غریب تـریـن فـرد خانه

 

 

همسـرم! بـاور بـدار از اینکه روزبه روز عواطف در زنـدگـى ما کمـرنگتـر مـى شـود احسـاس نگـرانـى مـى کنم.
همسرم! باور بدار از اینکه ((بى اعتنایى و بـى تـوجهى بچه ها نسبت به تـو)) تقصیر مـن نیست!
همسـرم! وظیفه هر مـردى است که هزینه زندگـى همسر و فرزندانـش را تإمیـن کنـد. اما آیا تـو به آنچه بـرایت امکـان پذیـر است, قناعت دارى؟
همسـرم! آیا به دلیل علاقه ات به مال است یا جاه طلبـى و رقابت با دیگـران که تمـام زنـدگیت را وقف پـول بیشتـر سـاخته اى؟
همسرم! تو خودت را با مشاغل مختلف درگیر کرده اى. تـو دیگر فرصت حضور در کنار مـن و بچه ها را ندارى. بنابرایـن چرا باید انتظار روابط عاطفى قـوى را داشته باشى؟
همسرم! باید بدانى که به ایـن دلیل در خـانه, تـو غریب نشـان مـى دهـى.