على توکلى
مراقبت از فرزندان, مسوولیت سنگین و ظریفى است که جز با تدبیر و درایت پدر و مادر و همفکرى و همدلى آنان و جز با احساس مسوولیت در مقابل فرزندان و روشن بینى نسبت به واقعیتهاى جامعه, نمى توان از عهده آن برآمد. جناب آقاى توکلى, با توجه به مسوولیت و تجربه مستقیمى که در دستگاه قضایى در رابطه با رسیدگى به مفاسد و منکرات اجتماعى دارند نکات درخور توجهى را در این مقاله به دست داده اند.
در روایتى از امام صادق علیه السلام آمده است که مى فرماید: ((ان المرء یحتاج فى منزله و عیاله الى ثلاث خصال یتکلفها و ان لم یکن فى طبعه ذلک: معاشره جمیله و سعه بتقدیر و غیره بتحصن.))(1)
هر فرد نسبت به منزل و خانواده اش نیازمند به سه چیز است که آن را بر خود تحمیل کند ولو روحیه اش آن گونه نباشد: معاشرتى نیکو و پسندیده, گشاددستى همراه با برنامه ریزى, و حساب و حساسیت نسبت به حفاظت و کنترل.
در پرونده هاى منکراتى و مفاسد اخلاقى و اجتماعى که به دادگاهها مى رسد, نمى توان با قاطعیت گفت که این نوع جرایم مربوط به خانواده هاى غیر مذهبى و بى بند و بار است, چون در برخى خانواده هاى مذهبى نیز به خاطر برخى کاستیها و نواقص, این مسائل و جرایم زیاد دیده مى شود. اگر چه بر این عقیده ایم که حاکمیت اعتقاد مذهبى و معنویت در خانواده, نقش بازدارنده دارد و اعتقاد و ایمان به مبدإ و معاد مى تواند از میزان جرایم بکاهد. اما مهم این است که نباید از یک اهرم خارجى غافل بود و آن همان چیزى است که در کلام امام صادق علیه السلام آمده است, یعنى ((حفاظت و حراست از خانواده و افراد منزل)).
هستند پدران و مادرانى که داراى سوابق مذهبى طولانى بوده اند ولى فرزندانشان به جهت عدم کنترل از سوى آنان, به انحراف افتاده و به حیثیت اجتماعى خانواده خود لطمه زده اند.
آیا اعتقادات مذهبى والدین به تنهایى در سلامت فکرى و رفتارى فرزندان کافى است؟ آیا به صرف اینکه شما پدر و مادر, به اصول و احکام اسلام پاىبند بودید, تصور مى کنید که پسر و دختر شما هم پاىبند خواهد شد؟ اگر شما در سن جوانى و نوجوانى سربه راه بودید, فکر مى کنید که پسر و دختر شما هم سربه راه خواهد شد؟ آیا شرایط فعلى فرزندتان با شرایط و اوضاع و احوال زمان شما یکسان است؟
جوان و نوجوان, زمانى که به سن بلوغ مى رسند, دنیاى جدیدى به روى آنها گشوده مى شود; به دنبال رفع وابستگى از والدین خود هستند; انتخاب دوست و رفیق را براى خود یک تشخص مى دانند, دیدگاه و نگرش او نسبت به روابط اجتماعى خود دگرگون مى شود و با بروز این اندیشه که داشتن رابطه با جنس مخالف, نشانه بزرگ شدن و بزرگ بودن است, به انتخاب دوست دختر یا دوست پسر اقدام مى کند و دهها تحول و دگرگونى جدید و نو.
با بروز این وضعیت جدید که به دنبال کسب استقلال نیز مى باشد, آسیب پذیرى او نیز افزایش مى یابد, دوستان او را منحرف مى کنند; گرفتار افکار و اندیشه هاى ناپخته مى شود و در این برهه و مرحله است که نقش حفاظتى والدین بویژه پدران حساس و آشکار مى شود.
در جریان شرمآور خیابان گاندى تهران که دو طفل معصوم قربانى هوسهاى شیطانى و غیر انسانى دو نوجوان بى شرم شدند, نباید به دنبال این رفت که آیا خانواده آنها مذهبى بودند یا نبودند؟ زیرا بر فرض مذهبى بـودن خانواده و حاکمیت خشک و بى روح اعتقادات مذهبى بر والدین, دو مشکل اساسى در این خانواده وجود داشت: اول عدم کنترل خانواده که دختر بدون اطلاع پدر به اصفهان مى رود و پدر, حضور و عدم حضور او را در منزل زیر نظر نمى گیرد و او را در رفت و آمدش آزاد و افسارگسیخته مى گذارد و ترددهاى پسر را به خانه اش زیر سوال نمى برد, و دوم عدم هماهنگى پدر و مادر دختر است. مادر در جریان بسیارى از مسائل آنان بوده و با پدر در میان نمى گذاشته است.
امام صادق علیه السلام در آن رهنمود ارزشمند خود که حاکى از عنایت معصومین به این گونه مسائل است, به اهمیت حفاظت از افراد خانواده اشاره کرده و آن را از ضروریات اولیه زندگى دانسته است ولو اینکه روحیه این پدر, آمیخته اى از بى خیالى و بى تفاوتى است. او است که در برخورد و مراقبت از کیان خانواده اش باید حساس بودن نسبت به حرکات, رفتار و پوشش همسر و فرزندانش را بر خود تحمیل کند.
کنترل و حراست از فرزندان و مراقبت از رفتارها, معاشرتها و عملکرد آنها ضرورتى است که با توسعه اجتماعى و پیشرفت صنعت و تکنولوژى نه تنها منافاتى ندارد بلکه اهمیت و اولویت بیشترى پیدا مى کند, زیرا بشر هر چه که بیشتر در رفاه و راحتى باشد, طغیانگرى او افزونتر و کنترل او ضرورىتر مى شود.
شیوه کنترل و حفاظت
آیا باید دست از کار و تلاش کشیده و لحظه لحظه و قدم به قدم حرکات فرزندانمان را زیر نظر بگیریم و در کوچه و خیابان آنان را تعقیب کرده و در مورد کوچکترین خطایى آنان را بازجویى کنیم؟
بدیهى است که در مباحث تربیتى, این مفهوم وجود ندارد. زیرا که این نوع برخورد, در شإن انسان نیست. کودک, جوان و نوجوان نیازمند به ارشاد و تذکر است. باید حسن و قبح اعمال و رفتار را بداند تا خودش آگاهانه و با انتخاب خطا نکند, و این غیر از منطق افرادى است که مى گویند: فرزندان را آزاد بگذاریم تا سیر باشند و خطا نکنند. حال اگر نوجوان و جوان ناخودآگاه خطا کرد با او صحبت شود و ضررها و پیامدهاى عملش برایش تبیین گردد که در مباحث تربیتى همین مسإله جایگاه قابل توجهى دارد و دانش و شیوه خاص خودش را مى طلبد.
اگر چنانچه ارشاد و تذکر در مورد جوان و نوجوان موثر نیفتد, باید به ناچار به تهدید و برخورد فیزیکى متوسل شد.
منطق تهدید و تعقیب و مراقبت آشکار, شیوه صحیح تربیتى نیست, زیرا این شیوه نوجوان و جوان را وادار مى کند که رفتارهاى ضد ارزشى خود را به دور از چشم والدین انجام دهد و براى این منظور چنان صحنه سازى کند که اعتماد والدین را به خود جلب نماید.
تإکیدى مجدد
همان گونه که فرزندان ما نیازمند محبت و احترام مى باشند و بسیارى از اساتید و کارشناسان تعلیم و تربیت بر آن تإکید مى کنند, به همان اندازه نیازمند کنترل و مراقبت اند, زیرا آسیب پذیرند.
پدرى که فرزندش در ارتباط با یک مسإله ضد اخلاقى به هنگام تماشاى برنامه هاى ماهواره دستگیر و به دادگاه آورده شده بود, در دفاع از پسرش مى گفت: ((معتقدم که فرزندان باید همه چیز ببینند تا سیر و اشباع باشند و خطا نکنند))! به او گفته شد اگر حرف شما را قبول کنیم چه تضمینى دارید که فرزند شما بعد از مشاهده برنامه هاى ماهواره خطا نکند؟ و آنچه را که دیده در بیرون از خانه اجرا نکند؟ آیا فرزند شما معصوم است و این قدر به او اطمینان دارید؟ این پدر نتوانست پاسخ قانع کننده اى بدهد. فقط مى گفت: ((باید همگام با توسعه! پیش رفت)) اما به مسائل معنوى و تربیتى اشاره اى نداشت.
ما نمى گوییم که هر قدم و حرکت فرزندمان را مورد بازجویى قرار دهیم و او را بى اراده بار آوریم بلکه مى گوییم که ریشه هاى اعتقادى او را چنان محکم کنیم که خویشتن را از درون کنترل کند. نه اینکه آزادشان بگذاریم تا سیر شوند و خطا نکنند که چنین چیزى شبیه به محال است. آنان باید به گونه اى بار بیایند که حتى اگر در شرایطى کاملا دور از چشم افراد, امکان خطا و بهره ورى غلط برایشان فراهم باشد, به لحاظ تقوایى که دارند, خود را نگه دارند. چنین فردى از نظر تربیتى فردى است مطلوب.
در همین زمینه دختر و پسر باید در بیان مطالبشان با پدر و مادر احساس آزادى و امنیت کنند تا مشکلاتى را که در خارج از منزل برایشان پیش آمده است, براى آنان بازگو نمایند و با عکس العمل منفى و تند ایشان روبه رو نشوند. در اینجاست که ما با رفتار سنجیده خود, مسإله را براى او موشکافى کرده و توانسته ایم ضمن ارزشمند جلوه دادن شخصیت فرزندمان, آگاهى لازم را در این زمینه ها به او بدهیم و از سلامت رفتارى او اطمینان بیشترى پیدا کنیم. در واقع ما نیستیم که فرزندمان را مومن و خودنگه دار بار مىآوریم بلکه خود او است که با راهنمایى و ارشاد ما ایمان مىآورد و متقى مى شود و خودش را از گناه نگه مى دارد. او با راهنماییهاى ما به کرامت انسانى و الهى خود پى برده است و این کششهاى غریزى زودگذر و هوى و هوسهاى حیوانى در مقابلش پست و ناچیز شده است. لازم نیست که قدم به قدم همراه او باشیم بلکه دورادور مراقب او هستیم و لغزشهاى او را با حفظ کرامت انسانى به او گوشزد مى کنیم.
این گونه فرزندان اسرارشان را به راحتى با پدر و مادر در میان مى گذارند و فریفته وسوسه هاى غلط دوستان و یا تحریکات جنس مخالف نخواهند شد.
دخترانى هستند که با استفاده از عدم انسجام خانواده و نبودن پدر و یا بودن پدر بى تفاوت یا مادرى که داراى بینش و اقتدار درست تربیتى نیست, به بهانه درس خواندن با دوستانشان یا رفتن به کتابخانه و کلاسهاى تقویتى و کانونهاى مختلف, کیف و کتابى را زیر بغل مى گیرند و از منزل خارج شده و در خیابانها با دوستانشان پرسه مى زنند و در مقابل, پسرانى نیز هستند که خانواده قدرت کنترل آنها را ندارد و والدین به جهت بیگانگى با روحیات آنها, موجبات طردشان را فراهم کرده اند که آنان نیز ناگزیر از پرسه در خیابانها مى شوند و دور از انتظار نیست که ترکیب این دو جنس مخالف که ناپخته هستند و معناى روشنى از زندگى و انسانیت ندارند, عوارض و مفاسد نامطلوبى را به دنبال مىآورد که شاهد آن بوده و هستیم.
متإسفانه خانواده این نوع دختران و پسران رها شده از کنترل خانواده, در ایجاد یک زنجیره آسیب زا در جامعه نقش زیادى دارند; زیرا به غیر از اینکه فرزندانشان به خاطر نبود یک شیوه صحیح تربیتى در خانه و عدم حفاظت ایشان و اعتماد بیش از حد والدین به آنان, آسیب پذیر شده اند, یک زندگى آسیب زایى را آغاز کرده و فرزندان آنان نیز دنباله این آسیب زایى را خواهند گرفت.
پدر و مادرى که دختر چهارده ساله آنان با پسرى دوست شده بود و مرتب تماس تلفنى داشتند, در دادگاه اشک مى ریختند و مى گفتند که دختر ما به عنوان شرکت در کلاسهاى کانون زبان, از خانه خارج مى شده که این مسائل را به وجود آورده است! آنها بر اعتماد بیش از حد خود به فرزندشان نفرین مى کردند.
عدم آموزش حدود شرعى در مورد محرم و نامحرم
خانواده ها معمولا در این زمینه برنامه منظمى ندارند. بسیارى از خانواده ها اختلاط و معاشرت خارج از چارچوب شرع میان برخى اعضاى فامیل که با یکدیگر نامحرم هستند را مجاز مى دانند. روابط صمیمانه بین دخترعمو و پسرعمو, دختردایى و پسرعمه و بالعکس و رعایت نکردن حجاب در مقابل چنین افرادى نشانگر این است که حدود شرعى مناسب, نه تنها به فرزندان آموزش داده نمى شود بلکه برخى پدران و مادران نیز در رعایت آن سهل انگارى مى کنند.
آموزش این حدود نشانگر دقت و توجه یک خانواده به رفتار اجتماعى ـ مذهبى است. اما خانواده هایى که تظاهر به اجتماعى بودن مى کنند و با انگیزه مترقى بودن به برپایى میهمانیهاى مختلط اقدام مى کنند, مشخصه این گونه افراد و خانواده ها شوخى و خنده و غیر مقید بودن در برابر جنس مخالف است که به جهت فقر فرهنگى و ضعف اعتقادى و بیگانگى از ارزشهاى انسانى و نداشتن شیوه صحیح تربیتى در مورد فرزندان به آن روى مىآورند. فضاى حاکم بر این گونه معاشرتها زمینه تشکیل پارتیها, جشن تولدها, ناهنجاریهاى رفتارى خیابانى, فرار از منزل و هرزگى و ولگردى را به وجود مىآورد.
در پایان تذکر چند نکته ضرورى به نظر مى رسد:
1ـ اعتقادات مذهبى فرزندان خود را تقویت کنید و بذر ایمان به خدا و معصومین(ع) را در روان آنان بکارید; زیرا با عقیده مذهبى مى توان جوانان را بیمه کرد و در مقابل وسوسه ها و تبلیغات سوء دشمنان مصونیت داد.
2ـ سعى کنید هویت مذهبى و ایرانى فرزندان را پاس بدارید و از انتخاب نامها, الفاظ و لباسهایى که با هویت آنان در تضاد است, جدا پرهیز کنید. زیرا بیگانگان از خدا و مذهب با ارائه افکار و الفاظ و رفتارهاى تحریف شده و غیر معقول ,باعث بى هویتى و بى اصالتى بسیارى از زنان و مردان مسلمان شده اند.
3ـ اى پدران! پسران را به سوى خود بکشانید تا روحیات مردانه پیدا کنند, و اى مادران! با دختران خود صمیمى باشید تا روحیات زنانه و پاکدامنى را در آنان پرورش دهید.
4ـ به دختران بیش از پسران احترام و محبت کنید چرا که نقل شده پیامبر(ص) فرمود: آنها مایه برکتند.
5ـ از وضعیت داخل مدرسه فرزندتان غافل نشوید. دوستانش را شناسایى و درسش را کنترل کنید و چنانچه احساس کردید که معلم یا دبیرى در برخورد با فرزندتان حالت غیر طبیعى داشت و بیش از معمول صمیمى و دوست بود, شک کنید و مسإله را با مدیر مدرسه در میان گذارید.
6ـ اگر فرزند خود را به کانون قرآن یا زبان و یا کلاسهاى دیگر مى فرستید رفت و آمد او را کنترل کنید.
7ـ سعى کنید بچه ها را در منزل تنها نگذارید. با آنان بیشتر مإنوس باشید زیرا حضور هدفدار شما در منزل مرهمى است بر کمبودهاى روحى و مشکلات روانى آنان.
8ـ به دختران و پسرانتان بیش از حد اعتماد نکنید. زیرا چه بسیار فرزندانى در خانواده هاى مذهبى و پاک که به خاطر غفلت والدین و اعتماد زیاد, باعث لطمه زدن به آبروى چندین ساله خانواده خود شده اند. شما قبول کنید که فرزند شما هم ممکن است خطا کند و فریب بخورد.
9ـ اى پدرها و مادرها! در مورد فرزندانتان هماهنگ باشید و چیزى در مورد آنها را از یکدیگر پنهان نکنید. اگر فرزندتان خطایى کرد که ممکن است به حیثیت خانوادگى شما لطمه بزند, حتما آن را با پدرش در میان بگذارید که این پنهان کاریها در درازمدت صدمات جبران ناپذیرى را وارد کرده و موجب از هم پاشیده شدن خانواده اى مى شود.