وسواس قسمت 3

نویسنده


  وسـواس
((قـسـمـت آخـر))

دکـتـر حـسـیـن بـرهانـى

 

 

موضوع ((وسواس)) را در دو قسمت به صورت گفتگوى بیمار و پزشـک مـورد بررسى قرار دادیم و اینک قسمت سوم آن به صورت پرسش و پاسخ تقدیم مى شود ما معتقدیم که با شناخـت عـلایـم ایـن اخـتـلال و بـالا رفـتـن آگـاهى خانواده ها, قادر خواهیم بود که به بیماران و افراد مستعد کمک کنیم تـا زندگى فردى و اجتماعى و خانوادگى آنها دچار از هم گسیخـتـگـى و اخـتـلال نشود; زیرا همان طور که مى دانید وسواس به تدریج محیط کار و زنـدگـى را براى خود بیمار و اطرافیان غیر قابل تحمل مى کند و متـإسـفـانـه گـاهى اوقات, بعضى از مردم افکار و اعمال وسواسى را پاکیزگى و نظافت مى دانند حـال آنـکـه چـنـیـن نـیـسـت.
آنچه مى خوانید ادامه موضوع اختلال وسواسى است کـه بـه صـورت سـوال و پاسـخ تـنـظیـم شـده اسـت.
پیش از شروع بحث خلاصه اى از گفتگوى قبلـى را یـادآورى مـى نـمـایـیـم همان طور که گـفـتـیـم وسـواس داراى دو جـزء فـکـرى و عـمـلـى اسـت فکر وسواسى عبارت از یک فکر, عقیده, احساس یا حس تـکـرار شـونـده و مزاحم مى باشد که این فکر وسواسى باعث افزایش اضطراب بـیـمـار مـى گـردد وسواس عملى هم یک فکر یا رفتار خودآگاه, منـظم و تـکـرارى اسـت کـه بـیـمـار خـود را مـجـبـور یـا مـوظف بـه انـجـام آن مـى دانـد.
افکار و اعمال وسواسى ناتوان کننده, وقت گیر و بسیار مزاحمـنـد; بـه طورى که زندگى فردى, خانوادگى و روابط اجتماعى ـ اقتـصـادى را مـخـتـل مـى کـنـنـد.
شـیـوع اخـتـلال وسـواسـى تـقـریـبـا حـدود 3% جـمـعیـت کـلـى اسـت.
زن و مرد بزرگسال به طور یکسان بـه ایـن اخـتـلال مـبـتـلا مـى شـونـد ولى در سنین نوجوانى, پسرها بیشتر از دختـرها بـه وسـواس گـرفـتـار مـى شـونـد.
وسواس در تمام سنین حتى در 2 سالگى هم ممـکـن اسـت شـروع شـود امـا مـیـانـگـیـن سـنـى ابـتـلا بـه آن 20 سـالـگـى اسـت.
در کشورهاى غربى اختلال وسواس در افراد مجرد بیشتر است در حالـى کـه در کشور ما اختلال وسواسى را بیـشـتـر در افـراد مـتـاهل مـى بـیـنـیـم * حال سوالى که مطرح مى شود این است که چه عواملى در ایجاد اخـتـلال وسواسى دخالت دارند؟ـ اگرچه امروزه به عامل ژنتیـک در ایـجـاد اخـتـلال وسواسى معتقدند و معلوم شده است که در قسمتهایى از مغز افراد مـبـتـلا, افزایش جریان خون و فعالیت وجود دارد و همچنین واسطه هاى شیمیایى نـیـز دچار تغییراتى مى شود, اما عوامل محیطى, روانى اجتماعى, اضطراب, عشـق و نفرت تقریبا همزمان نسبت به چیزى یا فردى و تردید نسبت به آن در ایجاد و تـشـدیـد ایـن اخـتـلال نـقـش دارنـد.

* با توجه به اینکه اختلال وسواسى داراى یک ریشه ژنتیـک اسـت, آیـا ایـن بـیـمـارى درمـان پذیـر اسـت؟.
ـ آنچه در مورد منشإ ژنتیک وسواس عنوان شده است این است که وراثـت در این اختلال و انتقال آن داراى یک جزء ژنتیک قابل ملاحظه است ولـى بـا این وجود مطالعات خانوادگى بیماران مبتلا به این اختلال نشـان داده اسـت که فقط 35% بستگان درجه اول بیمار به این اختلال مبتلا هستند که البـتـه در همـیـن 35% هم عـوامـل غـیـر ژنـتـیـکـى دخـالـت دارنـد.
بنابراین اختلال وسواسى یک اختلال با چندین علت است و به همین دلـیـل درمـان پذیـر اسـت.

* پرسش دیگر این است که آیا بیمار مبتلا به اختلال وسواسى, افکـار و اعـمـال تـکـرارى خـود را مـنـطقـى مـى دانـد؟.
ـ معمولا بیماران مبتلا به وسواس, به پوچى و غیر منطقى بودن افکـار و اعمال خود واقفند و میل زیادى دارند که در مقابل این هجوم فکرى و عملى مقاومت کنند اما فقط نیمى از این بیماران قادر خواهند بود که در مقابل افکار و اعمال مکرر خود تنها اندکى مقاومت کنند زیرا همـان گـونـه کـه گفتیم افکار وسواسى باعث افزایش اضطراب مى شود; درست مثل کسى که دایمـا فکر ایستادن در لبه پرتگاهى را تجسم مى کند; یا دایما احساس مى کنـد کـه لباس یا قسمتى از بدنش به نجاست آلوده شده است و حتى حـس مـى کـنـد کـه ادرار از پاهایش سرازیر شده است در حالى که به واقع چنین چیزى نـیـسـت همـه ایـن مـوارد بـاعـث افـزایـش اضـطراب فـرد مـى شـود.
اما اعمال وسواسى شاید به عنوان یک مکانیسم دفاعى و فرار از اضطراب بـاشـد.
یعنى انجام اعمال وسواسى, اضطراب شخص را کاهش مى دهد اما اگر بیمـار در مقابل انجام اعمال وسواسى خود مقاومت کند باز هم اضـطراب بـیـشـتـر خـواهد شـد.
اکثریت بیماران مى دانند که اعمال وسواسى کارى بیهوده و احمقانه است اما گاهى این اعمال به صورت جزیى از خصوصیات اخلاقى فـرد درمـىآیـنـد و ارزش خـاصـى بـراى او پیـدا مـى کـنـنـد.
به همین خاطر بیمار خود را حتى با صرف وقت زیاد موظف مى داند که بـه منظور نظافت ایدهآل از آلودگیهایى نظیر ادرار, مدفوع, میکـروب, گـرد و غبار, تهیه غذا و ... اجتناب کند و با توسل به شسـتـشـوى بـى انـدازه و بـى حـد, زنـدگـى را بـه کـام خـود و خـانـواده اش تـلـخ مـى کـنـد.
بیمار از فرط شستشو دستهایش را مى ساید و دستهاى یک شـخـص 25 سـالـه شـبـیـه دسـتـهاى یـک شـخـص سـالـخـورده خـواهد شـد.

* اکـنـون کـمـى در مـورد الـگـوهاى وسـواس صـحـبـت مـى کـنـیـم:.
ـ شـایـعتـریـن الـگـوى وسـواس همـان شـسـتـشـوى مـکـرر اسـت.
الـگـوى دیـگـر بـیـمـاران, شـک و تـردیـد اسـت.
بـیـمـار مـکـررا فـکـر مـى کـنـد قـفـلـها را بـسـتـه یـا نـه.
گاز را خاموش کرده یا نه؟شیرگاز را بسته است یا نبسـتـه اسـت؟ ایـن بیمار مجبور است چندین بار به خانه برگردد و وسایل منزل را وارسى کنـد همـه چـیـز را چـنـدیـن بـار کـنـتـرل کـنـد.
او از ایـن کـار خـسـتـه و درمـانـده مـى شـود.
ممکن است بموقع به محل کارش نرسد و اوقاتش تلف شود و در نهایـت بـه خاطر تقصیر و کوتاهى در انجام کار و فراموشى, احساس گناه مى کند و خودش را سرزنش مى کند و ...الگوى دیگر این اسـت کـه بـیـمـاران مـمـکـن اسـت ((ساعتها)) وقت خود را صرف غذا خوردن به شیوه اى خاص و یـا اصـلاح صـورت خـود بـکـنـنـد.
اعمال و افکار وسواسى مذهبى مثل شک و تردیدهاى زیاد مثلا موقع به جا آوردن اعـمـال مـذهبـى در بـیـمـاران وسـواسـى دیـده مـى شـود.
احتکار و جمعآورى کالاهاى مختلف نیز در بیماران وسـواسـى وجـود دارد بعضى بیماران وسواس, کندن موهاى بدن بخصوص موهاى سر و صورت بخـصـوص سـبـیـل خـود را دارنـد.
همچنین ناخن جویدن ممکـن اسـت در اخـتـلال وسـواس جـبـرى دیـده شـود
* پرسشى که بسیار مطرح است این است که اختلال وسواسى ـ جبرى چگونـه شـروع مـى شـود؟.
ـ شروع این اختلال معمولا به طور حاد است و در تقـریـبـا 70% مـوارد, علایم بعد از یک اتـفـاق نـاراحـت کـنـنـده و اسـتـرسآور شـروع مـى شـود اما به دلیل اینکه بیماران علایم خود را پنهان مى کنند معمولا حدود 10 ـ 5 سال پس از استقـرار بـیـمـارى بـه روانـپزشـک مـراجـعه مـى کـنـنـد این تإخیر باعـث مـزمـن شـدن بـیـمـارى و تـشـدیـد عـلایـم مـى شـود گاهى بیمارى به شدت مستقر شده و نسـبـت بـه درمـان مـقـاوم مـى شـود
* براى درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسى ـ جبرى چه بایـد کـرد؟
ـ امروزه بیش از همه روشها, درمان دارویى و رفتاردرمانى بـه عـنـوان اصلى ترین روش درمان این بیماران مطرح است, که باید طبق نظر روانـپزشـک ایـن درمـان صـورت گـیـرد.
البته قبل از اقدام به درمان, بیمار باید نهایت همکـارى را داشـتـه باشد و اطرافیان بخصوص همسر و فرزندان بیمار باید از بیـمـار حـمـایـت درمـانـى کـنـنـد.
اثر دارودرمانـى و رفـتـاردرمـانـى بـا هم مـسـاوى اسـت, ولـى اثـر رفـتـاردرمـانـى مـانـدگـارتـر و طولانـى تـر اسـت.
رفتاردرمانى روشى است که هم به طور سرپایى و هم بـا بـسـتـرى کـردن بـیـمـار امـکـان پذیـر اسـت.
روشهاى رفتاردرمانى اصلى براى اختلال وسواسـى جـبـرى عـبـارتـنـد از مواجه سازى بیمار با مواردى که باعـث پاسـخ و اضـطراب بـیـمـار مـى شـود در ایـنـجـا بـایـد از پاسـخ دادن بـیـمـار پیـشـگـیـرى شـود.
باید به تدریج از بیمار حساسیت زدایى به عمل آید و اندیشه بیمـار را از افـکـار وسـواسـى بـازداریـم.
روش غرقه سازى نیز با عامل ایجاد کننده فکر یا عمل وسواسـى بـسـیـار مـفـیـد اسـت.
درمـان بـا غـرقـه سـازى تـجـسـمـى نـتـایـج خـوبـى داشـتـه اسـت.
روان درمانى نیز از اصول درمان بیماران وسواسى است که باید توسط یـک مـتـخـصـص عـلاقـه مـنـد و دلـسـوز انـجـام شـود.
خانواده بیمـار نـیـز بـایـد مـشـمـول روان درمـانـى قـرار گـیـرنـد بیمار و خانواده اش باید تقویت روحى شده و اطمینان خاطر نـسـبـت بـه بـهبـودى پیـدا کـنـنـد.
براى آنها باید توضیح بدهیم و در مورد مدارا بـا بـیـمـار آنـها را نـصـیـحـت و تـشـویـق کـنـیـم.
همان طور که گفتیم درصد قابل توجهى از بیماران وسواسـى نـسـبـت بـه درمـان دارویـى مـقـاومـنـد.
براى درمان این بیماران استفاده از الکتروشوک توصیه مـى شـود کـه در بـسـیـارى از مـوارد مـوثـر اسـت.
از الکتروشوک اغلب براى بیماران بسترى در بخش روانپزشکى اسـتـفـاده مى شود ولى مى توان براى بیماران سرپایى نیز از این وسیله استفـاده کـرد آخرین راه درمان بیماران مقاوم به سایر درمانها, استفاده از جراحـى روانى است که روشى موثر است و امروزه رایجترین عمل جراحى روانـى بـراى درمان اختلال وسواسى ـ جبرى, روشـى بـه نـام ((سـیـنـگـولاتـومـى)) اسـت اما همان طور که پیشتر گفتیم روان درمانى خانـواده, کـمـک بـه کـاهش ناهماهنگى زناشویى, کم کردن اضطرابها و استرسـهاى مـحـیـطى و سـاخـتـن اتحاددرمانى با اعضإ سالم خانواده به نفع بیمار, کارى مفـیـد و بـراى بیمار زمیـنـه آرامـش خـاطر و اعـتـمـاد بـه نـفـس را فـراهم مـى سـازد