محققان روش تربیتى ایجاد احترام به نفس در کودکان را رد مى کنند


احتـرام به نفـس در کـودکـان

 

 

محققـان روش تـربیتـى ایجـاد احتـرام به نفـس در کـودکـان را رد مـى کنند
روانشناسان هشـدار مـى دهند یک تلاش ظاهرا مطلـوب تـوسط مدارس و والدیـن در ایجاد احترام به نفـس در کودکان ممکـن است نتیجه معکوس در پى داشته و منجر به بـوجـود آمدن جامعه اى بى رحم و پر از خشونت شود.
احترام به نفـس بدون آنکه مهارى بر آن زده شود به صورت خودشیفتگى مى تـواند عامل بـروز تیرانـدازیهاى اخیر در مدارس آمریکا قلمـداد شود اگر چه شـواهـدى در ایـن زمینه در دست نیست.
دو روانشناس به نامهاى بـرادبـوشمان و روى بـرومیستـر مـى گـوینـد: وقتـى افـراد خودشیفته مورد انتقاد قرار مى گیرند احتمال دارد به طرز خشـن و غیر قابل پیش بینى عکس العمل نشان دهند.
ایـن دو محقق در شماره ماه ژوئیه مجله ((شخصیت و روانشنـاسـى اجتمـاعى)) انجمـن روانشناسـى آمریکا مى نـویسند: تحقیقات آزمایشگاهى ایـن فرضیه را تإیید مـى کند.
ایـن دو محقق بـر روى 540 دانشجـو دو مطالعه انجام دادند و دریافتنـد افرادى که میل به داشتـن احترام به نفـس بسیار زیاد و غیر واقع بینانه از خـود داشتند موقع انتقـاد یـا تـوهیـن رفتـار پـرخـاشگـرانه اى داشتند.
زمانى که والدیـن و مربیان سخت مى کوشند تا در کودکان احترام به نفـس ایجاد کنند نـدانسته بـاعث بـروز خـودشیفتگـى در آنها مـى شـونـد.
بـوشمان مـى گـوید: اگـر کـودکان شـروع به پیـدا کـردن افکار خـوش بینانه اما غیر واقع بینانه اى از خـود کننـد و ایـن افکار و نظرات دایما تـوسط دیگـران رد شـود, احساسشان از حب نفـس مى تواند آنها را به افراد بالقوه خطرناکى براى اطرافیانشان تبـدیل کنـد. مـدارس و والـدیـن در ایـن زمینه تعادل را بـرقـرار نکـرده انـد.
بـرومیستـر که کتابـى در خصـوص رفتار خشـن تحت عنـوان ((شرارت در درون خشـونت و قساوت انسان)) به رشته تحریرى در آورده است مى گوید: هیچ شـواهدى در مورد ارتباط میان جـریانات اخیر تیرانـدازى در مـدارس آمـریکا و جـریان دهه هاى اخیـر پـرورش احترام به نفس در کودکان آمریکایى به دست نیامده است. اما مـن از این نگرانم که تعادل به درستى برقرار نشده است.
مدارس در مسیر بالا بردن احترام به نفـس در کـودکان تلاش مى کنند و اگر موفق شـوند ایـن امـر مـى تـوانـد نتیجه معکـوس به همـراه داشته بـاشد.
پـدر و مادرها هـم سعى مـى کنند در فرزندانشان احترام به نفـس ایجاد کنند و ایـن همیشه چیز خـوبى نیست. بخصـوص احتـرام به نفـس مبالغهآمیز یا بـى اساس یا میل به اینکه فکر کنیم بهتر از دیگران هستیـم, اینکه به کـودکان گفته شـود کار بزرگترى انجام مى دهند بدون تـوجه به اینکه چگونه آن کار را انجام مى دهند, دادن جایزه به همه, واداشتن کـودکان به نـوشتـن داستانهایـى در مـورد خـودشان یا بر شمردن همه کارهاى بزرگى که انجام داده اند.
ایـن روانشناس به مربیان توصیه مى کند احترام به نفـس را فراموش کنید و توجه خود را به مسـإله کف نفـس و قـوه خـوددارى معطـوف داریـد.
به عبارت دیگر تعلیم و تربیت اخلاقى قدیـم و منسـوخ شده همیشه چیز بدى نیست حتـى اگر گاهـى احساس بدى در بچه ها ایجاد کنـد. بـرخـى از مردم وقتـى کار بـدى انجام مـى دهنـد بـایـد احسـاس بـدى از خـود داشته بـاشنـد.
وى افزود: بـررسیها نشان داده است مردم آمـریکا در کل تصـور مغرورانه اى از خـود دارند.
یک فرد معمـولـى فکر مى کند بالاتر از حد عادى است. اگر ما مردمى داشته باشیـم که احترام به نفس غیر طبیعى داشته باشند موضوع فرق مى کرد. به عقیده مـن ایـن مغرور بودن است که خطرناک است.
سایر محققان نیز به مدارس و والـدیـن هشـدار مـى دهند در مـورد چگـونگـى تعریف و تحسیـن از فـرزندانشان دقت کننـد. تحسیـن غلط کـودکان را دچار اضطـراب مـى کنـد.
کلـودیا مـولر و کارول دوک از دانشگاه کلمبیا در همین مجله مـى نـویسنـد: تحسیـن کـودک به خاطر هـوشـش, او را در نـوجـوانـى در رویارویى با شکست و ناکامـى دچار اضطراب نموده و ناتوان مى سازد.
بررسى بیـش از 400 دانـشآمـوز کلاس پنجمى نشان داد کسانى که به خاطر باهوش بـودن به آنها گفته شـد کارى را خـوب انجام داده انـد بعدها از شکست تـرسیـده انـد و در نهایت رو به کارهایى آورده اند که مى دانستند از عهده آن به خـوبى بر مىآیند. اما کـودکانـى که به خاطر تلاش سخت مـورد تحسیـن قرار گرفتند از فرصتها براى فراگیرى چیزهاى تازه بهره گرفته اند حتـى اگـر به خـوبـى از عهده کارها بـر نیامـده انـد.
ایـن مطالعه با اظهارات برخـى مربیان و کارشناسان جنایـى که مـى گـویند پرخاشگرى نـاشـى از احتـرام به نفـس پـاییـن است در تضاد است.
ایـن دو روانشناس مى گویند: ما دریافته ایم احترام به نفس کـم قطعا عامل پرخاشگرى نیست. دادن احساس خود ارزشـى به کـودکان خـوب است اما مردم نبایـد به خاطـر هیچ دلیل مـوجهى مـورد تحسیـن و تعریف قـرار گیـرند.
طـرز تفکر مردم در مـورد خـودشان بایـد بـر اساس دستاوردهایشان باشـد نه ستایـش تـوخالـى و غیر واقعى. اگـر افـراد منصفانه به طـریق موجهى مـوفق شـونـد سزاوار قدردانى و سپاس هستند. اما تحسیـن افراد بدون در نظر گرفتـن نحوه رفتارشان و در صـورتى که عملکرد معمـولى و پیـش پا افتاده داشته باشند باعث مى شـود احساس کنند استحقاق این تعریف و تمجیـدها را دارنـد. وقتـى ایـن افراد به دنیاى واقعى قـدم مى گذارند و در مـى یابند همه چنیـن تصـورى از آنها ندارنـد دچار خشـم مـى شـونـد.
اگر تصـور غیر عادى از واقعیت داشته باشیـد واقعیت با شما هماهنگ نخـواهـد شـد.
اگر گمان مى کنید بهتر از آنچه که هستید, هستید احتمال بیشترى دارد واکنـش منفـى دریافت کنید و اگر در ایـن زمینه سـرمایه گذارى عاطفـى کرده ایـد ممکـن است فـردى پرخاشجو و خشن شوید.
غرور و خودپسندى به عنوان عامل خشونت در جـوامع سراسر دنیا شناخته شده است ایـن امر شامل: همسرآزارى تـوسط شوهران مى شـود زیرا مرد فکر مى کند باید حاکـم باشد و همسرش به وظایف خـود عمل نمى کند, اعضاى باندهاى تبهکارى که کسـى را مـورد ضرب و شتـم قرار مى دهند زیرا مورد توجه و احترام قرار نمى گیرند, اعضاى کوکلوکـس کلانها زیـرا فکـر مـى کننـد بـرتـرى نژاد سفیـد وجهه شـایسته خـود را نیـافته است.
براى تإیید ایـن فرضیه بر روى 540 دانشجـوى رشته روانشناسى, آزمایشهاى شخصیتـى انجام شد. سپـس از هر کدام خـواسته شـد مقاله اى بنـویسند که تـوسط یک گروه سـوم بى طرف ارزیابـى مى شد اظهار نظرهاى این گروه تحسینهاى زیاد تا تـوهیـن مثل اینکه ((این بدتریـن مقاله اى است که تا کنون خوانده ام)) را شامل مى شد. افراد خودشیفته نسبت به فردى که ارزیابى منفى و توهیـن کننده از آنها داشت به طور زیادى پرخاشگر شدند. افراد خودشیفته از نظر عاطفى در پـى اثبات برترى خـود هستند و در حالى که شدیدا نسبت به برترى خود بر دیگران اهمیت مى دهند مطمئن نیستند که ایـن برترى را به دست آورده اند.
کسانـى که ذهنشان را بـا معتبـر جلـوه دادن یک تصـویـر متکبـرانه از خـود مشغول داشته اند, ظاهرا انتقاد بـرایشان بسیار ناراحت کننـده است و فرد منتقـد را مـورد حمله قرار مى دهند.
مشخص کردن شمار افرادى که عزت نفـس غیر طبیعى دارند کار دشوارى است. ایـن سـوال مثل ایـن است که بپـرسیـم چنـد نفـر قـدبلنـد هستند.
اظهاراتـى مثل ((اگر مـن بـر جهان حکـومت مى کردم دنیا, دنیاى بهترى مـى شـد)) یا ((مـى خـواهـم فـرد بزرگـى شـوم)) مـورد قبـول بسیـار افـراد خـودشیفته است.