گفتگو با خانم فاطمه تندگویان ، خواهر شهید تندگویان

نویسنده


شهدا آمـوزگـارانـى که بهتـریـن کلاس درس را آفـریـدنـد

گفتگـو بـا خـانـم فـاطمه تنـدگـویـان خـواهـر شهیـد تنـدگـویـان
به منـاسبت سـالگـرد رجعت پیکـر پـاک شهید

مریم حقیقت گو

 

اگـر شیعیان, چهارده معصـوم(ع) را پیـش رو دارنـد و اگـر ایام ولادت و شهادت هر یک از آن معصـومیـن را گرامى مـى دارند, بـى شک باید هر یک از آنان را نیز الگـو قرار داده و از راه, هدف و زندگـى و شهادت آن بهره گیرند که اگر نبود حادثه خونیـن کربلا و ظهر عاشورا و تشنگى اهل بیت(ع) و اسارت آنان, ما چگـونه شهادت عزیزانمان را تحمل مى کردیـم و باز هـم اگر نبـود غربت و اسارت امام موسى کاظم(ع) و شهادت ایشان در زندان, ما چگـونه تاب مىآوردیـم شهادت عزیزانمان را در غربت و اسارت و ایـن بار هم درسى دیگر از زندگى شهدا.
شهید مهندس محمدجـواد تندگویان وزیر شهید غریب و آزاده اى است که امام مـوسى کاظم(ع) را الگـو قرار داد و با تحمل غربت و شکنجه هاى فراوان در جـوار حـرم آن امام شریف دعوت حق را لبیک گفت و بـدن مطهرش را بعد از چندیـن سال دورى از خانواده در آذرماه 1374 به ایران اسلامى و به آغوش خانـواده آوردند. درود بـر شما پـدر, مادر, همسـر, خـواهر و فرزنـدان صبـورى که رنج دورى و سـرانجام شهادت غریبـانه محمـدجـواد را به جـان خریدید و باز هـم گفتید و مى گویید; راضى هستیـم به رضاى خدا تـو خـود حدیث مفصل بخـوان از ایـن مجمل 15 سال دورى, گاه و بیگاه خبر از زنده بـودن وى و گـاه خبـر از شکنجه هاى دردناکـى که بـر وى وارد کـردنـد و بالاخـره خبـر شهادت و استقبـال از جنازه پاک و مطهرش که از کنار حـرم خـون رنگ حسیـن(ع) و ابـوالفضل(ع) و از کنار مرقد مطهر مـولا علـى(ع) و مزار امام مـوسـى کـاظم(ع) و امـام حسـن عسگـرى(ع) به میهن وارد شـد.
و خـوشا آنان که اگر دستشان به آن بقاع متبرکه نرسید, لیکـن در جـوار آن عزیزان صبـر کـردنـد و شیـرینـى صبـر را چشیـدند.
خانـم فاطمه تندگـویان که در حال حاضر تنها فرزند خانـواده مـى باشـد, خـواهر شهید محمدجـواد تندگویان است که اینک در پست مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور بانوان مشغول فعالیت مى باشد. وى در مـورد پدر و مادر و برادرش شهید محمدجواد مى گوید:
پـدر و مادرم انسانهاى وارسته, صادق, متعهد و بامحبتـى هستنـد که بـا سادگى و صمیمیت از ابتدا سفره غنى و پرمحتـواى قرآن را پیـش روى جواد گشـودند و با عشق سرشار به خانـدان ولایت و عصمت, و سـوز و اشک و دردى که از شهادتهاى ائمه اطهار داشتند, شـور مذهبـى و شهد محبت به ولایت و عتـرت را در روح او بارور کردنـد; به گـونه اى که محـور فعالیت و شـوق کـودکانه جواد, مسجد و محراب بـود و شاید بدیـن گـونه وجـود گرانقدرش آماده جنگ با دشمـن مـى گشت و پذیراى رنج مجاهـدت و هجران و جانبازى و شهادت مى شد.

خانـم تنـدگـویان در مـورد رابطه خـویـش با بـرادر شهیـدش مـى گـویـد:
جواد سه سال از مـن بزرگتر بـود ولى فاصله معنوى ما قطعا قابل محاسبه نخواهد بـود, چون راهى که او طى کرد و کمالى که او یافت, بیانگر ایـن بـود که از سالهاى عمر خود حداکثر استفاده و بهره را برده و خوب توشه گرفته است. رابطه مـن و جـواد در کـودکـى به دلیل تعداد کـم فرزنـدان خانـواده, گـرم و صمیمـى و محبتآمیز و در عیـن حال, آمیخته بـا قهر و آشتیهاى کـودکانه و خـواهر و برادرى بـود که طبیعتا ـ به عنوان برادر بزرگتر با احساس غیرت و تعهد ـ در همه امـور نظارت و کنترل داشت و به گـونه اى مراقبت مردانه مى کرد و به دلیل بارورى و دیندارى بیـش از حدى که در حیطه امـر به معروف و نهى از منکـر داشت, نسبت به خـواهـر خـود حساستر بود و امروز اگر احیانا تعهدى در مـن باشد ناشى از همان احساس مسوولیتهاى خانواده و او است.

شهید تندگـویان در کنار فعالیتهایـى که داشت چه نظرى پیرامـون فعالیت بانوان بخصوص شما و همسرشان داشت؟
ـ خصـوصیت عمـده جـواد مبـارزه بـا سنتهاى جـاهلى و غلط, و ارایه طریق درست و صراط مستقیـم در اندیشه و رفتار زندگى عملى خـود بـود. طبیعى است که به ازدواج نیز به عنـوان بخشـى از ایـن بـرنامه مبارزاتـى مى اندیشید; لذا انتخاب و گزینـش او خارج از محدوده فرمایشى آن زمان و بر محور اعتقادات و باورهاى صحیح اجتماعى و معیارهاى روشـن ساده زیستى بود.
پـس از ازدواج, با ارزش و اهمیتى که براى زنان و نقـش آنها قایل بود, عرصه فعالیت و مطالعه گسترده اى را بـراى همسر خـود که دختـرى 16 ساله بـود فراهـم کرد و در حقیقت بخـش عمده اى از رشد خانـم برادرم در منزل همسـر صـورت گرفت, کتابهاى متعدد را بـراى مطالعه تهیه مـى کرد و نقـش عمـده اى در فعالیتهاى منزل و مشـارکت در امـور خـانـواده بخصـوص در نگهدارى از بچه ها داشت. حتـى پـس از پذیـرش مسـوولیت پـاکسـازى مناطق نفت خیز و وزارت هـم, دست از کمک و همکـارى در کنـار همسـر و در قبـال مسـوولیت بچه ها بر نداشت. اولیـن دخترى که خداوند به او عنایت فرمـود با تـوجه به تإثیر عمیقـى که از شخصیت هاجـر در کتاب حج گرفته بـود, اسـم او را هاجر گذاشت و علاقه شدیدى به او ابراز مـى کرد. دختر دوم او مریـم با وجود سـن کـم, آنقدر از جـواد محبت و تـوجه دیده بـود که تا مدتهاى زیادى بهانه پـدر مى گرفت و بى تابـى مـى کرد. معمـولا در سر سفره غذا بچه ها اطراف او مـى نشستنـد و با علاقه در غذا خـوردن به بچه ها کمک مى کرد. هنگام حضـور در نمازجمعه گاه با احساس مسـوولیت زیاد بچه ها را با خود به صف مردان مى برد و با محبت آنها را در کنار خـود جاى مى داد.

شهیـد تنـدگـویـان در مقـام یک همسـر چه رفتارى داشت ؟
ـ رفتار او گـرم, صمیمـى و بامحبت بـود. هر زمان که از در منزل وارد مى شد با او نشاط و شادى هـم مـىآمد. حتـى در زمانـى که به شـدت درگیر مشکلات سیاسـى و اجتماعى بود و از بسیارى فرصتهاى شغلى محروم شده بـود و طبیعتا دچار مشکل معیشتـى شده بـود, رفتارش تغییر نکرده, کماکان با همان روحیه محبت و رإفت برخـورد مـى کرد, بسیار سخاوتمند و اهل بذل و بخشش و انفاق بود و در ایـن رابطه هیچ کس را از نظر دور نمى داشت و از تمامى تـوان جسمى, فکرى و مالى خود بدیـن منظور استفاده مى کرد. روحیه مردمى و همدردى و همدلى او باعث مى شد که هر کس در مشکلاتـش به او رجوع کند و از او پاسخ مثبت بشنـود, همیـن رفتار را با محبتـى عمیقتر نسبت به مادر و خواهر خود داشت.
جـواد نه تنها یک پسر و یک برادر, بلکه بیشتر یک مربـى و استاد بـراى تک تک اعضإ خانـواده محسـوب مى شد و همه عاشقانه او را دوست داشتند و حقیقتا هیچ چیز و هیچ کـس فقـدان او را جبـران نکـرد و اگـر لطف خـدا نبـود, صبـورى کـردن بـر مصیبت او غیـر ممکـن مـى نمـود.

از مـراسـم ازدواج شهیـد تنـدگـویـان بـراى خـواننـدگـان بگـویید.
ـ جـواد جلسات متعدد بـا همسـر خـود به گفتگـو نشست و میزان همفکـرى, همراهى و بـودن خود و ایشان را در محـورهاى مختلف, فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى بررسـى کردنـد و پـس از تـوافقهاى اولیه با احترامـى که براى خانواده قایل بـود, مراسم تکمیلى خـواستگارى انجام گرفت و مراسـم عقد ازدواج او ـ با اینکه تنها پسر خانـواده بـود ـ در شرایطى بسیار ساده و تعجبآور در محضـر انجـام گـرفت. او اعتقاد داشت که آینه و شمعدان بـراى هنگامـى بوده که سیستـم روشنایـى سراسرى نبـود و لزوما بایستـى روشنایى را از طریق شمعدان فراهـم مى کردند; پـس دیگر دلیلى براى ایـن اشیإ دست و پاگیر و غیر ضرورى به چشـم نمى خـورد. او همچنیـن از خرید هر گـونه جـواهرآلات و طلا ـ با تـوافق همسرش ـ خـوددارى کرد و اعتقادش ایـن بود که اینها سنگى بیـش نیست و حیف از انسان است که سنگ را زینت خـود بـدانـد! به هـر حـال در ازدواجشان جز یک مـراسـم ساده عقـد هیچ برنامه اى نداشت.
شرایط اقـوام نیز موقعى درک خـواهد شد که شرایط سالهاى 50 ـ 49 و اوج تجمل گرایى و هدف زدگى آن سالها و شوونات غلط حاکـم بر عقد و ازدواج را شناخته باشیـم. در کل, نحوه عملکرد او الگویى براى دوستان و فامیل شد و پـس از آن بـا رفع مـوانع مـادى, تعداد زیادى از دوستـان وى ازدواج کردند.

از فعالیتهاى سیاسى شهید تندگـویان چه نکاتى به خاطر دارید و آیا شما هم در این فعالیتها شرکت مى کردید؟
ـ محمـدجـواد اصـولا یک انسـان متعهد آگاه و مسـوولـى بـود که در هیچ صحنه اى حاضر به غیبت و خسـران در مسـوولیت نبـود. بنابـرایـن علـى رغم مجاهـدتها, زنـدانها و شکنجه هاى قبل از انقلاب در جـریان پیروزى انقلاب نیز متعهدانه در عرصه مقابله و مبـارزه حـاضـر شـده و در چـاپ و پخـش اعلامیه, ایراد سخنرانى, حضور در راهپیمایى, نشر بـولتنهاى خبرى, شرکت در کمیته استقبال, حضـور در صف متـرجمیـن و پاسخگـویـى به خبـرنگاران خارجى در عملیات تشییع و به خاکسپارى شهدا در بهشت زهرا, حمل مجروحیـن و مصـدومیـن و شـرکت فعالانه در مجـاهـدتهاى شبـانه و تهییج و تحریک کارگـران کارخانه پـارس الکتـریک و چنـد کـارخـانه دیگـر فعالیت داشت.
اما دیدگاه جـواد با تـوجه به اینکه دیـد باز و روشنفکرانه اى نسبت به مسایل داشت و جایگاه همه را عادلانه در نظر داشت, بدیـن جهت با تقوا و خودکنترلى که داشت, در تدریـس دروس عربى و زبان انگلیسى که لله انجام مـى داد, فرقـى بـراى دختـر و پسر فامیل قایل نبـود و یا در فعالیتهاى اجتماعى, سیاسى, فرهنگى دانشکده و محیطهاى شغلى خـود عرصه هاى مناسبـى را براى رشد همکاران خواهرى که در کنار او بودند فراهـم کرد. شاهد بر ایـن مطلب, تشویق و ترغیبى بود که نسبت به همسر خود, بنده و دوستانـم در ادامه تحصیل و مشـارکت فعال در صحنه هاى سیاسـى, اجتماعى آن زمـان, حضـور در حسینیه ارشاد و استفاده از مکانهاى فرهنگـى آن دوران, داشت.

شما به عنـوان خـواهـر یک شهیـد چه پیامـى بـراى خـواننـدگان داریـد؟
ـ این احساس مـن است که شهدا به عنوان معلمین و الگوهاى ارزشى انقلاب, بهتریـن کلاس درس را آفریـدنـد, کلاسـى که کتاب آن جراحت و خـون, درد و رنج, ایثـار و گذشت, جـانبـازى و شهادت بـود و در ایـن راه جز رضاى خداوند هیچ مطالبه اى نداشتند و آنچنان محـو در فنا شدند که هیچ تعیـن مادى از آنها باقـى نمانده است. آنها آنچه بایـد مـى کردند; کـردنـد و گفتند و به منصه ظهور در آوردنـد; ایـن ما هستیـم که بایـد شاگردانـى هـوشیار, بیـدار, آگاه در مکتب آنان باشیـم تا در قیامت شرمنـده چهره گلگون و نگاه پرسشگرشان نباشیم.

ارتباط ما با شهیدان یک ارتباط الحاقـى است. باید شایستگـى ایمانى را در خـود حفظ کنیـم و گرنه پیـوند نسبى به هیچ عنـوان, حافظ ارتباط در قیامت و بهره گیرى از شفاعت نخواهد بـود, چنان که داستان نوح پیامبر و فرزند متخلف او عبرتـى در ایـن راه است که ((هذا فراق بینى و بینک)).
ان شـإالله که هیچ گـاه حـال مـا ایـن گـونه نگردد.

نظر شما در مـورد جایگاه بانوان در جامعه چیست و چه نظرى در رابطه با وضعیت نشریات بانوان دارید؟
ـ به لطف الهى و به بـرکت نـورانیت انقلاب و دیـد روشـن امـام راحل و مقام معظم رهبـرى, جایگاه زنان در انقلاب اسلامـى روز به روز به محـور حقیقى خـود نزدیکتر مى شـود. البته با عنایت خاصى که رییـس جمهور محترم به مسایل خاص بانـوان داشته اند, عرصه فعالیت, بسیار گسترده شده و مهم ایـن است که زنان و دختـران مـا بـا فعالیت علمـى و مطـالعاتـى وسیع تر در تعمیق دانـش خویش بکوشند و سطح تـوانایى و کارآیى خویـش را بالا ببرند. و با باور نقشهاى متعهد مادرى و همسرى, اجتماعى, سیاسـى و فرهنگى خـویـش قدم به عرصه فعالیتها بگذارند تا شخصا جامعه بپذیرد که شایستگى نهایى از آن آنهاست; زیرا که امام(ره) مى فرمایند: ((زن مربـى جامعه است)) و بر ایـن اساس, شایستگى مردان از ناحیه شایستگـى زنان و ایفإ نقـش جدى, صحیح و مربى گرى آنها فراهـم خـواهد شد. مردان شایسته در دامان زنان شایسته پـرورش مـى یابنـد و ایـن حقیقتـى است که جـامعه جهانـى در روند رشـد و تـوسعه بایـد باور کنـد. اما در مـورد نشـریات بانوان به طـور خاص گرایـش عمیقى به پیام زن پیدا کرده ام و ایـن بیان نه از روى مداحـى است و نه اغراق, بلکه محتـوا و مضمـون ایـن نشریه و مقالات خـوب و وزیـن آن عاملى در جهت جذب بنده گشته است; البته بنا به ضرورت شغلـى و نیاز به اطلاع از روند محتـوایـى مطبـوعات تا حـدى سایر نشریات را هم مرور مى کنـم اما بیشتر ترجیح مى دهم که مباحث خاص پژوهشى در رابطه بـا مسایل زنان که مبتنـى بـر مطالعات میـدانـى و بـررسیهاى وسیعى است, را داشته باشم.

پیام زن: از سرکار خانـم تندگویان که با تـوجه به مشغله هاى کارى خـود در ایـن گفتگـو شـرکت کـردنـد و نیز از حسـن ظن ایشان نسبت به مجله سپاسگزاریم.