نکاتى در موضوع احترام به کودکان و نوجوانان

نویسنده


نکاتى در موضوع احترام به کودکان و نوجوانان

محمدرضا مطهرى

 

 

کودک یک انسان است و هر انسانى به شخصیت خویش علاقه مند است. میل دارد دیگران قدرش را بدانند و به شخصیت او احترام بگذارند. منظور از احترام رفتار, عملى و ذهنى متقابل است که احساس ارزشمندى و رضایت و خشنودى براى طرف مقابل ایجاد مى کند. پدران و مادرانى که به شخصیت فرزندان خویش علاقه مند هستند باید همواره احترام آنها را رعایت کنند و وجودشان را گرامى بدارند. احترام به کودک یکى از عوامل مهم در پرورش شخصیت کودک به شمار مى رود.
کودکى که مورد تجلیل و احترام قرار گیرد بزرگوار و با شخصیت بار مىآید, و براى حفظ شخصیت خویش از کارهاى زشت اجتناب خواهد کرد.(1)
مسإله حرمت نفس و پرورش احساس خودارزشمندى و عزت نفس از اساسى ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. برخوردارى از اراده و اعتماد به نفس قوى, قدرت تصمیم گیرى, ابتکار و خلاقیت و نوآورى, سلامت فکر و بهداشت روانى, رابطه مستقیمى با میزان و چگونگى عزت نفس و احساس خودارزشمندى فرد دارد.
براى اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنى و توانمندیهاى بالقوه خود بهره مند شوند مى بایست از نگرشى مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه اى غنى براى تلاش برخوردار شوند.
بدون تردید نوجوانانى که داراى احساس خودارزشمندى و عزت نفس قابل توجهى هستند, نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه, پیشرفت تحصیلى و کارآمدى بیشترى در تمامى زمینه ها از خود نشان مى دهند.(2)
نوع نگرش و تصور فرد نسبت به خود بر اساس تجربیاتى است که از نگرش دیگران و ارزیابى آنها نسبت به شخصیت خود دارد. اگر کودک و نوجوان در خانواده مورد علاقه, احترام و مساعدت اعضاى خانواده باشد, در این صورت خود را فردى مثبت, باکفایت, لایق و باارزش محسوب خواهد کرد. اما اگر مورد بى توجهى و غفلت قرار گیرد احساس حقارت, ضعف و ناامیدى و بى ارزشى خواهد نمود.
کودک و نوجوانى که مورد توهین و تحقیر پدر و مادر قرار گیرد عقده و کینه پیدا مى کند و دیر یا زود دست به طغیان و تمرد خواهد زد و از آنان انتقام خواهد گرفت. متإسفانه بعضى از پدران و مادران در ارتباط با احترام به کودکان برداشت نادرستى دارند, و مى گویند: ((اگر به کودکان احترام بگذاریم لوس مى شوند و به ما احترام نخواهند گذاشت.)) این گونه والدین, بى اعتنایى, بى توجهى و در بعضى مواقع تحقیر کودکان را یک نوع روش تربیتى مى دانند, و بدین وسیله عزت و شخصیت کودک را لگدکوب کرده و احساس حقارت, فرومایگى و زبونى را در نهاد وى به ودیعه مى گذارند. در صورتى که این روش, یکى از اشتباهات بزرگ تربیتى والدین مى باشد, که با سیره و روش ائمه اطهار علیهماالسلام, علماى دینى, علوم تربیتى و روانشناسى منافات دارد. احترام به کودک نه تنها پدر و مادر را در نظر فرزند کوچک نمى گرداند بلکه روح شرافت و بزرگوارى و عزت نفس را در آنان پرورش مى دهد.(3) احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وى, یکى از اساسى ترین عوامل ایجاد شخصیت مطلوب در کودک است. رسول گرامى اسلام(ص) در باره احترام به کودکان مى فرماید:
((به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روشهاى پسندیده با آنان معاشرت کنید.))(4)
و نیز فرمود: ((وقتى نام فرزندتان را مى برید, او را گرامى دارید و جاى نشستن را براى او توسعه دهید و نسبت به او رو ترش نکنید.))(5)
پیغمبر گرامى اسلام(ص) خود اسوه عملى بود و تمامى نکات و دقایق لازم را در باره فرزندان خود عملا به کار بست و آنان را افرادى باشخصیت و شایسته بار آورد. توجه و اهتمام پیامبر گرامى اسلام(ص) تنها به تربیت فرزندان خود محدود نبود بلکه به پرورش دیگر کودکان هم عنایت مخصوص داشت, تاآنجا که مى توانست در احیاى شخصیت و تعالى روانى کودکان کوشش مى کرد.(6) همان طور که تا به حال در سیره عملى حضرت محمد(ص) نسبت به کودکان ذکر شد, هنگام ورود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام, حضرت به احترام آنها برخاسته, منتظر ورود ایشان مى شد, در سلام گفتن به کودکان همیشه پیشقدم مى شد و دعوت کودکان را به بازى رد نمى کرد و در بازیهاى آنان شرکت مى جست. وقتى از سفر برمى گشت, کودکان به استقبالش مى شتافتند. پیامبر(ص) آنها را مورد نوازش و ملاطفت قرار مى داد و سپس بعضى از آنها را خود سوار مى کرد و به اصحاب نیز دستور مى داد بقیه را سوار کنند و با این حال به شهر بازمى گشتند.
و بدین وسیله خاطرات خوش و شیرینى را در ذهن و روان کودکان به یادگار مى گذاشت. احترام به شخصیت فرزندان و دیگر کودکان براى پیامبر(ص) یک سیره و روش متعارف بود و بدین وسیله بزرگوارى, اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندى را در آنان پرورش مى داد.
امام خمینى با الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص) به کودکان و نوجوانان احترام مى گذاشت و آنان را مورد لطف و محبت خویش قرار مى داد. براى نمونه به ذکر مواردى از رفتار احترامآمیز امام خمینى نسبت به کودکان و نوجوانان مى پردازیم.
خانم عاطفه اشراقى در این باره مى گوید: امام براى فرزندانشان احترام خاصى قایل بودند و بسیار خوشرو و با متانت رفتار مى کردند. گاهى اوقات امام بدون آنکه چیزى به ما بگویند, به بهانه اى به آشپزخانه مى رفتند و براى ما چاى مى ریختند. البته ما از این رفتار امام احساس شرمندگى مى کردیم, ولى امام با این کار کمال مهمان نوازى و در حقیقت بهترین رفتار را نسبت به فرزندان خویش نشان مى دادند.(7)
سیدیاسر مصطفوى در باره توجه و احترام ایشان به کودکان مى گوید:
هر وقت ما به منزل امام مى رفتیم در موقع غذا خوردن آقا از غذاى خودش به ما مى داد, چون غذاى ایشان غیر از غذاى ما بود و دکتر گفته بود که باید سوپ بخورند. براى همین مى گفتند: یاسر یک کمى از غذاى من بخور.(8)
یکى از دوستان امام در باره توجه به کودکان چنین نقل مى کند: یک روز با فرزندم در کربلا به حرم امام حسین علیه السلام رفته بودیم, امام را آنجا دیدم. من و پسرم کنار امام نشستیم. چند نفر با شیرینى و شکلات و خرما از مردم پذیرایى مى کردند. یکى از آنها جلو آمد و به ما شیرینى تعارف کرد. اما یادش رفت که جلوى فرزند کوچک من هم شیرینى بگیرد. امام که متوجه شده بودند, فورى خودشان یک شیرینى برداشتند و با مهربانى به پسر کوچک من دادند.(9)

شیوه هاى تکریم کودکان و نوجوانان
سلام کردن: یکى از طرق احترام به شخصیت مردم سلام کردن است. سلام در تعالیم اخلاقى اسلام یکى از سنتهایى است که بر آن تإکید بسیار شده است و دو فرد مسلمان وقتى به هم مى رسند, موظفند قبل از شروع به گفتگو, سلام کنند. وقتى که کودک به بزرگترها سلام کرد, لازم است به گرمى پاسخ داده شود, تا با این عمل شخصیت او مورد اعتنا و احترام قرار گیرد. اگر به کودک اعتنا نکنند و جواب سلام او را ندهند عملا کودک را تحقیر کرده اند و طبیعى است که او از این بى احترامى آزرده خاطر شود. پیشواى گرامى اسلام در راه تکریم اطفال از حد جواب سلام کودک, قدم را فراتر گذارده و با مقام شامخى که در جامعه داشت به کودکان سلام مى کرد و بدین وسیله به شخصیت آنها احترام مى نمود.
امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل کرده است که مى فرماید: پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمى کنم, یکى از آنها سلام گفتن به کودکان است. در انجام این اعمال مراقبت دارم تا بعد از من به صورت سنتى بین مسلمین بماند و معمول شود.
سلام گفتن به کودکان دو اثر روانى دارد: براى سلام کننده باعث تقویت خوى پسندیده تواضع و فروتنى است, و براى کودک وسیله احیإ شخصیت و ایجاد استقلال است. کودکى که بزرگسال به او سلام کند در خود احساس عزت, کرامت و بزرگوارى مى کند و خصایل و فضایل انسانى در او بیدار و تقویت مى شود.(10)
تجربه نشان داده است بزرگسالانى که در محل زندگى به سلام کودکان و نوجوانان با روى خوش پاسخ گفته اند و یا اینکه در سلام دادن پیشقدم شده اند, مورد توجه و محبت کودکان و نوجوانان محل قرار گرفته و سخنان آنها در کودکان نافذتر از دیگران مى باشد.
همبازى شدن: یکى از راههاى پرورش شخصیت در کودکان, شرکت بزرگسالان در بازى آنهاست. موقعى که اولیا و مربیان خود را تا سر حد کودکى تنزل مى دهند و با شرکت در بازى کودکان, آنان را در کارهاى کودکانه مساعدت مى نمایند, کودک احساس مى کند که کارهاى او آنقدر ارزنده و مورد توجه است که والدینش با وى همکارى مى کنند و خود را هم سطح او قرار مى دهند. چنین احساسى حس استقلال, اعتماد به نفس و پرورش شخصیت کودک را در بر دارد.
پیامبر اسلام(ص) خود با کودکان همبازى شده و در بازى آنان شرکت مى جسته است. امام خمینى نیز با همه گرفتاریها و مشغله اى که داشتند به این خواست و نیاز اساسى کودکان پاسخ مثبت داده و با آنان همبازى مى شده است. پیامبر(ص) فرمود: ((من کان له و لد صبا;(11) هر کس که کودکى دارد باید در راه تربیت او, خود را تا سر کودکى برساند (خود را با عوالم او هماهنگ ساخته, رفتارى که در خور درک اوست پیش گیرد.) امیرالمومنین على علیه السلام فرموده است: ((کسى که کودکى دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد طفولیت و کودکى تنزل دهد.))(12)
احترام در نام بردن کودک: لازم است پدر و مادر فرزند خود را همواره با احترام بخوانند; مثلا بگویند حسنآقا, پسرم, دخترم, نام او را کوچک و سبک نکنند. خوب است کودک را با تعبیر شما خطاب کنیم, نه تو.
باید در مجالس براى کودکان نیز جاى باز کرد و به آنان احترام گذاشت. پیامبر(ص) مى فرماید: ((وقتى نام فرزندتان را مى برید, او را گرامى دارید و جاى نشستن را براى او توسعه دهید و نسبت به او روترش نکنید.))(13)
در دعوت به میهمانى و مجالس جشن باید کودکان را نیز منظور داشت و جداگانه برایشان کارت فرستاد, یا نام آنان را نیز در کارت نوشت. و براى آنان نیز جاى نشستن و پذیرایى شدن پیش بینى کرد.
کودکان سر سفره غذا, هم باید جا داشته باشند, هم وسیله اختصاصى پذیرایى, خصوصا در مجالس و محافل مذهبى بهتر است اول از کودکان و خانمها پذیرایى شود و سپس از آقایان.
لازم است کودکان در منزل مانند بزرگترها وسایل مخصوص داشته باشند مانند مسواک, خمیردندان, حوله, کمد لباس, ظروف غذاخورى, رختخواب و ... داشتن وسایل مخصوص روح استقلال طلبى و تشخص طلبى کودک را تقویت مى کند.
در مسافرتها کودکان نیز باید صندلى داشته باشند تا بدین وسیله احساس خودارزشمندى و شخصیت نمایند.
بهتر است براى کودکان جشن تولد و جشن تکلیف گرفته شود. تهیه و تدارک این گونه مراسم بهتر است با خود کودکان باشد و والدین راهنماى آنان باشند.
بهتر است از صفات و کارهاى خوب کودک در حضور دیگران قدردانى و تشکر شود, ولى باید متوجه باشیم که این تشکر و قدردانى در حضور دیگران بیش از حد تکرار نشود و گرنه اثر تربیتى خود را از دست خواهد داد.
لازم است پدر و مادر اگر بدون حضور کودک به سفر مى روند برایش نامه بنویسند و سلام و احوالپرسى کنند و اگر با تلفن تماس مى گیرند با کودک نیز صحبت نمایند. این گونه رفتارها احساس عزت نفس و خودارزشمندى را در کودک تقویت مى کند.
باید به سخنان کودک کاملا گوش داد و درخور فهمش به او پاسخ داد.
در موقع صحبت کردن به کودکان نیز باید توجه نمود که سخنان آنان را قطع نکنیم.
اگر دوست داریم احساس کرامت, شرافت و بزرگوارى در کودک زنده و تقویت شود باید به سخنانش گوش فرا دهیم. تمایل به گوش دادن به حرفهاى کودکان مى تواند نقش مهمى را در رشد احساسات و غنى تر ساختن اعتماد به نفس در آنان ایفا کند. گوش دادن با توجه و علاقه مى تواند پیامهاى متفاوت و هم مرزى چون ((تو فرد باارزشى هستى)) و ((من به نظر تو احترام مى گذارم)) را به کودکان ابلاغ کند.(14) سخن دیگران را قطع کردن به قدرى در تعالیم اسلامى مذموم است که از پیامبر گرامى(ص) نقل شده است: ((کسى که در میان سخن برادرش سخن بگوید مانند آن است که چهره اش را شکافته باشد.))(15)
در کارها و تصمیم گیریها خوب است تا حد امکان با کودکان و نوجوانان مشورت نماییم. نظرخواهى از کودکان و نوجوانان موجب رشد شخصیت آنان شده, و تمرینى براى اظهار نظر و تصمیم گیرى و آماده شدن براى زندگى آینده مى باشد.

به کودکان اعتماد کنید و مسوولیت بدهید, در عین حال مواظب و مراقب آنان باشید.(16)

پیامها و نتایج
احترام به کودک یکى از عوامل مهم در رشد مطلوب شخصیت کودک است, که او را فردى باشخصیت, مسوولیت پذیر, داراى اعتماد به نفس قوى و خلاق مى گرداند, تصور مثبتى از خویشتن پیدا مى کند, روح شرافت و بزرگوارى را در کودک پرورش مى دهد.
یکى از علل اساسى اختلالات رفتارى کودکان, فقدان محبت و احترام کافى از ناحیه والدین مى باشد.
پیامبر عالى قدر اسلام(ص) عملا احترام زیادى براى کودکان و نوجوانان قایل بودند, رفتارها, عملکرد و شیوه هاى برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان بهترین الگوى رفتارى براى خانواده ها مى باشد. اگر امت اسلامى به شیوه ایشان در برخورد با کودکان و نوجوانان عمل نمایند, از بسیارى اختلالات و مشکلات روحى و روانى کودکان و نوجوانان پیشگیرى خواهد شد.
شیوه هاى عملى تکریم کودکان و نوجوانان مانند سلام کردن, همبازى شدن, جاى بازى کردن و ... راهنماى خوبى براى همه والدین است.
امام خمینى نیز به پیروى از پیامبر گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) احترام زیادى براى کودکان و نوجوانان قایل بودند که در سیره عملى ایشان موارد متعددى از احترام و تکریم ایشان نسبت به آنان آمده است.
منابع:

امینى, ابراهیم, آیین تربیت, انتشارات اسلامى, 1362.
بیابانگرد, اسماعیل, روشهاى افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان, انتشارات انجمن اولیإ و مربیان, 1372.
شکوهى یکتا, محسن, تعلیم و تربیت اسلامى (مبانى و روشها), دفتر تحقیقات و برنامه ریزى و تإلیف کتب درسى ـ آ ـ پ, تهران, 1370.
ستوده, امیررضا, پا به پاى آفتاب, ج1, گفته ها و ناگفته ها از زندگى امام خمینى, نشر پنجره, 1373.
مجله شاهد کودک و نوجوان, شماره 1222, 1372.
رشد نوآموز, دفتر انتشارات کمک آموزشى سازمان پژوهش و برنامه ریزى آموزش و پرورش, 70 ـ 1369.
نوابى نژاد, شکوه, سه گفتار در باره راهنمایى و تربیت فرزندان, انتشارات انجمن اولیإ و مربیان, 1372.
امینى, ابراهیم, اسلام و تعلیم و تربیت, ج2, انتشارات انجمن اولیإ و مربیان, 1372.

پى نوشتها: 
1ـ آئین تربیت, ص243.
2ـ روشهاى افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان, مقدمه.
3ـ آئین تربیت, ص244.
4ـ بحار, ج23, ص114.
5ـ جامع الاخبار, ص124, طبع 1341.
6ـ تعلیم و تربیت اسلامى مبانى و روشها, ص130.
7ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص213.
8ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص228.
9ـ رشد نوآموز, ص22.
10ـ تعلیم و تربیت اسلامى, مبانى و روشها, ص134 ـ 135.
11ـ وسائل الشیعه, ج15, ص203.
12ـ همان, ص126.
13ـ جامع الاخبار, ص124, طبع 1341ش.
14ـ سه گفتار در باره راهنمایى و تربیت فرزندان, ص69.
15ـ کنزالعمال, خ77.
16ـ اسلام و تعلیم و تربیت, ج2, ص185.