این گونه بود که اسلام آوردم (3)
گفتگویى کوتاه با خانم مریم احمدى(ماریا ویرجینیاوى)
مریم حقیقت گو
حدود 20 سال است که مسلمان شده و در طى این مدت نیز مطالعات فراوانى در مورد اسلام و ایران داشته, به تحصیل خود ادامه داده و در حال حاضر در دانشگاهى که به نام مبارک حضرت زهرا(س) متبرک است به تدریس مشغول مى باشد.
در یک ظهر گرم به قصد مصاحبه به منزلشان رفتیم و اسلام واقعى را از زبان خودشان شنیدیم; در حالى که 2 دختر 9 و 7 ساله ایشان با چادرهاى زیبایى که بر سر داشتند در کنار مادر بودند و پسر 6 ماهه وى نیز در گوشه و کنار اتاق مشغول بازیگوشى بود.
خانم مریم احمدى (ماریا ویرجینیاوى) متولد کره و ساکن آمریکا را در تهران ملاقات کردیم. او اینک سالهاست که در ایران مى باشد
ـ خانم احمدى از گذشته خود بگویید و اینکه چطور مسلمان شدید؟
ـ من متولد کره هستم اما ساکن در آمریکا بودیم که با همسرم آقاى احمدى در دانشگاه آشنا شدم و در همان سال 1356 بود که ازدواج کردم; در آن زمان, من با این سمت دنیا یعنى شرق اصلا آشنا نبودم. ضمن اینکه خودم قبلا مسیحى بودم اما روى بیشتر ادیان کار کرده بودم به جز دین اسلام. وقتى همسرم با من در مورد توحید و تاریخ اسلام صحبت کرد و به من گفت برو در مورد اسلام تحقیق کن کارم را شروع کردم و بالاخره 20 ساله بودم که مسلمان شدم در حالى که یک سال از ازدواجم مى گذشت و من در طول این یک سال اسلام را تقریبا شناختم.
ـ چه چیزى در اسلام دیدید که شما را جذب کرد؟
ـ اسلام اصولا کاملترین دین است. زن مسلمان مى تواند کار کند اما اولویت با واجبات است. در اسلام, زن مجبور نیست که این کار را بکند و یا در منزل بماند براى کار کردن, در اسلام اطاعت از شوهر واجب و مهم است و زن به واسطه ظرافتى که دارد باید به خانواده اهمیت بیشترى بدهد تا کار بیرون از خانه.
من در اسلام حقیقتهاى زیادى دیدم. مثلا در غرب همواره مى گویند زن و مرد از هر نظر برابرند اما در اسلام آمده است که زن و مرد دو جنس متفاوتند یکى ظریف و لطیف و دیگرى خشن.
ـ از چه زمانى به ایران آمدید و پس از ورودتان چه نوع حجابى را انتخاب کردید؟
ـ در سال 1358 یعنى پس از انقلاب شوهرم براى تعطیلات به ایران آمده بود و من هم با او آمدم. او ایران را براى من توضیح داده بود. من تا سال 59 با مانتو و روسرى بودم اما بعدا دیدم که چادر کاملترین حجاب است و از سال 59 به بعد چادر را انتخاب کردم. من باطن حجاب را درک کردم و بعد آن را انتخاب کردم.
ـ تحصیلات شما چقدر است؟
ـ در حال حاضر, فوق لیسانس زبان شناسى از دانشگاه تربیت مدرس را تمام کرده ام.
ـ بیشتر در چه زمینه اى مطالعه مى کنید؟
- بیشتر در زمینه کتابهایى که از عمق اسلام گفته اند مطالعه مى کنم.
ـ خانم احمدى, چرا اسلام را پذیرفتید؟ در این دین چه دیدید که باعث شد به آن روى آورید؟
ـ آنچه از همه مهمتر بوده و هست ولایت مولا على(ع) است که در دینهاى دیگر نیست و حتى همین مسإله باعث شد که ایران را براى زندگى انتخاب کنم. در حالى که شهرهاى آمریکا به مراتب بهتر, تمیزتر و جذاب تر از شهرهاى ایران است اما از همه مهمتر حکومت اسلامى شیعیان و ولایت مولا على(ع) است که مرا در ایران نگهداشت.
ـ وقتى که شما وارد ایران شدید; خانواده همسرتان با شما چگونه برخورد داشتند؟
ـ مادرشوهرم مرا که یک خارجى بودم بسیار خوب پذیرفت و من این را یک لطف الهى مى دانم و متإسفانه در میان زنان خارجى که با یک ایرانى ازدواج کرده اند و مشکلى برایشان پیش آمده مثل بتى محمودى, تمام مشکلات از عدم پذیرش خوب خانواده همسر ناشى مى شود. در این گونه ازدواجها خانواده همسر نقش موثرى دارد. مثلا براى عروسشان که یک خارجى است باید کاملا اسلام را توضیح دهند. اگر قربانى مى کنند علت آن را کاملا توضیح دهند. در کل, اسلام واقعى را معرفى کنند. نباید عروسشان را مجبور به انجام کارى کنند نباید به او دستور دهند.
ـ خانم احمدى, از همسر و فرزندانتان براى ما بگویید.
ـ همسرم مشاور مهندسى است. 5 فرزند دارم. 2 تا دختر و 3 تا پسر که از بچگى با آنها در مورد اسلام صحبت کردم و اطاعت از خداوند را از کودکى در ذهن آنان به خوبى جا انداخته ام. آنان مى دانند که اطاعت از اوامر الهى جواز ورود به بهشت است و خودشان به خوبى دستورات اسلامى را پذیرفته و به آن عمل مى کنند.
ـ چه پیامى براى زنان مسلمان دارید؟
ـ فقط یک پیام وآن اینکه خود را بشناسید و با خدا معامله کنید. فرهنگ اسلامى را پیاده کنید. ما باید اول خود را بشناسیم بعد دیگران را. خودم بعد از 20 سالى که مسلمان شده ام هنوز کاملا به همه مسایل اسلام نرسیده ام و همواره دوست دارم مطالعاتم را در زمینه عمق اسلام افزایش دهم. در پایان هم به آنچه که حضرت امام خمینى(ره) مدنظرشان بود اشاره مى کنم: جهاد اکبر کنید. به اسلام واقعى عمل کنید.
ـ به عنوان آخرین سوال, بفرمایید در حال حاضر به چه کارى مشغول هستید؟
ـ در حال حاضر, عضو هیإت علمى زبان انگلیسى دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا هستم و در آن دانشگاه تدریس مى کنم. بسیار خوشحالم که سر کلاسهاى دانشگاه مى توانم چندین پیام را به دانشجویانم منتقل کنم. اول اینکه یک خارجى هستم که اول غیر مسلمان بودم و حالا به اینجا رسیده ام. یعنى هر کس که بخواهد حقیقت را بشناسد در هر کجا باشد مى تواند دوم اینکه توانسته ام از محیط آمریکا که 20 سال در آن زندگى کرده ام دل بکنم به دلیل اینکه در اسلام واقعى چیزى دیدم که بیش از فضاى آمریکا و ظواهر دنیوى مرا جذب کرد. سوم اینکه سر کلاس علاوه بر تدریس رشته تحصیلى خودم, مى توانم پیرامون بسیارى از مسایل دیگر بحث کنم و به سوالات دانشجویان در زمینه هاى گوناگون جواب دهم.
براى خانم احمدى, همسر و فرزندانشان آرزوى موفقیت و سعادت داریم و از اینکه در این گفتگوى کوتاه شرکت کردند, سپاسگزاریم.