مشاور شما

نویسنده


مشاور شما

دکتر زهرا آکوچکیان

 

 

این شماره
خواهر م.ب ـ خراسان
خواهر م.الف ـ سنندج
بـرادر محمـدعلـى مسعودىفـر ـ شـاهین شهر
خواهر ؟ ـ قم
خواهر الف.س ـ خراسان
خواهرف. غ ـ نایین
خواهر رویا؟ ـ قم
خواهر پ.آ ـ اصفهان
خواهر عارفه.ن ـ اصفهان

چه رشته اى را انتخاب کنم؟
خواهر م.ب ـ خراسان
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى 14 ساله هستـم و سال دیگر به دبیرستان مى روم. مـن اول به رشته پزشکى علاقه مند شدم ولى چـون فکر مى کنـم براى پزشکى بایستى زبان خارجى را خوب بلد باشیـم و زبان مـن خـوب نیست منصرف شدم.
هنـوز هـم نتـوانسته ام شغل مناسبـى را از کتاب راهنماى تحصیلـى انتخاب کنـم. چه شغلـى براى انتخاب مناسب است. یک یا چنـد کتاب را در ایـن زمینه تـوصیه کنید, نمره هاى درسى مـن همه بالاى 18 ـ 17 مى باشد. و البته ایـن به دلیل آن بود که تلاش مناسبى ثلث سوم نداشتم.
خواهر گرامى! فعلا بـراى انتخاب نهایـى یک شغل تعجیل نـداشته باشیـد زیرا سال اول دبیـرستان سال انتخاب رشته نیست و مشاوریـن تحصیلـى در سال اول دبیـرستان طـى جلسات متعددى با شما در انتخاب رشته تحصیلـى به شما کمک خواهند نمود.
و نهایتا نیز بـر اساس نمراتـى که در درسهاى خـود کسب کرده ایـد مـى تـوانند علایق شما را هـدایت کننـد. البته اگر شما به کارهاى فنـى و حـرفه اى علاقه داشته باشیـد هنرستان یا رشته کار و دانـش مى تواند تإمین کننده ایـن علاقه باشد. اگر هـم که دبیرستان رشته ریاضـى یا تجربـى را برگزینیـد راهنمایان تحصیلـى کمک خـواهنـد نمود.
اما نکته اى را که در ابتـدا اشاره کـردیـد یعنـى دانستـن زبـان خارجـى براى مـوفقیت در رشته پزشکـى باید تـوجه داشته باشید که اغلب رشته هاى تحصیلـى را که شما بخـواهیـد در دانشگاه پـى گیـرى کنید, بخصـوص رشته هاى علوم تجربى که به طور مرتب کتابهاى مرجع, چند سال یک بار بازبینى شده و چاپهاى جدید وارد بازار مـى شـود, بایستى بتـوانیـد با تسلط نسبـى به زبـان انگلیسـى امکـان استفـاده و بهره گیرى از ایـن کتابها را داشته باشیـد. ضعف شما در حال حاضر در این زمینه چندان تعییـن کننده نیست بلکه با جـدیت و پشتکار و مطالعه بیشتر به زودى قادر خواهید بود ایـن ضعف را جبران کنید, نمرات درسـى شما نیز در حد مطلـوب و خـوبـى است. کتاب خاصـى که بتـوان بـراى انتخاب رشته تحصیلـى به شما تـوصیه کنیـم به طـور معینى در دست نیست ولى بهترین مشاوره را مى تـوانید از مشاوریـن هـدایت تحصیلى آمـوزش و پرورش دریافت نماییـد. هیچ شغلـى را به عنوان شغل مناسب نمى تـوان تعییـن کرد. چرا که براى اداره امـور یک جـامعه, گذشته از شغلهاى خـدمـاتـى مثل پزشکـى, مهنـدســـى, داروسازى و ... رشته هاى پایه اى مثل شیمـى, فیزیک, آمار, مدیریت بازرگانـى, بهداشت و ... و صـدها شغل دیگر نیاز هست و اگر عمیق نگاه کنیم نمـى تـوانیم هیچ کدام را برتر از دیگران بدانیـم; از یک شغل بسیار ساده بگیـریـد تا رده هاى بالاتر و پیچیـده تـر, همه مثل حلقه هاى زنجیـر به هـم مـربـوط بـوده و در اداره منـاسب یک جـامعه به همه آنها نیـاز است. شغلـى بـراى شمـا منـاسب است که مطابق با تـواناییها, استعداد و علاقه شما باشـد. مـوفق باشیـد.
از رحمت خداوند نومید نباشید خواهر م.الف ـ سنندج
مشاور: زهرا آکوچکیان

خواهر محترم! شما مرتکب خطا و گناهى عظیـم شده اید ولـى شاکر خداوند باشید که زود به خـود آمـدیـد و قبل از آنکه بیشتـر در گـرداب گنـاه غرق شـوید, از آن دست برداشتیـد. ایـن لطف و کرامت خـداونـد به شما بـوده است که تنها در حد مطالعه و ... مسإله را قطع کرده اید و آن را مدیـون طهارت و پاکى و درستى قلبـى خـود بدانید. اما حالا که به دنبـال ارتکـاب چنیـن گناه کبیـره اى چنیـن نادم و پشیمان هستیـد که سـوز و گـداز آن تمام وجـودتـان را در خـود گـرفته و التهاب آن دارد همه جسـم و روانتان را مى سوزاند گام خـوبى براى توبه است. ایـن رنج و درد شما ان شإالله مـى تـواند درهاى رحمت خداوند را به سـوى شما بگشاید. خداوند تـوبه جـوان را از عبادت پیـران بیشتـر دوست مـى دارد. به خـدا پناه ببـریـد. شما کفـاره گناهتان را با درد جانکاهـى که مى کشید مـى دهید و امیـد است بنا بر فرمایـش رسول گرامى(ص) ساعات دردى که مى کشید و رنجى که تحمل مـى کنید,ساعات خطاهایـى را که کرده اید جبران کند. از رحمت خـدا نومید نشوید. حال که به توبه روى آورده اید ایـن قدر خود را پست نـدانیـد و مـإیـوس نبـاشیـد. نگـاهـى دوبـــاره به دعاى کمیل بیانـدازید. در ایـن دعا از مـولا علـى(ع) بشنـوید که مـى گـوید:
خداوند تنها کسى است که زود راضـى مى شـود و کسـى که هیچ پناه و وسیله اى جز وى را ندارد مى بخشد. چـون او هر چه بخـواهد مـى کند.
اسـم او دوا و ذکرش شفا (ى دلهاى بیمار) است. اطاعت او توانگرى و غنا (در مقـابل همه نـداشتنها) است. (به او التماس کنیـد که) به کسـى که تنهاســرمـایه اش امیـد به او و تنها سلاحـش وeاeزارش گریه است رحـم مـى کند. از خـدا بخـواهید شما را با دیده رحمتـش بنگرد نه با عدلـش بسنجد. خداوند خود وعده داده است: اى کeى که گناه کرده اى و از راه منحرف شداى و به نفـس خـود اسراف کرده اى, از رحمت من نـومیـد نباش و با تـوبه بe سـوى من بـرگـرد که مـن آمرزنده اى مهربانـم. در مـورد مشکل جسمـى که برایتان بروز کرده است, احتمالا عفـونت مـوضعى یا آبسه اى ایجاد شـده که روز به روز هـم بزرگتر شده و دردناکتر مى شود. در ناحیه یادشده, غددى وجـود دارد که بـراى حفظ سلامت بـدن, تـرشحات مخاطـى دارنـد و به دلیل عفـونت موضعى مجارى آنها بسته شده و مثل یک آبسه متـورم و چرکى درآمده که فـوق العاده دردناک است. علایمى هـم که شما ذکر نمودید مثل درد شدیـد, ضعف و بـى قـرارى و تـورم ناحیه یادشـده, احتمالا شایـد به خاطر ایـن مسإله باشد.
اگر آبسه باشـد که با درمان مـوضعى یا حتى مصرف آنتـى بیـوتیک خـوراکى یا تزریقـى به تنهایى قابل درمان نیست و بایستـى آبسه, باز و تخلیه شـود. البته دلایل دیگـرى نیز وجـود دارد که بایستـى حتما تـوسط متخصص جـراح زنان مـورد معاینه دقیق قـرار گیریـد تا بتـوان اقـدام صحیح درمانـى انجام داد.
خـواهر گرامـى, بیمارى ایدز چیزى نیست که به ایـن دلیل در فردى بروز کند. راههاى انتقال اصلـى بیمارى ایدز تزریق خون آلوده به فرد سالـم و یا مادر آلوده به جنیـن خود یا تزریق و اقدامات جراحـى یا دندانپزشکى با وسایل آلـوده به ویروس ایدز و برخى روابط مى باشد.
بنابراین, در مـورد شما چنیـن چیزى صدق نمـى کند. از نظر ازدواج هـم دلیل نـدارد نگـران بارورى باشیـد مگـر آنکه دلایل جسمـى یا ژنتیکـى خاص دیگرى داشته باشیـد. پـس, قبل از آنکه ایـن بیمارى عوارض ناراحت کننـده تـرى بـرایتـان به جا بگذارد, به پزشک متخصص مـراجعه نمـاییـد و شـرح مختصـرى از وضعیت خـود بـدهیـد.
خواهر گرامى, با توجه به ایـن دو نکته اساسى یعنى توجه, توبه و ایمان به خداوند و سپس مراجعه به پزشک متخصص از ایـن همه رنج و افسردگـى خـود را رها سازید و از امکاناتـى که در اختیار دارید بـراى گستـرش روابط اجتمـاعى خـود, کسب امنیت روانـى و آرامــش درونـى, حمایت اجتماعى و فردى, افزایـش همـدلـى و صمیمیت و رفع نیازهاى روحـى و عاطفـى و عقلانـى خـود بهره بگیرید تا شیطان در لحظات تنهایـى و خلـوت نتـوانـد بـر شمـا مسلط شـود.
بعد از شروع درمان و حتى با بهبـودى نسبـى هر چه سریعتر سر کار خـود برگردید یا مقدمات شرکت براى فوق لیسانـس را فراهـم آورید.
ان شإالله در آینده اى نه چندان دور خـداونـد براى شما همراهـى مناسب, مومـن و دردآشنا قرار دهد, تا آن وقت شما بایستى استوار و محکـم خـود را براى زندگى پربار و طاهر مهیا سازید. 2خدا یار و یاورتان.

بـرادر محمـدعلـى مسعودىفـر ـ شـاهین شهر
مشاور: زهرا آکوچکیان
ضمـن عرض خسته نباشید و اینکه خـداوند تبارک و تعالـى جزاى خیر به شما عطا فرماید که چنیـن مجله اى را جهت آگاهى و رشد خواهران مسلمان با مناسب تریـن قیمت در دسترسشان قرار مـى دهید. البته در بعضى مـوارد کاستیهایى مشاهده مى شود که ان شإالله رفع شـود. و باز بهتر از این باشد. به نظر من اگر متـن هر نامه اى که در بخش مشاوره پاسخ داده مـى شـود به همراه پاسخ درج گردد تا خـواننـده بفهمد ایـن مشاوره به چه منظور بـوده, بهتر است. چـون خود نامه نیز خالى از پند نمى باشد که گـویند (ادب از که آمـوختـى ... ).
در ضمـن اگـر تحلیلـى نیز نسبت به مسـایل مـورد ابتلاى جـامعه و خـواهـران انجـام پذیـرد مفیـد است و ...
برادر گرامى! از بذل تـوجه و عنایتى که نسبت به مجله و همکاران آن داشتید از شما سپاسگزاریم و امیـدواریـم هـر چه بیشتـر بـر غناى مطالب آن بخصـوص بخـش مشاوره که مخاطب جمع کثیرى از نـوجوانان و جـوانان ایـن مرز و بوم است افزوده شود. هدف ما بخصوص در بخش مشاوره آن است که بـا استفاده از ((منابع غنـى دینـى (کتـاب و عتـرت))) و ((روشهاى)) بهره گرفته در حیطه علوم رفتارى انسانها, بتـوانیـم به طـور عینى از تـوصیه هاى دینى در اصلاح و شکل دهى شخصیت فردى ـ اجتماعى و روابط بیـن فـردى و اجتماعى و هر آنچه در حیطه علـوم رفتـارى مـورد بحث است, بهره بگیـریـم.
چرا که معتقدیـم تنها مکتبى که مى تـواند مدعى پاسخ دهى به معضلات روحـى, روانـى و رفتارى انسانها بـاشـد, مکتبـى است که صاحب آن مکتب احاطه کامل به انسان, نیازها و معضلاتش داشته باشد. و ایـن احاطه بـراى هیچ کـس, هیچ متفکر, دانشمنـد یا روانشناسـى میسـر نیست مگر آن کـس که خود خلق کننده این موجـود, با ایـن خصوصیات باشد. و آن کـس تنها خـداوند است و کلامـش متجلـى در قرآن و کلام معصوم. ما آشکارا شاهد هستیـم که در اقصى نقاط دنیا مراکز علمى و تحقیقاتى روشهاى نـوینى را براى بهره گیرى از تـوصیه هاى مذهبى براى حل معضلات رفتارى, عاطفى, روحى, فکرى مراجعان خویـش به کار گرفته اند. زیرا به تجربه بدینجا رسیده اند که بایستى در جستجـوى راههاى دیگـرى فـراى آنچه از راه تجـربه بـدان دست یـافته انــد باشنـد. و با گذشت زمان بسیارى از راه حلهاى ارایه شـده از سـوى آنها, هـر چه بیشتـر منطبق بـا فطـرت انسـان و تـوصیه هاى دینـى مـى شـود. ولـى به دلیل نگرش مادى حاکـم بر اندیشه شان هنـوز راه درازى براى دستیابـى به سـرچشمه حقیقت دارنـد.
تلاش ما بـر آن بـوده که پـاسخهایمان مبتنـى بـر تفکـر واقع گـرایانه, راه گشـا, مطلـوب, عینـى و عملـى و حقیقـى, ((تفکـر دینـى اسلام)) بـاشـد.
گرچه در برخى مشاوره ها به آن اشاراتـى داشته ایـم و منبع کلام را ذکر کرده ایم ولى در بسیارى به نقل آن تنها کفایت نموده ایـم. به هر صورت, ایـن تلاشى است و ادعا نداریـم که همه آنچه حق کلام است بیان کرده ایـم, چـرا که ذخایر دینـى ما هنـوز با گذشت قرنها آن گـونه که باید شناخته نشده و در زندگـى عینى ما جارى نشده است.
آن گـونه که نقل است در زمان صاحب عصر(عج) خـواهد شـد. به امید آن روز. به هر حال دلیل آنکه برخـى از نامه ها درج نمى شـوند چند چیز است:
1ـ بعضى مسایل و معضلات به طـور صریح و بى پرده در آن طرح شده که چاپ آن را صلاح نمى دانیـم یا به کنایه و اختصار بیان مـى شـونـد.
2ـ برخـى از مسایل مطرح شده نیز به کرات در شماره هاى قبلى حتـى بـا متـن کامل نامه آورده شـده که در جـواب معمـولا به آن مطالب اشاره و ارجاع مى شود.
3ـ برخى از نـویسندگان نامه ها مصرانه درخـواست دارند متـن نامه آنها چاپ نشود که البته به دلیل آنکه برخى از ایـن نامه ها مفاد آن جالب, هشـداردهنده و آموزنده است و مـى تـواند مـورد استفاده خـواننـدگان بیشترى قرار گیرد, به ناچار بـدون ذکر دقیق جزئیات نامه و حتى بدون ذکر نام نـویسنده و محل زندگى, به طـور اختصار بازگو مى شود.
به هـر صـورت ما تلاش بیشتـرى بـراى عمل به تـوصیه هاى مفیـد شما خواهیـم داشت و مشتاقانه منتظر دریافت نامه هاى محبتآمیز شما که با انتقادهاى سازنده و پیشنهادات مفید که مى تـوانند راه گشاى ما براى بهتر شدن مطالب مجله باشد, هستیـم. سربلند و پیروز باشید.

رشـد مـوهـاى صـورتـم مـرا گـوشه گیـر کرده است
خواهر ؟ ـ قم
مشاور: زهرا آکوچکیان
دختـرى بیست سـاله هستـم. به دلیل رشـد زیاد مـوهاى صـورتـم از ارتباط با دیگران گـریزانـم و تنهایـى را بیشتـر دوست دارم. با بسیـارى از همکلاسـانـم ارتبـاط چنـدانـى ندارم.
نسبت به رفتار دیگران بسیار حساسـم و نمى دانم چگونه مى توانم با دیگران ارتباطى مفید و شایسته برقرار کنم. شاید ایـن وضعیت رشد زیاد مـوهاى بدن باعث گـوشه گیرى مـن و جلـوگیرى از پیشرفتهایـم باشد. چگونه مى توانـم از ایـن وضعیت رهایى یابـم و هم حساسیتـم نسبت به دیگران را از بیـن ببرم و هـم مشکل پـوستـى خـود را حل کنم.
خواهر گرامى! در حالت عادى مـوهاى کرک مانند, روى صـورت خانمها را مى پـوشاند.
در صـورتى که رشد موها بیشتر و ضخیـم تر و تیره تر شـوند, اختلالى را ایجـاد مـى کننـد که به آن هیـرسـوتیسـم مـى گـوییـم. کسـى که هیـرسـوتیسـم دارد حتما بایـد تحت نظر یک متخصص غدد یا داخلـى, بررسـى کامل طبى شـود. البته مـواردى هست که هیچ علت طبـى خاصى براى آن نمـى تـوان یافت و یا ممکـن است جنبه ارثـى داشته باشد.
البته اخیرا روشهایـى ابـداع شده که مـى تـواند تا حدى در تخفیف رشد ایـن موها موثر باشد که بایستى با متخصص پـوست مشورت نمود.
در سنیـن نوجوانى, که هـم اکنون شما در اواخر آن به سر مى برید, تصـویر ذهنـى از بدن و اندام در نزد فرد نـوجـوان اهمیت بسزایى پیدا مى کند و هر گونه اختلال در ایـن تصویر ذهنى از خود, حالا یا واقعى یا خیـالـى, ممکـن است در بعضـى از افـراد آنها را دچـار افسردگى, گـوشه گیرى, احساس حقارت و بـى کفایتـى و عدم اعتماد به نفس نماید.
اگر شما ایـن حقیقت را بپذیرید که براى برقرارى ارتباط موثر با دیگـران تنها داشتـن یک ظاهـر زیبا و صـورت کاملا بـدون نقص ملاک نیست و در عمل نیز ایـن باور را به عینیت تبـدیل کـرده و آن را تجربه کنید, مـى تـوانیـد بسیارى از مشکلات خـود را و همیـن طـور اختلال در برقرارى روابط مطلـوب با دیگران را رفع کنیـد. شما در واقع بـراى آنکه فـردى مـوفق در اجتماع بـاشیـد و روابط خـوب و رضایت بخشـى با دیگران داشته باشیـد, بایستـى مهارتهاى ارتباطـى خود را تقـویت کنید. چه بسیار افراد خوش صـورت و خـوش ظاهرى که نه تنها قادر بر ایجاد روابط نسبى فردى و اجتماعى مـوفق نیستند بلکه به دلیل نحـوه نامطلـوب عملکرد و رفتار, موجب گریز دیگران از پیرامون خـود مى شـوند و یا بالعکـس افرادى هـم هستند, که از ایـن صفات بهره ندارند ولـى چنان رفتار و عملکردى دارنـد که هر کـس در برخـورد با آنها جذب آنها شده و به آنها علاقه مند مى شود.
در واقع قبل از دیدن ظاهر آنها, باطـن آنها و شیوه برخورد آنها را در مـى یابد, نه نازیبایى ظاهرشان را. به طـور خلاصه مهارتهاى ارتبـاطـى را مـى تـوان چنیـن بیان کـرد: 1ـ درک نیازها و عواطف دیگران 2ـ درک موقعیت خود و دیگران 3ـ تـوانایى بیان نیازها و اظهار عواطف خود.
4ـ سعى بـراى فهمـانـدن خـود به دیگـران 5ـ تـوانـایـى نشـان دادن مهارت درک دیگـران به خـودشان 6ـ رعایت حـدود روابط دوستـى با دیگران و داشتـن هـدف مشترک با دیگران نیز بـراى تحکیـم و تسـریع یک دوستى لازم است.
موفق باشید.

خواهر الف.س ـ خراسان
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى! شما هـم اکنـون در سـن بحرانى قرار دارید و ابعاد عاطفـى شخصیت شما بسیار قوى است و به هر چیز از ایـن بعد نگاه مى کنید. و گاه ایـن غلیان احساسـات بـراى امثـال شمـا مـوجب مشکلاتـى مـى شـود.
به شما توصیه مى کنیـم کمى بیشتر به آینده خود فکر کنید و صلاح و مصلحت خود را بیشتـر ارزیابـى کنیـد, و با مسایل پیرامـون خـود واقعى تر برخورد کنید.
چه بسا ایـن دوستى که از آن به عنـوان عشق نام بردید یک علاقه اى است که اگر محـدودیتـى در بـرقرارى روابط دختـر و پسر در جامعه پیرامـونتان نبـود, ایـن تعبیر را به خـود نمـى گرفت و در حد یک دوستى مثل دوستـى با یک دختر باقى مى ماند و ایـن طـور سماجت بر ادامه اش نبـود و به زور, پیراهـن عشق و برقرارى یک زندگى را به خود نمى پـوشانید. لذا به شما توصیه مى کنیـم با ارزیابى واقعى تر به زندگى فعلى و آینده خود با ایـن مسإله برخـورد نموده و اگر شرایطـى براى پـى گیرى آن مسإله از طریق خانـواده وجـود ندارد, روى خـواستگارانـى که دارید به طـور جدىتر فکر کنید و با دقت و تـوجه, انتخاب نهایى خود را انجام داده و از ایـن وسوسه خود را نجات دهید. موفق باشید.

رفتـار پـدرم مـرا دچـار ضعف اعتمـاد به نفـس کــــــــرده است
خواهر ف.غ ـ نایین
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى! شما مسایل چندى را با ما در میان گذاشته اید که برخـى مربـوط به سیستمهاى ادارى مـوجـود در کشـور است که ما جز طـرح نظرات شمـا کارى نمى تـوانیم بکنیم و نقـش اجرایى نداریـم. و ان شإالله با تـوجه هـر چه بیشتـر مسـوولیـن, به مسایلـى چـون مشکلات شغلـى و بلاتکلیفـى دوستانـى همچـون شما تـوجه بیشتـر کرده و در حل آنها کوشا باشند. ان شإالله.
برخى مسایل شما مربـوط به شرایط تربیتى و فرهنگى خانـواده است.
حضـور پـدرى خشک و خشـن در خانـواده که قادر به برقرارى ارتباط منـاسب بـا فـرزنـدان و همسـرش نیست, بـددهنـى نسبت به اعضــاى خانـواده, تحقیر فرزندان در مقابل دیگران و ... همه مـوجب بروز حالات روحى خاصى در شما شده است.
البته شخصیت مردى 60 ـ 50 ساله را به سختى مى تـوان به طور کامل عوض کرد. ولـى از روشهاى غیر مستقیـم مثل صحبت کـردن با عمه یا عمـوها که راحت مـى تـوانند با برادر خـود صحبت کرده و در زمینه نـوع رفتارش با فرزندان تذکراتـى به او بـدهند شاید مفید باشد.
طبعا در چنیـن فضایـى که امکان بروز خلاقیت, ابراز وجـود, اتکإ به محبت والدیـن نباشد و تـواناییهاى فرزندان تقویت نشـود و به رفتار و اعمال آنها بها داده نشود و تنها مـرتب تحقیر شـونـد و تـودهنـى بخـورند, فرزنـدان مستعد بعضـى اختلالات مثل افسردگـى و اضطـراب, عدم اعتماد به نفـس, عدم کفایت نفسـى و احساس حقارت و بـى ارزشـى هستنـد. آنچه در ارتباط بـا وضعیت روحـى خـود گفتیـد احتمالا به اضطراب اجتماعى یا عملکردى مبتلا شـده اید که در مقابل دیگـران دچار دلهره, تشـویـش, لرزش صـدا, تغییر رنگ صـورت, عرق کردن شده و نمى تـوانید به راحتى در میهمانیها یا جمع شرکت کنید و دایـم نگران هستید دیگران متـوجه تغییر رنگ صـورت شما شـده و مسخره تان کنند. براى همیـن, حضـور در جمع دیگران برایتان بسیار مشکل است. خواهر گرامى, یکى از روشهایى که مى تـواند به شما کمک کنند:
1ـ تلقیـن مثبت به خـود, که چیزى از بقیه کـم نـدارید, دیگران نیز آنقدر مى توانند عمل کنند که شما مى تـوانید, هیچ کـس نیست که حـرف یـا رفتـارش عارى از خطـا و اشتبـاه بـاشـد.
2ـ یک بار خطا کردن و در مقابل دیگران مرتکب اشتباهـى در رفتار یـا کلام شـدن, دلیل بـروز خطـا در دفعات دیگـر نیست. به خـــود بگـویید: مـن ((سعى)) خـواهـم کرد. ((نباید)) اشتباهات فعلى را دوباره تکرار کنـم و بایـد کارم را درست تـر از قبل انجام دهـم.
3ـ خصلتهاى مثبت خـود و تـواناییهایـى را که دارید در هر زمینه به خاطـر بیاوریـد و بـا دیگـران مقایسه کنیـد و مـرتب به خـود بگـویید اگر دیگرى رفتارى یا شرایطـى دارد که مـن ندارم در عوض مـن هـم شـرایطـى یا امکاناتـى دارم که آنها ندارنـد. پـس ایـن تفـاوتها نشـانه دست کـم بـودن یـا حقیـر بـودن من نیست.
4ـ حضـور در جمع را تمـرین کنیـد. ایـن بخشـى که به شما تـوصیه مى کنیـم مهمتریـن توصیه و روش درمانى ما براى افرادى است که از اضطـراب اجتمـاعى یـا عملکـردى رنج مـى بـرنـد.
حضـور را در جمعهاى کـوچک و حتـى قبل از آن صحبت کـردن مثلا روى موضـوع خاصى که در جمعهاى خانوادگى مورد بحث قرار مى گیرد را به تنهایى در اتاق جلـوى آینه با صداى بلند که خـود بشنوید تمریـن کنید. سپـس در جمعهاى کوچک دو سه نفره مثل خـواهران یا برادران یا یکـى دو نفر از همسالان در فامیل سپـس در جمعهایى که چند نفر بیشتـر هستنـد شما نیز در صحبت آنها شرکت کنیـد یا پذیرایـى از آنها را به عهده بگیرید.
ممکـن است یکى دو بار اشکالات مختصرى مثل تپق زدن, لکنت یا لرزش صدا پیدا کنید یا هـول شده چاى را روى سینى بریزید هیچ اشکالـى نـدارد. مجـددا عمل یا کلام خـود را اصلاح کنیـد و انجـام دهیـد.
به تدریج شرکت در جمعهاى بزرگ را شـروع کـرده و به تـدریج حتـى صحبت کنید, مـوضـوعى را تعریف کنید یا اقـدام به پذیرایـى و یا ... نمایید.
در رابطه با پسرعمه تان از آنجا که مـى گـوییـد براى ازدواج فردى است باصداقت و مـومـن و وقتى عقل به درستى چیزى حکـم کرد و نظر دیگـران نیز حکـم عقل را تـإییـد نمـود دیگـر بـایستــى در آن نادانسته ها که آینده چه خـواهد شد به خدا تـوکل نمـود. و هر چه سریعتر اقـدام کرد. نیازهاى عاطفـى شما قابل درک است. از اینکه فردى را پیدا کرده اید که مى تـواند شما را بفهمد, با شما درد دل کنـد و قلبـش به یاد شما بتپـد, کاملا هیجان زده شـده اید. اما به شما تـوصیه کوچکى داریـم. براى آنکه از حوادث غیر ضربه دهد, رخ است ممکـن که پیـش بینى حقابل نخـورید, تا وضع شما سامان نیافته پیـش از ایـن خـود را از نظر عاطفـى درگیر نکنید تا از آسیبهاى احتمالى محفـوظ باشید و بهتر بتـوانید واقعیات پیرامون خـود را دریابیـد و در بـرخـوردها و تصمیـم گیـریها حـداقل خطا را داشته باشید.
پسرعمه شما ان شإالله بتـوانـد همسر خـوبـى براى شما باشـد. و شما نیز بتـوانید از شـوهرعمه نیز آنچه را که باید از یک پدر مهربان و فهمیده بیاموزید و نداشته اید بیاموزید. خـواهر گرامـى, گرچه مشکلات شما زیاد است ولـى خداوند نعمتهاى زیادى به شما داده است قـدردان آن نعمتها بـاشیـد. خـدا یار و یاورتـان.

تذکـر اخلاقـى آمـوزگـارم مـرا نگـران کرده است
خواهر رویا؟ ـ قم
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى چهارده ساله هستـم. وقتى وارد مرحله راهنمایى تحصیلى شدم مشکلات زیادى برایـم به وجود آمد. چون از نظر ظاهر و درسى در حد خوبى بودم بعضـى از بچه هاى کلاس که دختران چندان خـوبـى نبـودند دورم را گـرفته و با تعریف و تمجیـدهاى دروغیـن مرا خـودشیفته کرده و به مسیرى که نباید, کشانیـدنـد. بـودن با آنها در منـش, رفتار و حتـى طرز صحبت کردن مـن تإثیر بسیار منفـى گذاشت. اما خوشبختانه زود از خواب غفلت بیدار شده و از آنها کناره گرفتـم.
روزى یکـى از آمـوزگارانـم به من تذکرى اخلاقـى داد. هر چند مـن توضیح داده و خود را مبرا دانستـم, ولى هنوز فکر مى کنم نسبت به مـن تردید دارد و احساس ترس و ناامیدى آزارم مى دهد. نگران هستم ایـن مسـإله در آینـده مشکلاتـى بـرایـم ایجـاد کند.
خواهر گرامى! ایـن همه که شما و ما داریم از نعمتهاى خداوند به ماست. اگر به این داده ها مغرور شـویـم و به جاى شکر ایـن داده ها راه سرکشى و گناه را طى کنیـم, عاقبت منجر به از دست دادن آنها مى شـود. حتى اگر به ظاهر چیزى از ما گرفته نشـود ولـى راه بهره گیرى مفید از آنها بـر ما بسته خـواهـد شـد. و امکاناتـى که به کارگیرى صحیح آنها مـى تـوانـد منجـر به افزایـش امکانات و رشـد ما شـود دیگر ثمـردهـى نخـواهـد داشت و خـود زنجیـرى به دست و پـا و فکــر و اندیشه ها خواهد شد. انتخاب دوست بخصوص در دوره نوجـوانى که طبع نـوجوان و جـوان حساسیت زیادى دارد و همچـون لـوح سفیدى آمادگى پذیـرش هـر چیزى را دارد, از اهمیت والایـى بـرخــوردار است. در نـوجـوانـى به دلیل گرایـش انسان به زندگـى جمعى و پررنگتر شدن نقـش پذیـرى و هماننـدسازى و نیاز به الگـوبـردارى بـراى ایجـاد انسجام شخصیتى, افرادى که نـوجـوان با آنها رابطه دوستى برقرار مى کند مى تـوانند به راحتـى او را تحت تإثیر قرار داده و شخصیت او را بنـا بـر آنچه که خـود هستنـد رقـم بزنند.
از همنشینـى بـا افـرادى که جنبه هـاى مثبت کـم داشته یـا دچـار انحرافات اخلاقى و رفتارى هستند باید پرهیز کرد. چـون طبع انسان چنیـن است که به گـونه اى نامرئى و ناپیـدا تحت تإثیر خصـوصیات شخصیتـى دوست و همراه خـود قرار مى گیرد و ایـن تإثیر مى تـواند حتـى شخصیت فرد را متغیر و متحـول نماید.(1) خـوشبختانه هشیارى شما بمـوقع باعث رهایـى اتان از مهلکه فساد و انحـراف شـده است, ولى واقعا نمى تـوان همیشه چنین پایانى را براى چنیـن دوستیهایى اطمینان داشت.
شمایـى که داراى چنیـن استعداد و تـوان هـوشـى بالایـى هستیـد و مى توانید از آن در جهت رشد خلاقیتها و تـوانمندیهاى علمى و عملى بهره بگیرید, دل مشغولى به ایـن گونه رفتارهاى ناشایست نه تنها منجر به افت فعالیتهاى سازنده و مثبتتان مـى شـود, بلکه به دلیل شرایط سنـى خاصـى که شما داریـد و در این سنیـن غرایز انسان در حال شکوفایى است هر گونه عامل تحریکى بیرونى منجر به سـوق دادن دیگر توانمندیها و امکانات فرد به سمت اشباع ایـن غرایز مى شود.
حالا که از آن دام جسته اید با خـداى خـود عهد کنیـد که دیگر هیچ گاه چنان رفتارهایى را تکرار نکنید. خداوند تـوبه جوان را دوست مى دارد; هر وقت به او رو کنید. مـى بینید او به شما نزدیک است و در واقع ایـن رفتـار شماست که مـوجب ایـن احساس دورى و تنهایـى است. پـس وقتى شما به بازگشت خـود به مسیرى درست اطمینان دارید و اعمال و رفتار خـود را بر ایـن اساس شکل دهید دیگر نگرانى از شک و تردید دیگران, خیلـى جایى نخـواهد داشت. چـون رفتار و کلام شما بیانگر شخصیت درونى شماست. دل خـود را به خدا بسپارید و به او تـوکل کنید. مطمئن باشیـد ((ایـن وعده اى است که داده شـده)) کسـى که ایمان به خدا و خدمت به خلق خدا و نیکى کردن به بندگان خـدا را انتخاب کرده باشـد, هیچ وقت زیان نمـى بینـد و کارهایـش بـى ثمر نمى ماند و خـدا خـود, نزد بقیه افراد عزیزش مـى کند. (ان الانسان لفى خسر, الا الذیـن آمنوا و عملـوا الصالحات و تـواصـوا بالحق و تـواصـوا بالصبـر)خـداونـد یار و یاورتان.
1ـ حضـرت على(ع), ابـن ابـى الحدید 20, کلمه 127, صفحه 272 (نقل از گفتار فلسفى)
مـن شـاغلـم, بـا شـوهـرم مشکلات زیـادى دارم
خواهر پ.آ ـ اصفهان
مشـاور: زهـرا آکـوچکیـان خـواهـر گـرامى!
براى پیدا کردن هر گـونه راه حلـى براى یک مشکل, ابتـدا باید آن مسإله تبییـن و روشـن شود. وقتى معضل موجـود در برابر نگاه ما خـوب تحلیل گـردد, گـره اصلـى در میان آن آشفته بـازار شنـاخته خـواهد شد و بعد از آن مى تـوان بـدون سردرگمـى بسیار, به دنبال راه حلى عینـى و عملـى بـود. آیا شما و همسرتان مـى دانید ازدواج یعنى چه؟ بین زوجیـن چگـونه رابطه اى باید برقرار باشد که هر دو احسـاس رضـایتمنـدى و شـادکامـى کننـد. یا اینکه چگـونه یک زوج مـى تـوانند رابطه مـوثر و مناسبـى را با یکدیگر برقرار کنند تا دچار مشکلات پیچیده نشده و به دنبال زندگى و آینده خـود مإیـوس و ناامید نشـونـد.
هـدف ازدواج, رسیدن به همه آرزوها و همیشه شاد بودن یا راضـى بـودن نیست. در کلامـى ساده و پرمعنا, آن هدف را رسیدن به آرامـش و قرار یافتـن مى گوید و نقشى که براى هر دو همسر, معین مـى کنـد ایـن است که شما مردان لباس زنانیـد و زنان لباس شما. یعنى در یک زندگـى زناشـویى, برترى داشتـن زن یا مرد هیچ کـدام مطـرح نیست. مسلط بودن یا پذیـرا بـودن و تسلیـم محض بـودن دیگرى معنا نـدارد, که ایـن نظام بـردگـى است نه خصـوصیت خانه اى که باید مإمـن رشد و امنیت زوجین و فرزندان آنها باشد.
ازدواج, سـازمانـدهـى دوبـاره اجزإ شخصیتـى دو طـرف را ایجـاب مى کند, یعنى هر دو با تـوجه به تفاوتهاى فردى و شخصیتـى که با همسر خـود دارند تلاشى مى کنند یک مجمـوعه اى را بنیان بگذارند که ایـن تفاوتها به راحتى در کنار همدیگر قرار گیرند و با هـم جور شـونـد و به تفاهـم بـرسنـد و هـر دو نیز قادر باشنـد به خاطـر شکوفایى طرف مقابل خود, از بعضى بایدها و نبایدهاى خـود بگذرند و فاصله ها تعدیل شود.
بعضـى از روانشناسان معتقدند اولیـن نمونه یک رابطه مـوثر زن و شـوهرى روابط متقابل مادر و کـودک است. یعنى همان طـور که مادر بدون تـوقع از فرزندش مهیاى برآورده ساختـن نیازهاى اوست و خود را بـا نیازهـاى فـرزنـدش همـاهنگ مـى کنـد و تلاش بـراى پیشبـرد تـوانمندیهاى فرزند دارد, یک زن و شـوهر نیز در ابتـدا بایستـى چنیـن عمل کنند. در واقع همچون لباسى چنان همدیگر را بپـوشانند که نقصها از نظر دیگران پـوشیده بماند و دیگرى زیباتر جلوه کند و هـم خـود فرد, در کمال آرامـش و بدون آنکه احساس تهدید و خطر به شخصیت خـود کنـد متـوجه نقصهایـى شـود که به واسطه آن لباس, پوشانیده شده است.
یکـى از آفتهاى مهم در زندگـى زناشـویى منفـى گرایى, کمال گرایـى مفـرط و مقابله بمثل است. قضاوت عجـولانه و گاه غیـر منصفانه در مورد دیگران, موجب بروز رفتارهاى متقابلى در ما مى شـود که وقتى علت براى دیگرى مشخص نباشد, آنها نیز به نـوبه خـود تغییرى روى رفتار ما خواهند داشت. درeمورد شوهر یا فامیلهاى او تـوجه کنید یکجانبه قضاوت نکنید.
شما رفتارهاى مقابله اى و لجبـازى را پیشه کـرده ایـد که نه تنها شما را در برخورد و حل مشeلات فیمابیـن ضعیف تر و ناتوان تر خواهد ساخت بلکه منجر به شدت گرفتـن و پیچیده تر شـدن اختلافات خـواهـد شـد. همسرتان را آن گـونه که ابتـدا پذیرفته اید بپذیریـد و اگر خصلتى را سـواى آنچه دارد بخـواهید در او ببینید بایستـى با او آن گـونه هماهنگ شـوید که بتـوانید تغییر مناسب را در رفتار او ایجاد کنیـد. صبر و سازش, به معناى تسلیـم محض و بـى چـون و چرا نیست, بلکه به معناى درک نیازها, و شـرایط هیجانـى طرف مقابل و تلاش براى کنار آمدن و سازگار شـدن با آن است. ریزبینـى, حساسیت مفرط نسبت به هر حادثه و عدم تحمل انتقاد, و عدم تحمل ناکامـى, آفت صبر و سازگارى در زنـدگـى زناشـویـى یا هر گـونه بـرقـرارى ارتباط است. در مورد مسایل مادى نیز, اولا وقتى یک زوج نتـوانند آن رابطه عاطفـى و صمیمیت و یکرنگى را که باید در زندگى برقرار کننـد شـرع مقـدس, حد و حـدودى را مقرر کرده است. طبق نص صـریح قـرآن, هر آنچه مـرد کسب کنـد از آن او است. هر آنچه درآمـد زن باشـد از آن خـود او است. اما وظیفه اى که بر عهده مرد است و بر عهده زن نیست یعنـى حق نفقه زن بر گردن مرد است و واجب. و همسر بایستى مطابق شإن زن خـود, حتـى اگر زن استطاعت مالـى بیـش از مـرد داشته بـاشـد, نفقه او را بپـردازد.
به هر صورت, خواهر گرامى, ایـن مسإله را بایستى منطقى و معقول و با صمیمیت و اقـدام متقابل بیـن خـودتان حل کرده و به تصمیـم مشترکـى بـرسیـد, که نه شما احساس مظلـوم شدن و مغبـون شـدن در زندگى را پیدا کنید و نه همسرتان تصور کند شما مى خـواهید درآمد خـود را به رخـش بکشید و بر او منت بگذارید. در یک زندگى مشترک برنامه اقتصادى, باید مشخص باشد که در دخل و خرج, تعارضـى پیـش نیاید و حالا که هر دو نفر درآمـد دارید بایـد منطقـى تر به ایـن مسإله بپردازید. گرچه از نظر شرع و قانـون, شـوهر بـدون اجازه شما حق دخل و تصـرف در آنچه تحت تملک شماست را نـدارد, ولـى در رابطه دو رفیق و دو همراه براى سالهاى طولانى زندگى, ایـن معیار مـى تـوانـد به هـم بخـورد; چنـانکه نقل است در زمان ظهور امـام زمان(عج) چنان مردم به یکدیگر نزدیک و مهربان مى شـوند که برادر دینى, مـى تـواند از مال برادر دینـى دیگر خـود به قدر احتیاج و بـى اذن او بردارد, اما ما تا به آنجا برسیـم راه طـولانـى را در پیش داریـم. پـس بیایید در زندگى مشترک با همسر خویـش بنایى را بگذاریـد که در زمـان امـام زمـان(عج) آرزوى آن را داریـــــم.
صـداقت و همدلـى از عناصر مهم دیگر یک زندگـى مشترک است. البته صداقت, به معناى آن نیست که زن و شـوهر هر چه مـى دانند و هر چه هست و نیست را بـراى هـم بگـوینـد, خیر, بلکه اینکه هر دو ایـن اطمینان خاطر را از طرف دیگر داشته باشنـد که همسـرش هر قـدم و کلامـش در جهت تقویت مبانى زندگى خـود است و ریب و فریب و نیرنگ در کار نیست.
نگفتن بعضى مسایل, به منزله دروغ گفتـن در مـورد خاص نیست. لذا زن و شـوهـر نبـایـد سعى کننـد محیط خانه را تبـدیل به محیط یک بازپرسى و تجسـس بکنند که فرد دیگر باید در هر لحظه, گزارش همه اعمال خود را بدهد. این اجبار گاه موجب مى شود زوجیـن براى صحبت نکردن در مـوردى که تمایل ندارند مجبـور به دروغگـویـى شـونـد.
قبل از قضاوت و سپس صدور حکـم در مورد هر رفتار طرف مقابل, خود را جاى او بگذارید و بسنجید آیا او چه مى خـواهد, احساس و نیازش چیست؟ و حـس کنید چرا او اکنـون ایـن واکنـش رفتارى و عاطفى را نشان داد. آیا حق با او نبـوده, یا مـن هـم برخـوردى عجـولانه و خصمانه نداشته ام, سپـس به همسرتان بگویید او را مى فهمید. شجاعت عذرخـواهـى و اعتراف به خطا را داشته باشید, و به احساس, نظر و شخصیت فرد مقابل خویـش هر که باشـد بخصـوص ((مرد زندگـى خـود)) احتـرام بگذارید و پذیراى او باشیـد. کـدورتها را زود فـرامـوش کنید, غصه را زود ترک کنیـد و هر روز طهارتى نو و لحظاتـى نـو, با تلخـى گذشته, شیرینیهاى حالا و فردا را هـدر نـدهید. بـدانید اگر تـواضع براى خدا باشد, آن هـم در سازمانى که نزد خدا از هر چیز محبـوبتر است, خـداونـد خـود بزرگـى و عزت, به شما مـى دهد.
البته ایـن تواضع بایستى از سر فهم, درک و شعور باشد نه اجبارى و از سر ترس یا ریا. با تواضعتان به همسرتان تفهیـم کنید که او را به عنوان مهمتریـن فرد زندگیتان دوست دارید و ستایـش مى کنید و نقـش او را بعنـوان یک مـرد قبـول داریـد. بعد از ایـن پذیرش شماست که او نیز در ایـن مسیر تلاش خواهـد کرد. مـوفق و خـوشبخت باشید.

پـدر و مـادرم بسیـار نـامهربـان و سخت گیـرنـد
خواهر ع. ن ـ اصفهان
مشاور: زهرا آکوچکیان
دخترى 17 ساله هستـم. از کـودکـى تا کنـون در محیط پـراضطراب و تشنج و رنجآورى رشـد کـرده ام. پـدرى دارم که سـى سـال از مادرم بزرگتر است. او فردى خشـن, عصبى مزاج, تندخو و قسى القلب است. به خاطر دارم از همان دوران کودکـى, حتـى 2 سالگـى با کـوچکتـریـن ناراحتى که از مـن پیدا مى کرد با کابل به جانم مى افتاد و در حد مرگ مرا مى زد.
یک بار قصد سوزاندنم را با بنزیـن داشت که مادربزرگم واسطه شد.
رفتارهاى خشـن او تا حالا که هفـده ساله هستـم ادامه داشته است.
او سـابقه رفتـار خشـن و درگیـرى و حتـى ارتکاب به قتل در ایـن شرایط روحى جنـونآمیز را داشته است. مادرم نیز حال و روز بهترى ندارد. او نیز بـى مهر و بـى تـوجه و آزاردهنـده است به طـورى که همیشه در کـودکى فکر مى کردم اینها پدر و مادر اصلى مـن نیستند.
هـم اکنـون حتى از لحاظ مالى, شدیدا دچار مشکل شده ایـم. به دلیل بـى مبـالاتـى پـدر در اقتصاد خانه شـرایطـى داریـم که حتـى دچار سوءتغذیه شده ایم. مادرم دو, سه عمل جراحى لازم دارد. خود مـن به دنبـال تب روماتیسمـى دایما از درد قلب و مفـاصل رنج مـى بـرم و دکتـرها گفته انـد بایـد درمان جـدى صـورت بگیرد و گرنه خطـرناک خواهد بود.
از طرف دیگر, بـرادرم نیز که 2 سال از مـن کـوچکتر است به خاطر رفتارهاى خشـن پدرم و بـدرفتارى او از خانه فـرار کرده و پـدرم نیز مـرا به زور مجبـور به ازدواج با مـردى نمـوده که بهتـر از خـودش نیست و حـالا در آستـانه طلاق قـرار دارم. همه ایـن شـرایط مـوجـود و دردهاى جسمانى و فرسـودگـى روانى تـوانـم را بریده و واقعا نمـى دانم چه کنـم. زیرا به غیر از دردهاى شـدیـد جسمانـى مـدتـى است حالتهاى جنـونآمیزى پیـدا مـى کنـم و با کـوچکتـریـن مسإله اى عصبانى مى شوم, لباسـم را پاره مى کنم. هر چیز به دستـم بیاید پرت مى کنـم و با همه چیز و همه کـس مى خواهـم بستیزم; بعد متـوجه مى شوم, گریه مى کنـم, پشیمان مـى شـوم ولـى فایده ندارد و بارها و بارها و هر روز بدترش تکرار مى شـود. از نظر مالـى چنان وضع اسفبارى پیـدا کرده ایـم که حتـى یک بار که هیچ چیز در خانه نداشتیـم و شوهرم به خانه مان آمده بـود مادرم از منزل همسایه ها نان و تخـم مرغى قرض کرد و فقط براى ما دو نفر غذایى تدارک دید.
هر چند فامیل هنـوز وخامت وضع ما را درک نکـرده انـد و دست نیاز به سـوى آنها دراز نکرده ایـم ولـى بارها شده است که پدرم, چـون قبلا ریخت و پاش زیاد مى کرد, مجبـور مى شـود براى پذیرایى آنها و خرید میوه قرض کند. و حالا مـن در شروع نوجـوانى خسته, فرسـوده, بیمـار و نـاامیـد از زنـدگـى مـانـده ام, چه کنم؟
خواهر گرامى! واقعا در برابـر ایـن همه رنجـى که کشیـده ایـد و دردى که متحمل مى شوید ما چه پاسخى داریم که بدهیـم. انسان, شنونده و خـواننده چنین مصیبتهایـى باشد آن هـم در سرزمیـن امام زمان(عج) و بانـى چنیـن رنجهایى نیز پدران و مادرانـى باشند که خـود را مسلمان و شیعه امام(عج) مى دانند! چگونه است که ما خود را شیعه بدانیـم و سرور شیعه علـى مرتضـى(ع) امام باشد و وقتـى چشـم زخمـى به زنـى یهودى مى رسد و خلخال از پایـش مى ربایند با افسـوى بسیار مى نالد که اگر مرد مسلمان از شنیدن ایـن خبر خون گریه کند کم است. حال پـاسخ مـن شیعه به ایـن رنج نـامه چه بـایـد بـاشـد؟
اى کاش مسـوولان محتـرم و دلسـوز ما به ایـن رنج نامه ها که تـا کنون هـم کـم نـوشته نشـده التفاتـى نمایند و ایـن نقیصه را در قوانیـن مدنى و حقوقى مورد تـوجه قرار دهند که اگر پدر و مادرى با چنیـن درندگى با فرزندان خـویـش رفتار کنند یا کلا مردانى که سادیسـم همسر و فرزندآزارى دارند تکلیفشان چیست و کـدام قانـون مى تواند از ایـن زن و فرزند, بخصوص فرزندان حمایت کند. جایى که شاکى و متشاکـى یکـى باشنـد تکلیف چیست؟ کـدام قانـون یا کـدام مجمـوعه حمایتى ـ تربیتى مى تـواند دست حمایت قانونى خـود را با ضمانت اجرا بر سر چنیـن فرزندانـى بکشد. ما تا کنـون با مـوارد متعددى از آزارهاى جسمى و یا حتى ... تـوسط والدیـن بخصـوص پدر نسبت به فرزندان روبه رو بـوده ایـم که هیچ راهى براى برخورد جدى قانونى با آنها نبوده است. ایـن مسإله واقعا دردناک است که در سرزمینى که داراى بالاترین قوانیـن الهى و ارزش گذارى به انسان و در کانون خانـواده نسبت به دختـر و زن است, شاهـد چنیـن فجایعى باشیـم. در مکتبى که دختر را ریحانه مى داند, رحمت مى خواند و در هر تفضلى از جانب والدیـن و هر ابراز محبتـى او را مقدم مى شمرد و در هر خشونتى از بعد تربیتى کمتریـن آن را برایش مطرح مى کند, صاحب شریعت ایـن مکتب, در فرداى قیامت به ما چه خواهد گفت و در اینجا و آنجا اگر ایـن پـدرها و مادرها را وا گذاریم و بگذریـم نـداى ((باى ذنب قتلت)) را چگـونه پاسخ خـواهیـم داد؟! خـواهـر گرامى, با تـوجه به شرایطى که از زندگى خود و وضعیت روحـى خـود تـرسیـم کردیـد به نظر مـى رسـد در درجه اول از افسردگـى عمیق و شدید, و بعد نیز از مشکلات جسمى ناشى از سـوءتغذیه و مسایل دیگر جسمى رنج مـى بریـد که بایستـى در درجه اول به درمان مشکل روحـى خـود بپردازید; آن هـم به طـور جدى و نزد متخصص روانپزشک; زیرا ایـن میزان دارویى که هم شما و هـم مادرتان استفاده مـى کنید در حد کنترل اضطرابـى خفیف است نه درمان قاطع افسردگـى. اگر مشکلات مادىتان جدى باشد و هـم اکنون پدرتان ناتـوان از جبران آن است, که بـا وجـود نیاز به دارو و درمان, شما و مـادرتـان, قـادر به پى گیرى نیستید, حتما به کمیته امداد امام خمینى محل سکونت خـود بخـش درمان مراجعه نمایید و آنها با در نظر گرفتـن شرایط شما و مقـدورات خود ان شإالله کمک مقتضـى را به شما خـواهنـد نمـود.
گرچه آبرو دارید و خـوشحال که تا کنـون دست, پیـش هیچ کـس دراز نکرده اید ولى اگر شما همت کرده و هم از نظر روحى و هـم جسمى به مداواى خـود بپردازید, تـوان بیشترى براى مقابله با مشکلاتـى که گـریبانگیر شما در خانـواده است پیدا خـواهیـد کـرد و با درایت بیشتر به رفع آنها اقدام خـواهید نمـود. چـون شما دو وضعیت مهم پیـش رو دارید. یکـى مسإله ازدواجـى که به ناکامى مـى انجامـد, دیگـر بـرنـامه ریزى بـراى آینـده خـود از نظر درسـى و شغلـى که مـى تـواند وسیله خـوبـى براى دور شدن هر چند مـوقت شما از محیط پـرتشنج خانـواده و کمک به ایستادن روى پاى خـودتان بـاشـد. که شاید بتـوانید از ایـن راه کمکى هـم به خانواده بخصوص برادرتان که در معرض بسیارى از انحـرافات و مفاسـد قـرار دارد, بـاشیـد.
باز هـم تإکیـد مـى کنیـم براى برخـورد با ایـن معضلات نیازمنـد شخصیتى قوى و محکم هستید. و ایـن میسر نیست جز با سلامت روانى و روحـى و سپـس بهبـود شرایط جسمى تان. برایتان دعاى خیر داریـم و امیدواریـم خـداونـد رحمت و کرامت خـود را از آنجا که محاسبه اش نمـى کنید روزیتان گرداند. اگر باز نیازى بـود مجددا با ما تماس بگیرید. موفق باشید.
در تخیلات خود غرق نشـوید درخـواست ازدواج بایـد از طریق معمـول
جامعه باشد
خـواهـر ملائکه دل شکسته! ـ خـوروبیـابـانک
مشاور: زهرا آکوچکیان
خواهر گرامى! اهل قلـم بودن و نویسندگى, هنر باارزشى است که باید مراقب بـود شـإن آن حفظ بشـود, و چیزى روى کـاغذ نگاشته شـود که بیان درد جـامعه و درمـان آن بـاشـد. قلـم بـایـد متعهد بـاشـد.
نوشتـن داستانهاى عاشقانه چه دردى را درمان مى کند چه راه حلى به خواننده مىآمـوزد و تفکر خـواننده را به چه سمتـى سـوق مى دهد و نوشتـن این مطالب, آن هم براى دخترى به سن شما مناسب نیست, چرا که مى تـواند محرک شما به سمت گناه باشد. شما هنـوز در میانه هاى سـن نـوجـوانى هستید هر چند دیگران فکر مـى کنند شما خیلـى بزرگ شده اید که حتى براى ازدواج زبان به طعنه گشـوده اند, ولى نه جاى نگرانى براى شما وجود دارد و نه صلاح به نوشتـن چنان داستانهایى است. تـوجه به نیـش زبان دیگران و فرو رفتـن در تخیلات و رویاهاى آنچنـانـى, آشفتگـى روحـى شمـا را بیشتـر مـى کند.
براى آرامش یافتـن روشهاى مختلفى وجـود دارد. یکى ورزش و نرمـش مـداوم روزانه, کـاهـش مصـرف غذاهـاى تنـد و محــــرک ((فلفل و ادویه جات)), مشغول کـردن ذهنتان به افکار لطیف و خـوشاینـدتـر.
مثلا اگر ذوق نویسندگى دارید به نـوشتـن قصه هایى براى بچه ها فکر کنید; داستانهایى که در عین زیبایى, سادگـى و لطافت, دلنشیـن و آمـوزنـده بـاشـد. سـوژه هـم که در اطـرافتان زیاد است. هـر چه نـوشته هایتان با زندگـى روزمره آشناتر و نزدیک تر باشـد مـوفقیت شما در جلب خـواننـده بیشتـر است. به اعتقادات خرافـى در زمینه ازدواج تـوجه نکنید. کسـى که به خـدا اعتقاد دارد براى حفظ شدن از هر شرى باید از او کمک بخـواهـد. سـوره هاى معوذتیـن را مکرر بخوانید.
فردى که از راهـى خلاف, زبان به علاقه به شما گشـوده است قصدى جز فریب ندارد. اگر واقعا قصد ازدواج باشـد و نیت پاک, چه نیاز به پنهان کـارى است; مـى تـوانـد رسما و طبق عرف به خـواستگـارى شما بیاید. وجـود مدرک تحصیلـى بالا دلیل بر پاکـى و صـداقت او نیست حتـى اگـر بـر ایـن صـداقت کـاذب, سـوگنـد یـاد کند.
بنابرایـن, بـى دلیل با نگرانى از تإخیر در ازدواج, خـود را به چنگ فریبکارانى که در کمیـن دختران پریشان و سرخورده و ساده لوح هستند, نیانـدازیـد. بگذاریـد هـر چیز, سیـر عادى را طـى کنـد.
پسـرعمـویتان هـم اگـر طالب شماست صبـر کنیـد بیایـد و طبق سنت مإلـوف جامعه از شما خـواستگارى کند و با مشـورت با والـدیـن, همسر خود را برگزینید. اگر دل خـود را با خدا معامله کنید و از او کمک بخواهید و به گناه نیانـدیشیـد, او هـم یاریتان خـواهـد کرد. مطمئن باشید, چرا که خداوند دوستـدار جوانان است. جـوانـى که از گنـاه, چه عملـش, چه فکـرش, تـوبه مـى کنـد و به ســوى او بـرمـى گـردنـد. در امـان خـدا و خـوشبخت بـاشید.
انتخاب رشته ام اشتباه بوده است
خواهر م.ش ـ قاین
مشاور: زهرا آکوچکیان

دختـرى هفـده ساله و سال سـوم رشته ریاضـى هستـم. تا سال گذشته وضعیت درسى مطلـوبى داشتـم. موقع انتخاب رشته هـم به دلیل آنکه معدلـم بالا بـود توسط معلممان تشویق به انتخاب رشته ریاضى شدم.
اما حالا که سال سـوم هستـم به دلیل مطلـوب نبـودن نحـوه تدریـس معلمان و نبـود امکـانـات کمک آمـوزشـى در شهر مـا افت شـدیـدى کرده ام. فکر مى کنـم مـن اصلا استعداد ریاضى نداشته ام. مغزم تنبل شـده, قـادر به درک مسـایل نیستـم و مطـالب درسـى را خـوب یـاد نمى گیرم. معلممان نیز تجربه کافـى براى تدریـس نداشته و حـوصله زیادى براى سـوالات ما نـدارد. تصـور مـى کنـم انتخاب ایـن رشته, اشتباه بـوده و مـن استعداد خـود را نشناخته ام و حالا هـم بـراى برگشت دیر است و کنکور هـم در مقابل, نمى دانم چکنـم. گرچه قلـم خوبى دارم و دوستانـم مى گویند باید مى رفتى رشته ادبیات ولى مـن مطالب حفظى را دوست ندارم. دلـم مى خواهد در آینده مفید باشـم و به کشـورم خـدمت کنـم, ولـى بـا ایـن وضع مگـر ممکــــــن است.
خواهر گرامى! در مورد مستعد بودن یا نبـودن خـود, اغراق کرده اید. با افتى که در دو ترم اخیر داشته اید, نمى تـوانید خـود را کم سواد یا کـم فهم بدانید. شما که در سالهاى قبل بسیار مـوفق بـوده اید و حتـى ترم اول دبیرستان با معدل 19 قبـول شـده ایـد, هیچ گاه بـدون داشتـن استعداد تحصیلى قادر به چنیـن پیشرفتى نبودید, زیرا فقط درسهاى سال سـوم دبیرستان نیستنـد که غامض است و فهمیدنـى, در هر رتبه تحصیلى بعضى از مطالب براى همان سال پیچیدگى خاص خـود را دارد.
بنابراین با کمى تعمق در وضعیت خـودتان بایستـى علل اصلـى ایـن افت تحصیلى را پى جویى نمود.
شرایطـى که در شهرتان براى شما و دیگر همسالان فراهـم است گـویا یکسان است. محدود بودن محیط, نبـودن کمکهاى آمـوزشى مثل کلاسهاى فـوق العاده و کـم تجربگى و کمى مهارت تدریسى برخـى از معلمان که مى تـوان شرایطى یکسان براى همه دانـشآموزان دید, حالا سـوالى که مطرح است آیا همه دانـشآمـوزان چنیـن افتـى داشته انـد؟ آیا همه آنها دچار چنیـن مشکلاتـى هستند و آیا واقعا هیچ وقت کسى از شهر شما در کنکـور سراسـرى مـوفق نبوده یا احتمال قبـول همسالان شما نیز اصلا وجـود نـدارد چـون آنها هـم مثل شما از بسیارى امکانات محروم هستند.
پاسخ شما به ایـن سـوالات چیست؟ اگر منصفانه قضاوت کنیـم آن است که تا کنون بسیارى افراد در دانشگاههاى کشـور پذیرفته شده اند و خیلـى ها هـم افت نکرده انـد. حتـى کسانـى که به تشـویق دیگران و راهنمایـى آنها رشته اى را انتخاب کرده باشنـد و شـرایطـى مشابه شما داشته باشند.
جـواب دیگر, آیا واقعا شما کـم استعداد و تنبل هستید. مگر ممکـن است یک فـرد کـم استعداد مراحل قبلـى را که سختیهاى خاص خـود را داشته با مـوفقیت طى کند و آن وقت طى یکى دو مرحله چنیـن مشکلى بـرایـش پیـش بیایـد. پـس کمـى استعداد نیست. روحیه تان نیز بـا درسهایـى به غیـر از مباحث فهمیـدنـى و تحلیلـى چنـدان سازگارى ندارد. پـس به نظر مى رسد انتخابتان از اول اشتباه نبـوده و خوب شروع کردید. درست است که شرایط کاملا مطلـوبـى ندارید ولى به هر صـورت وضعیتـى است که بسیارى از دانـشآمـوزان دیگـر هـم بـا آن گریبانگیر هستند.
مسإله دیگر که اخیرا مى تـوان گفت مد شده است کلاسهاى تقـویتى و اضافه است که اغلب دانـشآموزان ما فکر مى کنند حتما بایستى براى مـوفق شـدن به ایـن کلاسها بـروند و اگر نرفتنـد در امتحانات یا کنکور موفق نبـوده اند. خواهر گرامى, مطالب درسى تـوسط متخصصیـن تهیه شده که توان هوشى و قدرت جذب و فهم دانـشآموزى درس شما را در نظر گـرفته انـد و بـرنـامه ریزى نمـوده انـد.
به نظر ما مشکل اسـاسـى شما در کاهـش اعتماد به نفـس و اضطـراب است. قبلا در پـاسخ بسیـارى از عزیزان که مشکلاتـى شبیه شمـــــا داشته انـد از تإثیر منفـى و مخـرب اضطراب روى یادگیرى مطالب و یادآورى مطالب صحبت کرده ام که به اشاره مـى گذریـم. وقتـى فـردى دچار اضطراب و نگرانى زیادى باشد علاوه بر ناراحتیهاى جسمـى مثل تپـش قلب, احساس لرزش یا رعشه در بدن, ضعف, بـى حالى, دلآشـوبه, تکرر ادرار و گاه علایمى مثل اسهال, احساس بـى قرارى مشکلاتـى نیز پیدا مى کنند و آن, تغییر در درک مطالب, کاهـش توجه و تمرکز روى مطالب است. به دلیل ایـن کاهـش تـوجه و تمرکز و تغییرات درکـى, فرد بـراى یادگیرى مطالب جـدیـد دچار مشکل مـى شـود. هر یادگیرى مستلزم دقت و توجه و تمرکز روى مطلب مورد یادگیرى است تا ذهـن, خـوب آن را دریابد و براى به یاد آوردن مطالبـى که قبلا آمـوخته شده است نیز ذهـن باید روى مطلب متمرکز شود و ارتباط مناسب بیـن اطلاعات برقرار کنـد تا آنها را به خاطر بیاورد و حتـى درک ایـن ارتباطات و برقرارى رابطه بیـن مطالب یادگیرى شده براى به خاطر سپردن مطالب نیز ضرورى است, لذا با تـوجه به نکاتـى که در فـوق گفته شده و رفع خطاى فکرى خـود نسبت به وجـود امکانات اضافى یا تـواناییهاى خـودتان کمـى از اضطـراب خـود بکاهیـد. رعایت نکات دیگرى مثل کمتر مصرف نمودن مـواد کافئیـن دار مثل چایى, نوشابه, شکلات کاکائویـى یا قهوه و مـواد دیگرى مثل ادویه جات و فلفل نیز در کاهـش میزان اضطراب بسیار مفیـد است. مصرف مـوادى مثل زیره, رازیانه, عرق نعنا (در حـد مناسب نه مصرف افراطـى) و نارنج نیز در ایجاد آرامـش مفید است. اگـر ایـن روشها چنـدان مفیـد نبـود مقدار بسیار کـم داروى تجـویز شـده توسط روانپزشک مـى تـواند در کاهـش سطح اضطراب و کمک به یادگیرى مفیـد باشـد.
به خـداونـد اتکا داشته باشید و آنچه در تـوان داریـد را مایه بگذاریـد. ان شإالله خـداونـد کمکتان خـواهـد کـرد. مـوفق و پیـروز باشیـد.