مشاور شما

نویسنده


  مـشـاور شـمـا

دکـتـر زهرا آکـوچـکـیـان.

 

 

خـواهر ن,ا ـ اصـفـهان.
خـواهرD,S,I ـ خـور و بـیـابـانـک.
خـواهر ش.
ح ـ اصـفـهان.
خـواهرR,M,R ـ ؟.
خـواهر تـک سـتـارهf .
خـواهر ن,م,ر ـ ؟.
خـواهر ف,خ ـ هرمـزگـان.
خـواهر م,د ـ تـهران.
بـرادر د,ک,س ـ سـراب.
خـواهر م,م ـ رشـت.
خـواهر فـریـبـا ـ م ـ لـنـگـرود.

خـواهر ن,ا ـ اصـفـهان
دخـتـرى 16 سـالـه هسـتـم.
در سن چهار سالگى یکى از نزدیکان رفتار زشتى با من داشـت, امـا تـا حالا که من شانزده ساله شدم همیشه این مسإله مرا رنج داده و هر وقت او را مـى بـیـنـم نـاراحـتـى ام دو چـنـدان مـى شـود.
هر چـنـد خـود او نـیـز در آن زمـان کـودکـى بـیـش نـبـود.
مـدتـى اسـت تـصـمـیـم بـه از بـیـن بـردن خـودم گـرفـتـه ام.
دایم خود را سرزنش مى کنم و حتى تصمیم گرفته ام اگر براى آن فـرد بـه خـواسـتـگـارى رفـتـنـد بـه طرف مـقـابـل او همـه چـیـز را بـگـویـم.
به دلیل مشغولیت ذهنى, هم رفتارم بد شده و هم افت تحصیلى کـرده ام و حتى نمى توانم با خواستگارانم رفتار مناسب داشته باشم و نسبت بـه آنـها بـرخـورد مـنـطقـى نـشـان دهم.
خـواهر گـرامـى!;.
متإسفانه بى توجهى والدین نسبت به بعضى مسایل, منجر به بروز چنـیـن مـعضـلات و گـرفـتـاریـهایـى مـى شـود.
اگر ما نسبت به هر آنچه در دستورات دینى گفته شده مطیع باشیـم و آن را انجام دهیم, بسیارى از این مسایل که حتى همه آنها را مى توانـیـم هم مـانـع شـویـم و هم از عـهده بـر طرف کـردنـشـان بـر آیـیـم.
توصیه هاى مکرر داریم که کودکان از سه سال به بعد جایز نیسـت در یـک بستر بخوابند تا دختر و پسرى که به تمیز رسیده اند و پنج, شش سالـه انـد در اتاقى دربسته نباید بمانند و ...بسیارى نکـات قـابـل تـوجـه دیـگـر در روایتى آمده است که اگر فرزندى حتى شنونده نفـس زدنـهاى والـدیـن هنـگـام مـعاشـرت بـاشـد هرگـز روى فـلاح نـخـواهد دیـد.
حال ببینید دختران آزار دیده اى چون نویسنده این نامه به چه مـیـزان عـذاب مـى کـشـد و از نـظر روحـى آشـفـتـه اسـت.
فقط شنیدن یک صدا آرامش و قرار را از کودکى سلب مى کند, چه رسـد بـه آنـکـه بـه خـود او تـوهیـن شـود.
خواهر گرامى, امیدواریم خداوند در جهت فراموش کردن و رفع پریشـانـى خاطر شما نسبت به آن حادثه شما را کمک کند, و توجه داشته باشید افشـاى سر صحیح نیست و پرده بردارى از یک معصیت و افشاى آن, گناه بزرگترى اسـت اگر روزى آن فرد نسبت به شما رفتار ناشایستى داشـتـه خـود او نـیـز کودکى بیش نبوده و در واقع آن موقع مسوول رفتار خـویـش نـبـوده اسـت و مـسـوولـیـت آن چـه بـسـا بـه گـردن بـى تـوجـهى دیـگـران اسـت.
او خود نیز درک درستى از رفتارش نداشته و ممکن است حالا هم مثل شمـا با یادآورى آن خاطرات ناخوشایند دچار عذاب وجدان باشد و از درون بسوزد نکته مهم دیگرى وجود دارد و آن اینکه ممکن است در کل, برداشت شـمـا از رفتار ایشان در آن موقع غلط بوده و واقعا مسإله اى نبوده چـون اگـر واقعه اى به آن صورت که شما تصور مى کنید رخ مى داد حتما والدینتان متوجه مى شدند, چون بعید است مورد آزار قرار گرفته باشید و والدین متـوجـه آن نـشـده بـاشـنـد.
لزومى براى صحبت کردن در این مورد با هیچ کس نیسـت, چـون هیـچ رازى نیست که به بیش از دو نفر بـگـویـنـد و بـیـن آنـها مـحـفـوظ بـمـانـد و البته باز اولین کسى که حرمتش شـکـسـتـه مـى شـود خـود شـمـایـیـد براى اطمینان از سلامتى خویش مى توانید به متخصص, مراجعه نمـایـیـد و اگر این شرایط روحى, افسردگى و اضطراب شما ادامه پیدا کرد یا شدیـدتـر شد حتما مـشـاوره اى هم بـا روانـپزشـک داشـتـه بـاشـیـد; مـفـیـد اسـت بخصوص که این شرایط روحى موجب چنین افت شدیدى در وضعیت تحصیلى شمـا شـده اسـت.
پیـروز بـاشـیـد.

خـواهرD,S,I ـ خـور و بـیـابـانـک;.
دخترى هیجده ساله هستم که سال گذشته با معدل خوبى قبـول شـدم, ولـى متإسفانه به خاطر اضطراب مفرط, بى قرارى و حادثه اى که هنگام رفتـن سـر جلسه امتحان کنکور برایم رخ داد و شاهد تصادف و فوت یکى از مربیان خود بـودم; بـا شـرایـط بـدتـر امـتـحـان دادم.
هر چند با زحمت بسیار مرحله اول را قبول شدم ولى در مرحله بعد افـت شـدیـد داشـتـم و تـوفـیـقـى بـرایـم حـاصـل نـشـد.
الان چیزى که آزارم مى دهد و مانع درس خواندن بـراى شـرکـت مـجـدد در کنکور مى شود تنبلى, خیالپردازى, بى حوصلگى, اعتماد بـه نـفـس پایـیـن و احـسـاس تـنـهایـى مـفـرط اسـت.
احـسـاس مـى کـنـم انـگـیـزه بـراى رفـتـن دانـشـگـاه نـدارم.
هر چند در حسرت از دست دادن فرصتها مى سوزم و از طرف دیگر به دلـیـل نابسامانى وضع خانواده فکر مى کنم رفتن من یـا خـواهر و بـرادرانـم بـه دانشگاه تـحـمـیـلـى بـه پدر و مـادرم و بـدتـر کـردن وضـعمـان بـاشـد مـحـیـط خـانـه هم مـنـاسـب درس خـوانـدن نـیـسـت.
فکر مى کنم دیگر روش مطالعه صحیح را نمى دانم و کتابهاى تندخـوانـى و تـقـویـت حـافـظه هم کـارى بـرایـم نـکـرده اسـت.
نمى دانم آیا برنامه ریزى, تإثیرى در موفقیت دارد یا نه و تا چه حـد مى توان با برنامه ریزى پیش رفت؟ چگونه مى توانم اعتماد به نفس داشـتـه و در زنـدگـى اسـتـوار بـاشـم.
مدت 6 ـ 5 سال است احساس ضعف شدید در اندامها بخصوص پاهایم مى کـنـم که در معرض سرما بدتر مى شود; البته مادر و برادر 8 ساله ام نیز از ایـن مـشـکـل رنـج مـى بـرنـد.
عـلـت را نـمـى دانـم ولـى آزارم مـى دهد.
داروهاى مـسـکـن مـعمـولـى نـیـز مـوثـر نـیـسـت.
اصولا وجود کمى اضطراب براى انجام کارها و پیشرفت در آنها و آمادگـى مناسب فرد در مقابل مشکلاتى که رخ مى دهد ضرورى است, ولى وقتى که مـوجـب اختلال در عملکرد فرد شود غیر طبیعى بوده و بایستى به رفـع و درمـان آن اقـدام نـمـود.
خـواهر گـرامـى!;.
اضطراب ناشى از حضور در امتحان کنکور مشکلى نیست که تنها شما به آن مبتلا باشید بلکه همه بچه هایى در شرایط شما, چنین حالتى دارند مـنـتـها کـمـى کـمـتـر یـا بـیـشـتـر.
آنچه بین افراد مختلف, متفاوت است و در نتیـجـه کـار آنـها هم اثـر مـى گـذارد شـیـوه بـرخـورد آنـها بـا ایـن اضـطراب و کـنـتـرل آن اسـت اصولا وجود کمى اضطراب براى انجام کارها و پیشرفت در آنها و آمادگـى مناسب فرد در مقابل مشکلاتى که رخ مى دهد ضرورى است, ولى وقتى که مـوجـب اختلال در عملکرد فرد شود غیر طبیعى بوده و بایستى به رفـع و درمـان آن اقـدام نـمـود.
اضطراب روى یادگیرى و یـادآورى مـطالـب تـإثـیـر زیـادى مـى گـذارد زیرا در اضطراب, توجه و تمرکز کاهش پیدا کرده و این کـاهش تـوجـه و تمرکز که اصل ضرورى براى یادگیرى یا به خاطر آوردن مطالب است متعاقبـا باعث کاهش دقت فرد در فراگیرى اطلاعات مى شود و از سوى دیگر ما چون براى به خاطر آوردن مطالب و بیرون کشیدن از ذهن خود به تمرکـز حـواس نـیـاز داریم اضطراب, این فرآیند را مختل کرده و حواس پرتى ایجاد مى کند و حتـى ممکن است مطلبى را بارها و بارها خوانده باشیم یا قبلا به خوبى از عهده جوابگویى خیرخواهى من[ این دنیا, دنیاى شما, چقدر در این دنیا همه چیز بـى مـعنـى اسـت] مـا[ کـیـسـت جـویـنـده خـوشـبـخـتـى؟.
کـیـسـت زایـنـده خـوشـبـخـتـى؟].
مـن[ بـه وضـوح, از همـه در عـذاب و مـنـزجـرم]!.
ما[ چکاوکها را مى بینیم بر فراز کشتزارهاى سبز, به چهچه درآمده انـد درناها و غازهاى وحشـى در بـلـنـداى آسـمـان بـه پرواز درآمـده انـد جـویـبـارها از تـلالـو نـور آفـتـاب مـى درخـشـنـد.
از خنکى طراوت بخش هوا لذت نمى برید؟] من[ دنیا پر از غم و بدبـخـتـى اسـت.
پر از انـدوه]! مـا[ سـبـزه هاى نـورسـتـه, زمـیـن را مـى شـکـافـنـد جـوانـه ها بـر درخـتـان بـلـنـد و بـاریـک, آمـاسـیـده انـد.
زنـبـوران عـسـل, بـه همـهمـه مـشـغولـنـد.
] مـن[ افـسـرده و نـومـیـدم ... افـسـرده و نـومـیـدم.
نباید چشمانم از محبت بدرخشند]! ما[ پرندگان بیشه زار, درخت به درخت نـغمـه مـى سـرایـنـد.
چرا این همه را نمى بینید؟] من[ من رنجور و تیره بختـم ... رنـجـور و مفلوک]! ما[ آیا برگهاى خیس خورده گیاهان را نظاره گر نیستید؟آیا زمـیـن نمناک و سرسبز را نمى بینید؟آیا درخشش پولادگون رودها را خـیـره کـنـنـده نـمـى یـابـیـد؟2.
از مصرف چایى زیاد یا قهوه که سبب تشدید اضطراب مى شـود یـا غـذاهاى پرچربى که موجب کسالت و خوابآلودگى بیشتر مى شود نیـز خـوددارى کـنـیـد برمىآمدیم ولى در این شرایط کـه مـضـطرب هسـتـیـم هم آن احـسـاسـات ناخوشایند جسمى و روحى و هم کاهش دقت و تمرکز, آموختن مطالب جدید و به خاطر آوردن مطالب آموخته شده را مختل مى کند, و نتیجـه آن افـت فـرد از نظر عملکرد شده و حاصل مطلوبى را که انتظار دارد نمـى تـوانـد بـه دسـت بـیـاورد.
متعاقب این افت, یإس و افسردگى بر فرد حاکم شده و اضطرابش تشـدیـد شده و سیکل معیوبى برقرار مى شـود کـه وضـعیـت فـرد را بـدتـر مـى کـنـد گرچه قبول نشدن در دانشگاه پایان همه چیز نیست و قـبـولـى در آن هم رسیدن به دروازه همه موفقیتها نیست, اما قبول شدن در دانشـگـاه هر چـه شرایط خانواده بد باشد مصیبتى براى آنها نیست, بلکه اگر سختیـهایـى در پى داشـتـه بـاشـد نـهایـتـا مـیـوه اش شـیـریـن خـواهد بـود.
اگر مشکل شما شرایط موجود خانواده اسـت کـه ایـن یـک تـوجـیـه اسـت چرا که شما در همین فضا, سال گذشته, قادر شدید در مـرحـلـه اول بـا رتبه خوب قبول شوید و در دوران دبیرستان هم رتبه هاى خوبى داشته باشیـد اگر این فرو رفتن در رویا و خیالپردازیها در خلوت است که وقتتان را هدر مى دهد حتى المقدور سعى کنید با دوستان هم درسـى دیـگـر سـاعـاتـى را مطالعه داشته باشید و قرار بگذارید بخشى از مطالب را وقتى تنها هستیـد خوانده و بـعد مـخـتـصـرى از مـطالـب را بـا یـکـدیـگـر مـرور کـنـیـد یا اگر کتابخانه اى در محل زندگیتان هست آنجا رفته و ساعـاتـى را در آن مـحـل مـطالـعه کـنـیـد.
حتى اگر امکان هیچ کدام اینها نباشد شما در خانه, بـعد از یـکـى دو ساعت مطالعه ممتد, مدت 10 دقیقه استراحت کنید, از جاى خود برخاسـتـه و کارى دیگر انجام دهید; حال یا کارى از فعالیـتـهاى روزمـره خـانـه یـا کارهاى شخصى خودتان تا در شرایطى ثابت قرار نگیـریـد و بـه دنـبـال آن خـیـالـپردازى سـراغـتـان نـیـایـد.
ـ مدت 15 ـ 10 دقیقه ورزش صبحگاهى نیز به افزایش فعالیتهاى ذهنى تان کـمـک زیـادى مـى کـنـد; آن را فـرامـوش نـکـنـیـد.
ـ در یـک روز, بـه طور مـسـتـمـر یـک درس را مـطالـعه نـکـنـیـد.
دو یا سه درس را به طور متناوب مورد مطالعه قرار دهیـد تـا احـسـاس کـسـالـت و دلـزدگـى نـکـنـیـد.
ـ نـحـوه وضـعیـت بـدن شـمـا هنـگـام مـطالـعه مـهم اسـت.
اگر عادت دارید لم بدهید یا بخوابید و مطالعه کنید کار درستى نیسـت در فضایى هم که تهویه خوبى نداشته باشد و یا نور آن هم نـامـنـاسـب بـاشـد زود خـسـتـه مـى شـویـد.
سـعى کـنـیـد هنـگـام مـطالـعه راسـت بـنـشـیـنـیـد.
از مـیـز و صـنـدلـى اسـتـفـاده کـنـیـد.
یا با میزهاى مطالعه کوچکى که روى زمین بنشینید تفاوتـى نـمـى کـنـد اشیایى که مـوجـب حـواس پرتـى مـى شـود, مـقـابـل خـود قـرار نـدهیـد ـ از مصرف چایى زیاد یا قهوه که سبب تشدید اضطراب مى شود یا غـذاهاى پرچربى که موجب کسالت و خوابآلودگى بیشتر مى شود نیـز خـوددارى کـنـیـد در صورت بروز اضطراب مفرط هنگام حضور در جلسه امتحان با راهنمـایـى پزشک مى توان موقتا قبل از حضور از مقدار کـمـى دارو اسـتـفـاده نـمـود در مورد شرایط جسمى خود حتما با یک متخصص نورولوژى (متخـصـص مـغز و اعـصـاب) و سـپس مـتـخـصـص غـدد مـشـورت نـمـایـیـد.
مـوفـق بـاشـیـد.

خـواهر ش,ح ـ اصـفـهان.
دخـتـرى 22 سـالـه و دانـشـجـو هسـتـم.
چند سالى است نسبت به یکى از افراد فامیل, احساس علاقه مى کنـم و بـا گـذشـت زمـان, ایـن عـلاقـه بـیـشـتـر مـى شـود.
او فـرد مـهربـان و مـومـنـى اسـت.
ادامه این احساس و نگرانى از اینکه این علاقه منجر به ازدواج من بـا او نـشـود روحـیـه مـرا بـسـیـار مـضـطرب و پریـشـان سـاخـتـه اسـت.
از طرف دیگر, روى وضعیت تحصیلى و زندگیم نیز تاثیر منفى داشته است آیا عاقلانه است موضوع را با خود او در میان بگذارم یا بـا یـکـى از نـزدیـکـانـم مـوضـوع را مـطرح کـنـم؟.
خـواهر گـرامـى!;.
اگر واقعا فکر مى کنید این علاقه, علاقه واقعى است و نتیـجـه اشـتـغال ذهنى شما, با این مورد نیست باید برخـوردى عـاقـلانـه داشـتـه بـاشـیـد بسیارى از احساسها و شور و هیجانهاى این دوره, زودگذر است و به محض رسـیـدن بـه خـواسـتـه, جـوان از آن دلـزده مـى شـود.
نوجوانان و جوانان به دلیل طبع لطیفى که دارنـد بـا هر چـه احـسـاس صمیمت کنند و احساسات لطیف آنها را تحریک کنند زود مإنوس شـده و جـذب آن مـى گـردنـد.
مسإله ازدواج مسإله مهمى است که یکى از مهمـتـریـن وقـایـع دوران نوجوانى و جوانى است که در چگونگى بقیه سالهاى عمر, نقش اساسى را ایفا مـى کـنـد.
اگر در مورد همه ابعاد آن خوب فکر کرده اید و به این نتیجه رسیده اید که او فردى است که کفو شماست و با شما هماهنگى دارد و تکمیـل کـنـنـده نـیـمـه دیـگـر شـمـاسـت روى ازدواج بـا او فـکـر کـنـیـد.
البته به هیچ وجه برقرارى رابطه مستقیم به صلاح شما نـیـسـت و بـراى شخصیت شما افت دارد, زیرا در مورد ازدواج یک دختـر, اول بـرقـرارى یـک رابطه مستقیم مى تواند مفاسدى را به دنبال داشته باشد که هدف مقدسـى را کـه در ذهن داریـد مـورد تـهدیـد قـرار دهد.
اجـازه پدر وى لازم و واجـب اسـت.
برقرارى یک رابطه مستقیم مى تواند مفاسدى را به دنبال داشته باشد که هدف مـقـدسـى را کـه در ذهن داریـد مـورد تـهدیـد قـرار دهد.
لذا بهترین کار این است که این مسإله را با یکى از نـزدیـکـتـریـن افـراد خـانـواده خـود مـطرح کـنـیـد.
مثلا ابتدا مادر و سپس با مادربزرگ یا خاله آن را در میان بگـذاریـد البته محرم ترین فرد براى هر دختر, مادر او است و بیشـتـر از هر کـس صـلاح فـرزنـد خـود را در نـظر مـى گـیـرد, و سـپس اقـدام مـى کـنـد.
لذا وقتى با واسطه, این مسإله مورد سوال قرار گرفت و جـواب دیـگـر مثبت بود, باید گذاشت بقـیـه مـسـایـل سـیـر طبـیـعى خـود را طى کـنـد و وقتى از طرف یک واسطه این مسإله مورد علاقه شما, مورد پرسش قـرار بگیرد و جواب طرف مقابل منفى باشد افتى براى شخصیت شمـا نـخـواهد بـود بر فرض آنکه جواب منفى باشد, جاى ناامیدى و یإس نیست چرا که تنـها نخواهید ماند و خداوند خود در تقدیر شما, ان شإالـلـه فـردى را قـرار خواهد داد, که آن نیازهاى معنوى, روحى و مادى را که دارید درک نموده و بـا شـمـا همـاهنـگ و همـراه بـاشـد.
مـویـد بـاشـیـد.

خـواهرR,M,R ـ ؟.
دخـتـرى 22 سـالـه و دانـشـجـو هسـتـم.
ترم تحصیلى قبل را به خوبى پشت سر گذاشتم ولى هم اکنون در ترم جارى از نظر روحى بى ثبات هستم و گاهى بسیار فعال و بانشاط و گاه افـسـرده و غـمـگـیـن و تـحـریـک پذیـر بـوده و زود عـصـبـانـى مـى شـوم.
عادتى پیدا کرده ام که مرتب موهاى صورتم را مى کنـم و هنـگـام کـنـدن موهایم, احساس لذتى پیدا مى کنم که به این دلیل نمى توانم جلوى خـودم را بـگـیـرم.
گواتر تحت درمانى دارم که با اضطراب و نگرانى, بیشتر ناراحتم مى کند خـواهر گـرامـى!;.
با توجه به آنکه شما مبتلا به گواتر هستید و تغییرات هورمون تیروئید روى خلق و روحیه انسان تإثیر زیادى دارد, ممکن است این نوسانات خلقـى تـا حـدى مـربـوط بـه آن بـاشـد.
مشکل دیگر شما اجبار به کندن مو است که در اصطلاح روانپزشکى بـه آن, ((تریکو تـیـلـومـانـیـا)) یـا کـنـدن مـوى وسـواسـگـونـه مـى گـویـنـد در این شرایط فرد قبل از کندن مو احساس تنش زیادى دارد و با کـنـدن مو که بیشتر موهاى سر, ابرو یا حتى مژه هستنـد احـسـاس رهایـى, لـذت و آرامـش مـى کـنـد.
هر دوى این حالات (نوسانات خلقى یا تریکونیلومانیا) نیاز به بـررسـى دقـیـق تـر طبـى داشـتـه و قـابـل درمـان هسـتـنـد.
لذا به شما توصیه مى کنیم به یک روانپزشک مراجعه نمایید تا بررسیهاى کافى در زمینه ارتباط وضعیت تیروئید با تغییرات خلقى روى شمـا انـجـام شـود.
اجبار کندن مو نیز که در حالات اضطرابى و تنش بالاى فرد تشدید مى شـود با درمان مناسب دارویى و توصیه هاى رفـتـارى, قـابـل کـنـتـرل هسـتـنـد سـلامـت بـاشـیـد.

خـواهر تـک سـتـاره;f .
خـواهر گـرامـى!;.
در مقدمه, چند نکته را لازم است به شما یا دیگـر عـزیـزانـى کـه بـا مـکـاتـبـه مـى کـنـنـد یـادآور شـویـم.
لطفا سعى کنید در نوشتـن, مـطالـب خـود را بـدون تـعجـیـل و دور از آشفته نویسى و پراکنده نویسى بیان کنید تا مبادا مطلب اصلى که مى خواهیـد برایمان بگویید مخدوش شود لذا با زبانى ساده بدون پیچیدگى و ابهامـهاى بـى مـورد, مـشـکـلـتـان را بـرایـمـان بـنـویـسـیـد.
با خدا پیمانى محکم ببندید که جز به راه پاکى و صلاح نرویـد و حـتـى فـکـر خـیـانـت و خـروج از حـدود الـهى را بـه ذهن خـویـش راه نـدهیـد E آیا از خنکى طراوت بخش و فرح زا, لذت نمى برید؟] مـن[ پس چـرا از هر چه احساس و عاطفه است بیزارم, من؟] ما[ ولى ما خـورشـیـد تـابـنـده را مـى بـیـنـیـم کـه دنـیـاى گـلـها را در خـود غـوطه ور دارد.
آب را مـى بـیـنـیـم کـه شـادمـانـه از شـاخـه ها مـى چـکـد.
ساقه هاى نازک گلهاى صحرایى را مى بینیم که از نوازش نسیمى, بـر خـود مـى لـرزنـد.
مردمان را مى بینیم; درستکار, خوش قلب, باe رارت و پیوسـتـه شـادمـان ] من[ این سال که ... که شما مى بینید ... یعنى ... یعنى ممکـن اسـت, دنیا را از دریچه اى دیگر دیدن؟] ما[ چون گیاهى که به سمت نور مى رود به سوى دوستى و محبت برویم نه به مانند گلى بى طراوت, با سرشتى نیرومنـد و درسـتـکـار هدفـى را بـایـد : مـثـلا خـیـرخـواهى, بـلـه درسـت اسـت.
خیرخواهى] ـ در مورد مسایلى چون مشکل شما, باید بگوییم از آنجا کـه بارها و بارها چنین نوشته هایى در مجله طرح شده و احتمالا شما نـیـز کـه خواننده مجله هستید خود را مخاطب بسیارى از آنها دیده اید پاسخ آنچه در کـل نـامـه نـوشـتـه ایـد را گـرفـتـه ایـد.
اما در آخر به شما توصیه مى کنیم قبل از آنکه دچار وسـوسـه اى افـزون شوید (هر چند تا کنون چندین بار گرفتار وسوسه ها شده اید) از موقعیتى که پیـش آمـده اسـتـفـاده نـمـوده و ازدواج کـنـیـد.
البته قبل از این اقدام توبه اى واقعى داشته باشید, چرا کـه شـیـطان هیـچ گـاه انـسـان را رها نـمـى کـنـد و او را آرام نـمـى گـذارد.
اگر شما با پاکى به زندگى مشترک وارد نشوید و پیرایه هاى گذشـتـه را از جسم و روح خود نشویید و پیمان خود با خدا را استوار نکنید در زندگى مـشـتـرک هم خـیـرى عـایـدتـان نـمـى شـود.
وقتى توبه تان واقعى است و به طهارت, نزدیک شده اید که یـاد گـذشـتـه دلتان را بلرزاند و سوز و درد تإسف بر آن, همه وجـودتـان را پر کـنـد با خدا پیمانى محکم ببندید که جز به راه پاکى و صلاح نرویـد و حـتـى فـکـر خـیـانـت و خـروج از حـدود الـهى را بـه ذهن خـویـش راه نـدهیـد با همسر آینده تان میثاقى خدایى بسته و به غفران و رحمـت خـدا پنـاه بـبـریـد.
گذشته و هر چه به آن وابسته است و شما را به آن مرتبط مـى کـنـد دور بـیـانـدازیـد.
اگر شما نخواهید و تسلیم نشوید هیچ کس نمى تواند با هیچ گونه تهدیـد یـا تـطمـیـع شـمـا را وادار بـه کـارى بـکـنـد.
حالا که طرف مورد نظرتان که قصد ازدواج با شما را دارد تا حدى شرایط قـبـلـى تـان را مـى دانـد دیـگـر هیـچ جـاى نـگـرانـى نـیـسـت.
هدایـت حـق همـراهتـان.

خـواهر ن,م,ر ـ ؟.
اگر جمعى در منزل ما باشند و غیبت کنند و من با آنها همراه نبـاشـم ولى به دستور والدین, مجبور به پذیرایى باشم اشکال دارد و مرتکب گنـاه شـده ام؟قـبـلا از امـام تـقـلـیـد مـى کـرده ام.
بـراى مـسـایـل جـدیـد چـه کـنـم.
آیا هر کدام را از وسایل ارتباط جمعى که از علماى دیگر شنیدم اجـرا کنم؟مدت دو سال است با بعضى از اعضاى خانواده و فامیل به خاطر اینـکـه آنها اهل غیبت بوده اند ترک معاشرت کرده ام و این مرا به شدت دچار مشکـل کـرده اسـت.
خـواهر گـرامـى!;.
ان شإالله خداوند پاداش اجتناب از چنین معصیت کبیره اى را نصیب شما گـردانـد.
اما همیشه در انجام هر واجب و مستحبى به شرایط پیرامون خـود تـوجـه کامل داشته باشید تا مبادا تندرویهاى شما سبب دلزدگى افـرادى شـود کـه روى رفـتـار شـمـا خـیـلـى حـسـاب مـى کـنـنـد.
اطاعت امر والدین, لازم است و وقتى شما على رغم میل به حضور در جـمـع غیبت کننده, براى اطاعت امر والدین حاضر شده و پذیرایى مى کنید نه تنـها گناهى مرتکب نشده اید بلکه به خاطر حفظ حرمت کلام والدین, اجر بیشمار ان شـإالـلـه نـصـیـبـتـان خـواهد شـد.
قطع صله رحم به هر دلیل که باشد اشکال دارد مگر براى امر به مـعروف و نهى از منکر اگر احتمال تإثیر داده شـود, آن هم بـراى زمـان مـوقـت شما به عزیزان نزدیکتان مى توانید تذکر بدهید ولى اگر دایما بخواهید تذکر بدهید, در حالى که مى گویید اثـر نـدارد, بـه حـرفـهاى مـن تـوجـه نـمـى کـنـنـد, نـیـازى بـه تـکـرار نـیـسـت.
روابـط خـود را بـا خـویـشـان قـطع نـکـنـیـد.
مـرتـب هم شـعارگـونـه عـلـیـه غـیـبـت کـردن, صـحـبـتـى نـکـنـیـد همین که دیگران ببینند شما خود غیبت نمى کنید و وقتـى ایـن عـمـل را دیگرى انجام مى دهد از جمع آنها برمى خیزید (البته بـا احـتـرام نـه بـا حالتى که بى احترامى به جمع باشد) متقابلا رعایت شـمـا را خـواهنـد کـرد کسى که بر تقلید فردى است که هم اکنون حیات ندارد, لازم است از مرجع زنده اى تقلید کند که اجازه باقى مـانـدن بـر تـقـلـیـد را داده بـاشـد در مسایل روزمره هم که دچار مشکل مى شویم لازم است مرجـعى بـاشـد کـه پاسـخـگـوى مـسـایـل جـدیـد بـاشـد.
براى انتخاب مرجع یا خود شخصا باید فرد به فرد تحقـیـق کـنـیـد یـا مى توانید با افراد مورد وثوق و معتمد و آشنا به مراجع مورد نظر مشـورت نـمـایـیـد و مـرجـع زنـده خـویـش را انـتـخـاب کـنـیـد.
آن وقت اگر این مرجع اجازه بقإ بر تقلید از میت را داد مى توانـیـد در مسایل قبلى از امام تقلید کنید و هر مورد جدید پیش آمـد, بـر اسـاس نـظر مـرجـع زنـده عـمـل مـى کـنـیـد.
مـویـد بـاشـیـد.
شـمـا دچـار افـسـردگـى هسـتـیـد.

خـواهر ف,خ ـ هرمـزگـان.
خـواهر گـرامـى!;.
حالتى که به صورت حمله تنگى نفس و تپش قلب برایتان رخ داده, بیشتـر به دنبال پرولایى میترال یا عارضه اى بى خطر در یکى از دریچـه هاى قـلـب رخ مـى دهد.
معمولا درمان خاصى را نمى طلبد ولى در صورتى که ایـن حـمـلات کـه گـاه همراه با ترس و هراس زیاد بیمار است تکرار شوند, درمان با مقدار کـمـى دارو انـجـام پذیـر اسـت.
بقیه علایمى که ذکر کردید مثل بى اشتهایى, ضعف و کـاهش انـرژى, کـاهش تمرکز افکار منفى نسبت به خود یا آینده, تحریک پذیر شدن و عصـبـانـیـت, اضطراب, دردهاى پراکنده بدنى, سردرد, پادرد, کمـردرد, درد مـعده و ...
نـشـانـه بـروز افـسـردگـى در شـمـاسـت.
وقتى فردى دچار اضطراب یا افسردگى مفرط شود, سیستم بدنى و جـسـم او نـیـز کـامـلا بـه هم مـى خـورد.
حالت سرگیجه, ضعف و سوزش معده یا سردرد نیز اختلالاتى است که اصطلاحـا بـه آن روان تـنـى مـى گـویـنـد.
یعنى هر گاه فردى تحت فشار روحى زیاد باشد, چنین عوارض جسمـى پیـدا مـى کـنـد.
با درمان اضطراب و افسردگى, شکایات جسمى تا حد چشمگیر و دیگر علایـم روحـى بـه طور کـامـل از بـیـن خـواهنـد رفـت.
البته گاه کمبود بعضى ویتامینها, کم خونى یا کم کارى غدد داخلى, بعضى بیماریهاى عفونى مثل تب مالت نیز مى توانند علایـم روحـى و روانـى هم بـه صورت اضطراب و افسردگى داشته باشند و معاینه کامل, هم از نظر جسـمـى و هم روانـى, تـوسـط مـتـخـصـص روانـپزشـک, ضـرورت دارد.
و در صورت وجود علل فوق با برطرف شدن این مشـکـلات, وضـعیـت روحـى و روانـى فـرد هم رو بـه بـهبـود خـواهد رفـت.
براى رهایى از تلقینات منفى بایستى تلقینهاى مثبت را جایـگـزیـن آن کـرد.
براى آشنا شدن با چگونگى روش اجراى این توصیه مى توانـیـد از کـتـاب شناخت درمانى افسردگى, ترجـمـه مـهدى قـراچـه داغـى اسـتـفـاده کـنـیـد در توصیه هاى به دست آمده از متن روایات نیز گفتـه شـده اسـت: بـراى رهایى از اضطراب, دو دلى و حزن و اندوه, مکررا ذکر ((لا حول ولا قـوه الا بالله العلى العظیم)) را بر زبان برانید و این بهترین تلقین مثبـت بـه ذهن است که دایم با خود بگویید هیچ قدرتى جز خداى بزرگ و بلندمرتبه را یـاراى احـاطه بـر خـود و امـر خـود نـمـى یـابـم.
در پنـاه خـدا سـلامـت بـاشـیـد.

چـگـونـه مـعرفـت بـیـشـتـرى کـسـب کـنـم؟.
خـواهر م,د ـ تـهران.
دانـشـجـوى دانـشـگـاه هسـتـم.
علاقه دارم در زمینه عرفان و دین اطلاعـات بـیـشـتـرى داشـتـه بـاشـم با چند تن از اساتید دانشگاه صحبت کرده ام ولى ناامید شده ام و هنـوز آنـچـه را مـى خـواهم درنـیـافـتـه ام.
نمى دانم از کجا مى توانم به شناخت بهتر خدا دست یابم و یا معرفت خود بـه دیـن خـدا را افـزایـش دهم.
خـواهر گـرامـى!;.
بـهتـریـن مـنـابـع شـنـاخـت دیـنـى در اخـتـیـار شـمـاسـت.
اگر براى دست یافتن به معرفت خدا و درک بهتر دین تـنـها بـه افـراد متوسل بشوید و بخواهید همه چیز را آنها شسته و رفته به شما عرضه کنند, خطاست, چرا که دیگران فقط مسلمانند نه همه اسلام و قادر به شنـاسـانـدن همـه ابـعاد دیـن بـه شـمـا نـخـواهنـد بـود.
منابع مهمى که در اختیار دارید قرآن است و نهج البـلاغـه و صـحـیـفـه سـجـادیـه کـه در اعـتـبـارشـان هیـچ تـردیـدى نـیـسـت.
مطالعه و تفکر در این منابع و تفکر در ((خود)) و ((هستى)) هر چـنـد در شروع ممکن است تنها ظاهر آیات را دریابید ولى با مطالعه عمیق تر این منابع گرانقدر و تفاسیر موجود مثل تفسیر المیزان مى توانید چگونه فـکـر کردن, عمل کردن و چگونه به یاد خدا بودن و با او به خلوت نـشـسـتـن را بـیـامـوزیـد.
و براى توسعه فهم خود علاوه بر کمک گرفتن از تفاسیر, از کتب اساتیـد محقق و عارفى همچون استاد مطهرى و یا دیگر بزرگـان در زمـیـنـه مـعارف اسـلامـى قـلـم زده انـد بـهره بـگـیـریـد.
مطمئن باشید اگر با خلوص نیت و تمام وجود خویش پا به راه نـهادیـد, خود او ((خداوند لطیف, سمیع و بصیر)) دست شمـا را خـواهد گـرفـت و راه خـواهد بـرد و حـضـور او را در هر قـدم درک خـواهیـد کـرد.
خـداونـد از رگ گـردن بـه شـمـا نـزدیـکـتـر اسـت.
و دیـن هم چـیـزى جـدا از فـطرت انـسـان نـیـسـت.
هر چه بیشتر اسلام را درک کنید بـه فـطرت خـود نـزدیـکـتـر شـده ایـد هر چه در وجود خود تعمق کنید بیشتر در مسیر مذهب قرار گـرفـتـه ایـد آداب توصیه شده, از خوردن و آشامیدن و پوشـیـدن و نـحـوه بـرقـرارى ارتباط با دیگران و ... همه و همه, چگونه بر مسیر دین قرار گرفتن و به سـوى خـدا حـرکـت نـمـودن را بـه شـمـا مـىآمـوزد.
تـوفـیـق حـق شـامـل حـالـتـان.

شما دچار نـوعـى وسـواس شـده ایـد
بـرادر د,ک,س ـ سـراب.
بـرادر گـرامـى!;.
مشکل شما دقیقا نوعى از وسـواس اسـت کـه بـه آن گـرفـتـار شـده ایـد البته در دوران نوجوانى که فرد آشنایى نزدیکتر و عمیق ترى با مبانـى انضباطى, بایدها و نبایدها, اخلاقیات و مذهب پیدا مـى کـنـد و در قـبـال اعمال و رفتار خود احساس مسوولیت بیشترى مى نماید, ممـکـن اسـت چـنـیـن رفتارهاى وسواسى بروز کند که تا حدى طبیعى تلقى مى شود و معمولا گذراسـت این رفتارهاى وسواسى مى تواند به صورت دقت زیاد در پاکى و نجسـى یـا نـظم و تـرتـیـب و شـک و دو دلـى مـفـرط در انـجـام کـارها بـاشـد.
ولى در صورتى که این رفتارها جزیى از برنـامـه روزانـه فـرد شـود و تداوم یافته و در زندگى و امور روزمره او اختلال, کنـدى و نـاتـوانـى و ناراحتى ایجاد کند, بایستى هر چه سریعتر به برطرف نمـودن و مـداواى آن اقدام نمود و گرنه با گذشت زمان شدت آن و ناتوانى فرد براى مقابله بـا ایـن رفـتـارهاى وسـواسـى بـیـشـتـر مـى شـود.
درمان وسواسى به چند صورت انجام مى پذیرد:رفتاردرمانى و روان درمانـى و دیگر دارودرمانى, مجموعه این هر دو با همدیگر تإثیر بسیار مطلـوبـى بـراى کـنـتـرل وسـواس دارد.
از آنجا که پدیده هاى انسانى در هر عصر و زمان مى تواند یکسان باشد و با گذشت زمان تنها قالبها تغییر مى کنند, در زمان گذشته نیز بعضى افراد مشکلاتى چون شما داشتند و به رسول اکرم(ص) یا ائـمـه اطهار(ع) مـراجـعه نـمـوده و کـمـک مـى خـواسـتـنـد.
در اغلب روایات به چند نکته براى کنترل وسـواس بـرخـوریـم:هر فـکـر وسواسى یا عمل وسواسى, به دلیل آنکه انسان را از فعالیتـهاى مـفـیـد و معمول روزانه باز مى دارد و موجب مى گردد فرد ساعات طولانى به مرور کـردن یک فکر بیهوده مشغول باشد یا مدت طولانى کارهایى بى ثمر را تکرار کـنـد, از الـقـائـات شـیـطان شـمـرده شـده اسـت.
1ـ هر فکر وسواسى یا عمل وسواسـى, بـه دلـیـل آنـکـه انـسـان را از فعالیتهاى مفید و معمول روزانه باز مى دارد و موجب مى گردد فـرد سـاعـات طولانى به مرور کردن یک فکر بیهوده مشغول باشد یا مدت طولانـى کـارهایـى بـى ثـمـر را تـکـرار کـنـد, از الـقـائـات شـیـطان شـمـرده شـده اسـت.
زیرا مشغول شدن به این افکار یـا اعـمـال, سـبـب کـنـدى در انـجـام فعالیتهاى مثبت یا ناتوان شدن از انجام آنها مى شود و وقت انسان را بـه هدر مـى دهد.
لذا توصیه شده است وقتى افکار پوچ و مزاحم به ذهن هجوم مـىآورد یـا وقتى انسان خود را مجبور مى بیند براى کنترل اضطرابش, یا در مورد طهارت و پاکى یا نظم و ترتیب و ..., اقدام به رفتارهاى تـکـرارى و وقـت گـیـر نماید, اولا نسبت به آن افکار بى اعتنایى کند, یا از اقدام به رفـتـار و اعـمـال وسـواسـى خـوددارى نـمـایـد.
و چون این امتناع از پذیرش فکر و عمل وسواسى فـرد را دچـار اضـطراب مفرط مى کند, توصیه شده است ذکر ((لا اله الا الله)) و ((لاحول و لاقـوه الا بالله)) را مکرر بگوید و اطمینان داشته باشد که خداوند طهارت نسبـى او را آن قدر که در رساله ها و دستورات مراجع وارد شـده اسـت, پذیـرا اسـت و تمایل به دقت افراطى در قرائت نماز یا شیوه وضوگرفـتـن و رعـایـت پاکى و نجسى بیش از آنچه حدود شرع معین کرده است, بـه هیـچ وجـه درسـت نیست و حتى این دقتهاى افراطى و تکرار عمل مى تواند موجب باطل شدن عـمـل شـودe
. مثلا در وضو بیش از دو بار آب ریختن و دست کشـیـدن بـه مـواضـعى کـه بـایـسـتـى در هنـگـام وضـو شـسـتـه شـود, مـوجـب بـطلان وضـو مـى شـود.
یا شکهاى مکرر در نماز به دلیل حکم کثیرالشک بایستى به ایـن شـکـها بـى اعـتـنـایـى کـرد.
2ـ در مورد نجسى و پاکى نیز فرد نباید در باره پاک بـودن یـا نـجـس بـودن یـک چـیـز یـا مـحـل, تـحـقـیـق و پرس و جـو کـنـد.
وقتى افرادى که با آنها برخورد مى کند مسلمان باشند براى یقـیـن بـه پاکـى آنـها و مـحـیـطشـان کـافـى اسـت.
و تا با چشم خود نجس شدن محل یا شیئى را نبیند نمى تواند حکم به نجس بـودن احـتـمـالـى آن بـدهد.
مثلا محیط توالت اگر خیسى در اطرافش باشد نیز فرد نمى تواند آن آب را نجـس حـسـاب کـنـد مـگـر بـه چـشـم خـود نـجـس شـدنـش را دیـده بـاشـد یـا تـرشـح هر آبـى بـه خـود را نـشـانـه نـجـس شـدن بـدانـد.
در روایت است حضرت امیر (ع) وقتى مى خواستند براى قضاى حاجت برونـد, مـشـتـى آب بـرمـى داشـتـنـد و بـه هر دو پاى خـود مـى پاشـیـدنـد.
علت را پرسیدند, حضرت فرمودند: براى آنکه وقتى ترشحاتى را در پایـم دیدم دچار وسواس نشوم که آیا نجس است یا خیر بلکه بگویم این همان آبـى اسـت کـه خـود بـه پایـم پاشـیـده ام.
3ـ به جز ذکرهایى که به آنها اشاره شد, خواندن قرآن بخصوص سوره فلق و سـوره الـنـاس و سـوره انـعام نـیـز سـفـارش شـده اسـت.
4ـ در صورتى که شدت علایم وسواس زیاد باشد, علاوه بر این تمـریـنـهاى رفتارى و اعتقـادى مـمـکـن اسـت مـصـرف دارو نـیـز ضـرورت پیـدا کـنـد البته قبلا که داروهاى مناسب نبود توصیه به مصرف زیتون, کشمش سبـز و خـرمـا نـیـز شـده اسـت.
اما هم اکنون مى توان با مراجعه به روانپزشک داروهایى دریافت نمود که در بـهبـودى سـریـعتـر عـلایـم مـوثـر بـاشـد.
اما لازم به ذکر است حتى در متون علمى هم تـإکـیـد بـر آن اسـت کـه بکارگیرى رفتاردرمانى و دارو تواما مى تواند بر برطرف نمودن این عارضـه تإثیر بسیار خوبى داشته باشد که حتى دارودرمانى هم به تنهایى قادر به چـنـیـن اثـرگـذارى مـطلـوبـى نـبـاشـد.
مـویـد بـاشـیـد.

خـواهر م,م ـ رشـت;.
دخـتـرى بـیـسـت و سـه سـالـه و فـرزنـد نـهم خـانـواده هسـتـم.
هفـت خـواهر و 2 بـرادر دارم.
یـکـى از بـرادرانـم و همـسـرش بـا مـا زنـدگـى مـى کـنـنـد.
خـرجـمـان بـا هم اسـت.
یک بار برادر کوچکم گفت خیال دارد بابت پولى که قرض داده پول اضافى بگیرد و وقتى توسط برادر بزرگتر به او گفته شد این کار رباست, او بحـث را عـوض کـرد و انـجـام چـنـیـن کـارى را در حـال حـاضـر انـکـار کـرد شوهران خواهرم نیز که کارگر کارخانه هستند گاهى بعضى چیـزهاى زایـد کـارخـانـه را بـه مـنـزل مـىآورنـد.
یـا مـصـرف مـى کـنـنـد یـا مـى فـروشـنـد.
آنها نیز گاهى وسایلى براى مادرم تهیه مـى کـنـنـد و بـه خـانـه مـان مـى فـرسـتـنـد.
ولـى مـن نـمـى دانـم بـا چـه پولـى تـهیـه مـى کـنـنـد.
به خاطر همین از مصرف کردن هر چه برادران یا خـواهرانـم بـرایـمـان مى فرستند امتناع مى کنم و به خاطر همین دچار مشکل شده ام نمى دانم چـکـار کـنـم.
خـواهر گـرامـى!;.
این اعتقاد راسخ شما به موازین دینى موجب خوشوقتى است ولـى در ایـن زمـیـنـه لازم بـه ذکـر چـنـد نـکـتـه اسـت.
1ـ تا در مورد چیزى براى شما علم و یقین حاصل نشده است نمى توانـیـد در مـورد آن حـکـمـى بـرانـیـد.
2ـ بـه صـرف شـک کـردن نـمـى تـوان کـسـى را مـتـهم سـاخـت.
چنـانـکـه شـفـاها بـرادرتـان گـرفـتـن ربـا را انـکـار کـرده اسـت یا در مورد عمل شـوهرخـواهرتـان, ظن سـوء بـه مـومـن درسـت نـیـسـت ممکن است آنها با اجازه صاحب کار خویش چنین عملـى را انـجـام دهنـد اگر کار آنها سوءاستفاده از امکانات شغلى خویش باشد و برایـتـان در این زمینه یقین حاصل شد و هم این نکته که آیا آنچه آنها برایتان فراهم مى کنند ماحصل آن پول نامشروع باشد, مى توانیـد از خـوردن بـقـیـه آنـها امـتـنـاع کـنـیـد.
در غـیـر ایـن صـورت جـایـز نـیـسـت.
ضمنا نامه مشابه شـمـا را در شـمـاره 71 مـجـلـه پاسـخ گـفـتـه ایـم مـویـد بـاشـیـد.

خـواهر فـریـبـا ـ م ـ لـنـگـرود.
خـواهر گـرامـى!.
از نظر قانون و شرع به هیچ وجه ازدواج با فرد مسلمان, حال متعلق به هر کـشـورى کـه بـاشـد مـنـعى نـدارد.
کانون یا مرکزى که این افراد را براى ازدواج معرفى کند, تا آنجا که مى دانیم وجود ندارد و البته فکر نمى کنیم معضلى در این مورد کـه دسـت و پاى جـوانـان را بـبـنـدد وجـود داشـتـه بـاشـد.
البته ممکن است آنچه بیشتر این ازدواجها را دچار دشـوارى مـى سـازد, نگرشهاى قومى و فرهنگى به این گونه ازدواجهاست و نگرانى خـانـواده ها از آیـنـده ایـن ازدواج.
چرا که این نگرانى مطرح مى شود که یا مهاجرت ناخواسته اى را به دنبال داشته باشد و یا آنکه تفاوتهاى فرهنگى منجر به اختلافات عدیده زناشویـى و از هم پاشـیـدگـى کـانـون خـانـواده اى چـنـیـن شـود.
هشدارهایى که برخى مسوولین محترم در وزارت کشور مى دهند, توجـه دادن به این واقعیتها و نیز برخى مشکلات قانونى است که برخى افراد در خـصـوص مدارک خویش دارند و لازم است که قبلا اطلاعات لازم در این زمینه از مجـارى مربوط کسب شود تا مشکلات احتمالى بعدى را به وجود نیاورد, چنـان کـه در مـوارد چـنـدى شـاهد بـوده ایـم.
به هر حال وقتى ازدواج با برخى هموطنان مسلمانى که شناخت کافى نسبت به آنها وجود ندارد و یا از نظر فرهنگى در دو سطح یا قـالـب مـتـفـاوت مى باشند موجب پاره اى مشکلات و احیانا منجر به جدایى مى شود معلوم است که در ازدواج با افرادى که در تابعیت کشورى دیگر قرار دارند بویژه ازدواج دختران ایرانى با افراد غیر ایرانى باید دقت و تإمل لازم صورت گیرد تا تـبـعات بـعدى آن بـه حـداقـل بـرسـد.
خـدانـگـهدار.

مرکز مشاوره قرآنى مجمع قرآنى کعبه در زمینه هاى ترجمه, تفسیر, علوم و تاریخ قرآن ـ حفظ ـ قرائت (اختلاف قرإات, تجوید, وقف و ابتدا, صوت و لحن) ـ تواشیح (مدیحه سرایى), ابتهالات و همخـوانـى قـرآن کـریـم آمـاده پاسخگویى به پرسشهاى طلاب, دانشجویان, دانشآموزان و تمامى علاقمندان بـه عـلـوم و مـعارف قـرآنـى مـى بـاشـد.
نـشـانـى:قـم ـ صـنـدوق پسـتـى 611 ـ 37185.