بعثت نور

نویسنده


 

بعثت نور
بتول جعفرى

 

 

و سرانجام; سرمازدگان تاریخ را آتشى افروخت.
و در راه ماندگان سرگردان را مشعلى برافراشت.
که او تو را در این جهان امانت دارى امین و روز جزا گواهى راستین است که به سان پیک نعمت مبعوثش کردى و چونان پرتو مهرت, به حق رسالتش بخشیدى.
بارخدایا! بنیادى را که او پى نهاد, بر تمامى آنچه دیگران ساخته اند و مى سازند برترى بخش. و اینک, ستاره اى دیگر دمیده, نورى روشنگر درخشیده, سپیده اى نمایان شده و کژى به اعتدال گراییده است.
خداوند محمد را ـ که درود خدا بر او و بر خاندان پاکش باد ـ به روزگارى برانگیخت که هیچ یک از تازیان, کتابى نمى خواند. باور آیین پیامبران فراموش شده بود! آنک او مردم را به پیش راند, تا در جایگاه سزاوارشان برنشاند و به اوج آزادگى و رهایى شان رساند.

رسولى که اسوه شریفى از بردبارى و حیا و راستى و امانت است, بزرگترین هدیه آسمانى را براى جماعتى مىآورد تا او را بر تمام مخلوقات برترى بخشد.
خداوند, قلبش را و روحش را, خاشعترین و مطیع ترین دلها مى یابد و به دیدگان او نورى دیگرگون مى دهد. و درهاى آسمان را به رویش مى گشاید:
یا محمد بخوان!
چه چیز بخوانم؟!
((اقرإ باسم ربک الذى خلق))
و لواى حمد به دست محمد مى دهند و مژده رسالت به اهل خاک.
فردوس بر زمین جارى مى شود و وقتى در آن دقایق ناب, شیطان سراسیمه مى گریزد, صداى پاى محمد, تا رسیدن به خدا, هنوز شنیده مى شود.
محمد که از شور آن لحظه هاى ناب, در وجودش مى لرزد, جامه اى مى طلبد, آرام مىآرامد. و ندایى او را مى خواند:
((یا ایها المدثر))
اى جامه بر خود پیچیده
((قم فانذر))
برخیز و بترسان مردم را
((و ربک فکبر))
و پروردگارت را تکبیر و حمد بگو.
و بدین سان, در آن عصر جهل, در آن سالهاى خزان زده, انسان که مانند زورقى رها شده در دریا, بى هیچ پناهى, زندگى را مى گذراند, لحظه هاى خوب خلسه را مى شناسد و از پشت پنجره ها تمام جهان را در صفحه اى از کتاب خدا ((قرآن)) تلاوت مى کند.
و در هجوم خزان که برگهاى نهال زندگى زرد شده بود, و دنیا مردمش را با نفرت مى نگریست,
عدالت در گوشه اى زنگار بسته بود و حق, مخفى مانده بود, پرچم سبز وحى بر فراز حرا به اهتزاز در آمد و او که ((بار سنگین رسالت را به گونه اى در خود به دوش کشید و در انجام فرمان یزدان, برپا بود و در راه خشنودى بیشتر او پویا, بىآنکه گامهاى استوارش به سستى گراید, یا در اراده آهنینش اندک تردیدى راه یابد)), تمام دنیا را رهایى بخشید و از آن پس,
حتى نیلوفران به اقتداى او, تا وصل نور, دویدند.