سرود فردا

نویسنده


سرود فردا

نرگس گنجى

 

 

دوستان ارجمند: مرضیه صادقى آهنگر ـ بابل, ایران عرب ـ مارکده, ...؟ استان گلستان فاطمه یاورى ـ ؟
آثار شما رسید. ضمن سپاسگزارى براى شما آرزوى موفقیت داریم. در ضمن از پاسخ دادن یا درج نام دوستانى که در امضا یا نام خود از حروف و علایم اختصارى انگلیسى استفاده مى کنند, معذوریم.

آزیتا نعمتى ـ ؟
شعرهاى خوب و خواندنى شما به لطف یکى از همکاران مجله به دستمان رسید; با بیتهایى چقدر ساده شما و طبیعى. بیتهایى که مى توان در آنها بیتوته کرد:
آمدى و جا خوردم, مى روى و جا ماندم
در شلوغى فکرت زیر دست و پا ماندم ...
پیش هر که خم گشتم مدتى عصا بودم
مى گذشت و مى رفت و دست و بى عصا ماندم ...
شیوه ما آن است که غیر از استفاده گهگاه از آثار شاعران جوان, در آغاز آشنایى با شاعران جوان بااستعداد, چند نمونه از اشعارشان را با معرفى مختصرى (در حد سال تولد, محل تولد و میزان تحصیلات) در ستون جداگانه اى درج کنیم. امید است براى آشنایى بیشترتان, همین اطلاعات مختصر را, ـ و چه بهتر که همراه با اشعارى دیگر ـ براى ما بفرستید. منتظر و سپاسگزاریم.
این نکته هم ناگفته نماند که خوب است آن روانى و ساده نمایى ـ که در عین حال از عمق شعر و استقلال اندیشه نمى کاهد, بل بر آن مى افزاید ـ را در کلیت شعر دنبال کنید. یعنى:
اما چه نامفهوم بوود انگار ((بعضى)) چیزها!
و از آن جمله دو بیت آخر شعر ((آدم آهنى)).
امید است سروده هاى خوب شما به زودى مجله را زینت دهد. موفق باشید.

زهرا توکلى ـ فسا
دو غزل از شما دریافت کرده ایم و سپاسگزاریم. با امیدى که به شما و استعداد آنان داریم, انتظار مى رود که در شعر خود به دلالتها و کارآیى کلمات توجه بیشترى کنید.
از راه سخت ثانیه ها, شب عبور کرد
چشم ستاره هاى سحر را مرور کرد
از میان هزاران کلمه, چند کلمه مبعوث مى شوند و در کنار یکدیگر مى نشیند تا مبلغ پیام شاعر باشند. پس از حق داریم بپرسیم چرا ((راه سخت))؟
چرا که مرور کردن چشم ستاره هاى سحر))؟ آیا در این بیت:
موجى شهاب شعر چکید از شب دلم
سوزنده آتشى شرر عشق جور کرد
به رابطه میان کلمات توجه مى کنید؟ ((موج)) چطور چکیدنى مى شود. دل را چه مناسبت با شب ـ در ((شب دلم)) ـ و آنگاه چه رابطه میان دو مصرع؟
توصیه ما آن است که ضمن آنکه دیوانهاى شاعران را مى خوانید به تجربه ها آنها در کیفیت استفاده از الفاظ و تناسب آنها با معانى دقت کنید که بسیار مفید مى افتد. براى مثال مى توان حافظ و صائب را از شاعران قدیم و قیصر امین پور را از معاصران نام برد. شاعرانى که به این نکته توجه بسیار دارند.
عنصر دیگرى که توجه به آن ضرورت دارد, فصاحت است. مثلا آیا در تعابیرى مانند ((شیدا شده)) و ((خاکى شده)) ـ در بیت دوم و آخر غزل میلاد کلمه ((شده)) زاید نیست و آیا بهتر است به جاى ((من)), ((مرا)) یا ((ما را)) به کار ببرید؟
تردید نداریم که تإملاتى از این دست براى جوان مستعدى شما بسیار راهگشا خواهد بود و بر سرعت حرکت شما ـ در راه مستقیم ولى پرفراز و نشیب سخن ـ خواهد افزود. منتظر نظرها و اثرهاى شما مى مانیم.
موید باشید.

خلیل ذکاوت ـ لامرد
مجموعه شعرتان بشارتى بود که به ما رسید. شادمانه و شتابان آن را تذوق کردیم. اگر فرصتى و توفیقى بود با تإملى بیشتر به معرفى و نقد آن ـ در همین مجله یا جایى دیگر ـ خواهیم پرداخت. ((فصل شروع کبوتر)) حاکى از آن است که خود این فصل را با همه زیبایى, آغاز پرواز مى دانید. سپاس ما را بپذیرید و پروازتان مستدام باد!

ابراهیم حقى ـ تهران
دو غزل فارسى و ترکیب بند آذریتان رسید:
یار مى خندد ولى من زار و گریانم هنوز
جمع شد زلف سیه فامش, پریشانم هنوز...
نعل اسب باد پا را نیمه شب وارونه زد
در پى اش آواره دشت و بیابانم هنوز ...

((هنوزیه)) (!) سرودن در غزل فارسى قرنها سابقه دارد و هنوز مى سرایند و گمان نمى رود کهنه شود ـ اگر سخن نو آورند ـ که خلیل ذکاوت ـ برادرى که به پاسخ نامش را بردیم ـ نیز مى گوید:
رفتى و من سر به راه عهد و پیمانم هنوز
پایبند حرمت نان و نمکدانم هنوز
روز و شب آشفته ام اما نمى دانم چرا
باز هم خواهان آن زلف پریشانم هنوز ...
در باره اصرار ما به بسیار خواندن, باید گفت که برخى از دوستان جوان تصور مى کنند که راه پیشرفت در تشویق ـ آن هم به معناى عامیانه آن یعنى به به و آفرین گفتن ـ است. حال آنکه تشویق از این دست اگر بجا نباشد موجب فریفتن و مانع تلاش و رشد افراد مى شود. ذهن آدمى براى خلاقیت نیاز به مواد خام دارد و این مواد خام از طریق مطالعه مداوم و نقادانه ثار متفکران و اندیشیدن در باره آفاق و انفس حاصل مى شود. تشویق بیجا کمتر از تحقیر نیست و چه زیبا مى گوید صائب ـ بیتى که بارها خوانده ایم و باز مى خوانیم:
مى نماید کاسه دریوزه گوش خلق را
هر که ((صائب)) قانع از احسان, به تحسین مى شود!
در مورد سروده هاى آذریتان که گاه به گاه به دستمان مى رسد, توصیه مى کنیم آنها را براى مطبوعاتى که آذرى را منتشر مى کنند, نیز بفرستید.
از الطاف صادقانه و مشفقانه شما متشکریم. در پناه خدا باشید.

سبحان محمدعلى نژاد ـ ؟
از شما به خاطر سروده هایتان سپاسگزاریم. ذهن شما موزون است و آماده; لکن نیازمند اطلاعات بیشترى در جنبه هاى نظرى شعر هستید. مثلا در بیت آخر ((هلال شعبان)) خود را ((ذره اى)) از ((یم)) مشتاقان, دانسته اند, حال آنکه ((قطره)) یا ((یم)) تناسب دارد نه ذره. با رعایت همین نکات به ظاهر کوچک است که منطق شاعرانه بر شعر حاکم مى شود و شعرى از دیدگاه هنرى منطقى و شعر دیگر سست و آشفته مى شود. الطاف برادرانه تان کم مباد! دکتر