داناییهاى مشارکتى زنان در فرآیند توسعه روستایى

نویسنده


 

تواناییهاى مشارکتى زنان در فرآیند توسعه روستایى
رفیع افتخار

 

 

یک نظریه که مبـتـنى بـر نوعى ارزیابـى از پـروژه هاى تـوسـعه روستایى در کشورهاى رو به توسعه مى باشد; حاکى است که بیشتر این فعالیتها با موفقیت روبه رو نبوده اند.
این نظریه بـا طرح سـوال ((اشتـبـاه در کجـا رخ داده اسـت؟)) نارسایى اساسى پروژه هاى تـوسعه روستـایى رایج را در عدم مشارکت زنان روستایى در بـرنامه ریزى تـوسعه اى مى دانند و تـإکید دارند اکثریت وسیعى از زنان روستـایى فاقد تـشکیلاتـى و سازمانى بـراى بـیان خواسته هایشان بـوده; آنان فاقد آگاهى بـراى دستیابـى بـه امکانات و دسترسى بیشتر بـه منابـع و بـازار و غیره هستند و در نهایت این نظریه نتیجه گیرى مى نماید تنها از طریق مشارکت کامل و فعال زنان روستایى, توسعه روستایى مفهوم واقعى خود را مى یابـد.
امروزه از نقش و اهمیت مشـارکتـهاى مردمى در عرصه هاى مخـتـلف توسعه اى کمتر کسى است که دیدگاهى منفى داشتـه بـاشد اما از طرف دیگر نوع برخورد و نگرشها نسبت به چگونگى مشارکت متفاوت و گاهى متضاد است.
درREPORT_1993 HUMAN DEVELOPMENT مشـارکت بـه معـناى دخـالت همه جانبـه مردم در فرآیندهاى سیاسى, اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى که زندگى آنها را تحت تإثیر قرار مى دهد; آمده است.
این گزارش تإکید دارد در پـاره اى موارد ممکن است مردم کنترل مستقیم و کاملى در فرآیندهاى سیاسى, اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى داشته باشند, در بعضى موارد نیز امکان دارد, این کنترل به صورت جـزیى یا غیر مستـقیم بـاشد, مهمتـرین راهى که مردم از طریق آن مى توانند در قدرت و تصمیم گیرى دخالت داشته بـاشند, مشارکت است.
مشارکت قطعا اصطلاح جدیدى نیست, بلکه این مفهوم یکى از مفاهیم اساسى توسعه اسـت که از سـال 1339 و حـتـى قبـل از آن نیز رواج داشتـه است. در این گزارش, مشارکت عبـارت است از یک استـراتـژى توسعه که مردم باید در آن نقش محورى داشته باشند.
مردم در هر کجا بـاشند, یقینا خواهان دستـیابـى بـه فرصتـهاى سیاسى, اقتصادى و یا اجتـماعى هستـند. آنها تـوقع ندارند که در همه امور مشارکت نمـایند امـا عـزم راسـخ دارند کـه همـواره در راستاى آن گام بردارند. بـنابـراین مشارکت یک فرآیند است نه یک رخداد.
این گزارش مشارکت خانوادگى را عبـارت از شیوه اى مى داند که در آن, زنان علاوه بر مسوولیتهاى بـچه دارى, تهیه آب و غذا و تإمین سلامت خانواده در بـیرون از محیط خانه, در یک محیط غیر رسمى نیز کار مى کنند. این سهم زنان در جامعه, در آمارهاى اقتصادى نادیده گرفته مى شود. علاوه بر آن به زنان حتى فرصت مساوى در تصمیم گیریهاى خانوادگى نیز داده نمى شود.
یک بـررسى در اوگاندا نشان داده است که اداره درآمد خـانواده فقط در تـعداد معدودى از خـانواده ها مشتـرکا بـه عهده زن و مرد بـوده است و در بـیشتر موارد, شوهران سهم بـسیار ناچیزى از پول خانه دارى را بـه همسرانشان پـرداخت مى نمودند. جایى که زنان بـر مخارج خانواده کنترل داشتـه اند, بـهتـرین استـفاده را از درآمد خانواده به عمل آورده اند.
مطالعه دیگرى که در مالزى, در زمینه کـارگران کـائوچـو صـورت گرفته, نشان مى دهد که زنان, بیشترین قسمت درآمد خویش را در جهت تـإمین نیازهاى خانواده صرف نموده اند, در صورتـى که مردان, در حدود 40 درصد از درآمد خـویش را صرف امور شخـصى از قبـیل تـهیه تنباکو کرده اند. امروزه هم در اکثریت جوامع طورى(به گونه اى)بـه خانواده مى نگرند که گویا مسوولیت اداره خـانواده میان زن و مرد مشترک نمى باشد.
نمونه بارز تبعیض جنسى بـین دختر و پسر در خانواده را مى توان در میزان مراقبـت از کودکان پـسر و دخـتـر ذکر نمود. بـه عنوان نمونه در کشور بـنگلادش نزدیک بـه 15 درصد دخـتـران بـه علت عدم مراقبت لازم, درسالهاى اولیه زندگى جان خویش را از دست مى دهند و در بسیارى از کشورها میزان مرگ و میر دختران زیر پنج سال, نسبت بـه پـسران همین گروه سنى, در سطح بـالاترى قرار دارد(5 درصد در نپال, 4 درصد در پـاکستان و هند, 2 درصد در بـوتان)در صورتى که از نظر بـیولوژیکى, پـسران نسبـت بـه دخـتـران آسیب پـذیرتـرند.
این گزارش مى افـزاید: عـلى رغـم بـسـیج نیروها بـراى مشـارکـت گسترده تـر, بـخش عظیمى از مردم همچنان از منافع حاصل از تـوسعه محروم هستند. از میان گروهها, مى تـوان بـه بـخشهاى فقیر جامعه, روستاییان و اقلیتهاى مذهبى و قومى اشاره کرد. علاوه بـر این در بسیارى از کشورها, زنان نیز در این گروه قرار مى گیرند. در اغلب موارد گـروههاى حـاشـیه اى در بـرگـیرنده میلیونها نفـر, بـویژه کودکانى مى شـود کـه مرگ زودرس, زندگى آنها را در معـرض مخـاطره قـرار داده اسـت. زنان هم جـزو بـزرگـتـرین گـروههاى حـاشـیه اى هستند.

زنان; یا اکثریت محروم از مشارکت
گرچه زنان بخش عمده اى از جمعیت جهان را تشکیل مى دهند اما سهم کمى در تـوسـعه دارند. آنها از نظر آموزش, اشتـغال, فعالیتـهاى سیاسى و بهداشت در حاشیه قرار مى گیرند.

سوادآموزى
زنان در مقایسه بـا مردان, از نظر سواد در سطح پایین ترى قرار دارند, در جنوب آسیا نسبت بـاسوادى زنان در حدود 50 درصد مردان است. در بـسیارى از کشورها وضعیت از این هم بـدتر است. در نپال این نسبت 35 درصد, در سیرالئون 37 درصد, در سودان 27 درصد و در افغانستان 32 درصد مى باشد. به طور کلى در حدود 23 کل بـى سوادان جهان را زنان تشکیل مى دهند.

آموزش عالى
از نظر تـحصیلات عالیه, زنان کشورهاى در حال تـوسعه در مقایسه بـا مردان, واماندگى زیادى دارند. بـه عـنوان مثـال در صـحـراى آفریقا, نرخ آموزش متـوسطه زنان13 مردان است, حـتـى در کشورهاى صنعتى زنان در رشته هاى فنى, تخصصى, به مراتـب فقیرتـر از مردان هستند. در اسپـانیا نسـبـت زنان بـه مردان در سـطح متـوسـطه در رشته هاى فوق 28 درصد مى بـاشد, در استـرالیا نسبـت 25 درصد و در کانادا 29 درصد است.

اشتغال
در کشورهاى در حـال تـوسعه, فرصتـهاى شغلى بـراى زنان بـسیار ناچیز است. نرخ متوسط اشتغال زنان به حدود نصف مردان مى رسد. در جنوب آسیا 29 درصد و در امارات متحده عربـى 16 درصد, حتى زمانى که زنان فرصت اشتغال پـیدا مى کنند حقوق اندکى دریافت مى نمایند. در جمهورى کره دستمزد زنان 47 درصد مردان است.
نابرابـرى درآمدى بـین زنان و مردان حتى در کشورهاى صنعتى هم بـه چـشم مى خـورد, در ژاپـن زنان حـدود 51 درصد حـقوق مردان را دریافت مى کنند, البـتـه زنانى که حقوقى دریافت نمى کنند بـه این معنى نیست که بیکاره و تنبـل هستـند, آنها در حقیقت بـه مراتـب بیشتر از مردان کار مى کنند, اما کارهاى آنها در تربیت بـچه ها و کارهاى خـانه خـلاصه مى شـود که در درآمد ملى محـاسـبـه نمى شـود.

خوداشتغالى
فرصتـهاى خوداشتـغالى زنان بـه طرق مختـلف محـدود مى گردد. در بسیارى از کشورها هنوز زنان حق مالکیت ندارند, حتـى نمى تـوانند رانندگى کنند و یا وثـیقـه اى را در بـانک بـه عـاریه بـگذارند.

سیاست
زنان در بعضى از کـشـورها هنـوز هم حـق رإى نـدارنـد. آنـها نمى توانند مسوولیتـى را در دولت قبـول نمایند. در سال 1368 فقط در حدود 10 درصد نمایندگان پـارلمانى را زنان تـشکیل مى دادند و کمتر از 4 درصد اعضا, کابینه را به خود اختصاص داده بـودند. در سـال 1372 فـقـط در 6 کشـور, ریاسـت دولت بـر عـهده زنان بـود.

بهداشت
بـا اینکه عمر متوسط زنان نسبـت بـه مردان زیادتر است اما در بـسیارى از کشورهاى آسیا و آفریقاى شمالى بـه علت وجـود بـرخـى تبعیضات(مسامحه و قصور در تغذیه و بهداشت)میزان امید بـه زندگى زنان در مقام مقایسه با مردان, کمتر است. بر طبق الگوهاى مرگ و میر جهانى, از تـعداد جـمعیت زنانى که مى بـایست در حال حاضر در قید حیات باشند, حدود 100 میلیون زن آسیایى جان خویش را از دست داده اند و نرخ مرگ و میر مادران در این کشورها حدود 15 بـرابـر کشورهاى صنعتى است.

آمارهاى ملى
فعالیتـهاى زنان غالبـا در آمارها محـاسبـه نمى شود. چـنانچـه فعالیتهاى خانه دارى زنان هم جزو فعالیتهاى تولیدى در درآمد ملى محاسبـه شود, میزان درآمد ملى حـدود 20 ـ 30 درصد افزایش خواهد یافت. اگرچه زنان حدود نیمى از جمعیت دنیا را تشکیل مى دهند و نسبـت به مردان در جامعه و محیط مربـوط بـه خانواده سهم بـیشترى ایفا مى نمایند, لکن از نقطه نظر قدرت, در حـاشیه قرار مى گیرند. تـنها 10 درصد از مسوولیتهاى پـارلمانى بـر عهده زنان بـوده و 4 درصد پستهاى وزارتى به آنان اختصاص دارد. از نظر مقایسه بین کشورهاى صنعتى و در حال توسعه, سهم زنان در امر تـوسعه و در مقایسه بـا مردان بـه حـدود 8 درصـد مى رسـد. زنان از نظر اشـتـغال در مقام مقایسه با مردان, در یک حالت نامتعادل قرار دارند و در بـسیارى از این کشورها میزان تـحـصیلات زنان بـه حـدود نصف مردان مى رسد.
علاوه بـر آن در بـسیارى از کشورهاى در حال تـوسعه, زنان از نظر مشارکت در فعالیتهاى سیاسى, کارهاى تولیدى و کسب تـحصیل چه بـه واسطه قوانین سنتى تبـعیضآمیز و چه بـر اثر ممنوعیتهاى آموزشى, تقریبا در حاشیه قرار گرفتـه اند. اطلاعات موجود در ارتـبـاط بـا بـعضى کشورها نشان مى دهد که شاخص تـوسعه انسانى زنان نسبـت بـه مردان در حـدود 60 درصد مى بـاشد. در طول سالیان متـمادى بـندرت بـهبـودى در شرایط زندگى حدود 500 میلیون زن روستایى ایجاد شده است.(1) در ارتباط با وضعیت مشارکت زنان در دنیا, نرخ فعالیت زنان در کشورهاى مخـتـلف متـفاوت مى بـاشد. از 9 / 1 درصد نرخ فعالیت در گینه بیسائو تا 4 / 58 درصد در آمریکا در نوسان مى بـاشد. که این امر تا حد زیادى به تفاوتـهاى فعالیتـى زنان از کشورى بـه کشور دیگر مربوط مى شود. در بـرخى از کشورها فعالیتـهایى جزو اشتـغال محسـوب مى شـوند که در جـامعه دیگر آن را جـزو اشـتـغال محـسـوب نمى نمایند. مقایسـه آمار نرخ فعالیت زنان در 10 کشور دنیا نشان مى دهد که تفاوت نرخ فعالیت از کشورى به کشور دیگر مرتبط با نرخ فعالیت زنان کشـورهاسـت و گرنه نرخ فعالیت مردان چـندان نوسـان قابل ملاحظه اى ندارد.
آمارهایى که در مورد نسبت فعالیت زنان بـه کل فعالان زن و مرد در کشورهاى مختلف جهان در دست است حاکى از این است که در بیشتر از 74 % کشورهاى دنیا, 30 % میزان فعالیت مربوط به زنان مى بـاشد. در بـسیارى از کشورهاى در حال توسعه نرخ فعالیت زنان نسبت به کشورهاى توسعه یافته افزایش دارد. بـه علاوه, اطلاعات حـاصـله از مقایسـه میان میزان فعـالیت اقتـصادى زنان در کشورهاى تـوسعه یافتـه و در حـال تـوسعه میان سـالهاى 1369 و 1349 نشان مى دهد که در بـسـیارى از کشورها, نرخ مشـارکت زنان کاهش یافتـه و از طرف دیگر, در بـرخـى از کشـورها روندى افزایشى داشته است.
ارقام و آمارى که در ارتـبـاط بـا میزان فعـالیتـهاى زنان در تـولید و تـوسعه کشاورزى در جهان وجود دارد نیز حاکى از آن است که بـخش قابـل تـوجهى از زنان همواره در مزارع و کشتـزارها کار مى کـنند و عـلاوه بـر آن از محـصـولات و دامها مواظبـت و نگهدارى مى کنند, هیزم و آب ذخـیره مى نمایند, بـراى حـاصل دستـرنج خـویش بازاریابى مى کنند, امور مربوط بـه خانه را سر و سامان مى دهند و از خانواده خویش مراقبت به عمل مىآورند.
در بسیارى از کشورهاى جهان, زنان سهم عمده اى در تولید محصولات کشـاورزى ایفا مى نمایند. بـه طور مثـال در ((رواندا)) حـدود 70 درصد از فعالیتهاى مربوط به تولید قهوه توسط زنان انجام مى شود.
در بسـیارى از کشورها زنان بـه دلیل کمک بـه همسـران خـود در تولید محصولات, دستـمزد جنسى و نقدى دریافت مى دارند, در پـاره اى مناطق مالکیت و کنتـرل دام و فرآورده هاى دامى تـوسط زنان انجام مى شـود. در این کـشـورها زنان داراى گـلـه هاى گـاو بـوده و امر شیردوشى و مراقبت از آنها را بر عهده دارند. بـه عنوان مثال در پاکستان مسوولیت 60 تا 80 درصد از فعالیتهاى مربوط بـه تغذیه و دوشیدن شیر گاوها بـر عهده زنان اسـت. علاوه بـر آن زنان غالبـا مسـوولیت عـملآورى و بـازاریابـى ماهى را بـر عـهده دارند. این فعالیتـها گاهى بـه صورت مستـقیم و گاهى بـا همکارى مردان صورت مى گیرد.
آمارهاى ارائه شده در اجلاس 1987 فائو در رابـطه بـا نقش زنان نشـان مى دهد که در پـرورش آبـزیان در فیلیپـین 20 هزار زن و در تـایلند 43 هزار زن در پـرورش, نگـهدارى و فـروش ماهى فـعـالیت دارند.
در نپـال, زنان عمده ترین جمع کننده هیزم, علوفه دامى و علفهاى چراگاهى هستند و نیاز مداوم آنان به این منابع, موجبـات کاهش و تخریب روزافزون مناطق جنگلى را فراهم آورده است.
به طور کلى بـررسیهاى بـه عمل آمده نشان مى دهد که کار روزانه زنان در کشورهاى در حال توسعه به طور معمول بـین 15 تا 16 ساعت اسـت. این مدت در اوج فـصـول فـعـالـیتـهایى مانند درو کـارى و فعالیتهاى کشاورزى, بسیار طولانى است.
بـا نگاهى گذرا بـه آمار و اطلاعـات و میزان فـعـالیت زنان در کشورهاى مختلف مى تـوان دریافت که زنان روستـایى, بـخش عظیمى از نیروى کار کشـاورزى جـهان را تـشـکیل مى دهند. سـهم این گروه در فعالیتهاى کشاورزى در کشورهاى رو به توسعه بـه مراتب بـیشتر از سایر کشورهاست. به طورى که13 نیروى فعال در بخش کشاورزى در این کشورها را زنان روستایى تشکیل مى دهند. در برخى مناطق دنیا نظیر آفریقا درصد سهم زنان تا 90% عنوان شده است. امروزه, بـاور عمومى بـر آن اسـت مشارکت زنان روستـایى عامل اسـاسـى و تـعیین کننده در تـوسـعه و رشد جـامعه روستایى به شمار مى رود. این بـاور هدف اصلى از مشارکت مردمى در توسـعـه(همه مردم ـ زن و مرد)بـه کـارگیرى کـلیه اسـتـعـدادها, خلاقیتها, تواناییها و امکانات به منظور رشد و تعالى در عرصه هاى مختلف مى داند. به علاوه, از مشارکت اصولى و برنامه ریزى شده زنان روستایى در فعالیتهاى توسعه اى مى توان به نتایج مثبـت زیر رسید:
ـ تشکیل گروههاى متشکل از زنان روستایى براى مواجهه با مشکلات و موانع موجود در بـرابـر رشد و تـوسعه جامعه روستـایى و ارائه راه حلهاى مناسب در زمینه هاى مختلف
ـ ایجاد هم فکرى و تبادل افکار(کنش متقابل اجتماعى
ـ رفع نیازهاى روزمره زنان روستایى از طریق همیارى
ـ تربیت انسانهایى داراى روحیه جمعى و تعاون
ـ سازگارى طرحها, پروژه ها, بـرنامه ها و فعالیتها بـا نیازهاى محلى و منطقه اى
رشد استعدادها و خلاقیتـهاى زنان روستـایى و بـهره گیرى منطقى از خلاقیت و استعداد زنان روستایى
ـ صرفه جویى اقتصادى و کاهش هزینه ها و افزایش میزان بازدهى در فعالیتهاى اقتصادى مرتبط با زنان روستایى.
این بـاور متذکر مى گردد که علوم جدید مرحله پیشرفته اى را بـه لحـاظ سازمان دهى و هماهنگى در اندیشه و عمل را ایجـاب مى نماید.
تـوقع طراحى این سازماندهى از خانواده اى روستـایى منطقى نخواهد بـود اما از سـوى دیگر, مشارکت زنان روسـتـایى بـراى موفقیت هر فعـالیت اقتـصـادى, اجـتـماعى و فرهنگى اهمیت اسـاسـى دارد. هر برنامه اى که زنان روستایى در مراحلى از آن مشارکت نداشته یا از ابـراز همکارى در انجـام آن خـوددارى کنند, نمى تـواند در نهایت کاملا موفق باشد و نباید انتظار داشت که نتایج خواسته شده را به بار آورد.
مشارکت زنان روستایى را مى توان به عنوان عامل اصلى در موفقیت برنامه ها و پروژه ها دانست و از این لحاظ, زنان روستایى باید در شکل دادن برنامه ها دخالت داشته و احساس کنند که برنامه ها متعلق به خودشان است.
به نظر مى رسد, راه شرکت دادن زنان روستایى در امور مربوط بـه خود آن باشد که نخست به آنان اجازه داده شود تا اقدام به تعیین هدفهاى بـرنامه خود بـنمایند و آنگاه مورد حمایت قرار گیرند تا بتوانند فعالیتهاى خودیارانه را سازمان دهى کنند.
در نهایت, زنان روستـایى بـه عنوان عاملى موثر در فعالیتـهاى مختلف کشاورزى, از نظر مشارکت نیروى انسانى مورد نیاز در جامعه روستایى, سهم عمده و بسزایى دارند; بـه گونه اى که بـدون مشارکت آنان, رسیدن به تـوسعه روستـایى امرى ناممکن مى نماید. بـرخى از قابلیتهاى زنان روستایى در فرآیند تـوسعه روستـایى در زیر آمده است:
مشارکت بـا اعضاى خـانوار در جـریان تـولید محـصولات و مدیریت تولید با نتیجه افزایش بهره ورى و رونق اقتصادى خانواده روستایى تحکیم پـیوندهاى خانوادگى, پـرورش جسمى و معنوى فرزندان در جهت تقویت حـس همیارى و سـالم سـازى جـامعـه روسـتـایى و کل جـامعـه مشارکت در بـازاریابـى فـروش فـرآورده هاى تـولیدى و اقدام در تولید محصولات ویژه زنان روستایى

مشارکت در انتقال و اعمال پیامهاى بهداشتى
مشارکت در طراحى و اجراى برنامه هاى عمرانى, فرهنگى و اجتماعى و نیز مشارکت در برنامه ریزى براى حفاظت محیط زیست.
از طرف دیگر موانعى جـدى بـر سر راه مشارکت زنان روستـایى در فرآیند توسعه روستایى موجود است که بـى توجهى و یا نادیده گرفتن آنها بـه مشـارکت اصـولى آنان در این فـرآیند لطمات زیادى وارد مى نماید. اهم این موانع عبارتند از:
غلبـه فرهنگ سنتى مردسالارى و هنجارهاى اقتصادى, اجتماعى ویژه علیه زنان روستایى
عدم دسترسى زنان روستایى به منابـع اطلاعاتى و مراجع آموزشى و ضعف و کمبـود معلومات در نزد زنان روستایى و همچنین عدم یکسانى معلومات و تـجـربـه در بـین زن و مرد روستـایى بـراى همکارى در فرآیند تولید
وجود مانع قواعد, معیار و یا هنجارهاى اجـتـماعى علیه مشارکت زنان روستـایى در مدیریت تـولید و عـدم هماهنگى یا عـدم تـفاهم اعضاى خانوار روستایى در چگونگى رسیدن به این مدیریت
عدم اقدام در آموزش زنان روسـتـایى در جـهت جـلب مشارکت زنان روستایى در برنامه ریزیهاى مرتبط با عمران, حفاظت از محیط زیست,
بهداشت همگانى و برنامه هاى فرهنگى در محیط روستا
عدم رضایت و یا عدم استقبال مردان از مشارکت همسران و دختران در طرح و اجراى بـرنامه هاى اجتماعى و ظاهر شدن آنان در صحنه هاى عمل و اقدام در محیط روستا

1 ـORT_1993 HUMAN DEVELOPMENT REP تـرجمه محمد عفتـى, فطرى گودرزى, مجله جهاد, شماره 144.