نویسنده

زنان, مادران زمین
نیم نگاهى به نقش زن در حفظ محیط زیست

فریبا شیرازى

 

 

بوى سـم حالش را به هم مى زند. آبى را که با آن همه دعا و انتظار امسال از آسمان خـدا گرفته, بایـد با سـم بیامیزد و بـر مزرعه کـوچکـش ببارانـد تا محصولش آفت نبیند.
مى گویند سـم پاشى آخرین چاره کار است. چـون ((مى گویند)) ایـن کار را انجام مـى دهـد, امـا تـردیـد بـر وجـودش چنگ انـداخته است ... دلـش مـى گیـــرد.
خـواهرش دو ده پایین تر براى یافتـن ایـن آب روزها باید ساعتى را پیاده طى کنـد. پیشتـرها ایـن وضع بهتـر به نظر مـى رسیـد, لااقل آب نهر سالـم بـود.
خـواهرش مى گفت: آب نهر, دیگر آن زلالى سابق را ندارد. خانه ها و کارخانه هاى اطـراف هـر روز بیشتـر مـى شـونـد و آب نهر هـر روز کـدرتـر.
نگاهـش تا افق قد مى کشد. تپه روبه رویـش که زمانى به خاطر درختچه هاى خودرو سبز سبز بـود, یکپارچه خشک به نظر مـى رسـد. زمستان پارسال آخریـن شاخه هاى خوابزده درختچه ها به مصرف سوخت اهالى رسید و حالا چشـم انداز ده, تپه اى خشک است. چه بر سر سرزمینش مىآید؟
کشتزارهـاى مسمـوم, تپه هـاى خشک و آبهاى آلـوده ... دلـش مـى گیرد.
خـواهـر دیگـرش عروس شهر شـده است. دامـاد سـالها قبل به شهر رفته بـود و خـواهرش از اینکه پـس از مراسـم عروسـى براى همیشه به شهر مى رود در پـوست نمى گنجیـد. خـواهرش در شهر با خیال راحت آب را مصرف مـى کنـد و دغدغه اى از راه دور نهر ندارد. او شیر آب را با سخاوت باز مـى گذارد و صداى آن, او را به یـاد بـازیهاى کـودکـانه اش کنـار نهر روستـا مـى اندازد.
باغچه کـوچک خانه خـواهرش با وجـود شیر آب سخاوتمند حیاط, برخلاف خانه او, خالى است. چند تکه اسباب بازى, چند شاخه لاله عباسى بى حال و خاک ترک خـورده.
اگر آن شیر آب مال او بـود, باغچه اش چنـد برابر سال گذشته سبزى خـوردن به بار مىآورد. اما از خانه خـواهرش در شهر به جاى هر محصـولـى, زباله بیرون مـىآیـد, شبـى یک کیسه بزرگ. خـواهرش با وسـواس همه زباله ها را هر شب جمع کرده و پشت در مى گذارد. دلـش مى گیرد, به خاطر باغچه اش, به خاطر مزرعه اش و به خاطر خـواهرش که در مقابل بى عاطفگیهاى شهر نسبت به طبیعت, بى تفاوت شده است. زنان را ((مادران زمین)) لقب داده اند و ((زمیـن)) بـى تردید تا امروز تنها زیستگاه انسان و سـرمایه نسلهاى آینـده است. اما آیا با رونـد فعلـى جهانى در جهت تخریب محیط زیست چیزى براى زندگى آیندگان باقى خـواهد ماند؟

تـوسعه پـایـدار, رویکـردى نـویـن بـراى مقـابله با مشکلات
واژه ((تـوسعه پایدار)) که اینک مـورد تإکید فراوان قرار مـى گیرد, اشاره به مفهومـى جـدید در مسیر تـوسعه اقتصادى براى مقابله با مشکلات ایجاد شده دارد.
((پایـدارى)) مفهومـى پـویاست که شامل نیازهاى در حال افزایـش جمعیت جهان مى شـود و توسعه پایدار, تـوجه دادن سیاستگزاران به گـونه اى از برنامه ریزى تـوسعه است که استفاده بهینه از منابع طبیعى, نیروى انسانى, منابع مالى و ... را در نظر داشته, تداوم تـوسعه را تضمیـن مى نماید. به طـورى که حقـوق نسلهاى آینده نیز حفظ شـود. با ایـن حساب مفهوم ((پایدارى)) به نحـو ضمنى دلالت بر رشد مداوم دارد. به علاوه, ایـن مفهوم حامل آگاهیهاى نـوینـى است.
آگاهـى از ظرفیت و محـدودیت سفینه اى که نامـش زمیـن است و آگاهـى از ایـن واقعیت که تعادل زیست محیطـى جهان در معرض خطـر است. مفهوم ((پـایــدار)) همچنیـن ناظر به رویکـردى در تـوسعه اجتماعى ـ اقتصادى است که نظر به رفع نیاز دارد و نقـش بنیادین استقلال فرهنگـى را نیز به رسمیت مـى شناسد. ایـن نـوع تـوسعه با مفهوم سنتـى آن که اصـولا بر محـور رشد اقتصادى دور مى زند, تفاوتهاى اساسـى دارد. بدیـن معنى که پا را از حدود اقتصادى فراتر گذارده و عوامل اجتماعى اعم از تغذیه, بهداشت, شـرایط زنـدگـى و نیز تحقق تمامـى ابعاد فرهنگـى و معنـوى را در فـرد که شامل خلاقیت, کیفیت زنـدگـى و حقـوق اولیه است در بر مـى گیـرد و بـر تعریف واقع گـرایانه نیازهاى ملـى استـوار مى شود. بدیـن ترتیب, تـوسعه پایدار محدود به اقتصاد خرد یا تجزیه و تحلیل پروژه ها نیست, بلکه بـر چشـم انـداز گسترده ترى یعنـى اقتصاد کلان و تجزیه و تحلیل سیاستها متمـرکز مـى گـردد. پـرواضح است که در تعاریف و تعابیر فـوق توسعه پایدار در ارتباط مستقیـم با حفظ محیط زیست قرار مى گیرد. محیط زیست منابع خدادادى زمیـن است که سرمایه بشر براى پیشرفت و توسعه محسوب مى شود.
آیا بـدون بهره منـدى از آب و خاک سالـم, معادن, جنگلها و ... چرخه اقتصاد به حرکت در مىآید؟

نقـش زنـان در تـوسعه پـایـدار و حفظ محیط زیست
سـوال بالا, امروزه بحثهاى زیادى را سبب شده که از اهـم آنها نقـش زنان در حـوزه تحقق تـوسعه پایدار و حفظ محیط زیست است. در ایـن زمینه پنج دیدگاه مطـرح شـده است: نخست اینکه زنان به عنـوان قربانیان تخـریب محیط زیست به شمار مىآیند. ایـن تصـویر زنانـى است که هیزمها را بر دوش حمل مـى کننـد و کیلـومترها راه مى روند تا به آب دسترسى یابند, اما هر روز با تخریب بیشتر جنگلها و آلـودگـى وسیع تـر آبها روبه رو هستنـد.
دوم, زنان به عنوان مدیران منابع طبیعى چـون جنگل, آب و سـوخت شناخته شده و مشارکت فعالى در بخـش کشاورزى دارند. دانش آنها در باره محیط باید مورد تـوجه قرار گیرد و به عنـوان بخشـى از راه حل مشکل آب و انرژى از وجـودشان بهره گـرفته شـود. چنانچه در مـورد جنبـش ((چیپکـو)) در هنـدوستـان, خطـر جنگل زدایى کافـى بـود تا زنان محلى را براى حمایت از محیط زیست خـود علیه تشکیلات دولتى که مجـوز تخریب جنگلها را صادر کرده بـود, بسیج نماید. آنها مـى دانستنـد که رفاهشان کاملا وابسته به جنگل است و کار جنگل تنها فـرآورى چوب نیست. بلکه شاخه هاى خشک آن حرارت لازم را براى پخت و پز و تـوده زیستى جنگل, آب خالص را فراهـم ساخته و درختان, خاک روى شیبها را تثبیت مى کنند.
همچنیـن جنبـش ((کمربند سبز)) کنیا مشتمل بر هشتاد هزار زن, نقطه عطفى در درختکارى به شمار مىآید. اعضاى ایـن جنبـش به بیش از هزار قلمستان رسیدگى مـى کننـد و نه فقط کشتزارهاى تک محصـولـى, بلکه بـرخـى از درختان را بـراى تإمین نیازهاى انسانى مى کارند.
زنان و کـودکان ((جـامعه نپـان)) نیز هفته ها صـرف ساختـن ذخیـره گاههاى آب باران کرده و کـوشیـده انـد از قـدیمـى تریـن جنگلهاى بارانـى جهان واقع در ((جزیره برنئو)) حمایت کنند.
اگر چه اینها حرکتهایى نمادیـن و خاص در زمینه نقش زنان در حفظ محیط زیست است, اما نشان از توانایى آنان در پایدار نمودن منابع طبیعى داشته و ایـن تـوانـایـى به طـور روزمـره و همیشگـى در مزارع, کشتزارهـا, جنگلها و ...
کاربرد دارد.
سـومیـن دیـدگاه در زمینه محیط زیست و زنان, آنان را به عنـوان محافظان و مدافعان محیط زیست مـى داند که به دیدگاه دوم بسیار نزدیک است. در چارچـوب ایـن دیدگاه برخـى گمان مى کنند که زنان به دلیل نیاز به منابع براى امرار معاش و کسب درآمد, نسبت به محیط زیست احساس تعهد مـى کنند, اما برخـى دیگر معتقـدنـد تعهد زنـان به محیط به دلیل درک عمیق آنـان و ارتبـاط آنها بـا طبیعت است. در دیدگاه چهارم, برخـى که از زاویه طرفدارى از حقـوق زنان به مـوضـوع مـى نگرند و معتقدند زنان هماهنگ با طبیعت هستند و طبیعت بخشـى از وجـود و هستـى زنان را تشکیل مـى دهد. آنها بر ایـن باورنـد که مردان کمتر چنیـن رابطه اى را با محیط بـرقرار مـى کننـد و بیشتـر به تخـریب آن مبادرت مـى ورزنـد. پنجمین و آخریـن دیـدگاه به تمرکز بر مسإله زنان و جمعیت باز مـى گردد. بسیارى از گروههایى که نگران محیط زیست هستند بر ایـن باورند که جمعیت مـوجب افزایـش تخریب منابع مى شـود و فقر حاصل از ایـن وضعیت تإثیر مستقیم بر زندگى زنان مى گذارد.
اما در میان ایـن دیـدگاهها, بـى شک جـاى زنان در مقـام مادرى و به عنـوان نخستیـن و مهمتـریـن معلـم آمـوزشهاى زیست محیطـى خـالـى است.
زنان ((مادران زمیـن)) هستنـد, آنجا که به نسلهاى بعدى عمیقا بیامـوزنـد:
((این سـرمایه, امانت و مـوهبت الهى را پاس داریـد.)) از ایـن رو در حـوزه مباحث توسعه پایدار, به طور روزافزون جایگاه زنان و تـوانمندیهاى آنان به نـوعى جزو ضروریات ((پایدارى)) محسـوب و مـورد تـوجه قرار مى گیرد. چنانچه کارشناسان معتقـدنـد در ایـن حـوزه, آمـوزش را بایـد از زنان آغاز کرد تا فرزندان آنها به صـورت مستقیم و غیر مستقیـم با ایـن مقـوله آشنا شـونـد.

زنـان و کـودکـان, قـربـانیـان نخست تخریب محیط زیست
تخریب محیط زیست از جنبه هاى گوناگـون اولیـن آثار سـوء خـود را بر زنان و کـودکـان مـى گذارد. از جمله ایـن خطـرات بزرگ امـروزه افزایـــش روزافزون آلاینده ها در بیـن انسانهاست. اکنـون بیـش از هفتاد هزار ماده شیمیایـى در مصرف روزانه بشر قرار دارد که به طور دایـم بر تعداد آنها افزوده مى شـود.
گرچه نمـى تـوان مرز مشخصـى براى اثر ایـن آلاینـده ها بر زنان و مردان مشخص کرد, لیکـن کودکان به علت ظرافت اندام, حساسیت بیشتر, کـوچکـى حجـم بدن و دوران رشد و نمـو و زنان به عنوان تـولیدکننده, انتقال دهنده و پرورش دهنده نسل در این خصـوص آسیب پذیرتر تلقى شده اند. از بیـن آلاینده ها آنهایى مـوثر هستند که به صـورت ترکیب با آنزیمها وارد بدن شده و یا روى پروتئینها حمل و یا در چـربـى بـدن حل شـونـد که با تغییـر زیستـى به مشتقات قابل انحلال متفـاوت تبـدیل و در نتیجه مـى تـواننـد به داخل یاخته ها راه یافته و اثـر نمایند. آلاینـده هاى شیمیایـى را مى تـوان به صـورت بسیار سمى, سمـى, نسبتا سمى, کمى سمى, غیر سمى و بى خطر تقسیـم کرد که از طریق هوا, آب و خاک و با ورود به زنجیره غذایى به انسان منتقل مـى شـوند و اثرات آنها ممکـن است به صـورت مسمومیتهاى خفیف, حاد, مزمـن و یا به صـورت ناهنجاریزا, تـومـورزا, جهش زا و انقراض نسل بروز نماید. از جمله ایـن آلاینـده ها مـى تـوان به سرب, جیـوه, د.د.ت و مـواد آلـى فسفات دار اشاره کرد که از طـریق هـوا و گازهاى معلق در آن, فضـولات صنعتـى و پسـابهاى کشـاورزى در آب, سمـوم دفع آفــات, حشره کشها و ... بر انسان اثر مى گذارند. همچنیـن افزایـش مصرف منابع طبیعى از طریق رشـد بى رویه جمعیت, تولید زباله و عدم بازیافت آن و بـى تـوجهى به سلامت و حفظ محیط زیست مزید بر علل فـوق موجب آسیبهاى جدى به زنان, کودکان و بـالاخـره زمیـن است که انسـان بـایـد بـر روى آن زنـدگـى کند.

آمـوزش زنـان, گـامـى مهم بـراى نجـات محیط زیست
آگاهـى نسبت به آنچه که در طبیعت و پیـرامـون ما مـى گذرد و آمـوزش روشهاى مقابله با خطرات زیست محیطـى به زنان مـى تـواند سهم عمـده اى در مبارزه با تخـریب محیط زیست و تحقق تـوسعه پـایـدار داشته بـاشـد.
چنانچه گفته شـد دیـدگاهـى که بـر نقـش مادران در حفظ محیط زیست تـإکیـد مى کند, بر ایـن باور است که آموزش مسایل زیست محیطى را باید از زنان آغاز کرد و در واقع تإثیرگذارتـریـن عامل در ایجاد فرهنگ زیست محیطـى, مادران هستنـد. بـویژه در جـامعه ما, ایـن آگاهیها در تلفیق بـا تـوصیه هاى دینـى مـى تـواند اثرگذارتر از سایر جـوامع باشـد و تإکید فراوان قرآن کریـم بر تـوجه به منـابع طبیعى و خـدادادى و عدم اسـراف, از نمـونه هاى بـارز ایـن ادعاست. مادران به عنوان اولیـن آموزگاران مفاهیـم ارزشى و دینى مى توانند پاسداران محیط زیست نیز باشند. اما آنچه فقدان آن بخـوبـى احساس مـى شـود, نبـود نگرش زیست محیطى در ارایه اطلاعات و آموزشهاست که منجر به شکاف عمیق میـان تـوصیه هـاى دینـى بـا فـرهنگ رایج در میـان مـردم شده است.
اگر باور کنیـم که زنان ((مادران زمیـن)) هستند و مسوولیت آموزش حفاظت از محیط زیست را بر شانه هاى مسـوولیت شناس آنها قرار دهیـم, بى شک راهى به خطا نرفته ایـم. در ایـن میان البته نقش دستگاههاى ذىربط دولتى, رسانه ها و نیز سازمانهاى غیر دولتـى طرفـدار محیط زیست براى ارایه آگاهیها و آمـوزش لازم به زنان, نقـش کلیدى است. شاید در اینجا خالـى از لطف نباشد که ایـن مبحث را با بخشى از خطابه رییـس سى لـس از قبیله ((دوامیـش)) سرخپوستان در پاسخ به فـرانکلیـن پیـرس رییـس جمهور وقت آمـریکـا ختـم کنیــــم که گفت: ((به فرزندانتان بگـوییـد زمیـن از زندگـى تبار ما سـرشار است. به فرزنـدانتان بیاموزیـد آنچه را که ما به فـرزنـدانمان آمـوخته ایـم, که زمیـن ((مادر)) ماست. آنچه بر زمین بگذرد بر فرزندان زمیـن نیز خواهد گذشت. هر بى احترامى به زمیـن بى احترامى به خود است ... روزى پى خـواهید برد که خداى ما و شما یکى است. شاید تصـور مى کنید صاحب آن خدا هستید, همان گونه که آرزوى تصاحب زمیـن ما را دارید; اما نمـى تـوانید. خدا, خـداى انسانهاست و مهربانـى او براى همه یکسان است. این زمین بـراى او باارزش است و هـر ستمـى به زمیـن, اهـانت بزرگـى است به آفـریـده خـداونـد ...))
ـ دکتـر فـاضل لاریجـانـى, تــوسعه پـایـدار و تحقیقـات: رویکـردى هنجـارگـرا, مجله رهیـافت, زمستــــان 76.
ـ پـرستـو میـراب زاده, تـوسعه پـایـدار, فصلنـامه محیط زیست, پــاییز 73.
ـ نسریـن هندى, اثـرات آلاینـده هاى شیمیایـى محیط بـر انسان بـویژه زنان و کـودکـان, فصلنـامه محیط زیست, تـابستان 75.
ـ زنـان و حمـایت از منابع طبیعى,Our Planet .
ـ زن و محیط زیست,Our Planet .
آگاهـى نسبت به آنچه که در طبیعت و پیـرامـون ما مـى گذرد و آمـوزش روشهاى مقابله با خطرات زیست محیطـى به زنان مـى تـواند سهم عمـده اى در مبارزه با تخـریب محیط زیست و تحقق تـوسعه پـایـدار داشته بـاشـد.