جنسیت و اخلاق قسمت دوم

نویسنده


جنسیت و اخلاق
((قسمت دوم))

 

فاطمه صفرى

 

 

بـى شک اصلاح اخلاق اجتمـاعى در گـرو شنـاسـایــــى دقیق آسیبها و کاستیهاى فـرهنگ عمـومـى است. اما متـإسفـانه به رغم مناقشـات فرهنگـى و اجتماعى در طـول سالهاى بعد از انقلاب, طرح, گفتگـو و اقدام در زمینه آسیبها و کاستیهاى جدى موجـود در جامعه, ناقص و در مـواردى سهل انگـارانه بوده است.
در ایـن میان, مسإله چگـونگى و حدود ارتباط سالـم میان دختر و پسر یا زن و مرد به عنـوان یکـى از مصادیق اخلاق اجتماعى بیشتـر در ظاهـر و گـاه به شیـوه اى خشـن مـورد تـوجه بــوده است. آنچه مى خـوانید دومین بخـش از کنکاشـى است که در ایـن زمینه و مسایل پیرامونى آن صـورت گرفته و در چهار قسمت تنظیـم شده است. روشـن است که مـوضـوعى به اهمیت مسإله جنسیت و اخلاق و به گستردگى آن را نمى تـوان در یک پژوهـش به انجام رساند. چه اینکه برخى مسایل مطرح شده در ایـن پژوهش نیازمند تإمل بیشتر است و حتى در نگاه بـرخـى صاحب نظران مسایل اجتماعى پذیرفته نیست ولـى طبیعى ایـن دست مباحث طرح دیدگاههاى مختلف و دستیابى به بهتریـن شیـوه ها و راهکارها مـى باشد. و از ایـن رو حتـى اگر برخـى نظرهاى مطرح شده مـورد پذیرش نیز نباشد اما مى تـواند در دستیابى به دیدگاه جامع و راهکار مطلوب مفید افتد.

ضعف نهادهـاى آمـوزشـى, رسـانه هـا و سـازمـانهاى فـرهنگى
در خصوص تربیت شخصیت سالـم نوجوانان و جـوانان از سـوى نهادهاى آمـوزشـى, رسانه ها, سازمانها و مراکز فرهنگـى نیز مشکلات اساسـى وجود دارد.
نخست: ایـن نهادها و مراکز فاقـد بـرنامه ریزى جامع و استـراتژى درازمدت (و حتى کوتاه مدت) فرهنگى مشخص و روشـن در کلیه زمینه ها هستنـد و عملکرد آنها بیشتـر متکـى بـر سلایق ناپایـدار شخصـى و گرفتار روزمرگى است.
دوم: شیـوه کار مجـریان فرهنگـى (ماننـد صـدا و سیما) و مربیان نهادهاى آموزشى بیشتر بر اساس تبلیغ مستقیـم, القإ مشخص, واضح و پند و اندرز دادن است.
شیـوه مستقیـم تبلیغ, پند و اندرز دادنهاى مکـرر و کسل کننـده و القإ مشخص و نیندیشیده, آن هـم در شکلى که مخاطب نادان و جاهل پنـداشته مـى شـود, مـوضع گیـرى فعال منفـى را به دنبال دارد.
و از آنجا که ایران جامعه اى با بافت محکـم مذهبى است و به قـول شهید مرتضى مطهرى ((هر گونه صلاح و اصلاحى در کار مسلمیـن رخ دهد یا باید مستقیما به وسیله ایـن سازمان (سازمان روحانیت) که سمت رهبرى دینى مسلمین را دارد صورت بگیرد, یا لااقل ایـن سازمان با آن هماهنگـى داشته باشـد.))(1) عدم آمادگـى لازم سازمان روحانیت در پـاسخ گـویـى به نیـازهـاى عصـر و انتظارات نسل امـروز و عدم برخـورد فعال مثبت علمى, اجتماعى و فرهنگى ایـن سازمان در سطحى قابل قبـول از دلایل عمده بحران فکرى و فرهنگى یاد شده در تاریخ معاصر ایران و نیز به تبع آن فقدان برنامه هاى درازمدت فرهنگـى, اجتمـاعى مشخص و روشـن در سطح نظام و سـازمـانهاى مسـوول امـور فرهنگـى, اجتماعى مى تـواند محسـوب گردد. و در ایـن وضعیت مسایل فرهنگى, اجتماعى جـولانگاه تاخت و تاز انـواع سلیقه ها شده است و ایـن خـود به بحران و بهم ریختگى فکرى و فرهنگـى یاد شده دامـن زده و اوضـاع را بیـش از پیـش آشفته و نـابسـامـان مـى ســـازد.
باید فرامـوش نکرد که نه منع شـدیـد والـدیـن و جامعه و نه صرف محدودیتهاى مذهبى هیچ کدام مسایل و مشکلات تربیت جنسى نوجـوانان و جـوانان را به طور کلى پاسخ نگفته و حل نمى کنند. بدیـن ترتیب اگـر شخصیت نـوجـوان به مـوقع در نهاد خـانـواده و در نهادهـاى آمـوزشـى ماننـد دبستان و دبیـرستان و... و نیز تحت یک راهبـرد مشخص فـرهنگـى در جامعه اصلاح نشـود و علاوه بـر ایـن, اگر مسایل زندگـى روزمره و نیازهاى نـوجوان و جـوان در زمینه هاى گوناگـون مانند تحصیل, فـوق برنامه, ورزش و مـوارد سرگرمـى سالـم فراهـم نباشد تا جوان مشغول بـوده و از تإثرات و تمایلات درونى و بلوغ زودرس جنسـى دور باشد, همچنیـن اگر آینده شغلى روشـن و اطمینان بخـش براى جـوان در سنیـن رشد اجتماعى همراه با بلوغ جنسى مهیا نباشـد و او در ازدواج با مشکلات مختلف روبه رو بـاشـد, در چنیـن شرایطـى فساد اخلاقـى و حتـى ارتکاب جرایـم خطرناک در جامعه رشد خواهد یافت.
حال تصور کنید در جامعه ما همچنان که گفتیـم بحرانها و تعارضات فرهنگـى که نـوجوان و جـوان را با طیفـى از ایده هاى خشک, شدیدا کنترل کننـده و ناآشنا به نیازها و زمان و نیز ایـده هاى معتقـد به آزادیهاى نامحدود و کنترل نشده مـواجه مـى سازد. و ناآشنایـى مـربیان بسیارى نسبت به مسـایل تـربیتـى و روانـى و ناپختگـى و دورانـدیـش نبـودن آنها, و همچنیـن وجـود اهرم ها و یا ابزارهاى فشار و کنترل که مرز حساب شـده اى ندارنـد و مراکز متعدد کنتـرل کننـده که سیاست جامع فـرهنگـى و مقررات اجـرایـى تعریف شـده اى نداشته و در بسیارى مـوارد نیروهاى آنها بر اساس سلیقه هاى شخصى خـویـش عمل مى کنند, وضع را وخیـم تر کرده است. و در مواردى برخى از نیـروهایـى که داعیه اصلاح منکـرات را دارنـد, نمـى داننـد که محیطـى که کلام پـاکیزه در آن مبـادله نشـود و رفتـار منصفانه و عادلانه در آن اعمال نگـردد, محیطـى سـالـم بـراى تـربیت و رشـد نسلهاى حال و آینده نخواهد بود.
اینها همه در حالـى است که اصـول سیاست فـرهنگـى جمهورى اسلامـى ایـران (مصـوب شـوراى عالـى انقلاب فـرهنگـى) چنیـن مـى گـویــد:
((نباید فرامـوش کرد که انقلاب اسلامى حقیقتا انقلاب فرهنگى است و اگـر نگـوییـم همه اختیارات و امکانات, قـدر مسلـم ایـن است که مـى تـوانیم بگـوییـم بیشترین و مهمتریـن و عمـده تـریـن تلاشها و توانمنـدیها بایـد بـراى تکامل و تـوسعه و تحرک فرهنگـى در همه شوون فردى و اجتماعى به بهتـریـن نحـو صرف شـود. اگر در قـول و قرار شفاهـى و کتبـى, نـود درصـد راه حلها و درمانها را فرهنگـى دانسته و ده درصد آن را غیر فرهنگـى بدانیـم اما عملا ایـن نسبت را معکوس کرده ده درصد امکانات و تـواناییها را به فرهنگ و نود درصد آن را به امور دیگر متوجه سازیم, در چنیـن حالتى از سیاست فرهنگى چندان نصیبـى نخـواهیـم برد.))(2) البته به نظر ما بهتر است بگوییم در واقع هیچ نصیبى نخواهیـم برد. روشهاى صرفا سرکوب کننـده که به جاى کنترل و هدایت غرایز در یک برنامه تربیتـى با هدف روشـن و با حفظ شخصیت و آزاد منشى نوجوانان و جوانان اعمال شـود نه تنها باعث لجبازى و کناره گیـرى نـوجوانان و جـوانان در مقابل فرهنگ خـودى شده و مقاومت روانـى آنها را برانگیخته بلکه متإسفانه بسیارى از خانـواده ها را نیز به مقابله فرامـى خـواند است. در حالى که مى بایست نهاد خانواده که اولین و مهمتریـن محل تـربیت و رشـد نـوجـوانان و جـوانان است با سیاستها و شیـوه هاى فرهنگى جامعه براى رشد نوجـوانان هماهنگى داشته باشد. ایـن عدم هماهنگـى, خـود, معضل مهم دیگرى در تـربیت اخلاقـى نـوجـوانان و جوانان محسوب مى شود.
دختر دانـشآموزى در پارک ساعى چنین مى گوید: ایـن روزها هر پسرى که با دخترى آشنا مى شـود ابتدا در همان جلسه اول برخـورد به او مى گـوید, مىآیى به خانه. او یکى از دلایل ایـن برخـورد پسرها را فشار و کنترل بیـش از حد جامعه مى داند! در تـوضیح دلیل یاد شده از سوى دختر دانـشآموز مورد مصاحبه, مى توان گفت, در ابتداى امر به دلیل فشـارهـاى بسیار و کنتـرلهاى نسنجیـده و بـازداشت و... معاشرت بین دختـر و پسـر به درون خانه ها کشیـده شـد. و در ایـن معاشرتهاى پنهان و خانگـى دختر و پسر خصـوصا پسرها, بدون تـوجه به عواقب مسإله لااقل براى خودشان, به ایـن نتیجه رسیدند که در درون خانه, بسیار راحت تر و بـدون کمتریـن قیـد مـى تـوان معاشرت نمود. در ایـن جـا بـا مسایل مختلف روبه رو هستیـم. یکـى اینکه بـرخـى عملکردها به گونه اى بـوده است که به جاى تربیت جوانان, آنها را به سوى مشکلات اخلاقـى سـوق داده و روابط پنهان بیـن دختـر و پسر ایجاد نموده یا دامـن زده است, که بسیار خطرناک است. شایان ذکر است که منظور, آزاد گذاشتـن معاشـرت بیـن دختر و پسـر و گستـرش روزافزون آن یا به قـول معروف آزادى بـى بند و بارى و هرج و مرج جنسـى و اخلاقـى که عواقب جـدى و خطرناک در ابعاد گوناگـون براى آینده نـوجوانان و جـوانان و نیز جامعه در بر دارد, نیست. بلکه تـوجه دادن به برخـى آثار منفى فشارها و کنترلهاى بیـش از حد و نسنجیـده, و بسان متهم و گناهکار و خـداى ناکرده فردى فاسـد با نـوجوان و جـوان برخـورد کردن است که نه تنها شیوه اى ناکارآمد, بلکه داراى عواقب تلخ بسیارى در تربیت نوجوانان و جـوانان براى آینده اى روشن و سالم است.
اصـول سیاست فرهنگى جمهورى اسلامى ایران, ((مخفى شدن فساد عقیده و اخلاق)) و نیز گـرایـش به راه حلهاى شتـابزده و خشــونتآمیز در مـورد مشکلات اجتماعى و معضلاتى که نیازمند تحقیق و تدبیر است.)) و همچنیـن ((عدم تـوجه به نقـش عوامل و مسایل اجتماعى, سیاسـى, اقتصادى و محیطـى در اصلاح جـامعه و اکتفا کـردن به وعظ و نصیحت در هدایت و تربیت دینـى و اجتماعى و ((نهى از منکر با تـوسل به منکرات دیگر))(3) را از منهیات در سیاست فرهنگـى ذکر کرده است.
و به ایـن ترتیب, گو اینکه در جامعه ما هر کس کارى مى کند دیگرى آن را به اصطلاح رشته مى کند و بسیارى از امـور فرهنگى و اجتماعى متـولیـان متعددى دارد, در حـالـى که هیچ متـولـى ندارد.
بنا به گفته تمام دختـر و پسـرهایـى که با آنها در بـاره مسایل جـوانـان, از جمله رابطه میان دو جنـس گفتگـو کـردیـم, بگیـر و ببنـدها, ضـرب و شتـم و رفتـارهاى تنـدى که در جـامعه به منظور ممانعت از معاشـرت آزادانه دختـران و پسـران, روابط پنهان و یا به قـولـى فساد و فحشإ, مخفیانه ایجـاد و یا گستـرش داده است. افزون بر ایـن در مواردى فساد اخلاقى حتى به طـور علنى نیز قابل مشاهـده است. بـرخـى از جـوانان 18 ـ 17 ساله از روابط پنهانـى دختـران نـوجـوان کـم سـن و سال با پسرها در محافل خصـوصـى صحبت مى کردند.
به طور کلـى در طـول صحبت و گفتگـو با پسـران و دختـران مسإله بلوغ زودرس در سنین نوجوانى و سنیـن اولیه جوانى (اگر جوانى را 18 سال به بالا در نظر بگیـریـم) تـوجه ما را به خـود جلب کـرد.
اما در این میان یکـى از مهمتـریـن مسایلـى که مـى توانـد تـوجه منتقـدان فرهنگـى و اجتماعى را بـرانگیزد, استفاده از شیـوه هاى خشـونتآمیز در مسایل مـربـوط به ارتبـاط میان دو جنـس مخالف در جامعه است. پسران و دخترانى که در حال صحبت, گفتگـو, قدم زدن و یا احتمالا در مـواردى دیگر دستگیر شده و به مراکز مربـوطه برده مـى شـونـد, خصـوصیات فکرى, فرهنگـى و رفتارى کسانـى که آنها را دستگیر مى کنند و شیوه هاى برخورد با ایـن نوجوانان و جوانان, که نگارنده این سطـور خـود از ابتدا تا انتهاى ایـن امر یک بار به طـور کاملا طبیعى مشاهـده کرده و مـورد تإمل قـرار داده ام و به دادگاه بردن آنها, و در مواردى شلاق و کتک زدن آنها با تـوجه به سیاست فرهنگـى یاد شـده در اصـول سیاست فـرهنگـى جمهورى اسلامـى ایـران, مصـوب شـوراى عالـى انقلاب فـرهنگـى, و با تـوجه به نظر کارشناسانه, روانشناسان, جامعه شناسان و متخصصان تعلیـم و تربیت به طـور جدى قابل تإمل و رسیدگى است. یکى از نکات مـورد تإمل این است که ایـن شیوه ها و برخـوردها نسل جـوان را گرفتار مشکلات شخصیتى کرده و روابط پنهان خطرناک و فساد مخفیانه ایجاد نمـوده است. بایـد خاطر نشان کرد که سخـن بـر سر گسترش روابط و معاشرت آزادانه و خلاف شرع دختر و پسر که موجب لطمات روحى, بى تـوجهى به درس و علم و یا موجب فساد براى آنها شود نیست, بلکه سخـن بر سر ایـن است که بحران بلوغ و غریزه جنسى را فقط با بگیر و به بند, دادگـاه و شلاق و کتک و تنها بـا نصیحت و دعا و یـا ذکـر مـرگ و قیامت و اجبارى نمـودن فرایض دینى نمى تـوان به مسیر صحیح هدایت کرد.
جوانى مى گفت: جامعه ایـن همه فشار و سختگیرى را بدون هیچ تدبیر و سیاست اندیشیده اى در مورد نوجوانان و جـوانان به کار مى گیرد.
تازه این جـوان اگر تمام ایـن گـونه فشارها را پشت سر بگذارد و دست از پا خطا نکند و یا نیروى جـوانیـش را صرف تحصیل و آمـوزش دیدن بکند بعد که تحصیلـش تمام شـد, مشکلات اشتغال یک طرف و بعد هـم امکانات مالـى ضعیف اجازه ازدواج به او نمى دهد. آیا به نظر شما این حالت محکومیت نیست.
با وجود ایـن فشارها و بگیر و به بندها و ضرب و شتـم ها در مورد روابط بیـن دو جنـس مخالف باز هـم مشاهده مى کنیـم که طرح توسعه عفاف که اخیرا مطرح شد بـدون اینکه مصادیق مروجان و عاملان منکر را بـرشمـرد و معلـوم کنـد, منظورش از ایـن مـروجان و عاملان چه کسانى است, و آیا با مسایل ناشـى از بحران بلـوغ و غریزه جنسـى نوجـوانان و جـوانان و یا نـوع حجاب دختـران و یا نـوع لباس یا آرایـش مـوى پسران و... نیز باید با قانون و دادگاه و امثال آن برخورد شود؟
اینها همه در حالـى است که جامعه ما در ایـن خصـوص به تـدابیر, سیاستها و روشهاى معقـول نیـاز مبـرم دارد. و مـى بـایست بـا به کارگیرى کارشناسان دلسوز روان شناس, جامعه شناس و متخصصان تعلیـم و تربیت به تـربیت جنسـى نـوجوانان و جـوانان و آمـوزش آنها در زمینه رابطه و برخـورد معقـول و مبتنى بر حفظ حرمت حدود الهى و احتـرام متقابل در چارچـوب رعایت هنجـارهاى اجتماعى در محیطهاى مختلف منزل, دانشگـاه, محیط کـار و کـوچه و خیـابــان و... همت گماشت و نیز نیازهاى او را در مقاطع گوناگون تإمیـن نمود. مرد میانسالـى که گفتگـوى جـوانان و ما را در پارک ساعى مى شنید, به میان سخن آمد و گفت:
همیـن جـوان که مى گوید, معاشرت آزادانه دختر و پسر ایراد ندارد و مـن نیاز دارم به ایـن گـونه معاشـرت! اگـر تحت تـربیت درست, نیازهاى تحصیلـى, ورزشـى, فـوق برنامه و مـوارد سرگرم کننـده اش فـراهـم باشد تا مشغول باشـد و در لابه لاى ایـن مسایل اقتصادى او نیز بعد از فارغ التحصیلـى از دبیرستان یا دانشگاه مـرتفع شـود; مسکـن, خوراک, پـوشاک و زندگى روزمره او تحت یک برنامه صحیح حل شود, دیگر نمى گوید, مشکل مـن دختر است. همیـن جوان در دانشگاه, در کتابخانه, در محیط کار با جنـس مخالف بـرخـورد مـى کنـد, درس مى خـواند و کار مـى کند منتهى با یک تربیت درست. فردا هـم با یک شیـوه سالـم و طبق عرف ممکـن است بـا همکلاسـى یا همکار خـود... ازدواج کند.
او مى افزاید: مـن اهرم فشار براى جـوانها را رد مـى کنـم. اینکه بخـواهیم جـوان را تحت فشار و خشونت قرار دهیـم. بهتریـن شیوه, تـربیت درست و صحبت کـردن و حتـى اجازه دادن به جـوانها است که بیاینـد مسایلشان را مطـرح کننـد. مثل اینکه الان شما آمـدیـد و صحبت مى کنید.
او ادامه مـى دهـد: وقتـى جـوان تربیت شده باشـد خودش براى خـود مرزبندى مـى کنـد که تا چه حـدودى مـن مجاز هستـم با جنـس مخالف ارتباط برقرار کنـم. و دختر هـم اجازه نمى دهد به جنس مخالفش که خارج از ایـن مرزبندى با او برخـورد شود. اما اگر تربیت در کار نباشد و نوجوان و جوان مشکل داشته باشد, همان طور که ایـن جوان گفت: اگر در پارک به او اجازه ندهنـد که با دخترى آزادانه قـدم بزنـد, مـى رود در یک محیط دربسته ایـن کـار را مـى کند.
به زعم ما حتـى در مـواردى نیز که دختـر و پسـرى به علت داشتـن روابط پنهانـى دچار مشکل و آسیب جدى یا نسبتا جدى مـى شـود, اگر بنا بر سالم سازى آنها و تشکیل خانـواده اى سالـم و متعادل باشـد استفـاده از راههاى خشـونتآمیز یا کـارسـاز نیست و یا در صـورت نیاز بایـد بـا تشخیص کـارشناسـان دانا و متخصصـان روان شنـاس و جـامعه شناس و بـا تـإمل و به مقـدار لازم صـورت گیـرد. در واقع استفاده از قانون و یا اعمال مجازات باید تنها در مـواقع شرارت که جامعه مـورد تهدید قرار مـى گیرد مـدنظر باشـد. روشـن است که حدود الهى باید جارى گردد و در صـورت اثبات شرعى جرم به راحتـى نمى تـوان از حدود الهى و احکام اسلامى گذشت, ولى آیا رعایت حدود الهى بـراى تضمیـن سلامت جـامعه نیست آیا صـرف ضـربـات شلاق سلامت خانواده را که بر سلامت جامعه تإثیر مى گذارد, تإمیـن کرده است بـراى سامان دادن مشکلات جـوانان از جمله مسـایل غریزه جنسـى در آنها و مشکلاتى که ممکـن است در ایـن زمینه براى آنها پیـش آید, باید اولا شخصیت نوجـوان به موقع در عملکرد هماهنگ نهاد خانواده و دیگر نهادهاى آمـوزشـى اصلاح شـود و اشتغالهاى سالـم تحصیلـى, علمـى, ورزشـى و فـوق برنامه بـراى آنها آماده باشـد, و از طرف دیگر در مـواردى که آنها دچار مشکلاتى مى شـوند حتما با تـوجه به نـوع آن مشکل با بهره گیـرى لازم از کارشناسان و متخصصان امـر به رفع آن اقدام نمود. بررسـى و اقدام در مـورد جزئیات ایـن گـونه مسـایل بـایـد بـا تفحص, تحقیق و بحثهاى جـدى روانشنـاســانه و جامعه شناسانه صـورت گیـرد و نه فقط بـا وسایل و ابزارهاى زور و اجبـار و یـا دعا و نصیحت و پنـد و اندرز دادن.
مسإله دیگـر, اینکه آیا بـرخـى از خانـواده ها به مسایل اخلاقـى جوانانشان پایبند نیستند؟
براى افرادى که با روح و جو خانـواده ایرانـى آشنا هستند جـواب این سوال مشخص است.
به غیـر از تعداد بسیـار کمـى از خـانـواده هـا که خـود دچـــار بى مبالاتیها و احتمالا برخى از ایـن تعداد بسیار کم, گرفتار فساد اخلاقى هستند و براى فرزندانشان نیز بـى مبالاتـى را منع نمى کنند, اکثر خانواده هاى ایرانى دست کـم در خصوص خانواده و اقوام نزدیک خـود پایبند به اخلاق هستند. بنابرایـن چرا کنترل و هدایت اخلاقى و رفتـارى نـوجـوانان و جـوانان در حال حـاضـر در مـوارد قـابل ملاحظه اى در خانواده و جامعه یکسان عمل نمى کند؟ آیا ایـن سـوال, جـوابها سیاسـى دارد. براى مثال, آیا عده اى به علت مخالف بـودن با مسایل سیاسـى جامعه از کنتـرل و هـدایت اخلاقـى نـوجـوانان و جوانان خود سرباز مى زنند؟ و بدیـن ترتیب هم خود و خانواده خویش و هـم جامعه را دچار معضل مى کنند؟ یا اینکه با سیاستهاى فرهنگى جامعه (البته اگر به طـور مشخص در تمام مـوارد چنیـن سیاستهایى وجـود داشته باشد یا به آنها عمل شـود...) مخالف هستند و یا در مـورد ایـن سیاستها خـود نظر دارند؟ و یا با شیوه هاى اجرایى آن مخالف انـد؟ چـرا در بـرقرارى ارتباط نزدیک با خانـواده ها و رفع موانع موجود, ناتـوانى وجـود دارد و یا اینکه چرا خانواده ها به چنیـن مشارکت تربیتـى تـن نمـى دهند. در هر حال باید تـوجه داشت تربیت نـوجوانان و جـوانان داراى شخصیت روانى و اجتماعى سالـم, وظیفه اى فراتر از خـودبینى ها, عنادها و تنگ نظرىهاى عقیـم کننده است که بر دوش نهاد خانـواده, نهادهاى آمـوزشـى و نظام اجتماعى قرار دارد, که نه تنها آینده نـوجوان و جـوان را بلکه آینده یک ملت را رقـم مـى زنـد. و تلاش براى رفع مـوانع مذکـور از قـدمهاى ضـرورى بـراى انتقال باورداشتهاى جمعى اى است که شخصیت اخلاقـى و اجتماعى نوجوانان و جـوانان را به گـونه اى شکل دهند که آنها از الگـوهاى متعارف اجتماعى فـراتـر نـرفته و اعمال قـدرت تنها به هنگام شرارتهاى تهدید کننـده جامعه, آن هـم با تشخیص کارشناسان دانا و آشنا به امور صورت گیرد.
بـررسى تربیت جنسـى و اخلاقـى نـوجوانان و جـوانان از سـوى نهاد خانواده
در خصـوص نقـش نهاد خانـواده و تربیت جنسى یعنى جنبه مهم رفتار انسانى, ((آ.س. ماکارنکـو)) خاطر نشان مى سازد که ((تربیت جنسـى صحیح نیز مانند هر یک از خصوصیات انسانى در صـورتـى به مـوفقیت نزدیک مى شـود که اساس خانـواده بر پایه صحیحـى استـوار بـوده و کـودک زیـر نظر پـدر و مادرى دلسـوز بزرگ شـده باشـد.)) او بعد مى گوید:
((در مسایل تربیت جنسى طرق خاصـى که مختص پـرورش و تربیت جنسـى باشد تعییـن نشده و وجـود ندارد. بلکه صورت کلى کار تربیتى روى هـم رفته تصـویـرى از تـربیت جنسـى است.))
((محیط خانـواده و شکل پذیـرى صحیح شخصیت را معیـن مـى سازد و از جمله زمینه جنسـى آن را مشخص مى کند, براى تربیت اخلاقـى کـودکان باید پدر و مادر نمـونه نفـوذ و شخصیت باشنـد)).(4) اگر پـدر و مادر و یا دیگر اطرافیان کودک در گفتار و رفتار بى نزاکت و خشـن باشند و سخنان ناشایست بر زبان آورند, کودک ابتدا ناخـودآگاه و بـى اختیار ایـن رویه را به کار مـى برد و سپـس به تدریج گفتار و کردار او بر همیـن منـوال شکل گرفته و گستاخ مى شـود. براى مثال از یک دختر نوجـوان که به طـور دایـم زندگى سبکسرانه و بى بند و بار مادرش را پیـش رو دارد, نمى توان انتظار اخلاقى بودن را داشت و یا پـدرى که اوقات فـراغت خـود را در میهمانیهاى نامناسب, با خـوش گذرانى سپرى مـى کند, شرایط لازم را براى تربیت اخلاقـى پسر و دختر خود ندارد.
بنابراین ((اعتبار شخصـى, مـوازیـن اخلاقـى پـدر و مادر, زندگـى کـودکان را در طـول حیات رهبرى مى کند. چنیـن اعتبارى وقتى بروز مـى کنـد که پـدر و مادر دور از رذالت و وقاحت و فسـاد اخلاقـى و دروغگـویـى باشنـد.))(5) اگر چه نصایح بموقع و مـودبانه پـدر و مادر از ارزشمنـدتـریـن چیزهایـى است که نـوجـوان به آن احتیاج دارد, اما بایـد دانست از آنجا که نـوجـوانان به شنیـدن پنـد و اندرز چندان راغب نیستنـد, راهنماییهاى مستقیـم در آنها چنـدان موثر نخواهد بود.
پدر و مادر باید بمـوقع در جهان تإثرات باطنى و درونى کـودکان ونـوجـوانان خـود وارد شـده, و از تشکیل عادات نـابجـا در آنها جلـوگیرى کنند و حـواس نوجـوان را به امـورى چـون ورزش, اطلاعات علمـى, کارهاى هنرى مانند نقاشـى, مطالعه کتاب, خـواندن داستان و... و کـارهـا و فعالیتهاى اجتمـاعى, تشکیل اجتمـاعات و اداره آنها متمرکز سازنـد و آنها را به گردش, مسافرت, دیـدن نمایشگاه و موزه ها ببرند.
همچنیـن نـوجـوانان به دنبال کسب اطلاعات اخلاقى و آگاهى نسبت به مسایل بلوغ جنسى خویش هستند, که در صورت عدم کسب ایـن اطلاعات و آگاهیها از پـدر و مادر یا مربیان و کانالهاى سالـم, بیـم ایـن مى رود که آنها ایـن اطلاعات را از اشخاص یا دوستان ناباب دریافت کنند که در ایـن صورت, امکان اینکه, آنها گرفتار احساسات آلوده و رکیک شوند, کم نیست.
در جـامعه ما میزان آگاهیها و حساسیتهاى بـرخـى از خـانـواده ها نسبت به تربیت فرزندانشان کافى نیست. از ایـن رو آموزش پدران و مادران از طـریق رسـانه ها ماننـد صـدا و سیما و مطبـوعات و نیز تشکیل مـراکز مشاوره و حتـى تشکیل نشستها و همایشهایـى از طـرف نهادهاى آموزشـى براى آمـوزش پـدران و مادران جهت تإمیـن محیط اخلاقى سالـم و رشد شخصیت کـودک در خانواده ضرورى به نظر مى رسد. چنیـن آموزشهایى تنها در تعداد اندکـى از مراکز آمـوزشـى صـورت مى گیرد.
مشکلات و روزمرگـى هاى موجـود در دستگاههاى آمـوزشـى از سـویى, و مشکلات اقتصادى گـریبـانگیـر خانـواده ها از سـوى دیگـر, از دلایل انجام نگرفتـن چنیـن آموزشهایى هستند. صدا و سیما نیز اگرچه در برخى موارد اقدام به تهیه ایـن گـونه برنامه ها کرده است اما از آنجا که ایـن مرکز فرهنگى, اجتماعى تا اندازه اى دچار روزمرگى و گرفتار فقـدان برنامه ریزى جامع و از پیـش طراحـى شـده و راهبرد درازمدت و نیز ناهماهنگى هاى فرهنگـى بـوده و در چارچـوب بسته و خشک عمل مـى کنـد و به طـور دایـم مـردم را مـورد خطـاب پنــد و اندرزهاى مستقیـم و مقاومت روانى آنها را برانگیخته, در مجمـوع همه تـوقعات را بـرآورده نکـرده و تـا سطح مطلـوب فـاصله زیادى دارد. البته منظور از آمـوزش پدران و مادران به معنى ایـن نیست که آنها را جاهل بپنداریم و دایما بخـواهیـم به آنها مطالبى را بقبولانیم و یا القإ و تلقین نماییـم. و نیز ایـن نیست که براى تمام سـوالات زنده و قابل بحث و در عیـن حال پیچیده که مربیان و والدیـن همه روزه با آن روبه رو هستند بتـوان پاسخى دقیق و قاطع بیان کرد بلکه منظور آشنا ساختـن و مجهز نمـودن پـدر و مادر با مسایل و ایده هاى روانى و تربیتـى و اصـول زندگى اجتماعى است, و نیز تلاش بـراى یـافتـن بهتـریـن پـاسخها و به تبع آن بهتـریــن برخـوردها در مـواجهه با سـوالات و مسایلى کلى و روزمره روانى و تربیتى است. و نیز آشنا ساختـن پدر و مادر با نکاتى که پایه هاى روانى, شخصیتى و اساس اخلاقى خانـواده را تإمیـن مى کند, اصـولى مانند: رابطه صحیح پدر و مادر با یکدیگر, که در ایـن رابطه پدر و مادر با دوستـى, محبت و احترام متقابل نسبت به یکـدیگر, براى کـودکان خـود الگـوسازى مـى کننـد. و یا تلاش پـدر و مادر در کسب دانـش, اطلاعات جـدیـد, اظهار وجـود در اجتمـاع و انجــام وظایف اجتمـاعى و نیز کـار و تلاش شـرافتمندانه.
مسإله دیگـرى که در بـاره بـرخـى از خـانـواده هاى ایـرانـى که تعدادشان نیز کـم نیست مـى تـوان گفت, ایـن است که خـانـواده هاى زیادى در عیـن حال که در جامعه و یا دست کم در محیط خانواده خود و خویشاوندان خصوصا خـویشان نزدیکشان به اخلاق پایبند هستند, در قلمـرو تفـریح دچار نـوعى ابتذال مـى بـاشنـد. بـراى مثال, پـدر خانواده که در مورد همسرش و فرزندان و نیز اقوامـش خصوصا اقوام درجه یک مانند خـواهر و مادر و همسر و دختر و... به اخلاق معتقد است, خـودش در گذران اوقات فراغت, مهمانـى رفتنها و تفریح, پاى از چـارچـوب اخلاقـى بیـرون مـى گذارد. و یا پـدر و مـادرى که از فرزندشان مى خواهند که درس خـوان و اخلاقـى باشند, با آوردن برخـى فیلمهاى ویـدئویـى به خانه و تماشاى آنها ایـن تناسب را به هـم مـى زننـد. بـدین ترتیب ایـن دوگانگى منجر به ایجاد دوگانگـى در پایه هاى شخصیتـى و اساس اخلاقـى اعضإ خانـواده گشته و تظاهـرات رفتارى متفاوتـى را بروز مـى دهـد. ایـن مسإله به منظور بررسـى شیوه هاى وصول به تناسب و همسویى محتـوایى بیـن مسایل جدى زندگى فردى و اجتماعى و مـوارد سرگرم کننده و تفریح جاى بحث, تحقیق و ارزیابى دارد.
در ایـن میان خانـواده هایى داراى تظاهرات رفتارى مخالف با اخلاق و معنـویات نیز هستنـد که ایـن تظاهـرات رفتارى را یا در مقابل جـوانان خـود بروز مـى دهند و یا خطرناکتر اینکه پاى آنها را به معرکه مى کشند. ایـن خانـواده ها بیشتر متعلق به دو قشر فقیرتر و ثـروتمندتـر جامعه هستنـد. که در طبقه فقیر, وضعیت فساد اخلاق و یا آثار و آسیبهاى ناشى از آن به طور کلى به دلیل تـوإم بـودن فقر مادى و فرهنگى, بدتر است. در ایـن وضعیت نمى تـوان نوجوان و یا جوانى را که متعلق به چنیـن خانواده اى بـوده و احتمالا مرتکب تظاهرات رفتارى غیر اخلاقـى شـده است, تنها با کنترل و اجبارهاى اجتماعى و بـردن به مراکز امر به معروف و نهى از منکر و دادگاه و امثال آن اصلاح نمـود. در ایـن مـوارد بـایـد به نقـش نهادهاى آمـوزشـى و بـرنامه هاى کـوتاه مدت و درازمـدت فرهنگـى و اقتصادى حکـومت تـوجه نمـود. و در مسایل کلى و جزئى از کارشناسان مختلف استفاده نمـوده با برنامه ریزى و حساب شـده به طـورى که کمتریـن نتـایج منفـى به بـار آیـد, عمل نمـود.

پى نوشت :
1ـ مطهرى, مـرتضـى, مشکل اساسـى سـازمان روحـانیت (ده گفتـار), انتشـارات صـدرا, چـاپ دوازدهـم, زمستان 1375, ص278.
2ـ اصول سیاست فرهنگـى جمهورى اسلامى ایران (مصـوب شـوراى عالـى انقلاب فرهنگـى), ناشـر دفتـر طـرح و بـرنامه ریزى وزارت فرهنگ و ارشـاد اسلامـى, چـاپ اول, زمستـان 1371, ص8 ــ 7.
3ـ همان.
4ـ کوچتکف, و.د و لاپیک.م, (روانشناسان بزرگ شـوروى), روانشناسى و تـربیت جنسـى کـودکـان و نـوجـوانان, ص49.
5ـ همان, ص57.