یک نصحیت براى دخترم


یک نصیحت براى دخترم

 

مادر: دخترم, حال که با جامه سفید عروسـى به خانه بخت مـى روى از ایـن مادر پیرت پند و اندرزى را آویزه گوش ساز. ایـن پند را به عنوان هدیه عروسـى و تـولـدت در آغاز یک زنـدگـى جـدیـد بپذیـر.
دخترم, ((آبـرو)) از هـر سـرمایه اى بالاتـر است و با رازدارى مـى تـوان ((آبرودارى)) کرد.
دختـرم, کسـى که از عیب و راز مخفـى بنـده اى مطلع است و آن را افشــا مى کند, گناهکار است.
دختـرم, اگر با بیان یک راز, آبـروى کسـى را در خطـر انـدازى, فـرداى قیـامت مسـوولـى!
دختـرم, امـام معصـوم(ع) مـى فـرمـایـد:
راز تو از خون تو است, پـس نباید جز در رگهاى خودت جارى شود. ایـن را آویزه گوش دار.
دختـرم, راز, امـانت است. بـایـد در حفظ آن بکـوشــى.
دختـرم, ایـن را بـدان که چه بسیار اختلافها و کـدورتها ریشه در افشاى اسرار مردم دارد.
دختـرم, ایـن نصایح را مادر پیرت آسان نیامـوخته است. آنها را سرسـرى مگیر. پاسدارى از آن وظیفه توست.