شاهد خوشبختى


 

شاهد خوشبختى

 

 

مادر :دخترم! تو چند هفته بیش نیست که به خانه بخت رفته اى. چرا مى پندارى بدترین و نامناسب ترین همسر را براى خود برگزیده اى؟ آیا اشتباه نمى کنى؟

پدر :دخترم! تو تازه با شوهرت زندگى را آغاز کرده اى. شما دو نفر هستید از دو جنس و دو خون مختلف. دو نفر از دو خانواده مختلف و دو تربیت مختلف. شما باید با هم و در کنار هم, به سوى آینده اى روشن پیش بروید. شما باید به هم نزدیک بشوید و با روحیات همدیگر بیشتر آشنا شوید.

مادر :دخترم! زن و شوهرها در ماههاى اولیه زندگى زناشویى خود ممکن است درگیریهایى با هم داشته باشند. این عدم تفاهم نباید مایه ترس, دلهره, اضطراب و نومیدى تو باشد.

پدر :دخترم! دنیاى زناشویى بلافاصله پس از دنیاى تجرد مىآید اما میان این دو دنیا فاصله هاى زیادى وجود دارد. چرا که آنها باید خود را با همدیگر و نظرات هم هماهنگ سازند.

مادر :دخترم! بعضى از زن و شوهرها خیلى زود با روحیات و نظرات همدیگر هماهنگ مى شوند و بدین ترتیب شاهد خوشبختى را در آغوش مى کشند.
دخترم, امیدوارم تو هم جزو این دسته باشى و هنر زندگى زناشویى را دانسته باشى.