مجموعه شعر
تاک تشنه

 

 

شاعر: نرگس گنجى
ناشر: نشر هشت بهشت / اصفهان
چاپ اول / بهار 1376
تعداد: 3300
((تاک تشنه)) سیراب از ترنم بارانى خیال شاعرى کاوشگر و دردمند است که شعر را نه براى خود شعر, بلکه براى ابراز اندیشه و بیان دغدغه هاى احساسى و عاطفى اش خواسته است.
شاعر این مجموعه در جستجوى پاسخ تشنگى به دنبال آب است و سرابها در چشم خیال و اندیشه او جایى ندارند. او بر آن است تا از حجاب مجازها عبور کرده و آفتاب حقیقت را دریابد و از این رو است که شراب عاریت را مایه مستى جان حقیقت جو نمى داند و ادیبان دروغین را بى خبر مى خواند.
جانمایه مذهبى اندیشه هاى شاعر که سطح نگاه او را فراتر از حد محدود تعلقات مجازى مى برد, غناى خاصى به شعرهاى این مجموعه داده است. غزل غربت که با الهام از بخشى از دعاى روز عرفه امام حسین(ع) سروده شده است, پیش رو است:
من کانت حقائقه دعاوى فکیف لا تکون دعاویه دعاوى؟
((امام حسین(ع), دعاى روز عرفه))

غربت عشق
اى امیر عشق مهلت! همرهان جا مانده اند
اى کلیم الله! قوم آن سوى دریا مانده اند
این خماران از شراب عاریت بودند مست
مدتى در بسته شد میخانه, در وا مانده اند
من از آن یار دبستانى گرفتم درس عشق
کاین ادیبان دروغین در الفبا مانده اند
((نوبت عشق)) است گفتى خوش خبر باشى ولى
غربت عشق است و دلخوش بى خبرها مانده اند
بر صلیب عشق عیسى جان سپرد و دم نزد
وین یهودایان به تهمت بر چلیپا مانده اند
شد ((حقیقت))هاى ما ننگ ((مجاز)) عارفان!
تازه کاران گرچه در این کهنه دعوا مانده اند
آه از این دلهاى تثلیثى که وقت انتخاب
در سه راه مسجد و دیر و کلیسا مانده اند!
هفت نخلستان شیرین خمسى از حب خداست
خلق در دلشوره یک حبه خرما مانده اند!
بردبارى عاقبت ما را به مظلومى کشید
بارهاى دیگران بر شانه ما مانده اند ...

شعرهاى این مجموعه گزیده اى از شعرهاى شاعر طى 11 سال (از سال 72 ـ 1361) است و شاید یکى از دلایل یکدست نبودن شعرهاى این مجموعه همین باشد. شاعر این مجموعه به شهادت این دفتر, از همان آغاز سرودن نخواسته است سبک واحدى براى سرودن برگزیند و بیشتر, در هواى سبک هندى (و محض خوشحالى بعضیها ((سبک اصفهانى))) سیر کرده و مى کند اما گاه گاهى هم از کوهستان و کتلستان سبک هندى (به قول بیدل دهلوى) بیرون مىآید و مى کوشد تا سبک حافظ و سعدى (سبک عراقى) را تجربه کند.
خانم نرگس گنجى در سروده هاى هندى (اصفهانى) خود بیش از هر کس تحت تإثیر شاعر همشهرى خود صائب (که نمى دانیم تبریزىاش بدانیم یا اصفهانى, و هر چه باشد اصفهان مولد و محل نشو و نما و وفات صائب است) است که در ابیات زیر این تإثیر را به خوبى مشاهده مى کنیم:
از عواطف بى مدارى مى کند افکار ما
دو کامل چشم نتوان داشت از پرگار ما
با وجود بیقرارى پایدارى مى کنیم
تا نشیند خسته اى در سایه بیدار ما
خار در چشم خودیم و گل به چشم دیگران
مردم خود را نبیند چشم مردم دار ما

چون نسیمم کز لطافت در نمى گنجد به خویش
وین سبکخیزى نباشد از سبکسارى مرا

از شکست آیینه را تصویر افزون مى شود
بیشتر یاد رخ او مى کند دل تا شکست

پس از صائب دو شاعر دیگر ـ چنان که گفته آمد ـ حق آب و گلى در این مجموعه دارند. یکى سعدى است و دیگرى حافظ. غزل ((دوستت دارم)) هم از جهت فرم و هم محتوا شباهتى به غزلهاى سعدى دارد, بویژه آنکه بیت نخست این غزل تلمیحى زیبا دارد:
دوستت دارم و نمى دانم
لم آذیتنى و قد تعلم؟!
دوستان ـ گر تو ترک قهر کنى
بنشینند مهربان با هم
اى مرا درد عشق تو درمان
اى مرا زخم تیغ تو مرهم
عالمى گر به من نماید روى
نکنم از تو روى در عالم

تو بیا ور نه مرگ را بفرست
که مرا کشت زندگى به الم
یا لقاى تو یا لیاقت مرگ!
بى وجود تو چاره چیست؟ ـ عدم!
با مطالعه ((تاک تشنه)) مى توان چنین دریافت که این مجموعه شعر از بهترین آثار زنان شاعر انقلاب است و امید آن داریم که شعرهاى جدیدتر خانم گنجى را در آینده اى نزدیک در قالب کتاب ببینیم و بخوانیم.