نویسنده

گزارشى از آثار هنرى بانوان
در گنجینه سازمان میراث فرهنگى به مناسبت بزرگداشت سال على(ع)

منیژه آرمین

 

 

روى تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام اوفتاد
مقدمه:
بار دیگر, چهره عشق را مى بینیم. در میان خاک و گل و رنگ لعاب, در میان بریده هاى کاغذ, در میان تکه هاى چوب و در خطوط و نقوش اسلیمیهاى خیال انگیز تذهیب و نگارگرى.
در میان جمع عاشقان امام على(ع) که آثار هنرى خود را به همت سازمان میراث فرهنگى, در گنجینه این سازمان به نمایش گذاشته اند, تعداد قابل توجهى از خانمها شرکت جسته اند.
در گفتگوى زیر, با انگیزه ها و هدفها و نیز شیوه هاى متفاوت کارى این خانمها آشنا مى شوید.

پیام زن: خواهش مى کنیم در مورد سوابق هنرى خودتان توضیح دهید.
فاطمه پناهیان پور هستم. سالهاست هنر را به شکل حرفه اى کار مى کنم. البته, هجده سال است که به کار آموزش در مراکز تربیت معلم و سایر مراکز دیگر مى پردازم.
پرداختن به هنرهاى سنتى در خانواده ما موروثى بود. من از کودکى با سوزن دوزیهاى مادربزرگم آشنا شدم و به این کار پرداختم. بعد در طراحى و نقاشى آموزش دیدم.
بعدها, زیر نظر استادان بزرگى چون استاد عبدالله باقرى, تذهیب و تشعیر را آموختم.
نزد استاد دهنوى, قلمزنى, طرح کاشى و طراحى سنتى و طرح قالى را یاد گرفتم. همچنین گره چینى معمارى و مشبکها را نزد استاد حسین لرزاده آموختم.
حدودا سى و دو نمایشگاه به صورت جمعى و انفرادى داشتم.
منیژه آرمین هستم. نزدیک به سى سال است که به صورت جدى به هنر مى پردازم. از زمان دانشجویى, سفال را به عنوان ماتریالى که مى تواند گویاى مفاهیم فلسفى و فکرى باشد, انتخاب کردم. شاید اولین کسى باشم که سعى کردم مفاهیم عرفانى را با تغییر و تحولات خاک بیان کنم. سالهاست که به آموزش هنر مشغولم و در نمایشگاههاى انفرادى و جمعى شرکت داشته ام.

مریم معصومى هستم. ده سال است که زیر نظر خانم مهین افشانپور, مینیاتور کار مى کنم. ایشان استاد من هستند. سه ماه پیش استاد تجویدى کار کردم که ایشان فوت کردند و من اینک به سبک خانم افشانپور کار مى کنم و در زمینه نگارگرى, نمایشگاههاى مختلف داشته ام.
فریبا نوع پرست هستم. مدت یازده سال است که به کار قطاعى مى پردازم. قبل از آن, کار سوخت با رنگ و روغن انجام مى دادم و با تیک کار مى کردم; ولى بعدها به قطاعى پرداختم و فکر مى کنم تنها زنى باشم که در این رشته به احیاى این هنر پرداخته ام و رتبه هایى به دست آوردم و در جشنواره زنان نامآور نیز انتخاب شدم.
چون این رشته نزد مردم تا حدى ناشناخته است, لطفا در مورد آن بیشتر توضیح دهید.
ـ قطاعى از آغاز قرن دهم رواج داشته است. در عهد سلطان حسین میرزا این کار به این صورت بود که خط خطاطان را روى پوست یا کاغذ مى نوشتند و با شىء تیزى آن را در مىآوردند که هم از متن کاغذ استفاده مى شد و هم از کرسى آن. این کار, روى پوست هم انجام مى شد. من, این نوآورى را داشته ام که خط و طرح را در این کار تلفیق کرده ام. استادانى که در این فن قدم برداشته اند, محمد قطاع و میرزا عبدالله بودند. در موزه شهدا و در کتابخانه آستان قدس و در موزه هنرهاى تزیینى آثار قطاعى هنرمندان وجود دارد.

شما با چه موادى کار مى کنید؟
ـ من, با کاغذ و تیغ جراحى کار مى کنم.

سهیلا نقیب زاده و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه الزهرإ هستم. مدت پنج سال است که در کارگاه سفال و سرامیک سازمان میراث مشغول به کار هستم. کار من, اصولا ساخت ظروف سفالى و طراحى روى سفال است.

شهلا اسدیانى هستم. از سال هفتاد, فعالیت هنرى داشته ام. با اینکه دیپلمم تجربى بود, به علت علاقه به هنر, وارد دانشگاه میراث شدم و در اینجا, بیشتر با هنر آشنا شدم.
بعد از اتمام دانشگاه, دنبال کار مورد علاقه خودم در این زمینه بودم. بعد هم آمدم میراث, پیش خانم شیخ مهدى مشغول کار مینیاتور شدم.

من گلاره خلیلیان هستم. در کارگاههاى سازمان میراث فرهنگى مشغول کارم. معرق را از سال هفتاد و چهار زیر نظر خانم اسلیمى و در مرکز هنرهاى کوشک آموختم. از سال هفتاد و هشت به استخدام میراث فرهنگى در آمدم. کار من معرق است. معرق, کارى است که با چوب انجام مى شود و مواد اولیه آن از چوب است که با ابزار کار بریده مى شود و کنار هم قرار مى گیرد و در آخر هم رویش پلى استر مى زنیم.
در مورد کارى که در این نمایشگاه دارید, توضیح دهید.
فاطمه پناهیان پور: زمانى که استاد باقرى در قید حیات بودند, این تذهیب را زیر نظر ایشان انجام دادم. دلم مى خواست دایره وسط آن با خوشنویسى پر شود و در نهایت, علاقه داشتم موضوعى در رابطه با حضرت على(ع) باشد.

اتفاقا پدرم داستانى را که حقیقت داشت, برایم نقل کردند با این مضمون که یک پادشاه هندى در مدح حضرت على(ع) مى گوید:
((به ذره گر نظر لطف بوتراب کند ...))
بعد, هرچه فکر مى کند, مصرع دوم آن به فکرش نمى رسد. بعد از چند ماه به حضرت على(ع) متوسل مى شود و در خواب مى بیند که حضرت على(ع) مى گوید:
((به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند))

منیژه آرمین: در این نمایشگاه سه نقش برجسته سفال دارم که با وجودى که قطع بزرگ است, یک تکه کار شده است. یکى از آنها مربوط به شهادت مولا و دو دیگر مربوط به عاشورا است که باز هم برمى گردد به حضرت على(ع) چنانکه شهریار مى گوید:
((به جز از على که آرد پسرى ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهداى کربلا را))
این کارها, قسمتى از مجموعه اى است که با مضمون اهل بیت, از دو سال پیش شروع کرده ام.

فریبا نوع پرست: این کار, بر عکس سنت معمول که بر روى کاغذ سفید و آبى انجام مى شود, روى کاغذ گراف کار کرده ام.
مى شود گفت در مدح حضرت على(ع) و به این مناسبت بوده است. معمولا کارى به این اندازه را من, در مدت سه ماه و روزانه هفت, هشت ساعت کار انجام مى دهم; ولى این کار را در چهارده روز, منتها با ساعات بیشتر انجام دادم. شاید در شبانه روز, یک ساعت بیشتر نخوابیدم; ولى به برکت وجود حضرت على(ع) در این چهارده روز, هیچ احساس خستگى نمى کردم و این از ایمان نشإت گرفته است.

مریم معصومى: اینجا, من در تابلویى, ذوالفقار را به عنوان نماد عدالت کشیده ام و خواسته ام با رنگ نشان دهم که آنچه با على(ع) است, حق است و بقیه باطل است. و آنچه در ماوراى حق است با روشنایى و پاکى نشان داده شده. وقتى به من اطلاع دادند که اینجا نمایشگاهى در رابطه با امیرالمومنین(ع) است, چون تابلوهایم را به دوبى فرستاده بودم, مشغول کار شدم و سه چهار روز طول کشید تا به اتمام رسید.

سهیلا نقیب زاده: وقتى فهمیدم, نمایشگاهى به نام امام على(ع) قرار است دایر شود, شروع کردم و انگیزه خوبى براى شروع این کار به دست آوردم.
من, طرح روى کاشى را انتخاب کردم و در واقع, نقاشى روى کاشى است که موضوع آن حضرت على(ع) است.
در این کار, من, محور را ((الله)) و ((على)) قرار دادم و این خطوط, حول محورى مى گردد و این دوایر تلالو و انشعاب وجودى امام على(ع) است براى همه عالمیان, و من احساس مى کنم این کار تا حدى این مفهوم را نشان مى دهد.
در مورد شیوه اى که در این کار داشته اید, توضیح دهید.
ـ ما وقتى طرح را روى کاشى پیاده کردیم, رویش را با اکسید مس یا آهن, قلم گیرى مى کنیم. در اینجا هم ابتدا طرح را روى کاغذ پوستى انجام دادم. بعد آن را سوزنى کردم.
بعد کاشى را چیدم و با گرده ذغال, طرح را روى کاشى پیاده کردم. براى اینکه, طرحها انسجام داشته باشد, قلم گیرى کردم و بعد لعاب زدم و فرستادم کوره و به این شکل در آمد.

گلاره خلیلیان: این کار من, البته کار کوچکى است در برابر چشمه کارهایى که اینجا هست. فکر هم نمى کنم خودش را نشان بدهد, اما چون به من گفتند نمایشگاهى در رابطه با حضرت على(ع) هست, این کار را دو روزه انجام دادم.
مواد اصلى کارم چوب است و به نسبت کارهاى معرق ساده است, اما اهمیت آن عشقى است که نسبت به این کار داشتم. البته این کارى نیست که باید مى شد و دلم مى خواست, در این زمینه, با فرصت بیشتر, کارى بهتر انجام مى دادم.

شهلا اسدیانى: کارى که اینجا گذاشته ام, خط کوفى است و یک مقدار تذهیب. البته دلم مى خواست کار مینیاتور کنم, اما موضوعى که تازه باشد و قبلا انجام نشده باشد به نظرم نرسید. اصولا دلم مى خواهد طورى کار کنم که تکرارى نباشد.
آیا مضامین مذهبى مى توانند, دستمایه کار هنرى قرار بگیرند؟

فاطمه پناهیان پور: هنرهاى سنتى ایران, اصولا همان عرفان و مذهب است و چیزى جز الوهیت در آن وجود ندارد. مثلا اگر به مینیاتور برگردیم, سوابق آن حتى به اوستا و ارژنگ مانى مى رسد. در اثر فوق مى بینیم که رنگهاى طلایى و فیروزه اى و فرمهاى مذهبى چگونه به تصویر کشیده شده است.
اینک, در مینیاتور, همان فرمها و رنگها را مى بینم. در واقع, همین رنگها هستند که صبغه الهى دارند.

در تذهیب هم دقیقا همین را مى بینیم. اینکه در اسلام صورت سازى منع شد به دلیل سابقه بت پرستى در میان مردم بود; نه اینکه اسلام با هنر مخالف باشد.
بعد از اسلام مى بینیم که در مساجد و اماکن مذهبى, نقوش و رنگها, حتى با سرزندگى و شادابى بیشتر جایگزین شد. بنابراین هنر با مذهب هیچ منافاتى ندارد. مثلا مى بینیم پرده خانه کعبه را رویش سرمه دوزى مى کنند. گلابتون دوزى مى کنند, یک ده دوزى مى کنند و خلاصه, انواع سوزن دوزىهاى سنتى را بکار مى برند و در آخر هم آن را تکه تکه مى کنند و به عنوان هدیه اى گرانبها به سران کشورها, مى دهند.
در قلمزنى, در قالى و کاشى و سایر هنرها نیز, طرح ها و نقش ها با مذهب هماهنگى دارد.

منیژه آرمین: به نظر من, گرایشهاى مذهبى, از کهن ترین زمانها, خاستگاه اندیشه و فرهنگ بوده, زیرا از فطرت بشر سرچشمه مى گیرد.
در یک تحلیل فلسفى هم مى بینیم که گرایش به کمال و جمال, قرین یکدیگرند. همین بحث محتوا و قالب که مى شود, در واقع مربوط به همین مقوله است. اصولا, هنر وقتى ظاهر مى شود که فکرى متعالى در قالبى زیبا بیان شود و اگر یکى از اینها نباشد, دیگر مفهوم هنر را نخواهد داشت. مثلا اگر فکرى عالى در قالبى ضعیف بیان شود, هنر نیست. برعکس, اگر فکرى مبتذل یا شیطان در قالبى با حفظ ظرایف تکنیکى ارائه شود, آن هم هنر نیست. زیرا از تکنیکها, استفاده ابزارى شده است.

مریم معصومى: کارهاى مذهبى باید مثل کتاب حرف داشته باشند بخصوص, براى جوانان و نوجوانان. شاید فرصت نکنند کتاب بخوانند یا از داستانهاى قرآن بهره برگیرند, ولى اگر ما تابلویى در این زمینه در برابر چشم او قرار دهیم, سریع تر و شاید عمیق تر پیام را بگیرند.
من, خودم وقتى کار مذهبى مى کنم, بیش از کارهاى دیگر احساس رضایت مى کنم. زیرا احساس و حرف دارد.

فریبا نوع پرست: ایمان, تکمیل کننده و پیش برنده افکار هنرمندان است. به همین دلیل است که تصمیم دارم قرآن را به شکل قطاعى کار کنم. البته اگر عمرم اجازه دهد.

سهیلا نقیب زاده: اصولا کارهاى آزاد مى کنم. عقیده دارم براى انجام کار مذهبى, باید در شرایط خاصى قرار گرفت که بشود آن کار را پیاده کرد. من خودم زیاد کار مذهبى انجام نمى دهم ولى این کار را با خلوص نیت و با کمال وجود انجام دادم.
من بیشتر کار مدرن و گرافیکى مى کنم البته با این کارم خواستم بگویم مى شود با انگیزههاى مذهبى, کار مدرن ارائه داد. مثلا در این کار من, رنگ زرشکى و رنگ نارنجى را آورده ام که در کارهاى مذهبى نبوده و من خواستم تلفیقى از شیوه مدرن و سنتى باشد.

شهلا اسدیان: من فکر مى کنم طرح و نقش و هر چه با دست انجام شود, تنها زبان بین المللى است که هر کس ببیند, آن را مى فهمد در حالى که کتاب به یک یا چند زبان نوشته مى شود و مخاطبان خاص خود را دارد ولى تصویر مى تواند منظور هنرمند را براى جمع بیشترى نشان دهد. البته اثر هنرى هر هنرمند نشان مى دهد که او آدم لطیفى است یا خشن. معتقد است یا نه.


ما که از کودکى با باورهاى شیعى بزرگ شده ایم, نا خودآگاه, به سوى مضامین مربوط به شیعه گرایش پیدا مى کنیم. شاید به همین دلیل است که وقتى مى گویند نمایشگاه مربوط به حضرت على(ع) است, همه مى خواهند در آن شرکت کنند. حتى آن کسى که چیز زیادى نمى داند, باز هم مى خواهد چیزى در این رابطه به تصویر بکشد.

گلاره خلیلیان: کلا کارى که من مى کنم چون معرق کاشى برداشته شده, تاریخ ابتداى آن این بوده که تکه هاى کاشى را از مساجد و سر درهاى اماکن متبرکه برمى داشتند و در کنار هم قرار مى دادند. بنابراین خود به خود جاى پاى اعتقادات مذهبى در آن وجود دارد. بعدا به فکر کسانى رسید که همین کار را با چوب انجام دهند. الان در معرقهاى ما, خط و ربط مذهبى کاملا مشخص است.
زیرا مضمون آنها شمایلهاى مقدسین است یا گل و مرغها و... در واقع تلفیقى است از مذهب و هنر و برمى گردد به اصالت ما. ما آدمهایى معتقد هستیم و هر کارى که مى کنیم جاى پاى اعتقاداتمان در آن باقى مى ماند.
من هم خوشحالم که توانستم این کار را با لطف الهى انجام دهم. زیرا دین و مذهب از اعماق وجودمان در کارمان گنجانده مى شود.
پیام زن: با تشکر از حضور خانمهایى که در جمع بودند و تإسف از عدم حضور دوستانى که آثار باارزش ایشان را در این نمایشگاه دیدیم ولى سخنانشان را نشنیدیم. تا فرصتى دیگر.