معالجه بیماران، دواى خستگى من


  مـعالـجـه بـیـمـاران دواى خـسـتـگـى مـن
گفتگو با خانم دکتر آزاده فرحى

 

 

خانم دکتر آزاده فرحى, متخصصى که با کمترین امکانات, تلاش بى شائبـه و دلـسـوزانـه اى را در خـدمـت بـه مـردم بـیـجـار دارد)).
این جمله اى است که دبیر محترم کمیسیون بانوان شهرستـان بـیـجـار در استان کردستان, در تقدیر از این جراح دلسوز براى مجله ارسال داشته انـد آنچه در پى مىآید گزیده اى از گفتگویى است که کمیسیون امور بـانـوان بـیـجـار بـا خـانـم فـرحـى بـه انـجـام رسـانـده اسـت.
با تشکر از دبیر محترم کمیسیون, براى همه بانوان متخصصـى کـه تـوان خویش را در خدمت دلسوزانه به مردم این سرزمین بویژه شهرها و بخـشـها و روسـتـاهاى دورافـتـاده گـرفـتـه انـد آرزوى مـوفـقـیـت مـى کـنـیـم.
خانم دکتر آزاده فرحى جراح و متخصص چشم پزشکى در شهرستان بیجار اسـت وى در سال 1358 پس از اخذ دیپلم و کسب رتبه اول اسـتـان, در رشـتـه پزشکى دانشگاه علوم پزشکى تهران پذیرفته شد و همزمان با انقلاب فرهنگـى تا هنگام بازگشایى دانشگاهها به مدت دو سال در مراکز درمانى شهرسـتـان بیجار به کمک در امر بهداشت و درمان مشغول بود, تا اینکه تـوانـسـت در سال 1367 به دریافت درجه دکترا در رشتـه پزشـکـى عـمـومـى نـایـل شـود فقط من مانده بودم و زنى که محتاج کـمـک, بـراى بـه دنـیـا آوردن نـوزادش بـود.
آن موقع احساس کردم على رغم تمام ستمهایى که در حق انسانهاى بى گنـاه مى رود, با کمک و همدلى و با تولدهایى دوباره, زندگى هنوز در جریان است از آن جایى که ایشان این رشته را با میل و رغبت و آگاهى و شـنـاخـت کامل انتخاب کرده بود, براى رسیدن به اهداف خویش سعى و تـلاش بـسـیـارى مبذول داشت, طورى که خود را از بسیارى از مواهب زندگى محروم کرده و در استانهاى کردستان و مازندران به خدمت مشغول شد, تا اینکه در امتحانـات پذیرش دانشجوى تخصصى در رشته چشم پزشکى دانشگاه علوم پزشکى شهید بهشتـى پذیرفته شده و با تشویق خانواده و استادان در این رشته فارغ التحصیل شد وى مى گوید: بهترین درسى کـه در طول ایـن مـدت از اسـاتـیـد خـود در دانشـگـاه فـرا گـرفـتـه ام, درس اخـلاق, گـذشـت و فـداکـارى بـوده اسـت از ایشان پرسیدیم وقتى اولین عمل جراحى چشـم را انـجـام دادنـد چـه احساسى داشتند و پاسخ شنیدیم که: ((هر جراحى به هنگام اولین عمل جراحى با اضطراب و دلهره فراوان روبه رو است و چیزى که در ایـن لـحـظات وى را یـارى مـى دهد تـوکـل بـه خـداونـد و اعـتـمـاد بـه نـفـس اسـت.
)) خانم فرحى, در شبانه روز 12 ساعت به کار درمان اشتغال دارد ولى با این همه مى گوید:((آنچه خستگى مرا رفع مى کند معالجه بیماران و بازگـشـت بـیـنـایـى بـه آنـها و اعـلام رضـایـتـشـان اسـت.
موفق کسى است که جامعه از کار او بهره برده و به خدمـت او ارج نـهد در حال حاضر بزرگترین آرزوى من ارائه خدمت موثر به همنوعان و ادامه تحصیلات در این رشته است تا بـتـوانـم بـیـشـتـر بـه مـردم کـمـک کـنـم )) ایشان خدمت به همنوع و انسانهاى محروم را فقط شـعار خـویـش قـرار نداده است بلکه پس از فراغت از تحصیل در عمل نشان داده با اینکه شرایط بهترى براى کار داشته, ولى به زادگاه خویش بازگشته و به خاطر جامه عمل پوشاندن به اهدافش و در ضمن به خاطر وصیت پدرش در بیجار سکونت کـرده و مـشـغول اداى وظیـفـه شـده اسـت.
وى توصیه اش به جوانان این است که رشته مورد علاقه خـود را انـتـخـاب کنند و با هدف خدمت به همنوع مشغول کار شوند, آنـگـاه هیـچ وقـت تـحـت تـإثـیـر مـسـایـل جـانـبـى چـون مـادیـات واقـع نـخـواهنـد شـد.
از تلخ ترین و شیرین ترین خاطره ایشان پرسیدیـم و پاسـخ شـنـیـدیـم:ـ تلخ ترین خاطره ام در زمان موشک باران تهران بود که من به عنوان انترن در بخش زنان مشغول به کار بودم که با اصابت موشک به چند مترى مـحـل کـار, شاهد به شهادت رسیدن تعدادى از هموطنانم شدم و شاید لحظاتى پس از ایـن ماجرا که تمام بخش به علت آسیب شدید تخلیه شده و سایه مرگ همـه جـا را در بر گرفته بود, فقط من مانده بودم و زنى که محتاج کمک, براى به دنیا آوردن نـوزادش بـود.
پس از زایمانى سخت, نوزاد به دنیا آمد و شیرین ترین خاطره ام به وقوع پیوست آن موقع احساس کردم على رغم تمام ستمهایى کـه در حـق انـسـانـهاى بى گناه مى رود, با کمک و همدلى و با تولدهایى دوباره, زنـدگـى هنـوز در جـریـان اسـت.
ایشان در ادامه توصیه اى هم به خانواده هاى گرامى دارد:ـ مراجـعه بـه مراکز سنج شنوایى و چشم پزشک جهت معاینه فرزندان زیر 5 سال براى پیشگیرى و احیانا درمان تنبلى چشم ضرورى است, همچنین مراجعه و معاینات بمـوقـع توسط متخصص چشم در افرادى که مبتلا به بیماریهاى چشمى هستنـد و انـجـام اقدامات حفاظتى در اشخاصى که داراى مشاغلى هستند کـه در مـعرض ضـربـات وارده بـه چـشـم قـرار دارنـد, نـبـایـد فـرامـوش شـود.
از تلاش ایشان سپاسگزاریم و امیدواریم همیشه توفیق خدمت به مـردم را داشـتـه بـاشـنـد.