امـروزه یکـى از شاخصهاى پیشـرفت هـر جـامعه اى وضعیت اقتصادى, اجتماعى, فرهنگـى و نـوع نگرش آن جامعه به زنان دانسته مى شـود. زنان نیمى از جهانند اما تنها صاحب 110 منابع مالـى مـى باشنـد. زنان بیشتـر از مـردان کـار مـى کننـد امـا در بسیارى از جـوامع کارشان با تحقیر روبه رو است به طـورى که نیـرویـى غیـر مـولـد, سربار و وابسته تلقـى مـى شـوند. بسیارى از زنان بلاشک و در واقع سه نـوبت در شبانه روز کار مى کنند اما در قبال ایـن همه کار سخت و طاقت فـرسـا از مـراقبتهاى بهداشتـى کمتـر, غذاى کمتـر, سـواد پاییـن تر, مزد کمتر و حقـوق کمتـرى بـرخـوردارند. مثلا در هنـد, پاکستان و بنگلادش, سالانه یک میلیـون دختربچه به علت عدم مراقبت کافـى و صرفا به دلیل دختر بـودن جان خـود را از دست مـى دهنـد.
سازمان بهداشت جهانى تخمیـن زده است که زنان به طـور متـوسط دو برابـر ساعت کار مـردان در شبانه روز کار مـى کننـد. در کشـورهاى توسعه نیافته به طـور متـوسط زنان, 12 تا 18 ساعت و مردان, 8 تا 12 ساعت در روز کار مى کنند.
بـر اساس تحقیقات سازمان ملل به جز سه کشـور ایتالیا, کانادا و آمریکا زنان در همه کشـورها نسبت به مردان ساعات بیشترى در روز کار مـى کنند. با وجـود ایـن در جامعه جهانـى تنها کارى به حساب مـىآیـد که مستقیما منجر به کسب درآمـد شـود. به همیـن دلیل در آمارهاى دولتـى اکثریت زنان بیکار تلقـى مى شـوند و درصد ناچیزى از زنان کارگـر و کارمنـد جزء نیـروهاى مـولـد و شاغل به حسـاب مىآیند.
در ایران بـر اساس آمار سال 1370 از کل 18658000 (جمعیت 10 سال به بالاى زنها) تنها 1231000 نفر شاغل قلمداد شـده اند یعنـى فقط 5 / 6 درصـد زنان ایران شاغل هستند. در هند در طـى یک آمارگیرى و با همین دید (کسب درآمد مستقیـم), ایـن نتیجه حاصل آمده است که تنها 34 درصد زنان هندى در مقایسه با 63 درصد مردان ایـن کشـور جزو نیروى کار فعال جامعه هستند. حال آنکه چنانچه انجام خـدمات و تـولیدات خانگى و تإمیـن نیازهاى خانواده را نیز جزء کارهاى مـولـد در نظر بگیریـم (صرف نظر از اینکه مستقیما منجـر به کسب درآمد شده باشد) به نتایج کاملا متفاوتـى در ارتباط با ارزیابـى از کار زنان مـى رسیـم و ارزش واقعى کار ایـن قشر محروم جـوامع, روشـن خـواهد شـد. به ایـن ترتیب که در قیاس با کار و تـولیدات خانگى ایـن نتیجه حاصل خـواهد شد که 75% زنان هند در مقایسه با 64% مـردان هندى به کار اشتغال دارنـد و آمار 34 درصـدى نیـروى کـار زنـان به 75 درصـد ارتقـا خـواهـد یـافت.
در بررسى دیگرى که از روستاهاى کشـور نپال به عمل آمده و در آن نیز معیار درآمـد زنان در نظر بـوده است, معلـوم شـده صـرفا 20 درصد زنان به کار مـولد اشتغال دارند. حال آنکه زمانى که وقتـى معیار را تـولیدات خانگى قرار دادند, سهم زنان از نیروى کار به 53 درصـد رسید و در مطالعه مشابهى در کشـور فیلیپین ایـن اختلاف محاسبه به 2 برابر رسید.
در کشـورهاى در حال تـوسعه, عمده فعالیت زنان به منظور تإمیـن نیازهاى مصرفى خانواده صورت مى گیرد. فعالیتهایى مانند تـولید و جمعآورى غذا, چوب و بـوته (براى سوخت), علوفه براى دام, بافتـن گلیـم, فـرش, لباس, مـواظبت از دامها, تهیه لبنیات, پختـن نان, مواظبت از بچه ها و افراد سالخـورده, آشپزى, نظافت خانه و غیره. هرچه خانـواده فقیرتر باشـد, فعالیت زنان در ایـن زمینه, یعنـى تإمیـن نیازهایـى که پـول خریـد آن را ندارنـد مهمتر و بیشتـر مى شود.
تمـام فعالیتهاى ذکـر شـده, نه به منظور فـروش در بـازار و کسب درآمـد و پـول در آوردن بلکه جهت تـإمیـن نیاز خانـواده انجام مى پذیرد اما ایـن گونه تلاشهاى طاقت فرسا ضامـن حق و حقـوقى براى زنان محسـوب نشـده; بلکه همـان طـورى که ذکـر شـد در بسیارى از جوامع فعالیتى که به طور مستقیـم منجر به کسب درآمد نشود شدیدا خوار شمرده مى شود.
طبیعت نامرئى کار زنان منجـر به ایـن دیـد اجتماعى شـده است که زنان نه تنها نیروى مـولد محسـوب نشده, بلکه صرفا عنصرى وابسته و سربار هستند و با ایـن طرز تفکر, زنان در بسیارى از جوامع از طریق قـوانیـن, سنتها و تمایلات فرهنگـى نابهنجار مـورد تبعیض و ستم واقع مى گردند.
از سـویى دیگر, اینک به اثبات رسیده مردها قسمتى از درآمد خـود را صرف خـوشگذرانیهاى شخصى نظیر سیگار, مشروب, مواد مخدر, قمار و میهمانیهاى بزرگ دوستـانه و شخصـى مـى نمـاینـد که میزان ایـن هزینه کرد نـوع خـوشگذرانـى در کشـورهاى مختلف بسته به فرهنگ و سنتهاى آن جـوامع متفـاوت و شکلـى خـاص دارد.
بـدیـن ترتیب در واقع قسمتـى از درآمـد مرد که نانآور خانه است صرف بهبـود وضعیت خانه و خانواده خود نشده و به هدر مى رود. حال آنکه زنها با احساس مسـوولیت بیشترى که نسبت به خانه و خانواده و فـرزنـدان خـود دارنـد; مـى تـوانـد ایـن قضیه صـادق نبـاشـد. بهبود وضعیت زنان باید شامل اصلاح قوانیـن و بهبود موقعیت حقوقى آنان و مهیا سـاختـن امکانات بـاشـد. ایـن امکانات شامل بهبـود خـدمات اجتماعى (نظیر دایر کـردن مهدکـودک در تمام محلهاى کار, بهبود وضعیت آموزش و پرورش و بهبـود خدمات بهداشتى و درمانى به نحـوى که بار آن کمتر بر دوش پدرها و مادرها باشد به صـورتى که به مادر شاغل فشـار مضـاعف وارد نشـود), همچنیـن فـراهـم آوردن آنچنان امکـانات اشتغالـى که متنـاسب بـا وضعیت جـامعه, سنـن و فرهنگ آن باشد.
به لحاظ بسیارى از مسایل, توجه به ایـن نیمه فراموش شده اجتماع از هـر نظر به نفع رشـد و تـوسعه جوامع و بخصـوص جـوامع در حال تـوسعه مـى باشد. یک فایده کمتر شناخته شـده آن اهمیت مـوضـوع در کنترل رشد جمعیت خواهد بود.
یک نظریه معتقد است زنانى که قوانیـن و سنتها و فرهنگ جامعه بر ضد او عمل مى کنند, زنى که در بسیارى از موارد شویـش نه یک دوست و همـراه که یک حاکـم مستبـد است و... چنیـن زنـى مسلما پناه و امنیت را در وجـود فرزندان خود خـواهد جست. بخصوص که اگر در آن جامعه مادر شـدن و داشتـن فرزنـد, تنها ارزش وجـودى زن به شمار آورده شـود و یا زن نازا مطـرود بـاشـد. بنابـرایـن, تنها ارزش وجـودى زنان در آوردن فرزند (آن هـم هر چه بیشتر, بهتر) خـواهد بود تا بدیـن گونه موقعیت او در جامعه و خانواده بهبود یافته و تثبیت شود.
مثال گـویاى ایـن مسإله, کشـور هنـدوستان مـى باشـد که به دلیل شـرایط فـوق العاده تبعیضآمیز زنان در ایـن کشـور, نتـوانسته در کنتـرل جمعیت خـود موفق عمل نمایـد و به تـدریج از مـوقعیت دوم جمعیتـى جهان پـس از چیـن, به مـــوقعیت اول از نظر جمعیت صعود مى یابد.
در جامعه ما که منطبق با ارزشهاى اسلامى, خانـواده, جایگاه رفیع و منزلتى پرارزش دارد و سنـن خانوادگى از اولویتهاى خاص و تامه برخـوردارند; ضرورى است براى اشتغال بانـوان راههایـى اندیشیده شـود که کمتـریـن لطمه به زنـدگـى خـانـوادگـى وارد آید.
امروزه در کشـورهاى پیشرفته صنعتى به علت کامپیوترى شدن رشته ها و اهمیت شغلهاى اطلاعاتـى, بسیارى از کارها را مـى تـوان در خانه انجام داد و بسیارى از شـرکتهاى این کشـورها به ایـن نتیجه دست یافته اند که ایـن اهمیت ندارد کار در کجا انجام مى شود بلکه مهم این است که کارمنـد, کارش را به نحـو احسـن انجام دهـد. بـدیـن ترتیب بسیارى از کارمندان به جاى حضـور در اداره و یا کارخانه, کار خـود را در منزل انجام داده و حقوق دریافت مى کنند. علاوه بر ایـن, ساعات کار نیز مطابق با ضـرورتها و نیاز کارمنـدان بسیار انعطاف پذیـر بـوده, مثلا ساعات کار شناور در بسیارى از ادارات و موسسات براى کارکنان به کار گرفته مى شـود. کارکنان با تـوجه به نـوع شغل, وضعیت زندگـى و محل کار مى تـوانند ساعات کار خـود را انتخاب کنند; مثلا به جاى 8 صبح مـى تـوانند از 4 تا 11 بعدازظهر کار کنند.
با رو به افزایش گذاشتـن مشاغل اطلاعات و توسعه تسهیلات ارتباطى, عده افرادى که کار خـود را در خانه و یا مراکز محلـى کار انجام مى دهند روز به روز افزایـش مـى یابـد. با تـوجه به ایـن رونـد و تإکید بر اهمیت حضور هر چه بیشتر زنان در خانه, ایـن مى تـواند راه حلـى مناسب تلقـى شـود تـا به جاى کشانـدن زنان به ادارات و کارخانجات دور از محل خانه و بـا ساعات کار ثابت و طـولانـى, از دور شدن زن از خانه و کاشانه اش در ساعات طـولانى جلوگیرى به عمل آیـد. مـوردى که بیشتـر با فـرهنگ و سنـن مـا منطبق مـى بـاشـد.
به نظر مـى رسـد تشکیل تعاونیهاى خاص زنان با تـوجه به ساختار و انعطاف پذیـرى فـراوان تعاونـى در تطبیق بـا شـرایط مختلف, پاسخ مناسبـى جهت پیشنهاد ذکرشده باشد. تشکیل تعاونیهاى خاص زنان با سازمانـدهـى اصـولـى و به دور از قـوانیـن دست و پـا گیـر رایج مى تـواند گام بسیار مـوثرى در بالا بردن اشتغال زنان و در نتیجه بهبـود وضعیت آنـان در جـامعه بـاشـد.
به عنـوان مثال ایـن تعاونیها مـى تواننـد با تـوجه به محبـوبیت روزافزون محصـولات خانگى (به علت عدم استفاده از مـواد شیمیایى) نظیـر شیـرینـى, سبزى, رب, تـرشیجـات و همچنیـن کـارهاى دستـى, بافندگى, خیاطى و غیره, زنان را آموزش داده و سپـس براى تولید, سازماندهـى کرده و براى کالاهایشان بازاریابـى نمایند تا هـم از انـرژى زنان استفـاده بهینه شـود و هـم اینکه به لحـاظ مـوقعیت مکـانـى و خـروج زنـان از خـانه, جـامعه کمتـر دچـار خســران و آسیب پذیرى شود.
منبع:
بهار, فرزانه ـ ((نقـش تعاون در بهبود موقعیت زنان جامعه ما)), مجمـوعه مقـالات و عملکـــرد تعاون زن اشتغال وزارت تعاون, بهار 1375.