى با خود نمىآورد و از هنجارهاى اجتماعى و انسانى به دور است. به عبارت دیگر, نوزاد انسانى در آغاز, موجودى غیر اجتماعى است و با تجهیزات ساده اى که غریزه نامیده مى شود, مجهز است. اما این موجود, از آنجایى که در درون شبکه نیروهاى اجتماعى و فرهنگى قرار مى گیرد, به تدریج اجتماعى مى شود و با جذب هنجارها و موازین فرهنگى, به صورت انسانى فرهیخته در مىآید. بدین ترتیب,جامعه همواره در کار آموزش یا اجتماعى کردن افراد خویش است. البته جامعه هایى که به ابزارهاى پیچیده اى دست نیافته اند, در انتقال فرهنگ خود به نسل جدید, دشوارى چندانى ندارند (مانند کودکانى که در نظامهاى فلاحتى زاده مى شوند بىآنکه آموزش رسمى ببینند, راه و رسم زندگى پدران خود را فرامى گیرند و توانایى اجراى فعالیتهاى لازم را به دست مىآورند). اما زمانى که جامعه در راه توسعه پاى مى نهد, آموزش نیز عمق مى یابد و اولیإ امور, رسالت خطیرى را عهده دار مى شوند. در چنین نظام پیچیده اى, آموزش نه تنها با پویش اقتصادى جامعه پیوند مى خورد, بلکه زمینه حیاتى تولید اقتصادى نیز محسوب مى شود.
مکتب ترویج به عنوان نظام آموزشى خاص مطرح مى باشد. ترویج, نوعى آموزش است که هدف آن یاورى مردم روستایى است تا به واسطه تلاشهاى فردى و دسته جمعى, موقعیت اقتصادى و اجتماعى خود را بهبود بخشند. ترویج, یافته هاى علمى را در دسترس روستاییان قرار داده و امکان آموزش و بکارگیرى آنها را, در حل مسائل مربوط به کشاورزى و در عرصه زندگى فراهم مىآورد.
ترویج بر آن است در معلومات, مهارت, بینش و نگرش افراد تغییرات مثبت حاصل آید و بدیهى است در این روند زنان نیز به مانند مردان از مخاطبان اصلى برنامه هاى ترویجى محسوب خواهند شد. دیدگاه ترویج در مورد توجه به زنان بر اساس اصولى است که ترویج خود را ملزم به رعایت آن مى بیند. از جمله اینکه:
ـ زنان همانند مردان خواهان داشتن سلامت, فرصت, ثروت, حسن روابط و آسایش هستند.
ـ زنان همانند مردان تمایل دارند افرادى اجتماعى, مطلع, خلاق و کارآمد باشند.
ـ زنان همانند مردان خواهان صرفه جویى در وقت, منابع مالى و کاستن از ناراحتیها هستند.
و بالاخره اینکه زنان خواهان فرصتهایى برابر با مردان جهت ارتقاى سطح معلومات, آگاهیها و مهارتهاى خود هستند تا زندگى بهترى براى خود و خانواده خویش فراهم آورند.
زنان روستایى و عشایرى پرورش دهندگان نسلهاى مولد آینده هستند. هزاران دختر و پسرى که در مناطق روستایى و عشایرى زندگى مى کنند, توانهاى بالقوه جهت تولید محصولات غذایى مى باشند. در بسیارى از کشورهاى در حال توسعه, فرصتهاى موجود براى آموزش رسمى و فنى روستازادگان و بویژه دختران بسیار محدود است. با توجه به اینکه نقش اصلى و اساسى در پرورش فرزندان را مادران روستایى بر عهده دارند, لازم است در مرتبه اول مادران روستایى از سطح بالایى از معلومات و آگاهیها بهره مند باشند. مسلما مادرى که روش بهتر تولید محصول را طى کلاسى آموزشى فراگرفته, قادر است آن را به فرزند دختر خود انتقال داده و وى را فردى مفید و موثر به حال خانواده و جامعه بسازد. علاوه بر تصمیم گیرى در امور تولیدى, در امور مربوط به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت, مهاجرت یا ادامه زندگى در مناطق روستایى, آینده فرزندان (از نظر تحصیل, اشتغال و ازدواج) نقش زنان روستایى به خوبى مشهود است. بنابراین براى نظام آموزشى ترویج بسیار مهم خواهد بود که زنان روستایى با ارتقإ سطح آگاهیهاى خود, تصمیمات درستى اتخاذ نمایند. نقش زنان روستایى تنها به فعالیتهاى مرتبط با محیط مزرعه محدود نمى شود, بلکه آنان عهده دار وظایف متنوعى مانند سبزیکارى, مرغدارى, تهیه لبنیات, بهبود تغذیه خانوار به همراه کارهاى دستى, پرورش فرزندان و نظافت منزل از آن جمله اند. از آنجایى که هدف ترویج, نشر نوآوریهاى سودمند براى خانوارهاى روستایى مى باشد, این نظام آموزشى فعالیتهایى را تحت عنوان ((ترویج خانه دارى)) و ((اقتصاد خانوار)) در برنامه هاى خود پیش بینى نموده است. هدف از این فعالیتها رسیدگى به افراد خانواده, مخصوصا زنان و دختران روستایى است, به گونه اى که آنان شیوه زندگى خود را با پیشرفتها هماهنگ نموده, و از امکانات و منابع موجود در زندگى خود بهتر استفاده نمایند.
از طرف دیگر آموزشهاى ترویجى باید فراهم کننده فرصتهایى براى زنان روستایى بوده تا همپاى مردان از امکانات آموزشى بهره مند شوند, به اعتبارات مورد نیاز دست یابند, با مشاغل جدید آشنا شوند و در نهایت جایگاه حقوقى خود را بیش از پیش بشناسند. آموزش زنان روستایى علاوه بر اینکه یک نیاز محسوس جامعه زنان روستایى محسوب مى شود و سطح آگاهیهاى فنى زنان را ارتقإ مى بخشد, در بالا بردن میزان آگاهیهاى فنى مردان روستایى نیز مفید بوده و وظیفه آموزشى مروجان را در مورد آموزش کشاورزان مرد تسهیل مى نماید.
در آموزش زنان روستایى از چند طریق مى توان بهره جست: آموزش توسط مروج مرد, استفاده از مروج زن, بهره گیرى از مشارکت و مساعدت مددکاران ترویجى زن و استفاده از مإمورین زن سایر سازمانهایى که در سطح روستا فعالیت دارند. اما در هر حال روش مناسب باید با توجه به فرهنگ, آداب و رسوم و اعتقادات مردم روستایى برگزیده شود. روشهایى که در کشور مالاوى براى آموزش زنان مورد استفاده قرار مى گیرند عبارتند از: تقاضا از کشاورز مرد براى حضور همسر وى در زمان ملاقاتهاى مزرعه و ملاقات در منزل, درخواست از رهبران محلى براى ابلاغ زمان ملاقاتهاى عمومى به زنان منطقه, استفاده از نظرات رهبران محلى در مورد نیازهاى آموزشى و خدمات ترویجى براى کشاورزان زن, آموزش زنان با استفاده از روشهاى گروهى و تشکل زنان در کانونهاى زنان کشاورز.
استفاده از مروج زن, علاوه بر اینکه محیط مناسب و مطلوبترى را براى مشارکت زنان در امر یادگیرى فراهم مىآورد, در جوامعى که محدودیتهاى فرهنگى در ارتباط میان زن و مرد وجود دارد, بسیار مفید مى باشد. علاوه بر آن, زنان معمولا در صحبت و مباحثه با مروجین زن راحت تر از مروجین مرد هستند. در کشورهایى مانند پاکستان که بر اساس فرهنگ و مذهب, ورود مروج مرد به محل مسکونى روستاییان, هنگامى که مرد در خانه نیست ممنوع مى باشد, اقدام به استخدام مروج زن شده است. یکى از روشهایى که مى توان در این ارتباط اعمال کرد, همانا استفاده و بکارگیرى تلویزیون, ویدئو, رادیو و نشریات مى باشد.
از روشهاى مورد استفاده جهت رفع مشکل تماس مروجین مرد با کشاورزان زن, روشى است که در آن, از همکارى مددکاران زن استفاده مى شود. وظیفه مددکاران زن, ترتیب دادن ملاقاتهاى مستمر و رسمى بین مروج مرد و گروه زنان کشاورز است. در هندوستان سه گروه از زنان به عنوان ((مددکار ترویجى)) مورد استفاده قرار مى گیرند. زن مروج کشاورزى منطقه, مإمورین سایر دستگاههاى دولتى که در روستاها فعالیت دارند و زنهاى مسن روستا.
این زنان به واسطه داشتن موقعیت و نفوذ اجتماعى مى توانند به ارتباط بین کشاورزان زن و مروجین مرد کمک نمایند. در کشور نیجر از سال (1355) 1976م نیز تعدادى از زنان به عنوان مددکاران ترویجى انجام وظیفه مى نمایند. این مددکاران در دوره هاى کوتاه مدت, آموزش لازم را فرا گرفته و فنون لازم را به سایر زنان روستاى محل خود منتقل مى سازند. اکثر مددکاران ترویجى زن در نیجر را زنان بیوه یا مطلقه تشکیل مى دهند, زیرا بر اساس آداب و سنن محلى, زنان شوهردار مجاز به شرکت در کلاسهاى آموزشى دور از روستاى محل سکونت خود نیستند. در کشور بنگلادش زنان ماهیگیر روستایى در گروههاى 5 تا 6 نفره سازماندهى شده و یک نفر از اعضإ را به عنوان هماهنگ کننده انتخاب و به آن ((رابط)) مى گویند. رابط در ازإ کارى که انجام مى دهد مبلغى به عنوان حقوق از اعضإ گروه دریافت مى نماید. در کشور زئیر در پروژه آموزش زنان یکى از مناطق فقط یک مروج مرد (مروج زراعت) و تعداد ده مددکار ترویجى زن براى جمعیتى حدود سى تا چهل هزار نفر کشاورز به کار گرفته شدند و نتیجه مطلوبى نیز حاصل گردید.
یکى از روشهاى بهبود وضعیت زنان روستایى و تسهیل جریان آموزش در میان آنها, سازماندهى زنان روستایى در گروههاى تعاون است. تعاونیهاى تولید به سبب ایجاد روحیه تعادل و حس همکارى در میان افراد و به وجود آوردن انگیزه فعالیتهاى جمعى, وسیله مفیدى جهت یارى زنان روستایى مى باشد. در صورتى که زنان در تعاونیهاى تولیدى تشکل یابند, علاوه بر اینکه مشکلات کشاورزى خود را مى توانند حل کنند, ارائه خدمات براى سازمانهاى خدماتى در سطح روستا نیز سهل تر مى شود. در کشور فیلیپین, دولت جهت سازماندهى زنان و کمک به آنان, از پروژه اى به نام ((گروههاى تولیدى کشاورزان خرده پا)) استفاده کرده است. در این پروژه ها, زنان در گروههاى کوچک تعاونى به کشاورزى اشتغال داشته و آموزشهاى عملى و نظرى لازم, در مورد پرورش طیور و دام, زراعت و مدیریت مزرعه, برنامه ریزى, بودجه و رکوردگیرى را فرا مى گیرند.
از دیگر عواملى که باعث تسریع و گسترش برنامه هاى آموزش زنان مى باشد, سوادآموزى و تحصیل دختران و زنان روستایى مى باشد. بى سوادى یکى از ریشه هاى عقب ماندگى جوامع بشرى است و ریشه کن کردن آن باید در سرلوحه تمام برنامه هاى توسعه قرار گیرد. آموزش اصول فنى کشاورزى و کوشش جهت ارتقإ سطح آگاهى زنان باید از دبستان شروع و در سطوح مدارس راهنمایى و دبیرستانهاى روستایى ادامه پیدا کرده و مستمرا در زندگى روزمره آنها اجرا گردد تا زنان آینده روستایى از اوان جوانى با پدیده هاى نوین آشنا گشته و در مورد مسائل کشاورزى و حل معضلات آن تفکر و اندیشه نماید. یکى از مشکلات آموزش زنان روستایى, حضور آنها در کلاسهاى مراکز آموزش کشاورزى خارج از روستاى محل سکونت آنها مى باشد. مشکل مذکور در کشور زامبیا با استفاده از مراکز آموزش سیار که در روستاهاى مختلف حضور پیدا مى کند, رفع شده است. روش دیگر, استفاده از برنامه هاى تلویزیونى و خصوصا فیلمهاى ویدویى درکلاسهاى آموزشى است.
برنامه هاى آموزشى زنان روستایى در صورتى موفق خواهد بود که همانند آموزش مردان در طرحهاى ملى و استانى پیش بینى شده و جایگاهى مناسب داشته باشد. حمایت دولت و سازمانهاى آموزشى و خدماتى از عوامل موفقیت طرحهاى آموزشى براى زنان روستایى به شمار مى روند. در کشور تونس, در چهارمین برنامه پنج ساله کشور, یک سهم مساوى براى آموزش زنان روستایى در نظر گرفته شده است که در نتیجه آن 40% از مشاغل جدید به زنان اختصاص پیدا کرده است. در صورتى که در اولین برنامه, فقط 25% از مشاغل به زنان اختصاص داشته است.
محتواى برنامه آموزشى زنان باید طورى انتخاب شود که مناسب وضعیت و مورد نیاز زنان روستایى باشد. شناخت نوع فعالیت زنان روستایى از عوامل مهم در برنامه ریزى به شمار مى رود. در زمینه آموزش نیز بایستى فعالیت زنان در هر منطقه به خوبى شناسایى شده و مواد آموزشى لازم, برنامه ریزى گردد.
در پایان, لازم مى دانیم به موانع اساسى در فعالیتهاى آموزشى ترویجى زنان اشاره داشته باشیم:
1ـ نبود, کمبود, ضعف و یا نارسایى معلومات و آگاهیهاى اساسى در نزد زنان روستایى.
2ـ عدم دسترسى زنان روستایى به منابع اطلاعاتى و مراجع آموزشى.
3ـ عدم اجرا و یا عدم کفایت برنامه هاى آموزشى متناسب با نیازهاى زنان روستایى.
4ـ عدم توجه به اجراى برنامه هاى تعلیمات اساسى (تعلیمات سوادآموزى, تعلیمات دینى, تعلیمات فرهنگى و تعلیمات اقتصادى اجتماعى).
5ـ نبود و فقدان آموزشهاى لازم میان کارگزاران به منظور شرکت دادن مسوولانه زنان روستایى در فعالیتهاى مناسب و مربوط به خود.
6ـ عدم اتخاذ تدابیر قانونى لازم براى انتخاب کارگزاران آموزشى و عمرانى از میان زنان واجد شرایط در روستاها متناسب با کار در روستاها.
7ـ عدم طراحى برنامه هاى رادیو ـ تلویزیونى ویژه زنان روستایى.
منابع:
1ـ ((ضرورت شمول نظام آموزشى ترویج بر زنان روستایى)), فصلنامه اقتصاد کشاورزى و توسعه, سال سوم, بهار74.
2ـ ((زنان روستایى, فراموش شدگان در کشاورزى)), مجموعه مقالات پنجمین سمینار عالى ترویج کشاورزى کشور.