نویسنده

سرود فردا

نرگس گنجى

 

خواهر رعنا یکه فلاح ـ آبیک قزوین
((ترانه هایـى را که گریسته))اید, رسیـد! و نمى دانیـم چرا با سلامـى که ((شکوفه هایى از گریه و ریشه هایى در رنج)) دارد. آن هم در ((هیجدهمیـن زمستان))! و از میان فراوان جلـوه هاى عالـم چرا ((باد)) باشـى ـ و نه مثلا نسیـم بهارى ـ بلکه ((ایـن مجنـون تنهاى بیـابـان)). در تمـامــى ترانه هایتان, باد مى وزید.
مـواظب ((بادزدگى)) باشید! سروده هایتان ما را خـواندند! و ما نیز شما را مـى خوانیـم که: هاى شاعر, دیگـر بار بخـوان و بخـوان اى سـراینـده نـومیدى جـوانانه واندوه شاعرانه; که افق آفرینـش به روى صـدایت آغوش گشـوده است. چنـد سروده شما را بـراى همیـن شماره مجله (سخـن اهل دل) انتخاب کرده ایـم با ایـن امید که پیـوسته قابها و تصـویرهاى دیگرى از اندیشه و سخنتان ـ بـى دریغ ـ در و دیـوار ذهـن ما را بیاراید. پایدار باشید.

خواهر یا برادر ع.پ. فردهى ـ تهران
وصـول ـ به قـول خـودتـان ـ ((شعرواره)) شمـــــا را در مجله 78 اعلام کرده ایـم. اکنون همان سروده را با تغییرى اندک فرستاده اید. ما نیز با عواطف شما مـوافق و همـراهیـم. عزیزى که ممـدوح شماست خـود از نقادان نکته سنج شعر است و یک بـار هـم بخشـى از سخنان او را در صفحـات ادبـى مجله ـ ستـونى تحت عنوان پیغام آشنا, نقل کرده بـودیـم که رهنمودهایى براى سخـن پردازان در بر داشت. پـس در ایـن زمینه ناچاریـم مشکل پسندتر باشیـم و نازک اندیـش تر; که در برابر دشمنان, دفاع نسنجیده نتـوان کرد که دوست رنجیده شـود! مـوید باشید.

برادر صفرعلـى شفایـى اردکانـى ـاردکان
با تشکر از شما, باید گفت سروده هایى که در نامه نخست فرستاده بـودید, پخته تـر از سـروده اى که اخیـرا فـرستـاده ایـد به نظر مـى رسد.
به هر روى, شعر مـى تـوانـد تفنـن تلقـى شـود و زمزمه اوقات فـراغت یا طبعآزمایـى اهل ذوق باشـد یا ماننـد سخنـرانـى پـرشـورى بـراى ابـراز اعتقـادات. امـا هنگـامـى معناى کـامل شعر را خـواهـد یافت که هسته و جـوهره اى در آن یافت شود که امکان تبدیل آن را به هر اثر دیگرى بگیرد و پیـامـى داشته بـاشـد که آن را به جز ((شعر)) در سخـن دیگـر نتـوان گنجاند. توفیق رفیق رهتان باد.

خواهر زهرا توکلى ـ فسا
غزل خـوبتـان رسیـد. سپـاس مـا را بپذیـریــد.
در استفاده از کلمه غریبه ـ به جاى غریب؟ ـ در شعر فصیح پیـش از ایـن ـ در گفتگـو با برخى از شاعران در همیـن صفحه ـ تردید کرده بـودیـم و هنوز بر این هستیـم که نمى تـوان ایـن کلمه را در شعر فصیح پذیرفت. به علاوه, در انتخـاب ردیف بـویژه بـراى شعرهاى طـویل که ردیف آن بـارهـا تکرار مـى شـود ـ باید تإمل بیشترى کرد زیرا ردیف به سبب همیـن تکرار باید مطلـوب و گـوشنـواز باشـد. (به یادمان آمد که یکـى دو دهه پیـش, شاعرى کلمه ((وحشت)) را ردیف غزل قـرار داده بـود آن هـم نه به معناى شـاعرانه و عربـى آن ـ یعنـى ((احسـاس تنهایـى)) بلکه به معنـاى تـرس شـدیـد!) تـا نظر شمـا چه بـاشـد. در پنـاه خـدا بـاشیـد.

برادر ابراهیم حقى ـ تهران
سـروده هـاى اخیـرتـان و نـوار کـاست رسید.
ضمـن سپـاسگزارى امیـد است شما و سایـر تلاش همکاران مجله را در صـورت پذیرفتـن بخـش ادبـى و هنرى و سایر قسمتهاى مجله به عنـوان کارى جمعى تلقى کنند که متکى به یکى دو نفر نمى باشد و ایـن کـوشـش جمعى نیازمند نظرها و پیشنهادهاى خـوانندگان و دوستداران مجله است. بهتریـن همکارى شما آن است که ضمـن توجه به محتـواى مجله, ما را از نظرها و آثار خود بـرخـوردار سازیـد که بیـش از ایـن مـوجب زحمت بـراى شما و تکلف است.
توفیق رفیق راهتان باد.

خواهر نسترن قدرتى ـ سمنان
شعرى از شما به دست ما رسیده است.
صـرف نظر از مناسبت ـ که گذشته ـ است, با تشکـر از همکـارى شمـا, بـا انـدکـى تصـرف آن را به چـاپ مـى سپـاریـم. امیـدواریـم در کـار هنـر, مشکل پسنـدى, نـوآورى و تلاش بـراى استقلال و مطـالعه مـداوم را همـواره ارکان و اساس موفقیت بـدانیـد و ایـن چهار سفارش ما را همـواره پذیرا باشید! خدا نگهدارتان.

خواهر زهرا طیرانى سامانى ـ سامان
جـواب نامه و سروده قبلـى شما را در مجله شماره 79 داده ایـم. در مجله هر نامه اى به دست ما برسـد پاسخ کـوتاه یا بلنـدى ـ ولـو در حـد اعلام رسید نامه ـ به آن داده مـى شـود. با تشکر از ادامه رابطه شما با مجله و امیدوار مانـدن به اینکه آثار دیگرى نیز بفرستیـد. تـوجه شما را به پـاسخ خـودتـان در مجله یـاد شـده جلب مـى کنیم.
موفق باشید.

خـواهـران فـرحنـاز شیـرانـى ـ اصفهان فـاطمه نیکـان ـ ؟
عذرا کوده کرونى ـ رضوان شهر
از اینکه سروده هاى خود را براى ما فرستاده اید سپاسگزاریـم. توفیق شما را در افزایـش اطلاعات ادبـى و سیر و سفر در دیـوانهاى شاعران قدیـم و جدید خواستاریم.
موفق باشید.