نویسنده

جهانى ساختن فرهنگ, نگاهى کوتاه
گفتگویى با خانم مهرشاد شبابى
مسوول انجمن بین المللى زنان مسلمان طرفدار صلح و عدالت اجتماعى

فریبا انیسى

 

 

22 سال از پیروزى انقلاب اسلامى ایران مى گذرد. چندى پیش شاهد انتصاب یکى از دلسوزان فرهنگ اسلامى در رإس دفتر جدیدالتإسیسى در یک نهاد انقلابى و دلسوز انقلاب و اسلام بودیم.
خانم مهرشاد شبابى, مسوول انجمن بین المللى زنان مسلمان طرفدار صلح و عدالت اجتماعى به عنوان مشاور فرماندهى کل و مسوول دفتر امور زنان سپاه پاسداران معرفى شد. پاى صحبتهاى ایشان که کارشناس ارشد حقوق بین الملل است مى نشینیم تا توضیحات وى را در مورد فرهنگ و مقابله با جهانى سازى فرهنگ غربى شاهد باشیم.

چرا پس از 22 سال که از تإسیس سپاه پاسداران مى گذرد, اقدام به تإسیس چنین دفترى کردید؟
با توجه به اینکه سپاه پاسداران پس از انقلاب اسلامى به فرمان امام خمینى تإسیس شد و ما پس از چند روز شاهد شرارتها و شیطنتهاى گروههایى که انقلاب اسلامى را خارى در چشمانشان مى دیدند شدیم; آنها که قدرتهاى شرق و غرب حمایتشان مى کردند چون منافقین, فدائیان خلق, گروههاى ضد انقلاب کردى, سلطنت طلبان و به طور کلى افرادى که به نحوى منافع خودشان را در گرو وجود نظام ستـم شاهى یا حکومتى که تبعیت از آمریکا داشته باشد مى دیدند; در نتیجه سپاه فعالیتهاى خودش را براى خنثى سازى توطئه ها علیه انقلاب اسلامى متمرکز کرد, هنوز چیزى نگذشته بود که مسإله دفاع مقدس پیش آمد و باز هم ضرورت ایجاب مى کرد که سپاه با تمام توان به میدان دفاع از ملت و کشور و انقلاب اسلامى فعال شود. بعد از پیروزى در دفاع مقدس, بازسازى کشور از اولویتهایى بود که سازمان و تشکیلات سپاه مدنظر داشت و بعد از چند سال که بحران بعد از جنگ پشت سر گذاشته شد, ضرورت ایجاب کرد که وضعیت حقوقى, سازمانى و معیشتى شاغلین خانم و نیز خانواده بزرگ سپاه که شامل خواهران و برادران شاغل و خانواده هاى خواهران و برادران مى باشد مورد توجه قرار گیرد, ضرورت تإسیس این دفتر حس شد.
البته باید اذعان داشت که سپاه به فرامین امام راحل(ره) و نیز مقام معظم رهبرى تإسى مى کند و این دو بزرگوار همیشه بر اصالت بخشیدن و تإکید بر شخصیت و حفظ حرمت و حقوق زنان اهتمام داشته اند.
سپاه در طول این مدت هیچ گاه از این موضوع غافل نبوده و نگاه و حمایت ویژه اش با تشکیل این دفتر به تحقق پیوست.

با توجه به اینکه شما مسوول انجمن غیر دولتى نیز مى باشید,چه برنامه هاى عمده اى را براىزنان (چه در بخش دولتى و چه در بخش غیر دولتى) براى زنان درنظر دارید؟
من مسوولیت انجمن غیر دولتى و بین المللى را بر این اساس پذیرفتم که زنان نقش ممتاز و برجسته اى در اشاعه فرهنگ صلح چه در داخل و چه در خارج مى توانند داشته باشند. ما متإسفانه در جهانى زندگى مى کنیم که به خاطر روحیه سلطه گرى امریکاى متجاوز و اسرائیل (که در واقع هر دو در یک خط هستند) به کانونهاى ناامنى بدل شده است. به طورى که جوامع را تهدید مى کند تا منافع خود را کسب کنند و در هر تهدیدى که صورت مى گیرد قشر آسیب پذیر, زنان و سپس کودکان هستند. من با پذیرش مسوولیت در این انجمن خواستم اولا توجه افراد را به نقشى که زنان مى توانند در حفظ امنیت و اشاعه فرهنگ صلح دارند جلب کنم و ثانیا با استفاده از امکانات ارتباط جمعى بتوانیم توجه جهانیان را به زنان مسلمان معطوف کنیم, آگاهى هاى لازم به آنها داده شود و خدمات دیگرى که به تناسب از دست ما برمىآید, در این رابطه انجام دهیم.
اما در ارتباط با سوال شما; اعتقاد من بر این است که هر کدام از دو بخش دولتى و غیر دولتى مى توانند از کانالهاى خاص خودشان براى اهدافى که دارند مإموریتهایى را در نظر بگیرند.
در واقع آن چیزى که براى ما اصالت و موضوعیت دارد حفظ حقوق زن است و باید دید که براى رسیدن به این حقوق از چه ابزارى مى توانیم استفاده کنیم.
در حقیقت دولتى بودن و غیر دولتى بودن دو ابزار و دو کانال مختلف براى رسیدن به آن هدف غایى که حفظ حرمت و حقوق زنان است مى باشند. البته با توجه به مستنداتى که از دستورات شریفه قرآن کریم و سنت اسلامى برمىآید.

فعالیتهاى شما در هر دو بخش,در واقع نوعى کار فرهنگى محسوب مى شود; عمده مشکلات زنان را در حیطه فرهنگ چه مى بینید؟
مشکل فرهنگ, مختص به زنان نیست, مشکل جامعه ما است. ما با آنکه وارث فرهنگى هستیم که منبعث از تعالیم و دستورات و فرهنگ اصیل اسلامى است, اما این فرهنگ اصیل اسلامى متإسفانه در قسمتهایى با خرافه هایى که به اسم دین وارد این فرهنگ اسلامى شده و مغشوش شده است و نیز فرهنگى که از نظام ستم شاهى باقى مانده است و فرهنگ فعلى جامعه در بعضى موارد بى تإثیر از آن هم نمى باشد.
اگر بخواهیم دید واقع گرایانه اى به این موضوع داشته باشیم وظیفه ما این است که مسایل مغشوش را از آن فرهنگ اصیل و ناب اسلام جدا کنیم. اگر ما توانستیم این مإموریت را انجام دهیم واقعا رسالت فرهنگى خود را انجام داده ایم.
در موقعیت فعلى و وضعیت موجود جامعه مان, بزرگترین ضعف فرهنگى, همین مسإله است که گاهى از مواقع آنقدر این اختلاط و این امتزاج زیاد است که ما نمى توانیم تفاوتى قایل شویم که کدام از اینها منبعث از فرهنگ اصیل اسلامى است و کدام یک شبهاتى است که بر دین وارد شده است. ضعف اصلى فرهنگ, این مغشوش شدنها است.
ضعف دیگر فرهنگى ما در این رابطه این است که ما نتوانسته ایم این فرهنگ اصیل را ممتاز و برجسته کرده و معرفى نماییم, خلائى ایجاد شده است و بر اثر ایجاد این خلا فرهنگهاى غربى جاى خود را در جامعه باز کرده و طبیعتا باعث شدند که وضعیتى به وجود آید که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم; بحران هویت و گمشدن هویت.

براى به خود آمدن هویت فرهنگى جامعه و در واقع تغییرنگرش فرهنگى باید زنان را تغییرداد و یا مردان را؟

در بحث اصلاح ساختار و نگرش جامعه من با این گونه تفکیک جنسیت مخالف هستم. اگر زن جامعه من داراى یک نگرش صحیح فرهنگى باشد و مرد جامعه نگرش فرهنگى نداشته باشد ما به آن جامعه مطلوب نخواهیم رسید. وقتى که زن و مرد; پدر و مادر داراى نگرش صحیح باشند ولى نتوانند این نگرش صحیح را به نسل بعد از خودشان منتقل کنند, جوانان متإثر از یک نگرش صحیح نبوده و نگرش فرهنگ غربى را دارا باشند باز جامعه اصلاح نخواهد شد.
ما زمانى مى توانیم روى این مسإله درست فکر کنیم که زن را جداى از جامعه ندانیم, همان طور که مرد را جداى از جامعه نمى دانیم, همان طور که جوانان را جداى از جامعه نمى دانیم. بحث ما در مورد تغییر نگرش فرهنگى باید آحاد جامعه را در نظر بگیرد. اما در مورد چگونگى انجام این کار بحث جنسیتى مطرح مى شود. در رابطه با زنها باید بر روى مسایل خودباورى و مسایل خاص زنان بحث کرد.
در مورد مردان نیز باید بر ضرورت تبیین جایگاه زن در خانواده بحث کرد; تإثیراتى را که زن مى تواند به عنوان مدیر خانواده و تربیت کننده فرزند داشته باشد. تإثیراتى را که یک زن در جامعه مى تواند داشته باشد.اینکه اگر یک زن از نظر شخصیتى; شخصیت اصلى و حقیقى را احراز کند چه تإثیرات مطلوبى را مى تواند در کل خانواده داشته باشد؟
در مورد بچه ها به صورت دیگر; در مورد چگونگى تغییر نگرش فرهنگى باید با در نظر گرفتن تفکیک جنسیت, برنامه ریزىهاى مستقل انجام داد.

مسإله مهم فرهنگى در جامعه,جهانى سازى است, آن بخش ازجهانى سازى که تغییر فرهنگى رامدنظر دارد و از آن به عنوان ((جهانى سازى فرهنگى)) یادمى شود مدنظر ما است. شما فکرمى کنید در قبال این جهانى سازىفرهنگى; نگرش فرهنگى زنان ما تا چه حد موثر است؟ آیا زنان ما بایددر مقابل این جهانى سازى مقاومت کنند؟ و یا آن را پذیرا باشند؟ آیا اساسا مى توان مانع ((جهانى سازى فرهنگى)) به عنوان بازوى تهاجم فرهنگى شد؟
اگر منظور شما آن جهانى سازى است که مدنظر ((هانتینگتون)) مى باشد بر مبناى این تز که تمدنهاى کوچک جذب و هضم تمدنهاى بزرگ مى شوند و چون جذب و حل شدند پس کلیه مسایل آنها از جمله فرهنگ آنها در تمدن غالب هضم مى شود, من معتقد هستم که باید به شدت در مقابل این نگرش ایستادگى کرد.
اما موضوعى در اسلام است که بد نیست به آن بپردازیم. ما در اسلام هم چیزى به نام جهانى سازى داریم. آیا ما مسإله اى به نام ((امت واحده)) نداریم؟ معیار جهانى سازى در اسلام چیست؟ معیار منطق است. معیار عدالت است, معیار برهان است و معیار خداگونه شدن است. منطق آن منطق زور نیست, منطق آن منطق استبداد و دیکتاتورى نیست. منطق آن منطق امپریالیستى و جهان خوارگى نیست.
اگر منظور از جهانى سازى, جهانى سازى مبتنى بر دستورات الهى باشد ما به همان امت واحده اى مى رسیم که ((مدینه فاضله)) ما است و اتفاقا فرهنگ اسلامى ایجاب مى کند که باید آنچنان سطح آگاهیها را بالا برد و آنچنان فرهنگ را در جهت فرهنگى که اسلام زمینه ساز آن بوده اعتلا و رشد داد که ناخودآگاه این مسایل ما صادر شود و در حقیقت یک فرهنگ نو در جهان ایجاد کند.
این ضرورتى است که موجب شده است اسلام تا آن حد به بالا بردن سطح علم و آگاهى تإکید داشته باشد که به خاطر یادگیرى آن تا اقصى نقاط جهان باید سفر کرد. این یک طرف قضیه است که صرفا به علم و آگاهى دست یابیم و قسمت دوم آن این است که به وسیله ابزار علم بتوانیم جهانیان را تحت تإثیر قرار دهیم.
منظور دیگر این است که افراد تحصیل کرده در ارتباط با اشاعه فرهنگ اصیل اسلامى به وسیله کتاب و آثارشان بتوانند نقش موثرترى را داشته باشند.
یادم است که امام خمینى در اوایل انقلاب بر مسإله ((صدور انقلاب اسلامى)) تإکید مى کردند. از یک منظر, صدور انقلاب اسلامى ((صدور فرهنگ اسلامى)) است; که در حقیقت نوعى اشاعه فرهنگ اصیل در کشورهاى اسلامى است و در دایره وسیع تر اشاعه فرهنگ اسلامى در کشورهاى غیر مسلمان است.
در مورد موضوع جهانى سازى که در حال حاضر غرب بر روى آن مانور مى دهد و حساسیت به خرج مى دهد و در واقع دروازه اى است براى تهاجم فرهنگى, نقش زنان, نقش بسیار بارز و حساسى است. یک زن به واسطه اینکه اولا خودش نیمى از جامعه است و نیز تإثیرگذار بر نیم دیگر جامعه مى باشد, اگر مسلح باشد به آن شناخت عمیق و آن بینش صحیح طبیعتا مى تواند این حملات را درک کند, راههاى مبارزه را طراحى و برنامه ریزى نماید و حتى مى تواند فرماندهى مبارزه را در دست بگیرد.
در مورد این تهاجم فرهنگى در درجه اول دستیابى به معرفت و شناخت مهم است و آگاهى پیدا کردن نسبت به این مسإله که در حال حاضر این امر به عنوان یک ((تهاجم و شبیخون فرهنگى)) مطرح است و بعد مسلط بودن بر راههاى غلبه بر این شبیخون و تهاجم فرهنگى مطرح مى شود که نقش زنان در این مورد قطعا بسیار ویژه و پررنگ است.

جهانى سازى فرهنگى فاصله هارا از میان مى برد. در بخش فرهنگ هویت ملى و فرهنگى یک کشور راکمرنگ کرده و در شکل پیشرفته آن را از بین مى برد. چه کنیم تا جوانان ما این مطلب را درک کنند و فرهنگ خود را با مظاهر فرهنگ غرب عوض نکنند؟
عصر حاضر عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است. همین مسإله باعث مى شود که گاهى این ارتباطات به قدرى نزدیک باشد که مرزها را از بین ببرد. از بین رفتن مرزها باعث مى شود که جامعه دچار بحران هویتى شود.
در مورد این مسإله که چه کنیم تا جوانان جذب این مسإله نشوند, این قضیه را از چند منظر باید نگاه کرد: اول کسانى که مسوولین امر هستند, متصدیان مراکز فرهنگى و هنرى ما هستند, متولیان امر هستند برنامه ریزیهایى داشته باشند براى:
1ـ دادن آگاهى از طریق کانالهاى صحیح
2ـ اجراى شیوه هاى جذاب براى جذب جوانان.
باید قبول کرد که در حال حاضر جوانان ما در مقاطعى از سن قرار دارند که راهکارهاى 20 سال پیش نمى تواند پاسخگو باشد. طبق فرمایش حضرت على(ع) باید متناسب با زمان عمل کرد و این مسإله را باور داشته باشیم که در حال حاضر خواستها و نیازهاى جوان ما با جوان 20 سال پیش فرق دارد و باید مطابق با رشدى که جوانان داشته اند پاسخگوى نیازها باشیم. البته نباید این مسإله مستمسکى در دست افراد خاص قرار بگیرد و فکر کنند این یعنى عقب نشینى از دین, این یعنى مسامحه, این یعنى تساهل.
بایستى با تإکید بر مبانى اصیل اسلامى و با توجه به نیازهاى روز و با توجه به نیازهاى جوانان شیوه هاى جذاب را اشاعه دهیم و متولیان امور فرهنگى در دستگاههاى اجرایى در این راستا باید سرمایه گذارى کنند.
اگر ما داده هاى ارزنده اى را به جوانان عرضه کردیم دیگر جوانان ما احساس خلا و نیاز نمى کنند تا به مظاهر غرب پناه ببرند و بر این امر تإکید مى کنم که در درجه اول, ارائه اطلاعات و آگاهى از کانال صحیح و در درجه دوم جایگزین کردن روشهاى صحیح و جذاب براى جوانان مى تواند به خوبى جوانان ما را واکسینه کند تا در معرض این آفات جهانى تغییر فرهنگ و تهاجم فرهنگ در لفافه هاى زیبا قرار نگیرند.
از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.