در حاشیه گزارش خوابگاههاى دانشجویى دختران
روانکاوى حضور درخوابگاههاى دانشجویى
مصطفى تبریزى
مسایل و مشکلات خوابگاههاى دانشجویى را مى توان از جهات مختلف روانى, اجتماعى, اقتصادى, سیاسى و تحصیلى مورد بررسى قرار داد. در حال حاضر کمبود خوابگاهها و تراکم دانشجو در اتاقها از اولین مشکلات دانشجویان است. بى شک حل این گونه مسایل در گرو اقدامات وزارت علوم است که آن هم در گرو اوضاع و احوال اقتصادى کشور است.
دو نوع فعالیت براى حل مشکلات یا براى تخفیف مشکلات یا جایگزینى راه حلهاى دیگر لازم است. فعالیت اول مربوط به وزارتى است که مسوولیت دانشجویان را پذیرفته است و فعالیت دوم مربوط به خود دانشجویان است.
تراکم جمعیت خود به خود موجب بروز مشکلات عصبى مى شود. در کتاب ((پرخاشگرى و بطلان غریزه گرایى)) از اریک فروم نقل شده است, در یک آزمایش بزرگ تعداد قابل توجهى از میمونها را به شکل تصادفى به دو گروه تقسیم کرده اند. گروه اول یا گروه آزمایشى را در محوطه اى قرار داده و دورشان را با سیم خاردار محصور کرده اند, به طورى که میمونها نتوانند به فضاى وسیع ترى دست بیابند و گروه دوم را در فضاى بسیار وسیع ترى قرار داده اند.
این دو گروه به مدت چند ماه تحت مشاهده پژوهشگران بودند و تمام علایم پرخاشگرى آنان ثبت مى شد. سرانجام به این نتیجه رسیدند که بروز پرخاشگرى در میمونهایى که در فضاى محدود بودند یعنى جمعیت متراکم بود به لحاظ کمى یازده برابر و به لحاظ کیفى نیز به همان نسبت بیش از میمونهاى دیگر بود.
نتیجه این آزمایش در مورد انسانها نیز صادق است. جالب توجه این است که اگر جامعه اى پول زیادى براى پیشگیرى از پرخاشگرى هزینه کند, علاوه بر آسایش و راحتى دانشجویان, نفع اقتصادى هم خواهد داشت. زیرا افراد پرخاشگر و همه افرادى که آرامش روانى ندارند تولید علمى, صنعتى و...آنان کاهش یافته و به علاوه به بروز رفتارهایى منجر مى شود که براى جامعه زیان اقتصادى دارد.
به جز دولت, خانواده ها نیز به لحاظ روانى در شکل گیرى مشکلات عصبى دانشجویان در خوابگاهها تإثیرگذارند. دانشجویان اگر در فضاى خانوادگى خاصى پرورش یافته باشند که حس استقلال آنان رشد کافى نکرده باشد, با ورود به خوابگاهها و دور شدن از خانواده احساس خلا عاطفى مى کنند و به افسردگى گرایش مى یابند.
هر دانشجویى هویتى دارد که بخشى از آن را وابستگیش به خانواده و بخش دیگرش را استقلالش تشکیل مى دهد. میزان و درصد این استقلال در دانشجویان مختلف متفاوت است. دانشجویانى که بخش استقلال هویتشان بیشتر است, در خوابگاهها با مشکلات روانى کمترى روبه رو خواهند بود. مى توان با تشبیه خانواده به منظومه شمسى گفت که کره هاى مختلف منظومه حرکت آزادى دور خودشان دارند و به علاوه حرکتى دور خورشید. حرکت آزادشان به دور خویش نمایانگر استقلال آنان است و حرکت به دور خورشید, وابستگى آنان را نشان مى دهد. حال اگر در منظومه شمسى این حرکات متعادل تنظیم نشده باشد, کل منظومه دچار مشکل خواهد شد.
خانواده هایى که دست به حمایتهاى افراطى از فرزندان مى زنند و آنان را نازپرورده مى کنند آمادگى زندگى مستقل را نه در خوابگاهها و نه در زندگى آینده خواهند داشت. البته اگر فرزندان توسط خانواده اصلا حمایت نشوند و خیلى زود استقلال کامل پیدا کنند نیز مشکلات شدید بروز خواهد کرد. مهم این است که شیب رشد استقلال یک شیب طبیعى باشد.
در جدول صفحه بعد ((الف)) نشان دهنده رشد طبیعى استقلال است, به این معنى که درصد استقلال در دورانهاى زندگى چنان تنظیم شده است که فرد در پایان 21 سالگى مى تواند به فردى صد در صد مستقل و غیر وابسته تبدیل شود و ((ب)) نشان دهنده سرعت زیاد در استقلال و ((ج)) بیانگر سرعت کند استقلال است.
روانشناسى رشد دقیقا از این موارد صحبت مى کند و با توجه به آن مى توان گفت هر کودک در چه سنى باید چه مواردى را مستقل و خودمختار عمل کند. این نکته مهم است و باید در مقاله اى مفصل مطرح شود.
با توجه به آنچه گذشت, مسوولین خوابگاههاى دانشجویى باید آگاهى کامل به وضعیت روانى دانشجویان داشته باشند و گمان نکنند که تمام دانشجویان مثل آدمهاى ماشینى از خلق و خو و حساسیت مساوى برخوردارند و متناسب با خلق و خوى آنان برنامه ریزى نمایند.
مسوولین انسان دوست باید آن قدر با دانشجویان مهربان باشند که آنان محیط امن و عاطفى خانواده را در خوابگاه بیابند.
خود دانشجویان نیز در برخورد با ناکامیهاى مختلف باید به درجه بالایى از آگاهى برسند و مشکلات و ناکامیها را با تدبیر حل نمایند. به این منظور باید به واکنشهاى دفاعى خودشان وقوف یابند. نظر به اهمیت این بحث شیوه هاى مقابله با ناکامى به اختصار (و در مقایسه با بقیه مطالب این نوشته, به تفصیل) بیان مى شود.
گرچه همه آدمیان مایلند به تمام اهداف کوچک و بزرگ خود برسند, اما مشکلات و موانع متعدد موجود راه آنان را سد مى کند. هر گاه نتوانیم به هدف خود برسیم, براى ما ((ناکامى)) ایجاد مى شود. نوجوانى که مایل است در بازى فوتبال قهرمان شود یا از نظر تحصیلى به مقام بالایى برسد, به علت موانعى که سر راهش قرار گرفته ناکام شود. یا به همین ترتیب, بزرگسالى که به علت موفق نشدن در خرید خانه, یافتن شغل مناسب یا انتخاب همسر دلخواه, دچار ناکامى شود. ناکامى موجب مى شود تعادل روانى شخص به هم بخورد و براى جبران ناکامى و کسب تعادل, واکنشهایى نشان بدهد. شاید بتوانیم واکنشهاى روانى خود را نسبت به ناکامى, با واکنش بدنمان نسبت به میکروبى مقایسه کنیم که وارد بدن شده و سلامتى ما را تهدید مى کند. وقتى میکروبى وارد بدن مى شود, گلبولهاى سفید براى دفاع از خود و مبارزه با میکروب بسیج مى شوند و فعالیتشان را آغاز مى کنند. این فعالیتها بدون اراده ما صورت مى گیرد و براى بقا و سلامت جسم ما لازم است. اما فعالیت گلبولهاى سفید با توجه به نوع میکروب تغییر نمى کند. اگر کسى دچار مننژیت شود و به امید فعالیت گلبولهاى سفید, راه حل واقع بینانه اى اتخاذ نکند, آسیب خواهد دید. به همین طریق وقتى روان ما با ناکامى مواجه مى شود, واکنشهاى خود به خودى و غیر آگاهانه ما آغاز مى شود. اگر چه این واکنشها براى بقاى ما لازم هستند, چنانچه از حد معینى تجاوز کند یا به جاى گزینش یک راه حل واقع بینانه به آن اکتفا کنیم, دچار مشکلات و آسیبهایى خواهیم شد. این واکنشها, خود به خودى و ناآگاه هستند و در بسیارى از موارد ما و رفتارمان را اداره مى کنند. اما اگر ذهن ما مجهز به دانشى باشد که این واکنشها را بشناسیم, بر رفتار خود تسلط بیشترى خواهیم داشت و راهى انتخاب مى کنیم که براى ما مفیدتر خواهد بود. شما مى توانید به مطالعه خود بپردازید و ببینید واکنشهاى جبرانى شما چگونه اند. آیا این واکنشها به شما کمک مى کنند یا مشکلات بیشترى بوجود مىآورند. در این نوشته کوتاه چند واکنش شایع مورد بحث قرار مى گیرد.
واکنش برگشت:
وقتى ناکامى بروز مى کند, ممکن است فرد به دوران کودکى خود بازگردد و همان اعمالى را که در آن زمان در برابر ناکامى انجام مى داد, تکرار کند. گریه کردن, ناخن جویدن, دست و پا به زمین کوبیدن و امثال آن همگى واکنش برگشت هستند. در جامعه ما بسیارى از مردم به این واکنشها مجهزند و به عنوان مثال به هنگام ناکامى به گریستن و اشک ریختن متوسل مى شوند. این واکنش تا چه حد به ما کمک مى کند. فرض کنید که شما در خوابگاه با هم اتاقیهاى خود دچار یک سرى تعارضات و تضادها در علایق, نگرش و افکار هستید, در اینجا شما محیط فعلى زندگى خود را خوشایند نمى بینید. حال اگر در برابر مخالفتها و تعارضات هم اتاقى هاى خود, در خود فرو رفته و در تنهایى خود, به خاطر مطلوب نبودن شرایط زندگى گریه کنید, نه تنها تعارضات و اختلافات شما حل نمى شود, بلکه هیچ گاه آنها از احساس تنهایى و رنجى که شما دارید مطلع نمى شوند و روابط میان شما همچنان به قوت خود باقى مى ماند. بنابراین واکنش شما بیهوده مى باشد.
شما به سوى هدفى حرکت کرده اید و موانعى جلوى شما را سد کرده اند و شما واکنش نشان داده اید. این واکنش شما را به هدف نزدیک نمى کند. اما اگر موانع را شناسایى کنید و از سر راه بردارید, به هدفتان خواهید رسید.
البته گریه کردن, در تمام ناکامى ها غیر مفید نیست. گاهى ناکامى هایى وجود دارد که ناچار از تحمل آنها هستیم, مثل مرگ یکى از عزیزان. در این صورت, گریه کردن مى تواند واکنشى سودمند تلقى شود.
به عقیده برخى از روانشناسان گریه کردن در چنین مواقعى مانند شکافتگى دمل روح انسان است و او را تسکین مى دهد. بنابراین, در ارزیابى واکنش برگشت, مى توان نظر داد که چنانچه وصول به هدف فقط با از بین بردن موانع میسر باشد, در این صورت واکنش برگشت کمکى به حال ما نخواهد بود. البته در این حالت هم این واکنش در حد محدود زیان نخواهد داشت. اما افراط در آن و خوددارى از جستجوى راه حلهاى واقع بینانه به ما صدمه خواهد زد.
پرخاشگرى:
متإسفانه پرخاشگرى نیز از واکنشهاى شایع در جامعه ماست. فرض کنید شما نتوانسته اید هدفتان را به مخاطب خود بفهمانید, آن وقت سر او داد مى زنید. متإسفانه با وجود شیوع پرخاشگرى در جامعه ما, این واکنش در هیچ شرایطى سودمند نیست و نه تنها مشکل شخص را حل نمى کند, بلکه ممکن است مشکلات دیگرى نیز بوجود آورد. ما در جامعه خود شاهد رفتارهاى پرخاشگرانه زیادى هستیم. خانم خانه دارى که غذایش سوخته, ظرف غذا را به زمین مى کوبد. دانشجویى که از نمره کم ورقه امتحانى اش ناراحت شده, ورقه را پاره مى کند و ...
دلیل تراشى:
دلیل تراشى با استدلال تفاوت دارد. استدلال ارایه یک سرى دلایل منطقى براى عدم موفقیت است; در حالى که دلیل تراشى ساختن یک سرى دلایل غیر منطقى است. بسیارى از اوقات براى دفاع از صیانت و حرمت خود و براى شکستهایمان دلیل مى تراشیم.
مثلا دانشجویانى که براى نمرات کم خود دلایل زیر را ارایه مى دهند: الف) مشکلات مالى, ب) شلوغى, ج) احتمالا مشاجره با دوستان, د) نداشتن اتاق مجزا براى مطالعه و ... از مکانیسم دلیل تراشى استفاده مى کنند. زیرا افراد دیگرى على رغم همان دلایل توانسته اند در دروس خود موفق بوده و حتى رتبه اول دانشگاه را به خود اختصاص دهند. دلیل تراشى موجب مى شود تا ما, موانع واقعى را نشناسیم و براى از بین بردن آنها تلاش نکنیم.
فرافکنى:
بسیارى از اوقات ما براى توجیه ناکامى هاى خویش, ویژگیهاى خود را به دیگران نسبت مى دهیم. کسى که دروغ مى گوید براى اینکه از خودش دفاع کرده باشد به همه نسبت دروغگویى مى دهد. کسى که به ارزشهاى اخلاقى معتقد نیست, دیگران را نیز به همین خصوصیت متهم مى کند. مثلا اگر عکس مبهم یا نیمه مبهمى مى بینید و راجع به آن حرف مى زنید و قضاوت مى کنید, در واقع مسایل خودتان را به آن نسبت مى دهید. کسانى که این واکنش را به صورت افراطى نشان مى دهند, از درک واقعیتها عاجز مى مانند و بنابراین از رسیدن به هدف ناکام مى شوند. آنها همه چیز را از زوایه دید خود مى بینند و براى درک واقعیتهاى پیرامون خود متدلوژى ندارند. کمبودها و تصورات خود را به دیگران نسبت مى دهند و از آنان انتقاد مى کنند و دیگران را مسوول مشکلات خویش محسوب مى کنند.
انکار:
انکار امیال یا خواسته ها نیز واکنشى در برابر ناکامى هاى ماست. انکار عبارت است از رد ناخودآگاه یک فکر, یک احساس, یک میل, یک نیاز یا یک واقعیت که براى بخش آگاه ذهن, غیر قابل قبول است. فرد از خود رفتارى نشان مى دهد که گویا هیچ مشکلى ندارد. شاید بین دروغ و انکار تفاوتى قایل نباشیم, در حالى که فرد آگاهانه دروغ را مى سازد. بسیارى از ما در مواجهه با معایب و مشکلات خود واکنش انکار نشان مى دهیم.
جابجایى:
وقتى در رسیدن به هدف ناکام مى مانیم, گاه عواطف و هیجانات خود را به جانشین قابل قبول تر آن هدف معطوف مى کنیم. مثلا فردى که از شرایط سخت و کمبود امکانات خوابگاه خود در رنج و عذاب است ناراحتى خود را ممکن است بر سر دوستان و هم اتاقى هاى خود خالى کند. در اغلب کسانى که به اختلال وسواس اجبارى دچارند, این جابه جایى مشاهده مى شود. مثلا شستن مکرر دست توسط بیمار وسواسى ممکن است نتیجه احساس ناپاکى اخلاقى باشد.
مکانیزم تصعید یا به سازى:
هنگامى که فرد کششهاى غریزى را که مورد قبول جامعه نیست به مسیرى تغییر جهت دهد که در جامعه نیز تإیید شود, به این مکانیزم دست زده است. مثلا فردى که تکانه هاى تهاجمى خود را با شرکت در مسابقات ورزشى و شکست رقباى خود ارضا مى کند, یا کسى که کششهاى جنسى را به مسیر خلاقیتهاى هنرى, ادبى و درسى مى کشاند. مکانیزم تصعید در بین سایر مکانیزمها ((موفق)) نام مى گیرد; زیرا میل یا سائق فرد در حد قابل توجهى ارضا مى شود. تشکیل انجمنها و تشکلهاى فرهنگى, مذهبى, سیاسى, هنرى و ادبى در دانشگاهها و خوابگاه و پذیرفتن عضوهایى از بین دانشجویان باعث شده وقت آنها پر شود و از طرفى به علت اینکه به فعالیت مورد علاقه و پرتحرکى مشغولند سختیها و مشکلات و نارساییهاى محیط خویش را قابل تحمل دیده و با آن سازگار مى شوند. ما باید بدانیم که بالا رفتن اطلاعات و دانش به تنهایى کافى نخواهد بود, چیزى که محیطهاى دانشگاهى بیشترین توجه و سرمایه را به آن اختصاص دادند, بلکه برخوردارى از سلامت روانى مهمتر و مقدمتر است. تحصیلات کمتر اما سلامت روان, بیشتر مطلوبتر از آن است که روان ناسالم و مدارج تحصیلى بالاتر داشته باشیم. رشد متعادل و همه جانبه انسان در زمینه هاى مختلف روانى, تحصیلى و شغلى و ... مطلوبترین است.
واپس زدن به اضافه تبدیل:
این نیز نوعى واکنش در برابر ناکامى است که واکنشهاى هیستریک ایجاد مى کند. در کرى هیستریک, کورى هیستریک, فلج هیستریک و امثال آن هیچ گونه علت خاص بدنى, عصبى یا مغزى وجود ندارد. با وجود این, شخص نمى شنود, نمى بیند و نمى تواند راه برود. از بیماریهاى دیگر که مى تواند واکنشى روانى و بدون منشإ جهانى باشد, مى توان از زخم معده, آسم, میگرن و جوش صورت نام برد. بیماریهایى که در میان دانشجویان و بالاخص دانشجویان ساکن خوابگاه به وفور مشاهده مى شود. در این مواقع مى توان به کمک ((مشاور)) به مشکلات و ناکامى هاى شخص توجه کرد و براى آنها راه حل یافت. پس از چند جلسه مشاوره این علایم از بین مى رود. البته واکنشهاى دفاعى ما محدود به آنچه نوشتیم نیست. مکانیزمهاى بسیار دیگرى وجود دارد که علاقه مندان مى توانند با مراجعه به کتابهاى مربوط به آن آشنا شوند. آشنایى با واکنشهاى دفاعى به ما امکان مى دهد که خودمان را بشناسیم و به واکنشهاى خود واقف شویم. اگرچه مکانیزمهاى دفاعى ناآگاهانه است, اما با شناخت آنها مى توانیم به وجودشان آگاه شویم و از مکانیزمهاى دفاعى ناموفق پرهیز کنیم. یک انسان بالغ به هنگام روبه رو شدن با مانع و بروز ناکامى, بهتر است مانع را شناسایى کند و آن را از سر راه خود بردارد تا به هدفش برسد.
فرض کنید شما به عنوان یک دانشجوى ساکن خوابگاه در برقرارى روابط دوستانه و خوب با هم اتاقى هاى خود موفق نبوده اید و ناکام شده اید. در این صورت ممکن است پرخاش کنید, گریه کنید, دلیل تراشى کنید, فرافکنى کنید, دیگران را تحقیر کنید, خشمتان را به خانواده خود انتقال دهید, اما هیچ کدام از این کارها موجب موفقیت شما نمى شود. بهتر است به یک واکنش واقع بینانه دست بزنید و موانع را شناسایى کنید. ممکن است این موانع, موانع بیرونى باشد یا موانعى از درون خود شما. این موانع را به دقت بررسى کنید و پس از شناخت آنها سعى کنید آنها را از میان بردارید. ممکن است در برخى مواقع که تعداد آن بسیار کم است, على رغم بررسى موانع نتوانیم آنها را از سر راه برداریم. واقعیت و منطق حکم مى کند که در چنین موارد نادرى, هدف را تغییر دهیم و هدفى را که رسیدن به آن آسان است, انتخاب کنیم. هر کس مى تواند براى ارزیابى خود, رفتارهاى روزانه یا هفتگى خود را بررسى کند و به این سوالات پاسخ دهد.
ـ در هفته پیش من بیشتر چه واکنشهاى دفاعى انجام داده ام؟ واکنش پرخاشگرى, برگشت, فرافکنى, دلیل تراشى یا ...
ـ کدام واکنش دفاعى در من قوىتر عمل مى کند؟
ـ این واکنشها مشکلات مرا چقدر حل کرده است و چقدر به مشکلات من افزوده است؟
ـ اگر دوباره با همان موانع روبه رو شوم, کدام یک راه حلى واقع بینانه خواهد بود و به من کمک مى کند؟