ابوالحسن مدائنى و آثار وى در باره زنان

رسول جعفریان

 

 

درآمد
نگارش در باره زنان, در نخستین آثار مورخان و ادیبان قرن دوم و سوم رایج بوده است. بخشى از این اخبار در باره زنان اشراف و بخشى دیگر در باره زنان آوازه خوان و شاعر و کنیزکان زیباروى و هنرمند بوده است. این قبیل آثار منبعى است براى تحقیق در باره نقش زنان در تاریخ اجتماعى و فرهنگى اسلام.
ابن سعد (م 230) در طبقات الکبرى, مجلدى را به شرح حال زنان, شامل زنان پیامبر(ص), زنان صحابى و پس از آن اختصاص داده که مملو از اخبار مهمى در باره نقش زنان در تاریخ صدر اسلام است. بخشى از مجلد پایانى اسد الغابه و الاصابه و نیز الاستیعاب ابن عبدالبر در باره زنان صحابى و اخبار آنهاست. زنانى هم که در کتاب تاریخ دمشق ابن عساکر شرح حال دارند, یکجا شرح حالهاى آنها را سکینه شهابى در مجلدى واحد فراهم آورده که مشتمل بر اخبار فراوانى در باره زنان در قرون نخست اسلامى است.
در میان آثار جاحظ, رساله القیان از آثارى است که مسائل فراوانى از این دست را در خود جاى داده است. برخى از مهمترین عناوین این رساله عبارت است از: عرب حجاب را نمى شناخته; در جاهلیت زنان عریان طواف مى کرده اند. اخباریان در تحریم نگاه به زن بر صواب نیستند. شعبى و معاویه نگاه به زن را حرام نمى شمردند. موضع مإمون در باره زن. غنا. تنها نگاه به زن حلال است و هرچه بیشتر باشد حرام.(1)
از دیگر رساله هاى جاحظ کتاب النسإ است. برخى از عناوین این رساله عبارت است از: انواع دوستى, زن دوست داشتنى تر از غناست, برترى مرد بر زن, مساوات میان مرد و زن, درجات عشق, کنیزکان بهتر از زنان آزاده, صفات زنان زیبا.(2)
از دیگر رساله هاى جاحظ که مشتمل بر برخى از مسائل مربوط به زنان است, رساله مفاخره بین الجوارى و الغلمان است.(3)
محمد بن حبیب (م 245) نیز در دو کتاب المنمق و المحبر, موضوعات فراوانى از مسائل زنان اشراف را مطرح و اخبار مربوط به آنها را تدوین کرده است. برخى از موضوعات کتاب محبر که به زنان مربوط است عبارت است از: زنانى که بعد از مرگ شوى, ازدواج نکردند (یکى هم رباب همسر امام حسین(ع) است). زنان بلند مرتبتى که پس از ازدواج, تصمیم به ماندن یا رفتن از نزد شویشان به عهده خودشان بوده است. زنى که پدر, جد و شویش در بدر بودند. زنى که هفت فرزندش در همراه رسول خدا(ص) در جنگها بودند. (و نمونه هاى دیگر از زنانى که به نوعى فرزندان یا شوهرانشان یا دیگر اقوامشان همراه پیامبر(ص) بودند).(4) وى فصل بلندى را به زنانى که به روایت واقدى, با پیامبر(ص) بیعت کردند, اختصاص داده است.(5) نیز فصلى به زنانى که بیش از سه شوهر کردند اختصاص یافته است.(6) فصلى هم به زنان نجیب اختصاص یافته است. محمد بن حبیب در همان عنوان آورده زنى نزد عرب نجیب است که سه فرزند پسرش از اشراف باشند. مثلا فاطمه, دختر عمرو بن عائذ مادر ابوطالب, عبدالله و زبیر فرزندان عبدالمطلب. همینطور فاطمه بنت اسد, مادر طالب, عقیل, جعفر و على.(7) محمد بن حبیب در المحبر و بویژه در المنمق بخشى را به معرفى کسانى از قریش اختصاص داده که مادرانشان غیر عرب یا غیر مسلمان بوده اند. مانند ابنإ الحبشیات من قریش, ابنإ السندیات, ابنإ النبطیات, ابنإ الیهودیات, ابنإ النصرانیات.(8)
ابوالفرج اصفهانى, به جز آنچه در اغانى در باره زنان آورده, کتابى در دو مجلد با عنوان القیان داشته که اثرى از آن در دست نیست. کتاب دیگر او الامإ الشواعر است که توسط جلیل العطیه تحقیق و به چاپ رسیده است. (بیروت, دارالنضال, 1404).
در بیشتر کتابهاى ادبى مانند البیان و التبیین, العقد الفرید, نثرالدر و بهجه المجالس, بخشهایى به اخبار زنان اختصاص داده شده است. به عنوان نمونه, در مجلد چهارم کتاب نثرالدر, باب نخست به کلمات جالب و زیباى زنان معروف, مانند فاطمه(س), زینب(س), ام کلثوم دختر امام على(ع), عایشه, ام سلمه و شمار دیگر آمده است. باب دوم گزیده سخنان جالب زنان دیگر. باب هشتم و یازدهم نیز به اخبار زنان اختصاص یافته است.(9) باید توجه داشت که کمتر کتابى است که به اندازه اغانى مشتمل بر اخبارى در باره زنان باشد.
ابن جوزى (م 597) بیشتر این قبیل اخبار را از کتابهاى ادبى گرد آورد و در کتابى با نام اخبار النسإ تدوین کرد.
جلال الدین سیوطى(م 911) هم آثارى مانند المستظرف من اخبار الجوارى (تحقیق صلاح الدین المنجد, بیروت, 1963) و نزهه الجلسإ فى اخبار النسإ (تحقیق صلاح الدین المنجد, بیروت, 1958) نوشته است.
نام برخى از آثارى که در الفهرست ابن ندیم (م 380) آمده و به نحوى در باره زنان مى باشد عبارت است از:
احکام النسإ, اخبار النسإ (دو عنوان), کتاب ازواج النبى(ص) (سه عنوان), اشعار النسإ, امهات النبى(ص), امهات الاولاد, امهات اعیان بنى عبدالمطلب, امهات السبعه من قریش, بغایا قریش فى الجاهلیه, من تشبه بالرجال من النسإ, کتاب النسإ (چهار عنوان), النسإ و الغزل, النسإ و ما جإ فیهن من الخبر و محاسن ما قیل فیهن من الشعر و الکلام الحسن.

آثار مدائنى در باره زنان
على بن محمد بن عبدالله بن ابى سیف مدائنى (135 ـ 228)(10) (از موالى سمره بن جندب) از مورخان مشهور قرن دوم و سوم هجرى است. وى در اصل بصرى است. مدتى در مدائن زندگى کرده و در نهایت در بغداد در گذشته است. دانش فراگیر وى که در عمر نسبتا طولانى نود و سه ساله اش در قالب صدها کتاب و رساله عرضه شده, موقعیت وى را در دانش تاریخ, بسیار برجسته کرده است. وى از نظر مذهبى, سنى و برخلاف بسیارى از معاصران مورخش, مورد تإیید محدثان اهل سنت قرار گرفته است.(11) کمترین علاقه شیعى در وى یافت نشده و از این جهت,در میان مورخان شیعه, چندان محل اعتماد نیست.
شمار تإلیفات وى بر اساس شمارش ابن ندیم 239 اثر شامل کتاب و رساله است. این در حالى است که در فهرستى که یاقوت از آثار وى داده, کتابهاى دیگرى نیز یاد شده که سر جمع تا 261 عدد مى رسد. این حجم از تإلیف, سبب شده تا برخى لقب شیخ الاخباریین را به مدائنى بدهند. عنوان اخبارى در قرن دوم و سوم, به کسانى اطلاق مى شود که کارشان فراهم آوردن اخبار تاریخى و ادبى و نسبى در موضوعات مختلف است.
از میان آثار مدائنى بیست و هفت عنوان مربوط به پیامبر (ص), سى و یک عنوان در باره قریش و شخصیتهاى برجسته قریش, سى و سه عنوان در باره اخبار زنان و مسإله ازدواج میان اشراف و امثال ذلک, هفت عنوان در باره اخبار خلفا, بیست و هفت عنوان در باره ایام العرب بعد از اسلام, سى و هفت عنوان در باره فتوحات, ده عنوان در باره اخبار عرب, سى و دو عنوان در باره اخبار شعرإ و بقیه در موضوعات دیگر است.
در حالى که تنها, چند رساله کوچک از آثار مدائنى به طور مستقل بر جاى مانده, اما مورخان بعدى, از آثار وى فراوان بهره برده و بنابراین حجم زیادى از اطلاعات او در سایر کتابها آمده است.
موضوع سخن ما در اینجا, توجه وى به اخبار زنان است. آنچه که در مرحله نخست باید به آن اشاره کرد این است که مدائنى از منظر قبیله اى به زن نگریسته و این زاویه دید در جامعه قبیله اى عربى, امرى طبیعى است. در نظام قبیله اى, همه افراد داراى منزلت متفاوتى هستند. برخى در طبقه اشراف و برخى در طبقات پایین تر قرار مى گیرند. درست همان طور که در میان قبایل, قبیله قریش از شرافت ویژه اى برخوردار بوده است. نکته دوم آنکه مسإله مدائنى در پرداختن به زنان, بیشتر از زاویه مسإله ازدواج و پیوندهاى زناشویى است. به جز مسإله ازدواج, از دید ادبى و شعر و شاعرى هم به قضیه توجه کرده که این نیز تناسب خاص خود را نسبت به محیط عربى آن روزگار دارد.
فهرست آثار مدائنى در باره زنان چنین است:(12)
1 ـ الصداق
2 ـ الولائم
3ـ المناکح
4 ـ النواشز. این کتاب در دست عبدالقادر بغدادى (م 1093) صاحب خزانه الادب بوده و یک موردآن رادر کتابش(840/1) نقل کرده است.
5 ـ المعبرات (المغتریات!)
6 ـ المغنیات. به معناى زنان آوازه خوان. سه خبر از این کتاب را ازدى در تاریخ الموصل (صص 19 ـ 20) نقل کرده که در باره حبابه نامى است که از آن یزید بن عبدالملک بوده است.
7 ـ المردفات من قریش. این رساله در باره بیست و هشت زن قریشى است که پس از مرگ شویشان, ازدواجهاى مکرر داشته اند. این رساله بر جاى مانده و عبدالسلام هارون آن را به چاپ رسانده است. برخى از مشهورترین این زنان عبارتند از: ام کلثوم دختر امیرالمومنین(ع), ام کلثوم دختر عقبه بن ابى معیط, عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل, سکینه دختر امام حسین(ع) (ابتدإ همسر عبدالله بن حسن بن على(ع), پس از آن همسر مصعب بن زبیر, سپس عبدالله بن عثمان بن حکیم بن حزام, و سپس اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که به اجبار عبدالملک بن مروان او را طلاق داد. آنگاه زید بن عمرو بن عثمان); ام اسحاق دختر طلحه (ابتدا همسر حسین بن على(ع), بعد از آن همسر امام حسین(ع) و سپس همسر محمد بن عبدالله بن عبدالرحمن بن ابى بکر); ربیحه دختر محمد بن على بن عبدالله بن جعفر; اسمإ بنت عمیس (ابتدا همسر جعفر بعد از آن همسر ابوبکر و پس از آن همسر امیرالمومنین(ع)) و شمارى دیگر از زنان قریش.(13)
8 ـ من جمع بین اختین و من تزوج ابنه امرإته. و من جمع اکثر من اربع. و من تزوج مجوسیه. این رساله در باره موارد استثنایى است که در ازدواج ـ قاعدتا پیش از اسلام ـ رخ داده است. کسانى که دو خواهر را به زنى گرفته اند. کسانى که با ربیبه خود ازدواج کرده اند. کسانى که بیش از چهار زن گرفته اند و کسانى که زن مجوسى داشته اند.
9 ـ من کره مناکحته
10 ـ من میل عنها زوجها. کسانى که زنانشان از آنها روىگردان شد.
11 ـ من نهیت عن تزویج رجل فزوجته
12 ـ من تزوج من الاشراف من کلب. اشرافى که زن از طایفه کلب گرفتند.
13 ـ من هجاها زوجها. کسانى که شوهرانشان هجوشان کردند.
14 ـ من شکت زوجها او شکاها. کسانى که از شوهر خود شکایت کرده اند یا شوهرشان از آنان شکایت کرده است.
15 ـ مناقضات الشعرإ و اخبار النسإ
16 ـ من تزوج فى ثقیف من قریش. قریشیانى که زن از ثقیف گرفتند.
17 ـ الفاطمیات
18 ـ من وصف امرإه فإحسن. شاعرانى که زنى را وصف کردند و نیکو وصف کردند.
19 ـ الکلبیات
20 ـ العواتک
21 ـ مناکح الفرزدق
22 ـ البکر
23 ـ من تزوج من نسإ الخلفإ. کسانى که با همسران خلفا ازدواج کرده اند.
24 ـ ازواج النبى(ص)
25 ـ مناکح زیاد و ولده و دعوته

بلاغات النسإ و استفاده از آثار مدائنى
از آثار جالبى که از قرون نخست برجاى مانده, کتاب بلاغات النسإ از احمد بن ابى طاهر طیفور(204 ـ 280) است. وى در این کتاب, از بسیارى از آثار پیش از خود که در زمینه ((زن و ادب)) بوده بهره برده و مطالبى در آن آورده است. به عنوان مثال, کتاب الوافدات من النسإ على معاویه از قرن سوم که مستقل به چاپ رسیده, در متن کتاب بلاغات آمده است.
از منابع اصلى ابن ابى طیفور, آثارى بوده که مدائنى در باره زنان نوشته است. وى در کتاب خود, روایات و اخبار فراوانى از مدائنى نقل کرده است. وى در این موارد, بدون آنکه از نام کتاب خاصى یاد کند, تنها با عبارت قال المدائنى یا عباراتى شبیه به آن, این مطالب را آورده است. چنین شیوه اى در آن روزگار مرسوم بوده است. طبرى در کتاب تاریخ خود, از آثار مکتوب فراوانى نقل کرده اما تنها از مولف آنها یاد کرده و نام کتاب آنها را نیاورده است.
نمونه اخبارى که ابن ابى طیفور از مدائنى نقل کرده و احتمال مى رود که بخش عمده آنها از آثار مدائنى در باره زنان گرفته شده باشد:
خروج عائشه و سخن وى در باره قاتلان عثمان
ازدواج دختر ورد بن حارث
زنى که محللى او را گرفت و از طلاقش خوددارى کرد.
سخن کنیزى با سلیمان بن عبدالملک
فاطمه دختر قاسم فرزندى براى سلیمان بن عبدالملک نیاورد
زن مغیره بن شعبه
دخترعمران بن حطان حرورى و زیبایى وى
ازدواج حجاج با دختر عبدالله بن جعفر و طلاق وى
ازدواج یزید بن هبیره والى عبدالملک بر یمامه با نواده قیس بن عاصم
عاتکه دختر یزید زن عبدالملک
خواستگارى مسلمه بن عبدالملک از دختر مهلب
اعتراض کنیزى بر هشام بن عبدالملک
زنى از خزرج که عبیدالله دو پایش را قطع کرد
زنى از مروانیان در کنار عبدالله بن على بن عبدالله بن عباس
ولید بن عبدالملک با شصت و سه زن ازدواج کرد
مردى از قریش که به خاطر اخلاق بدش ازدواجهاى زیادى کرد.
زنى از خوارج که به دستور عبیدالله بن زیاد کشته شد
سوال عایشه از پیامبر(ص) که کجا بوده و نزد کدام یک از زنانش
ازدواج عبدالملک بن مروان با ام البهإ دختر عبدالله بن جعفر(14)
پى نوشت :
1 . رسائل الجاحظ ((الرسائل الکلامیه)), صص 63 ـ 84 (تصحیح ابوملحم, بیروت, دار الهلال, 1987).
2 . همان, صص 91 ـ 102.
3 . همان, ((الرسائل الادبیه)), صص 163 ـ 196.
4 . المحبر, صص 396 ـ 404.
5 . همان, صص 406 ـ 432.
6 . همان, صص 435 ـ 455.
7 . همان صص 455 ـ 462.
8 . المنمق, ص 402.
9 . نثرالدر, ابوسعد آبى (م 421), تحقیق محمد على قرنه, قاهره, 1985.
10 . تاریخ درگذشت او را متفاوت نوشته اند: 215, 225, 231, 234, 235.
11 . تاریخ بغداد, ج 12, ص 55.
12 . این فهرست با موارد اقتباسى به طور عمده از کتاب ((شیخ الاخباریین)) از بدرى محمد فهد (نجف, 1975) گرفته شده است.
13 . نوادر المخطوطات, ج 1, صص 57 ـ 80 (تصحیح عبدالسلام هارون, قاهره, 1392).
14 . شیخ الاخباریین, صص 32 ـ 34.