اندر احوالات دیگران (9)
دستگـاهـى بـراى ((تیپ تیپ)) و ((تـاپ تاپ))
رفیع افتخار
ـ سلام. سلام.
ـ خیلـى خـوش آمـدیـد. مـوسسه صحت سنجـى در خـدمت شماست.
ـ ایشـان, خـانـم, میتسـو سـاکاوارا, هستنـد. مـن, هـم, شـوجـو نیـداهـاشـى, هستـم. ـ از دیـدارتـان خیلـى خـوشـوقتم.
مـن هـم مـدیر ایـن موسسه هستـم. از اینکه مـوسسه ما را انتخاب کرده اید به شما تبریک مى گویم.
نیداهاشى: بله, بله.
ـ قربان, جسارتا, قصد وصلت؟
... هـان؟ اوه! ... بله ... مبارک است.
نیداهاشى: بله, درست, است.
ـ جسارتا, آیا خانـم و آقا با طرز کار دستگاه ما آشنایى دارند؟
نیداهاشى: نخیر, به هیچ وجه.
ـ آیـا, مـادام نیز هیچ گـونه آشنـایـى نـدارند؟
ساکاوارا: نخیر, بلد, نیستم.
ـ اوه! سیستـم کـار دستگـاه ما بسیار راحت و آسـان است. البته, زوجهاى جـوانـى که به اینجا مىآینـد, خـوب, در اول, کمـى مضطرب هستنـد. نیـداهـاشـى: مـا, اضطـراب, نـداریم.
ـ سوء تعبیر نشود, قربان.
منظورم ایـن است که دوست دارنـد دستگـاه ما همه صحبتهایشـان را درست و حقیقى نشان بدهد.
نیـداهـاشـى: مـا, حـرف, نـادرستـى, نـداریم.
ـ مثل اینکه حرفم را خوب بیان نکردم. منظورم این است که زوجیـن تمایل دارند طرف مقابلشان فکر نکند او دارد در اول زندگـى دروغ مـى گـویـد. سـاکـاوارا: مـا, دروغ, نـداریـم, به هـم, بزنیــم.
ـ بله, مادام. ما هـم ایـن دستگاه را ساخته ایـم تا زوجهایـى که قصـد ازدواج دارنـد شنـاخت بیشتـرى از هـم به دست بیاورنـد. در حقیقت, کار ایـن دستگاه مچ گیرى است و مچ آدمهاى دروغگـو را باز مى کند. اگر زندگـى ماشینى خیلى چیزها را از ما آدمها گرفته, به جایـش این ماشیـن مى تواند راست و دروغ ما آدمها را مشخص نماید.
نیـداهـاشـى: مـا, زیـاد, وقت, نـداریم.
ـ آه! معذرت مى خواهم, قربان.
بعضى وقتها یادم مى رود و مى افتـم به پرچانگى! ساکاوارا: اشکال, نـدارد. ـ فـرمـودیـد بـا کـار دستگـاه مـا آشنـایـى نـداریـد؟
نیـداهـاشـى: نخیـر, آشنـایـى, نـداریـم.
ـ خیلـى خـوب, یک لحظه تإمل بفـرماییـد. آهاى! آقاى واتانابه.
واتانابه: امر بفرمایید قربان.
ـ ایشان آقاى شـوجـو نیـداهاشـى و خانـم میتسـو ساکاوارا. آقاى واتانابه از کارکنان فعال موسسه ما محسـوب مى شوند. آقاى کیوشـو واتانابه! واتانابه: خوشوقتـم. آقا! مادام! نیداهاشى: ما, هـم, خوشوقتیم.
ـ آقاى واتانابه! ایـن زوج جـوان و محترم تمایل دارند در موسسه ما تحت آزمایـش ((صحت سنجـى)) قرار بگیرند. شما مسـوولیت کار را به عهده بگیرید.
واتانابه: بله, قربان.
ـ در ضمن, آقاى واتانابه ...
لیست هزینه هـا را به خـانـم و آقـا ارایه بکنیـد.
نیـداهـاشـى: بله, خـوب, است, ببینیـم.
واتـانابه: بفـرماییـد ملاحظه کنیـد هزینه یک تست 5 میلیـون یـن مى شود. ـ ایـن را اضافه بکنید که موسسه ما براى زوجهاى جوان صد هزار ین تخفیف قایل مى شود.
واتـانـابه: کـاملا صحیح است, قـربـان.
نیداهاشى: اشکالى, ندارد.
مى پذیریم.
ساکاوارا: زیاد, است.
نیداهاشى: گفتم که, مى پذیریم.
ـ بسیار عالى است. آقاى واتانابه فرم مخصـوص را به عالـى جناب و بانو بدهید تا امضا بفرمایند. بعد هـم طبق دستورالعمل راهنمایى بکنید.
واتانابه: الساعه قربان.
عالـى جنـاب, مـادام ... از ایـن طــرف.
واتـانابه: آقـا, خـانـم, اجـازه مـى فـرماییـد شـروع نمـاییـم؟
نیداهاشى: ما, منتظریم.
واتـانابه: بسیار عالـى است. کـار بـا ایـن دستگاه بسیار سـاده مى باشـد. مـن ایـن انبرک را به انگشتان شما وصل مـى کنـم. اجازه مـى دهیـد؟
نیـداهـاشـى: گفتـم که, مـا, منتظریم.
واتانابه: دستانتان را روى میز قرار بدهید. آهان, خـوب شد. حالا دستگـاه را روى دکمه زرد مـى گذاریـم.
سـاکـاوارا: مـا, چیکـار, بـایـد, بکنیـم ؟
واتـانابه, الانه به شـرف عرض مـى رسانـم. شما هـر چقـدر که مایل باشید مى تـوانید از همدیگر سـوال بپرسید و یا گفتگو نمایید. با هر جمله و یا جـواب درست, دستگاه مـى گـوید ((تیپ تیپ)) و با هر جمله یا پـاسخ نادرست خـواهـد گفت ((تاپ تـاپ)). البته, مطمئنا دستگـاه فقط به شمـا جـواب ((تیپ تیپ)) خـواهـد داد.
سـاکـاوارا: چه, خـوب. ((تـاپ تاپ)), ((تیپ تیپ)).
نیداهاشى: بله, خوب, است.
((تاپ تاپ)), ((تیپ تیپ)).
واتانابه: بسیار مسـرورم تإییـد مـى فـرماییـد. در پـایان تست, دستگاه تعداد ((تیپ تیپ)) و ((تاپ تاپ))ها را شمارش خـواهد کرد و به شما خـواهد گفت میزان علاقه تان نسبت به هـم چقدر است. جالب نیست؟
سـاکـاوارا: چـرا, بسیـار, جـالب, است.
نیداهاشى: ما, آماده, هستیم.
واتانابه: الساعه, مـن این دکمه را فشار مى دهم. وقتى چراغ قرمز شـد مـاشیـن آمـاده است و مـى تـوانیـد شـروع کنید.
نیـداهـاشـى: چه, چیزى, را, بپـرسیم ؟
ساکاوارا: خیلى, هیجان, دارد.
واتانابه: دستگاه ما اصلا محـدودیتـى در سـوال پـرسیـدن نـدارد.
از این موضوع مطمئن باشید.
خـوب, چـراغ قـرمز شـد. مـى تـوان شـروع کـرد.
نیـداهـاشـى: خـانمها, همیشه, مقـدم, هستنـد.
سـاکـاوارا: اوه, متشکـرم. تـو, مرا, دوست, دارى؟
نیـداهـاشـى: بسیـار, بسیـار. از, جـانـم, هـم, بیشتـر.
ساکاوارا: اوه! دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! سـاکـاوارا: تـا, حالا, خواستگارهاى زیادى, آمده اند, به خواستگارى, مـن. آنها, به خاطر, ثروتم, به, خواستگارى, مـن, آمده اند. تو, که, ایـن طورى, نیستى؟
نیداهاشى: هرگز, من, نیستم.
دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! ساکاوارا: تـو, فکر, مى کنى, مـن, خیلى, زیبا, هستم؟
نیـداهـاشـى: تـو, محشـرى. نظیـر, ندارى.
دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تـاپ! سـاکاوارا: تـو, به, مـن, قـول, مـى دهـى, هـرگز, به, مـن, خیـانت, نکنى ؟
نیداهاشى: قول, شرف, مى دهم.
دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! ساکاوارا: تـو, که, نمـى خـواهـى, ثروتم, را از, چنگم, در بیاورى؟
نیـداهاشـى: ثـروت, تو, مال, خودت. مـن, خـودم, خرجـى, تـو را, مى دهـم. دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! ساکاوارا: تـو, هیچ وقت, کتکـم, نمى زنى. نیداهاشى: قسـم, مى خـورم. هرگز. کتکت, نمى زنـم.
دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! ساکاوارا: حالا, نـوبت, تـو, است.
نیـداهـاشـى: از, نظر, تـو, مـن, مـرد, ایـدهآلـى, هستم ؟
ساکاوارا: اوه, تـو, بـى نظیـرى! دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تـاپ! نیـداهـاشـى: تـو, به, مـن, وفـادار, مـى مـانى ؟
ساکاوارا: قسم, مى خورم.
دستگاه: تاپ تاپ ... تاپ تاپ! نیداهاشى: آیا, مـن, اولین, مرد, زندگى, تو, بوده ام.
سـاکـاوارا: شک, نکـن, عزیزم! دستگـاه: تاپ تاپ ... تـاپ تـاپ! نیـداهـاشـى: سـوالات, مـن, تمـام, شـدند.
سـاکـاوارا: مـن, هـم, دیگـر, سـوال, ندارم.
واتانابه: خـوب, اجازه بدهید, نتیجه را از دستگاه بگیریـم. اگر چنـد دقیقه تإمل بفرماییـد, نتیجه روى صفحه ظاهر خـواهـد شـد.
نیـداهاشـى: احتیاج, نیست. دستگاه, شما, خـراب, است. شما, سـر, ما, کلاه, گذاشته اید.
ساکاوارا: چه, دستگاه, مزخرفى! بیا, برویـم, شـوجـى! نیداهاشى:
باشه, برویم.
ـ خیلـى عجیب است! تـا حـالا یک مـورد ((تیپ تیپ)) دستگاه نشـان نداده است. یعنـى ممکـن است ازدواجها از روى عشق و محبت نباشد؟
آیـا زنها و مـردهـا به هـم دروغ مـى گـویند؟
واتـانـابه: ازدواجهاى مـاشینـى در عصـر مـاشیـن! ـ تو چیزى گفتى, آقاى واتانابه؟
واتانابه: مـن؟ بله ... اگر دستگاه براى مردان و زنان ما ((تاپ تاپ)) مـى کنـد شاید عجیب نباشـد. اما, چرا براى روبـوتهاى زن و مـرد مـا هـم ((تـاپ تـاپ)) جـواب مـى دهـد؟ ...
عجیب است! یعنى سرایت کرده است؟
ـ آقـاى واتـانـابه! شـایـد عیب از دستگـاه مـا بـاشـد؟
واتـانابه: نمـى دانـم. شـایـد. یعنـى ممکـن است روبـوتهاى زن و روبـوتهاى مـرد سـرزمیـن مـا هـم به همـدیگـر دروغ بگـویند؟