یک مقایسه، یک نتیجه


نقـش زنان روستایى در اقتصاد
یک مقایسه, یک نتیجه

 

 

در مناطق روستایـى ایران و خصـوصا روستاهاى دورتر از مراکز شهرى, خانواده نقـش تـولیدى داشته و در خانوار روستایى, هر عضو آن, به فـراخـور حـال خـود به کـارى مشغول است.
زنان علاوه بر نقـش خانه دارى خـود و تربیت و نگهدارى فرزندان, در تـولید و اقتصـاد روستـا نیز فعالانه مشـارکت دارند.
در کشـور ژاپـن نیز در واحدهاى بهره بردارى خانوادگى و در نظام کشت سنتى و بـا اقتصـاد معیشتـى, وضع مشـابهى وجـود دارد.
در این کشور به همراه ورود ماشیـن و مکانیزاسیون و صنعتى شدن کشاورزى, از سهم و نقـش نیـروى کـار انسـانها کـاسته شـده است. به علاوه سه نـوع واحـد بهره بردارى کشاورزى, در رابطه با تحـولات اقتصادى اجتماعى پـدیدار شـده که عبارتند از:
نوع الف: واحدى که بیشتریـن وقت و زمان اعضاى خانـواده را به خـود اختصاص داده و کار اصلى خانـوار و اعضاى خانـواده, کشاورزى بـوده و درآمـد اصلـى خانواده نیز از این راه عاید مى شود.
نوع ب: واحد کشاورزى خانـوادگـى که فعالیت اصلى آن کشاورزى بـوده اما همه یا بعضـى از اعضاى آن بخشـى از سـال را به فعالیتهاى دیگـر مـى پـردازنـد.
نوع ج: در ایـن نوع خانـوارهایـى قـرار مـى گیـرنـد که اعضاى آن عمـدتا به فعالیتهایـى به جز کشاورزى اشتغال داشته اما به کشاورزى هـم مـى پردازنـد.
مثلا ایـن اعضـا روزهاى تعطیل خـود را به کشت و کار بـر روى زمیـن اختصـاص مى دهند. ایـن گروه که به کشاورزان روزهاى شنبه, یکشنبه مشهورند, در روستا ساکـن بـوده اما فعالیتهاى دیگر در روستا و یا دیگر نقاط شهرى مشغله اصلى آنها را تشکیل مى دهند.
با ایـن تفاصیل, معمولا روساى خانوارها و فرزندان ذکـور پسر, به مشاغلى جز کشاورزى رو مـىآورنـد و زنان خصـوصا در گروههاى ب و ج کار کشاورزى بیشترى دارند. تحصیل فرزندان مـوجب مـى شـود که امکان اشتغال همه در بخـش کشاورزى میسر نباشـد و ضمـن حفظ عضـویت در خانـواده, به کارهاى دیگرى بپـردازنـد.
به رغم ورود تکنـولـوژى در کشاورزى ژاپـن, فعالیت روى زمینهاى کشـاورزى و دامدارى در قیاس با سایر بخشها (نظیر صنعت و بخصـوص خدمات) ضد ارزش تلقـى شده, به همیـن دلیل جوانان از کشاورزى رویگردان هستند, به طورى که در چند دهه گذشته از گرایـش دختران جـوان روستایى نه تنها به بخـش کشاورزى کاسته شـده, بلکه آنـان حتـى حـاضـر به سکـونت و ازدواج در روستـا و ادامه کـار کشاورزى نیستنـد. به گـونه اى که در بـرخـى از مناطق روستـایـى از جمله در منطقه سنـدایـىSENDAI و کیـوشـوKIOSHO , مـردان همسـر روستـایـى نیـافته بنابرایـن به سراغ دختران چینـى و کره اى مـى روند. زنان و دختران روستایـى ژاپـن, کار منشیگرى و خدمات را بر کار در روستا ترجیح داده و براى رهایـى از قیـود خانـوادگى و خصـوصا آداب و رسـوم سنتى در روستاها, به شهرها روى مـىآورنـد که در نتیجه بـا دشـواریهاى فـراوانـى به لحاظ سکـونت و فعالیت روبه رو مى شوند. بنابرایـن پیرگرایى در بخـش کشاورزى ژاپـن به خـوبى مشهود مـى باشد. طبق آمار و ارقام مـوجـود, در سال 1344, تنها 17/5 درصد شاغلیـن بخش کشاورزى ژاپـن 60 سال سن داشتند, در حالى که 25 سال بعد, یعنى در سال 1369, حـدود 50 درصد شاغلیـن در بخـش کشاورزى بالاتر از 60 سال سـن دارند.
در ایران نیز چنیـن وضعیت مشابهى به چشـم مى خورد. به طورى که در سال 1370 حدود 60 درصد شاغلین در مناطق روستایى, بالاى 65 سال سـن داشته اند در حالى که اکثـریت شاغلیـن در گروه سنـى 45 ـ 15 ساله, در شهرها فعال بـوده انـد.
در سال 1339 در ژاپـن حدود 6 میلیون خانـوار و 14/5 میلیون نفر جمعیت, به کار کشاورزى مى پرداخته اند. در سال 1362 ایـن تعداد به 4/5 میلیون خانـوار کاهـش یافته و از ایـن میان مجموعا نیـم میلیون نفر شاغل در بخـش کشاورزى بـوده اند. درآمد خانوار کشاورز ژاپـن در حدود 7 میلیون یـن در سال مى باشد که از متـوسط حقـوق کـارگـران و کـارمنـدان بیشتـر است.
از طرف دیگر, از تعداد خانوارهاى گروه الف, مرتبا کاسته مى شـود; به طـورى که در سال 1339 حدود 34 درصد خانـوارهاى کشاورز در ایـن گروه بـوده اند که در سال 1362 ایـن رقم به 13 درصد کاهش یافت. گروه ب که در تعریفش ذکر شد, لااقل یکـى از اعضاى خانوار بیـش از مـدت 30 روز در سال, خارج از خانـواده کار مى کند و حداقل 70 هزار یـن درآمد از فعالیتهاى غیر کشاورزى دارد, نیز با کاهـش روبه رو بوده است. در مقابل, گروه ج از 32 درصد خانوار کشاورز در سـال 1339 به 71 درصـد در سـال 1362 رسیـده است.

با اینکه در ایران چنیـن دسته بندى از خانـوارهاى کشاورز نشـده است و آمار دقیقـى در ایـن زمینه در دست نیست, امـا مـى تـوان گفت:
مهاجرت روستاییان به شهرها موجب شده است که اعضاى خانوارها و بخصـوص زنان از کـار کشـاورزى بـاز بمـاننـد در حـالـى که در شهر نیز اشتغال منـاسبـى نیـافته انـد. رونـد تحـولات بخـش کشـاورزى در ایـران به دلیل استفــاده از ماشیـنآلات بزرگ که متناسب واحدهاى کوچک نیست, موجب کاهش نیاز به کار زنان شده است. از طرف دیگر, ضد ارزش شمردن کار کشاورزى, باعث گرایـش کمتر زنان به فعالیت در بخـش کشاورزى شـده است. اگر چه با مهاجرت نیروى کار پسران و جـوانان به سوى شهرها و محلهاى فعالیت, ظاهرا فشار کار تا مدتى براى زنان و دختـران باقـى مـى مانـد, اما بالا بـودن تعداد دختـران در روستاها و عدم امکان ازدواج بـراى همه آنها (به دلیل مهاجـرت پسران), به تـدریج آنها را به سـوى شهرها مى کشاند. در کشورهایى که به روستاییان بها داده نشده و محل اشتغال جـوانان را در شهرها و بخـش صنعت قرار داده اند (مثل کره جنوبى) با مهاجرت گسترده جمعیت به سـوى مراکز صنعتـى روبه رو شده اند. امروزه, بسیارى از مردان و جـوانان مناطق روستایى بخشهایى از کشورمان, به صورت متناوب به مهاجرت دست مى یازند و خانـواده خـود را در روستاها رها مى کنند. غیبت ایـن افراد از روستاها که در مدتـى از سال تإمیـن کننده درآمـد خانـوار هستند; مسـایل و مشکلات اجتمـاعى و فـرهنگـى عدیـده اى را مـوجب مـى شـود.

یکـى دیگر از نکات مهم و در خـور تإمل ایـن است که در ایران نیز هماننـد ژاپـن, خانواده در گذشته داراى بعد اجتماعى و اقتصادى بـوده است. خانواده به عنـوان یک واحـد اقتصـادى داراى سلسله مـراتبـى بـوده که در آن رییــس خانواده, رییس واحد بهره بردارى بوده و در عیـن حال رییس خانواده, رییس هر دو واحد بـود و وظایف و کارکردهاى هر عضـو در داخل خانواده, بنا بر عرف و سنت صـورت مى گرفته است. در ژاپـن, متعاقب ورود صنعت و تکنـولـوژى به بخـش کشاورزى و روستا, به تـدریج دو بعد اقتصادى و اجتماعى از یکدیگر جدا شد و افراد بیرون از خانـوار کار پیدا کرده و به تـدریج به استقلال اقتصادى دست یافتنـد. ایـن اشتغال با تمهیـد نظرات و اخذ آمـوزش و آگاهیهاى لازم صـورت گرفت. خصوصیات فرهنگى کشور ژاپـن هـم اجازه استقلال اجتماعى را, به زنان و دختـران مـى داد. دختـرانـى که تا 20 سال ماننـد پسـران در اختیار و تـابع خانواده خود هستند, طبق یک رسـم قدیمى از آن به بعد مستقل محسوب شده و از یک سرى آزادیها برخوردار مى شوند.
لذا به دنبـال کاسته شـدن از نقـش زنان در تـولیـدات کشـاورزى, اولا بـدون جابجایـى مکانـى به فعالیتهاى صنعتـى و خـدماتـى در روستاها و یا کنار آن مشغول شـدنـد. ثانیا جابجایـى آن گروه از دختران که به دنبال تحصیل و کسب تخصص ناچار از مهاجرت مکانى بـودند, به لحاظ فرهنگـى, مشکلات آنچنانى پدید نیاورد, زیرا در ایدئولـوژى و عرف جامعه ژاپـن تنها محدودیتهاى کلـى براى زنان و دختران وجـود دارد اما در سایر موارد, به تبعیت از کشـورهاى غربى, آزادیهاى متداول غربى را یافته اند. یعنى داشتـن روابط بین دختران و پسران مانع از تشکیل زندگى دختران در آینده نمى شـود. به طور کلى, ورود تکنولوژى و صنعتى شـدن کشاورزى, مسایل و مشکلاتـى را بـراى اشتغال مـردمان و خصـوصا اشتغال زنان در بخـش کشاورزى ایجاد مى کند. لذا ضرورت دارد براى جـوانان و بخصـوص دختران روستایـى, برنامه ریزیهاى دقیق انجام شـود تا امکان استفاده از نیروى کار آنان در جامعه روستایـى یا نقاط حـومه فراهـم آید. حال آنکه با ضـد ارزش شمـرده شـدن فعالیتهاى مـرتبط با کار کشاورزى, مهاجـرت شغلـى زنان, اجتناب ناپذیر جلوه مى کند.

به عبارت دیگر, زنان و دختران در کشـور ما, در نظام کشاورزى سنتى, نقشهاى ارزنده اى بـر عهده داشته و دارنـد که با تغییر نظام کشاورزى ایـن نیـروها آزاد مـى شـونـد. اما بهره گیرى از ایـن نیروى عظیـم و بالقـوه, برنامه ریزى ویژه اى را مى طلبد.
مثلا در روستاهاى بزرگ و حاشیه شهرها که جنبه سکـونتگاهـى پیدا کرده انـد و نسبت کشـاورزان به سـایـریـن کمتـر است, معمـولا زنان و دختـران ایـن نـوع خانـواده ها کار چندان زیادى ندارند. مطالعات انجام شده در روستاهاى اطراف شهرهایـى ماننـد سمنان, دامغان, اراک و ... نشان مـى دهد که زنان و دختران در ایـن گـونه خانـواده ها نه ماننـد خـانـوارهاى کشاورز به امـور زراعت و دامدارى مى پردازند و نه مانند زنان شهرى به دنبال مایحتاج اساسـى از خانه خارج مى شـوند و نه مادران از چنان سـوادى برخـوردارند که در امر تحصیل به فرزندان خود کمک کنند.
لذا در ایـن گـونه موارد خانواده صرفا داراى بعد اجتماعى و مصرفى بـوده و زنها در ایـن نوع خانـوارها در حالت بحرانـى به سر مـى برند که حتـى داراى مسـایل اسـاسـى در پـر کـردن اوقـات فـراغت خـود مـى بـاشند.
منبع:
طالب, مهدى ـ مقایسه نقـش زنان روستایى در اقتصاد ایران و ژاپـن, مجمـوعه مقالات سمینار بـررسـى وضعیت آمـوزش و تـرویج زنان روستـایـى از انتشـارات معاونت تـرویج و مشـارکت مـردمـى وزارت جهادسـازنـدگـى