مراسم عروسى در بندرعباس


 

زن و خانواده, فرهنگ و آداب محلى (قسمت 15)
مراسم عروسى در بندرعباس

 

 

ازدواج در بندرعـبـاس بـسـیار کم خـرج و سـاده و در عـین حـال فوق العاده گرم و گیرا بـرگزار مى شود. هیچ کدام از زوجین(عروس و داماد)از یکدیگر توقع مادى زیادى نداشتـه و مراد تـنها و تـنها همان پیوند زناشویى و تعالى مى باشد. نکته جالب توجه این است که حتى مخارج ضرورى را که داماد ناگزیر از پـرداخت مى شود; آشنایان و دوستان او, از طریق دیگرى به وى بازمى گردانند.

چگونگى مراسم عقد و ازدواج
پـس از آنکه خواستگارى انجام شد و میان طرفین توافق حاصل شد, مراسم عقد به همان ترتیبى که در سایر نقاط ایران معمول مى باشد, در حضور شهود و نزدیکان عروس و داماد بـرگزار مى شود. هنگامى که عاقد مى خواهد, خواندن خطبه را شروع کند, همه دکمه هاى لباس عروس و داماد را بـاز مى کنند و تا پایان قرائت خطبـه بـاز مى گذارند. فلسفه این عمل آن است که کار و بخت آن دو در جریان زندگى گشوده بماند و هرگز گرهى در کار ایشان حاصل نیاید.
معمولا میان عقد و عروسى یک شب فاصله مى اندازند. در شب عروسى, زنان خانواده داماد با البسه زیبا و رنگارنگ خویش بـه سوى خانه داماد به راه مى افتند. وقتى که بـه پشت در خانه او رسیدند, همه بـا هم سـه بـار هلهله مى کنند, یا بـه اصـطلاح محـلى ((کیلیلى)) مى کشند. داماد شخصا در را بـه روى ایشان بـاز مى کند و بـه داخل راهنماییشان مى کند تا میوه و چاى و شیرینى صرف کنند.
زنان خانواده داماد, پس از صرف چاى و شیرینى به طور دسته جمعى برخاسته و به راه مى افتند, و به طرف خانه ها مى روند تا دوستان و آشنایان را براى شرکت در مراسم عروسى, به وکالت از جانب داماد دعوت کنند.
اما جـالب اینجـاست که صاحب هر یک از این خانه ها, همین که دعوت را پذیرفت, خود نیز بـه جمع دعوت کنندگان مى پیوندد و بـراى دعوت افراد دیگر به راه مى افتد.
گروه دعوت کنندگان سپس مجددا به خانه داماد مى روند, پارچه هایى را که داماد بـراى عروس خریدارى کرده است در جعبـه بـزرگى قرار داده, روکش سبزى بر آن مى اندازند. یکى از زنها آن را بر سر خود مى اندازد و بـه همراهى گروه زنان و مردان و نوازندگان محلى بـا ساز و کرنا و دهل, پاىکوبان و آوازخوانان از کوچه ها و خیابانها مى گذرند و به خانه عروس مى روند. عروس با کلیه اقوام و دوستان و آشنایان, در خانه پدر خـود آماده است. زنان خـانواده داماد بـا ساز و سرود وارد مى شوند و هدایاى داماد را بـه حـاضران در خانه عروس نشـان مى دهند و هر یک از زنان, قطعه اى از آن پـارچـه ها را برداشته به خانه مى برد تا براى عروس چیزى بدوزد.
در همان شـب, دسـت و پـاى عـروس را حـنا مى بـندند. در مراسـم حنابـندان, عده اى از زنان خانواده در حالى که دستـمالهاى رنگین به دست دارند و آنها را به طرز جالبـى تکان مى دهند, این شعر را به لهجه محلى مى خوانند:

امام اولش آمده به میدان
ملایک بر سرش مى خوانده قرآن
که تا دین محمد برقراره
على در خدمت پروردگاره

پس از خاتمه مراسم, عروس را با تشریفات خاصى به حمام مى بـرند و پس از آن, در اتاقى که در خانه پدرش آماده کرده بـا پرده ها و پارچه هاى رنگارنگ زینت داده اند و آن را تخت(به معناى حجله)مى نامند وارد مى کنند.
هنگامى که عروس را بـه تـخـت مى بـرند, این شعر را مى خـوانند:

به ناز نازانش برن
چو ماه تابانش برن
به حجله بندان خوش آیت(خودش مى رود)

ه
مان روز داماد را نیز بر اسب یا شترى سوار مى کنند و به حمام مى بـرند و لبـاس نو مى پـوشانند و پـارچـه سـبـز نازکى بـر سـرش مى اندازند و پسربچه کوچکى را در جلو او مى نشانند تا خدا بـه او پسرى عنایت بـفرماید و پـس از آنکه داماد از حمام در آمد, سینى بزرگى در میان جمعیت برابر او مى گذارند تا هر کس به فراخور حال خویش مبلغى در آن بیندازد. سپس داماد را بـه خانه پدرش مى بـرند در حالى که تـمام طول راه, پـیشاپـیش او مى خوانند. پـس از آنکه داماد بـه خـانه پـدر خـود رسـید, در مى زند و از پـدر تـقاضـاى ((انعـام)) مى کند و مادرش را مى خـواهد که شـیرش را بـه او حـلال بکند. بـا اجراى این مراسم دوبـاره غریو شادى بـه آسمان مى رود. اجراى این مراسم مقارن وقتى است که عروس را بـه تخت نشانیده اند و داماد را به خانه عروس برده و در کنار او بـه تخت مى نشانند و پس از دسـت بـه دسـت دادن آنها زنها بـه شادى مى پـردازند و بـه خانه هاى خـود مى روند. عروس و داماد سه روز در حـجـله مى مانند و بعد از آن, بـه دیدار پدر و مادر خود مى روند که در اصطلاح محلى, آن را به ((سر آخونى رفتن)) مى گویند و به این ترتیب دختر و پسر زندگى زناشویى خود را آغاز مى کنند.