وره تعاونى سنتى زنــــــان


وره, تعاونى سنتى زنان

 

 

((وره)) و ((شیروره)) مخفف ((شیرواره)) در واقع نام نوعى تعاونى سنتى و بسیار کهن زنانه است که در اغلب مناطق ایران و برخى کشورهاى همجوار در درازناى زمان وجود داشته و گویاى درجه اى از توان اقتصادى, دامدارى نیمه معیشتى و معیشتى و الزامات دیگر در فرهنگ این مناطق بوده است.
این تعاونیهاى نام ناآشنا هم اکنون در گوشه و کنار این سرزمین پهناور برآورنده برخى نیازهاى اقتصادى و اجتماعى و روانى زنان روستایى و ایلى ما مى باشند.
((شیروره)) افزون بر قواعد و قوانین عملى و ضرورى خود, همان گونه که انتظار مى رود, با انبوهى از رفتارها و گفتارهاى آیینى و جادویى نیز درآمیخته است.
دامپرورى معیشتى و نیمه معیشتى که در کنار تولید عمده تر کشاورزى در روستاهاى موضوع ((وره)) جریان دارد از طرفى و اقتصاد نیمه بسته روستا از طرف دیگر, وجود این گونه تعاونیها را الزامى ساخته است. چرا که خانواده هاى روستایى اکثرا نمى توانند مقدار ناچیز شیر خود را بى درنگ با پول و یا کالاى دیگر در محل مبادله کنند و یا اینکه قادر نیستند صرفا از آن براى تولید فرآورده هاى شیرى و مایحتاج سالیانه خویش بهره بردارى نمایند. بنابراین, براى اینکه دامدارى محدود آنها داراى کارآیى اقتصادى گردد, اقدام به ((شیروره)) مى نمایند.
بدیهى است در مناطقى که محصول شیر خانواده ها به اندازه اى باشد که به تنهایى قادر به تولید فرآورده هاى شیر باشند; چندان نیازى به وجود این تعاونیها نخواهد بود. دسترسى هر روزه به بازار و مصارف شهرى و روزانه شیر نیز این ضرورت را از میان مى برد. زیرا که ماهیت شیر ایجاب مى نماید یا که سریعا مصرف شود و یا به فرآورده هاى دیگرى تبدیل شود.
مهاجرت روستاییان به شهرها و پیوستن آنان به جمعیت مصرف کننده شهرى از سویى و پیشرفت و ترقى فنآورى ارتباطات که امکان حمل روزانه شیر را به شهر در اندک زمان میسر مى سازد از سوى دیگر, سبب شده که پاشیده شدن این تعاونیها عملى گردد.
علاوه بر ضرورت اقتصادى ذکر شده, ((شیروره)) پاره اى از نیازهاى مستور و روانى ـ اجتماعى زنان روستایى را نیز برآورده مى سازد. چرا که ((شیروره))
اولا: همانند یک لحظه مجال مشروع, فرصتى براى تن آسودن و رهایى از کارهاى سنگین است. کارهاى طاقت فرسایى که زنان روستایى در سراسر اوقات شب و روز با آن دست به گریبان و مواجه مى باشند.
ثانیا: چون زمان بردن شیر به خانه ((صاحب وره)) مشخص است زنان مجالى مى یابند که غم و غصه و درد دلهاى خود را با شرکا در میان گذاشته و عقده گشایى کنند.
(صاحب وره به کسى گفته مى شود که شرکا تا مدتى شیر دامهایشان را به او مى دهند. به عبارت دیگر هر کس تا زمانى که از شرکایش شیر مى گیرد ((صاحب وره)) محسوب مى شود.)
و دیگر اینکه: خانه صاحب وره مکانى است, براى رد و بدل کردن اخبار محلى از قبیل مرگ و میر, ازدواج, شور و مشورت و مصلحتها و غیره. گاهى گفتگوى شرکا آن قدر به درازا مى کشد که ممکن است به ناراحتى ((صاحب وره)) منجر شود. در این موقع اغلب یکى از ((هموارگان)) که متوجه به درازا کشیدن سخن و بى تابى ((صاحب وره)) شده است ضرب المثل مشهور و ویژه این موقعیت را گوشزد مى کند که:
((شیر پنج سیرى تعریف صد و پنجاه تایى))
((صد و پنجاه تایى)) برابر با بیست و پنج سیر است.
(لازم به یادآورى است که زنان هر روز دو بار ـ بامداد و پسین ـ شیر به خانه صاحب وره مى برند و مسایلى که ذکر شد اغلب در بار دوم ـ عصرها ـ پیش مىآید و صبحها به خاطر کار و مشغله فراوانى که زنان در پیش دارند کار ((وره)) سریع انجام مى شود.)
زیاده بر این شرکت در ((وره)) مانند هر نوع ((همیارى)) و کار گروهى, براى اعضا خوشآیند بوده و براى آنها ایجاد اعتماد و امنیت روانى و اجتماعى کرده و در تحکیم روابط اجتماعى مفید و موثر است.
از آنجایى که برخى از فعالیتهاى مربوط به پرورش دامها و تمامى کارهاى مرتبط به تولید فرآورده هاى شیرى و واره به دست زنان انجام مى شود, پس دور از عقل و منطق نیست که زنان در کارهاى ((واره)) و عواید احتمالى آن براى خود حق و حقوقى قایل باشند و نوعى آزادى اقتصادى را در آن بجویند.
زنان روستایى موضوع بحث, به شکلهاى گوناگون سعى مى کنند تا از دخالت مردان در کار شیرواره جلوگیرى نمایند که در این میان رایج ترین حربه آنان پس از ملامت همانا استهزا مى باشد.
در نهایت, آنها تمایل ندارند مردان از کار آنها سر در بیاورند زیرا محصولات ((شیروره)) تنها محصولى است که در اختیار آنها بوده و در فروش آن احتمالا استقلالى دارند.
اکثریت مردان نیز این حق را به رسمیت شناخته و کم و بیش اعتقاد دارند که مسایل مربوط به شیر و شیرواره کارى مختص زنان بوده و دخالت در آن جایز نمى باشد.
پیش از شروع ((شیروره)) زنان آبادى به جستجوى ((هموره)) یا شریک شیر مى پردازند که گاهى افرادى که داراى شیر کمترى هستند براى پذیرش به کسى که شیر بیشترى دارد مراجعه مى نمایند. گاهى هم اتفاق مى افتد که براى چندین سال ((هموره))ها تغییر نمى کنند. به هر حال در مواردى که گزینش ((هموره)) لازم باشد هر کسى مى کوشد که هموره هایش تا سر حد امکان داراى صفات ((خوش وره)) باشند. این صفات عبارتند از:
1ـ در محاسبه راستگو و درستکار باشد و ((حرام حلال نکند)).
2ـ مقدار شیر و تعداد احشامش با هموره هایش تقریبا یکسان باشد.
3ـ وام خواهى هموره هایش را هنگامى که ((صاحب وره)) است در مورد فرآورده هاى شیرى بپذیرد و ((روگیر (خواهش پذیر) باشد)) (خواهش هموره هایش را زمین نگذارد).

4ـ ((خوش پى)) باشد یعنى کسى که کم و بیش دام شیرده داشته و شیر از شیرش نبریده باشد و معتقدند اگر به دنبال چنین شخصى ((صاحب وره)) شوند شیرشان برکت خواهد داشت و باز معتقدند وجود چنین افرادى در ((وره)) باعث خوش یمنى است.
5ـ در بیشتر روستاها گاودارها با هم و گوسفنددارها با هم ((هموره)) مى شوند. براى اینکه اولا مقدار چربى شیر گاو و گوسفند متفاوت است, ثانیا دوران شیردهى آنها برابر نیست.
6ـ خانه هموره زیاد دور نباشد.
7ـ هموره باید ((پاکیزه کار)) باشد (پلشت نباشد).
8ـ ((شورچشم)) نباشد. این معیار از این باور پدیدار گشته که معتقدند برخى از افراد داراى نیروى خاصى هستند که قادرند با یک نگاه و با یک کلمه ((چیزى یا کسى را نابود سازند.)) در همین زمینه معتقدند ((هموره)) نبایستى چشم تنگ و بخیل باشد.
9ـ بدگو و سخن چین نباشد و به اصطلاح محلى ((دو بهم زن)) نباشد.

10ـ در صورت شرایط مساوى, چنانچه ((هموره)) از بستگان باشد, البته که بهتر خواهد بود.
ده ملاکى که در ارتباط با گزینش ((هموره)) ذکر شد, مورد توجه همه زنان روستایى نواحى مورد بحث بوده لیکن زنان در روستاهاى مختلف, براى معیارهاى یادشده, درجات متفاوتى از نظر اهمیت قألند.
تعداد اعضا با مقدار شیر نسبت عکس دارد. این تعداد از سه تا ده نفر بسته به موقعیت تغییر مى کند.
پس از گزینش اعضا, شرکا ((سروره)) را از میان خود مشخص مى نمایند. ((سروره)) کسى است که در شروع شیروره نخستین وام گیرنده شیر از شرکا مى باشد نحوه انتخاب ((سروره)) در روستاهاى مختلف متفاوت است. در بیشتر موارد شیر اول به خانه کسى مى رود که داراى گاو و گوسفند بیشترى است. در برخى از ((وره ها)) ملاک انتخاب ((سروره)) خوش خلقى و خنده رو بودن و یا سیده بودن او مى باشد. چنانچه هیچ ملاک مشخصى موجود نباشد, مسإله به شور گذاشته مى شود.
به سروره در روستاهاى مختلف ((مادروره)), ((اول وره)) و ((بزرگ وره)) نیز گفته مى شود.
گزینش ((سروره)) به شیوه اول علاوه بر معناى ظاهرى آن که احترام به عضو پرشیر گروه است, از حکمتى عملى نیز خالى نمى باشد, زیرا هموره ها مى خواهند در شروع کار سروره را گرفتار قرض و مقروض نمایند تا به اصطلاح خودشان ((دستش خالى نباشد)) و این در واقع مجالى است براى اعضاى کم شیر تا در آینده کمتر زیر فشار بدهیهاى خود قرار گیرند.
پس از گزینش ((هموره ها)) و تعیین ((سروره)) اولین ((وره)) سال که ((دل وره)) نامیده مى شود شروع مى گردد.
در برخى از روستاها در نخستین پسین ((واره)), تنها مقدار کمى شیر به ((دل وره)) مى برند و البته این مقدار شیر را محاسبه نمى کنند ـ شاید منظور از این کار, در ابتدا قطعیت بخشیدن به ((واره)) بوده است ـ همچنین ممکن است در اول مقدارى از شیر را بدون اندازه گیرى و محاسبه در ظرف ((سروره)) ریخته, بقیه را پیمانه و محاسبه کنند و معتقدند ((دل وره)) باید سریع بچرخد. به عبارت دیگر در ((دل وره)) شیر, بیشتر از چند شبانه روز در خانه یک نفر نمى ماند.
((شیر ماندن)) توقف ((واره)) است; در خانه یکى از هموارگان, و یا مدت زمانى است که در یک چرخش ((واره)) شرکا شیر دامهاى خود را به یکى از ((هموارگان)) قرض مى دهند. از آنجایى که شیر اول بهار بسیار کم چربى است اگر ((دل وره)) سبک بچرخد اجبارا کسى که در اول بهار ((وره)) به خانه اش آمده است زیان مى بیند. زیرا ناچار است در برابر شیرهاى کم چربى اوایل بهار که از هموارگان وام گرفته است, به آنان شیر پرچربى ترى بدهد.
بهترین و مرغوبترین شیر و روغن را, شیر و روغنى مى دانند که در هنگام گل دادن بوته ((ورک)) و ((گل محمدى)) (گل سرخ) و پر شدن دانه هاى گندم به دست مىآید.
شب و یا اگر دقیق تر بگوییم پسین اول ((واره)) که هموارگان شیر خود را به خانه ((سرواره)) مى برند, ((سرواره)) خانه را پاکیزه کرده, حیاط و در حیاط خانه را آب و جارو مى کند و پیش پاى هر یک از ((هموارگان)) هنگام ورود آب مى پاشد; معتقدند که آب علامت روشنایى است و سبب ازدیاد و برکت شیر و واره مى شود.
همچنین صاحب واره در این شب از همواره هایش پذیرایى مى کند. این پذیرایى ممکن است ساده و یا مفصل باشد. در بعضى از روستاها صاحب واره براى شام آش رشته مى پزد و معتقدند که رشته, رشته شیرواره را دراز مى کند و تعداد دامهایشان را افزون مى سازد.
در پایان پذیرایى و هنگامى که هموارگان مى خواهند به خانه خود بازگردند در برخى آبادیها در ظرف شیر هموارگان کمى نان مى گذارند تا آنها نان را به دامهاى شیریشان بدهند و یا اینکه مقدارى نان و سبزى در ظرف شیر مى گذارند.
در برخى از روستاها هنگامى که ((واره)) در خانه یکى از هموارگان است, مى گویند به تخت نشسته است. این اصطلاح یادآور آیین هاى فراموش شده اى است که برخى بقایاى آن هنوز قابل مشاهده است. از جمله, در بعضى از روستاها ((صاحب وره)) پس از تهیه ظروف لازم براى گردآورى شیر ((وره)) و جاروى خانه و پختن آش و پوشیدن نوترین و پاکیزه ترین لباس ((تخت مى زند)); بدین ترتیب که با یک یا چند کرسى تختى درست کرده و روى آن قالى پهن مى کنند و با گل و گیاه پیرامون تخت را آراسته, ((صاحب وره)) را بر تخت مى نشانند.
پس از آمدن شرکا و ریختن آب در پیش پاى آنها و دود کردن اسفند, هموارگان به کسى که ((به تخت نشسته)) مبارکباد گفته و پس از تعارفات و مبادله دعاهاى خیرخواهانه براى یکدیگر, با روغنى یا کره اى که روى پیاله ماست ((مایه ماست)) گذاشته و براى ((سرواره)) آورده اند, پشت پاى ((سرواره)) را چرب مى کنند, تا ((رزق و روزى)) شیرواره زیاد شود و کارواره دنباله دار و پى گیر شود. در روستاها هموارگان خود را موظف مى دانند در نخستین پسین شروع واره اولا, روى ظرف شیرشان چند پر گل و یا پر سبزى بگذارند. ثانیا, هنگام شیر بردن لباس مرتب و پاکیزه بپوشند, چادر یا چارقد سرشان باشد و سر برهنه نباشند و حتما کفش به پا داشته باشند (در گذشته زنان روستایى این نواحى بویژه در مسافتهاى کم و خانه ((در و همسایه)) کمتر کفش به پا داشتند).
در پایان پذیرایى باز هم طبق معمول تعارفاتى مناسب حال بین هموره ها و ((صاحب واره)) مبادله مى شود. این مراسم کم و بیش در هنگام تغییر ((صاحب واره)) و در هر چرخش واره تا پایان سال تکرار مى شود. براى محاسبه شیر آن را بامداد, پیش از برآمدن خورشید و پسین, پس از غروب آفتاب و پیش از تاریک شدن کامل هوا به واره مى برند.
براى محاسبه مقدار شیرى که هر ((همواره)) در بامداد و پسین به خانه ((صاحب واره)) مى برد دو روش اندازه گیرى به کار مى رود که دقیق ترین روش به کار بردن (چوب خط) و یا (چوب قد) مى باشد. در هر واره ظروف تعیین شده اى مانند ((بادیه)), ((آبگردان)) و ((کم چیز)) وجود دارد و همچنین ((چوب خطى)) که از ابتدا تا انتهاى واره ـ در مدت یک سال در واره هاى گاوى و چند ماه در واره هاى گوسفندى ـ براى اندازه گیرى شیر هموارگان مورد استفاده قرار مى گیرد و در واقع معیار مشترک اندازه گیرى شیر در واره مى باشند.
براى محاسبه معمولا هر همواره شیرش را ـ اغلب در حضور هموارگان ـ از بادیه در آبگردان مى ریزد. اگر مقدار شیر یک یا چند آبگردان پر باشد, همواره در ازاى هر آبگردان یک خط به منزله یادداشت به دیوار مى کشد. اگر مقدار شیر از یک آبگردان کمتر باشد آن را با ((چوب خط)) اندازه مى گیرند. چوب خط یا چوب قد قطعه چوبى است که به وسیله آن ارتفاع شیر در ظرفى مشخص ـ معمولا آبگردان ـ اندازه گیرى مى شود. چوب خط باید حتما از چوب و شاخه درختان ((باردار)) (میوه دار) باشد. طول چوب خط بین بیست تا بیست و پنج سانتى متر است که جز چند سانتى متر از دو سر آن, فرورفتگیهایى با فواصل یکسان بر روى آن حک شده است. هنگامى که شیر در آبگردان زیاد باشد سر بلند چوب خط و وقتى که شیر اندک باشد لزوما سر کوتاه چوب خط را داخل آبگردان مى گذارند و مقدار شیر را مشخص مى کنند. مثلا وقتى مى گویند ((پنج تا به سربلنده)). منظور این است که شیر داخل آبگردان تا حد پنجمین درجه چوب خط از طرف بلند آن ـ البته هنگامى که چوب خط نسبت به کف آبگردان حتى المقدور عمود باشد ـ مى رسد.
اندازه ها در ذهن وام دهنده شیر نگهدارى مى شود و در دفعات بعدى وقتى این خرده حسابها به اندازه یک آبگردان شد دوباره بوسیله یک خط ـ به موازات خطوط قبلى ـ روى دیوار ثبت مى شود. هر کس مسوول نگهدارى حساب شیرى است که به خانه ((صاحب وره)) آورده است و صاحب وره کمتر به جریان محاسبه توجه مى کند و یا به طور کلى نسبت به آن بى توجه است.
در بعضى از روستاها, چنانچه شیر نوبت شبانگاهى که توسط هموارگان به خانه ((صاحب واره)) آورده شده است و در ظرفى تا صبح نگهدارى مى شود, احیانا در اثر کثیف بودن دستهاى شیردوش و یا ظروف شیر و یا به علل دیگر ترش شود, و به اصطلاح محلى ((ببرد)) (بریده شود), صبح فردا هر کس مقدار شیرش را که شب پیش آورده است از حساب ((صاحب واره)) کسر مى نماید.
اگر شیر همواره اى به عللى و از جمله به سبب بیماریهاى دامى و سهوا شیرش را به ((وره)) ببرد و این شیر داخل شیر شرکا شود چون صاحب واره از این شیر هیچ گونه استفاده اى نمى تواند بکند و لذا کسى که شیرش رگه هاى خونى داشته, باید بعدا همین مقدار شیر را به صاحب واره برگرداند.
اگر یکى از شرکا به خاطر فروش دامهایش و یا مرگ و میر و یا خشک شدن شیر آنها و غیره نتواند شیرى را که از هموارگان وام گرفته به آنها بازگرداند, بدهى خود را در سال بعد به آنها مى پردازد.
هر وره بسته به فصل و مقدار شیر و تعداد هموره ها, بعد از اینکه چند شب در خانه یکى از شرکا توقف نمود و صاحب وره مقدارى شیر از هموره هایش وام گرفت به خانه یکى دیگر از شرکا مى رود. در اینجا باید خاطرنشان ساخت دو تمایل کلى, گردش شیروره را تحت تإثیر قرار مى دهد. یکى اینکه اصولا هموره ها بیشتر تمایل دارند شیر قرض بدهند تا قرض بگیرند; دوم هموره ها مى خواهند در اوایل سال که شیر چربى کمترى دارد, شیر کمترى قرض بگیرند.
با توجه به این دو موضوع پس از گردش شیر از خانه اى به خانه دیگر, صاحب وره جدید شیرهایى را که به صاحب وره قبلى قرض داده پس گرفته, علاوه بر آن مقدارى شیر از او و بقیه وام مى گیرد. اگر صاحب وره متوجه شود از یکى از هموره هایش زیادى شیر وام گرفته, به او اطلاع مى دهد براى مدتى شیرش را براى خودش نگهدارد.
بعد از اینکه رفتن ((وره)) به خانه اى تازه قطعیت پیدا کرد, صاحب وره قبلى, آبگردان, شیرپالا و چوب خط را که در واقع وسایل مشترک ((وره)) است, تمیز کرده به خانه صاحب وره جدید مى فرستد. از آنجایى که ((شیروره)) به صورت یک امر ضرورى و رسمى در روستاهاى بعضى از مناطق کشور هنوز هم موجود است, جامعه روستایى و زنان روستایى به رسوم و اخلاقیات ((وره)) اهمیت مى دهند. در این رابطه داستانها و ضرب المثلها و یک سرى اعتقادات نیز براى پشتیبانى اخلاقیات پسندیده در شیروره در طول زمان به وجود آمده است. اصولا زنان روستایى معتقدند که شیروره از نظر شرعى و مسایل مذهبى و حرام و حلال, کار پرمسوولیتى است.
محاسبه شیر, صمیمانه و با دقت فراوانى انجام مى شود و این تا جایى است که اغلب صاحب واره هیچ گونه نظارتى در کار هموارگان در محاسبه شیر به عمل نمىآورد.
برخى از زنان گاه در محاسبه شیر و شیرواره کار را از دقت گذرانده و به وسواس مى کشانند. یکى از مسایلى که زنان روستایى در وره بیش از هر چیز به آن اهمیت مى دهند و از آن پرهیز مى نمایند مسإله آب در شیر کردن است. تا جایى که حتى از وارد شدن چند قطره آب هم در شیر جلوگیرى مى کنند.

منبع: فرهادى, مرتضى, ((وره)) نوعى تعاونى سنتى کهن و زنانه در ((کمره)) ـ نامه فرهنگ ایران

ابتـــدا