مشاور شما

نویسنده


مشاور شما

دکتر آمنه ملاباشى

 

 

 

خواهر ا.ح ـ یزد
خواهر...ـ کرند غرب
خواهر الف. د ـ مشهد
خواهر م.ىM.Y) ) ـ اصفهان
آقا یا خانم م.م وJ.B ـ اصفهان
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

با مطالعه زندگى کنم یا حتما باید درس بخوانم؟
خواهر ا.ح ـ یزد
دخترى 22 ساله هستم که در یک روستا زندگى مى کنم و تا پنجم ابتدایى تحصیل کرده ام و به دلیل نبودن امکانات آموزشى در روستا, ترک تحصیل نموده ام. کلا همه خواهران روستایى تا پنجم درس خوانده اند. در سال 71 عضو کتابخانه روستا شدم و فعلا از طرف مسوول کتابخانه به عنوان مروج اجتماعى زن و کتابدار مشغول خدمتم. در این چند سال کتابهاى زیادى را مطالعه کرده ام. تنها چیزى که مرا آزار مى دهد کم سوادى است. علاقه زیادى به کتابهاى غیر درسى دارم. تنها هستم و کسى نیست که بتوانم از او کمک بگیرم. گاهى کتابهاى درسى را هم مى خوانم. با خواندن کتابهاى درسى دچار سردرد شده و اعصابم خرد مى شود, ولى کتابهاى غیر درسى به من آرامش مى دهد.

چند روز پیش به مجله شما که به کتابخانه ما ارسال مى شود برخوردم و فهمیدم در قسمتى با عنوان مشاوره به سوالات دیگران پاسخ مى دهید. بسیار خوشحال شدم. از شما درخواست مى کنم مرا راهنمایى کنید که آیا با خواندن کتابهاى غیر درسى زندگى کنم و یا آنکه باید درس بخوانم. این را هم اضافه کنم که براى گذراندن زندگى با مادرم قالیبافى مى کنم. خانواده به من اجازه رفتن به شهر را نمى دهند. من اکنون دلتنگ و بیمارم.
خواهر گرامى!
همت والا و سعى وافر شما را در راه علم آموزى, مطالعه و شرکت در فعالیتى فرهنگى که به پیشبرد امور معنوى در میان زنان جامعه کمک مى کند, گرامى داشته و ارج مى نهیم. علم و دانش براى انسان مى تواند یکى از بهترین راههاى شناخت خود و خدا باشد. و با علم آموزى و به کار بستن آن مى توان خدمت شایانى به انسانها نموده و اجر دنیا و آخرت را به دست آورد.
ولى نزدیکى به خدا و در زمره نیکان شدن, رفتن, تنها با علوم مدرسه و تکرار دروس به دست نمىآید, بلکه با ترک هواهاى نفسانى و دورى از محرمات و متصف شدن به صفات الهى و اخلاق و گفتار و کردار درست و خداپسندانه است که
مى توان به چنین درجاتى نایل گشت. از طرفى, انسان بایستى بکوشد از نظر جنبه هاى مختلف, به معرفت و کمال دست یابد و به رشد این وجوه همت نماید. زمانى که ما تنها به یک جنبه بها دهیم, تا حدى از دیگر موارد, غافل مى مانیم و روزى مى رسد که متوجه مى شویم در آن موارد, دچار نقصان هستیم و بسیارى از تواناییها و استعدادهاى ما رشد نیافته و دچار سکون گشته است. وقتى با پیگیرى یک مسإله نمى توانید به هدف مورد نظر برسید, دلیل نمى شود از دیگر اهداف و مقاصد باز بمانید و دچار یإس و نومیدى شوید. ممکن است راههاى مختلفى براى رسیدن به هدف وجود داشته باشد که امتحان نکرده اید. انسانهاى مصمم و با اراده, هیچ گاه شکست برایشان وجود ندارد و دست به امتحان راههاى دیگر مى زنند. در نظر داشته باشید اهدافى را که براى خود در نظر مى گیرید بهتر است به جزئیاتى تقسیم کرده و سعى کنید رفته رفته به آن دست یابید. این اهداف بایستى با توجه به امکاناتى که در دسترس دارید, ممکن باشند. و شما با علاقه و انگیزه در راه رسیدن به آنها, حرکت کنید و در حین رسیدن به هدف بایستى از روحیه اى بالا و دیدى مثبت برخوردار باشید. در همین جایگاه خود مى توانید به مزیتهاى زیادى دست یابید, مثل اینکه با رفتن به شهر و مراجعه به کتاب فروشیها و کتابخانه ها, کتابهاى جدید را ببنید و با پرسیدن از افراد مطلع با همکارى مسوول کتابخانه تان آنها را تهیه کنید. مى توانید از مراکز فرهنگى درخواست کنید جهت برگزارى کلاسهاى علمى, فرهنگى و مذهبى مربى جهت برگزارى در اختیار شما و سایر خواهران بگذارند. تحقیق کنید آیا مى توانید خودتان کتابهاى درسى را مطالعه نموده و به صورت متفرقه امتحان دهید؟
اگر تصمیم به ادامه درس خواندن و تحصیل گرفتید با برنامه ریزى صحیح, قدم به قدم پیش بروید. مدام زانوى غم به بغل نگیرید و حسرت گذشته را نخورید. به امکانات قابل دسترسى فعلى چشم بدوزید و از آنها بهره بگیرید. اگر قادر به ادامه تحصیل نشدید, بهتر است واقعیت امر را پذیرفته و همانطور که قبلا ذکر شد از امکانات فعلى به بهترین وجه استفاده کنید. این خیلى خوب است که شما به خواندن کتابهاى غیر درسى علاقه دارید ولى سعى کنید با جستجو و پرسش از افراد اهل مطالعه, کتابها را دست چین کنید, چون انسان فرصت ندارد همه کتابها را مطالعه کند و چه بسا بتوان از برخى آنها چشم پوشى کرد. این را هم ذکر کنیم که نظام آموزشى ما نقاط ضعفى دارد, از جمله اینکه دانشآموز و آموزگار کمتر به دنبال کشف و مشاهده و یافتن پاسخ پرسشهاى خود هستند و بسیارى از امور لازم را که در زندگى با آن رو به روییم, دانشآموزان ما کمتر آموزش مى بینند.
نیاز به خلاقیت و رسیدن به کمال, از نیازهاى اساسى انسان است. شما به طرق مختلف قادر به اغناى روح خود هستید. وجود گرانبهاى خود را به دست دلتنگى و افسردگى نسپارید. بدانید زمان ((حال)) از آن شماست. نه افسوس گذشته را خورده و نه نگران آینده مجهول باشید.
همیشه در سایه ایزد منان موفق و موید باشید.

با اتکإ به خداوند و بدون واهمه تهدیدهاى او را نادیده بگیرید.
خواهر...ـ کرند غرب
دخترى هستم 16 ساله که درس مى خوانم. در پایان تعطیلات تابستان گذشته با دخترى آشنا شدم که با هم خیلى صمیمى شدیم و در اثر آشنایى با او نیز با پسرى آشنا گشتم. با اینکه قبلا هیچ گاه اهل این حرفها نبودم. مدتى بین ما جدایى افتاد. اما دوباره او را دیدم و او خواست که باز هم با او تماس داشته باشم و گرنه نامه هایم را به پدرم نشان مى دهد. چند بار به من هدیه داد, عکسهایى که با دوستانم در مهمانى گرفته بودم به دست او افتاد و صدایم را نیز از پشت تلفن ضبط کرد. خواهرم که از موضوع خبردار شده بود, گفت که به کمک شوهرش سعى مى کند عکسها را پس بگیرد. او به خواهرم گفته بود که اگر من با او ازدواج نکنم, مرا مى کشد! چند بار سر راهم سبز شد و من از او دورى مى کردم تا بالاخره پدرم از موضوع خبردار شد و مرا شدیدا تنبیه کرد ولى بعدا از تنبیه شدید من اظهار پشیمانى مى کرد. قرار است پدرم عکسها و نامه ها را از او بگیرد و من از این مى ترسم که از هدیه ها هم خبردار شود. در ضمن مدتى است که با پسرعمویم نامزد شده ام و مى ترسم که عکسها به دست او بیفتد. در ضمن با دوستانم قرار گذاشتیم که عکس دوست دخترمان که عکسهاى ما را تکثیر کرده بین پسرها تقسیم کنیم; آیا به نظر شما ما این کار را بکنیم؟
خواهر گرامى!
ابتداى امر شما در اثر دوست شدن با دخترى که زیاد در موردش اطلاع نداشته اید و به خصوصیات اخلاقى او واقف نبوده اید با پسرى باب آشنایى را گشوده اید, با زودباورى و خوش خیالى و الگو گرفتن از دوست دخترتان و براى از قافله عقب نیفتادن, غافل از اینکه شروع چنین ارتباطى چه عواقبى را در بر داشته و تا چه اندازه باعث دردسر شما مى شود. دوست پسرى که اینچنین دست به تهدید و ارعاب شما زده و شما باز مرتکب اشتباه گشته به دوستى با او ادامه داده و هدیه هاى او را نیز قبول کرده اید, مجبور به دروغگویى به خانواده تان شده و ادعا کرده اید که هدیه ها را دوستان دیگرى به شما داده اند. اگر چنین فردى واقعا به شما علاقه داشت یا تصمیم جدى در مورد ازدواج با شما داشت, اینچنین سعى در اذیت و آزار شما و مورد تمسخر دیگران واقع شدنتان نمى کرد. این طور به نظر مى رسد که او بویى از جوانمردى و غیرت نبرده, صفات اخلاقى پسندیده اى در او به چشم نمى خورد. تهدیدهایى از قبیل اینکه ((اگر با من ازدواج نکنى, تو را مى کشم)) جز ادعایى توخالى و پوچ نبوده و ضعف اخلاقى و شخصیتى او را نشان مى دهد. این حرفها نه تنها نشانگر عشق پاک و محبت خالص نیست بلکه ناهنجار بودن این رابطه را بازگو مى کند. تا جایى که او براى افراد خانواده شما نیز ناراحتى و نگرانى ایجاد کرده, حرف شما را سر زبان اطرافیان انداخته ... و پدر شما آنچنان عاصى شده که به تنبیه تان مبادرت نموده اند. مسلما چنین افرادى در مقابل دیگران با مظلوم نمایى, سعى در تبرئه خویش دارند و تمام تقصیرات را به شما نسبت مى دهند. این رابطه جز ناراحتى, ترس و اضطراب و تشویش و بازماندن از زندگى, چه سودى براى شما داشته; تا حدى که اینک که شما با پسرعموى خود نامزد کرده اید, نگران عکس العمل او مى باشید. دوست دختر شما در دروس خود مردود شده و این نشان از این دارد که او نیز با پر کردن اوقات خود با چنین ماجراجویى هایى نتوانسته عملکرد خوبى در تحصیل خود داشته باشد. نقشه اى که شما و دوستانتان به تلافى اعمال خودکشیده اید, کار صحیحى نمى باشد چرا که اشتباهى را که او مرتکب شده, شما به مراتب بدتر تکرار مى کنید و قصد دارید خشم خود را از راه ناصحیحى تخلیه کنید.
خواهر محترم, اگر کسى واقعا به شخصى علاقه دارد, همیشه خیر و صلاح او را مى خواهد نه اینکه با اذیتها, لجبازیها و کارهاى بچه گانه در صدد زجر دادن او برآید. رسیدن به محبت واقعى که در حقیقت, حق مسلم هر مرد و زنى است, با شناخت کامل و صبر و گذشت امکان پذیر مى شود. و در چنین پیوندى بخل و حسد, دورویى و ریاکارى جایز نمى باشد. وابستگى و دلبستگى هاى ناهنجار و آسیب زا, جز به هدر بردن نیرو و توان, کارآیى ندارد. آنچه ما مى توانیم به شما پیشنهاد کنیم که به نظر مى رسد بهترین راه حل و شیوه برخورد شما براى رهایى از دست آن دوستى کاذب, در حقیقت این است که شما بایستى اهمیت مواضع او را نادیده بگیرید, طورى رفتار کنید که از او ترس و واهمه اى ندارید و در صورت تماس (که بهتر است تا حد امکان انجام نگیرد) نشان دهید که خودتان مسإله را با نامزدتان مطرح کرده (اگرچه این کار را نکرده باشید) و دیگر ترس و بیمى از او ندارید. و چه بهتر اینکه از افراد خانواده تان که تا حدود زیادى از روابط شما مطلع شده اند با صلاحدید خود, به طور جدى با آن پسر صحبت کنند و به قضیه, فیصله دهند. مسلما او با دانستن اینکه شما به پشتوانه خانواده تان ضعف نشان نمى دهید و به او اجازه به بازى گرفتن خود را نمى دهید, میدان را خالى خواهد کرد. امیدواریم شما و دیگر دختران جوان از چنین تجربیاتى, درس عبرت گرفته, با خوش خیالى با هر کس طرح دوستى نریخته و مراوده نکنید و همچنین امیدواریم که در ازدواج خود موفق باشید و از ابتدا سعى نمایید در زندگى مشترکتان صداقت حکمفرما باشد که همسران همچون لباس یکدیگر و مایه آرامش هم هستند.
در پناه حق باشید.

بگویید با مشکل ((تیک)) چه کنم؟
خواهر الف. د ـ مشهد
دخترى 23 ساله هستم که در دانشگاه مشغول تحصیلم. مدتى قبل به عادتى ناشایسته اقدام مى کردم که به لطف خدا آن را ترک کرده ام. در سن 21 سالگى دچار افسردگى شدید شده و چند بار اقدام به خودکشى نمودم. فعلا دو سالى است که دچار تیک در ناحیه گردن شده ام که گاهى شدید است. پزشک اعصاب مى گوید که به خاطر اضطراب, به آن عمل اقدام مى نمودم. لرزش و تیک مانع شرکت دایم من در کلاسها و مهمانیها مى شود. لطفا به من بگویید چه کنم تا به سلامتى نایل آیم. چه ورزشى انجام دهم؟ چه غذایى بخورم؟
خواهر گرامى!
برخى نوجوانان و جوانان اگر آگاهى نداشته باشند, ممکن است تصور کنند که با اقدام به چنین عملى, اضطراب آنها فروکش مى کند ولى در عین حال دیده شده که چنین افرادى از اختلالات هیجانى, خلقى و اضطرابى رنج مى برند, و حتى گاه این عمل در حد وسواس گونه صورت گرفته و در عملکرد شغلى, اجتماعى و تحصیلى فرد, تإثیر مى گذارد.
با رعایت مواردى مى توان شرایط اقدام به آن را مرتفع کرد از جمله: اوقات خود را پر نمایید طورى که وقت آزاد زیادى نداشته باشید. به ورزش بپردازید تا انرژىتان به خوبى صرف شود. در طول روز آن چنان خسته شوید که شب به زودى به خواب روید. از خوردن غذاهاى پر ادویه پرهیز کنید. از خواندن کتابهاى مبتذل و دیدن چنین فیلمهایى دورى جویید. البته احتمال دارد شروع به انجام چنین کارى و ایجاد افسردگى و اقدام به خودکشى تان در اثر مشکلى به وجود آمده باشد و یا زمینه اى داشته باشد که شما در نامه تان به آن اشاره نکرده اید, که آیا تغییرات روحى و روانى شما در اثر استرس (فشار عصبى) خاصى به وجود آمده و یا خود به خود ایجاد شده است؟ آیا سابقه افسردگى در خانواده تان وجود داشته؟ محیط خانه و جو خانوادگى شما چگونه بوده؟ آیا احساس صمیمیت در بین اعضإ خانواده شما وجود دارد و یا بین برخى از شما, مشکلات ارتباطى وجود دارد؟ این طور به نظر مى رسد که افسردگى شما در حدى بوده که باعث شده دست به خودکشى بزنید. شما به خوبى مى دانید که ناامیدى از درگاه خداوند, گناه است. اما در حین افسردگى, شخص احساس عمیق ناامیدى دارد و هیچ آینده روشنى در برابر خود نمى بیند. پس لازم است اقدام به درمان و معالجه مناسب کند. به هر حال با اینکه دوره اى از افسردگى را پشت سر گذاشته اید, باز امکان دارد در اثر فشارها و مشکلات محیطى, افسردگى تان عود کند و هر عودى, بر مشکلات افزوده و چه بسا شدت آن, بیشتر از دفعات قبل باشد. پس بهتر است جهت پیشگیرى و درمان مناسب با روانپزشک و روانشناس مشورت کنید. که علاوه بر دارودرمانى, شاید احتیاج به روان درمانى و مشاوره باشد. در روان درمانى شناختى که در درمان افسردگى به کار مى رود, روانشناس, سعى در برطرف کردن اشتباهات و خطاهاى شناختى فرد که در اثر خلق افسرده و دید منفى او در زندگى به وجود آمده, مى کند. از جمله این خطاها این است که فرد خود را ناچیز و کوچک (با عزت نفس پایین) شمرده و احساس مى کند که هیچ کس نمى تواند به او کمک نماید. به هر حال با اینکه شاید اکنون دچار دوره اى دیگر از افسردگى نباشید, بهتر است اقدام به پیگیرى مرتب نمایید و گوش به زنگ شروع علایم آن باشید.
مشکل تیک که از آن نام برده اید باز دلالت بر درون متلاطم شما دارد. بخصوص اینکه شدت آن آنقدر بوده تا در عملکرد اجتماعى شما اختلال ایجاد کرده است. یا تیک کلا به ((حرکات یا صداهایى قالبى, ناموزون, تکرارى, ناگهانى و سریع)) گفته مى شود که از نظر فرد غیر قابل مقاومت بوده, بر اثر استرس تشکیل مى یابد. برخى تیکها شامل چشمک زدن, حرکت ناگهانى گردن, بالا انداختن شانه ها و تیکهاى صوتى از قبیل: سرفه کردن و غرغر کردن مى باشد. تیکها ممکن است در حالت خواب, آرمیدگى و فعالیت, تخفیف یابند. اصولا در پسرها بیشتر از دخترها دیده مى شود. برخى تیکها ممکن است گذرا بوده و خود به خود برطرف شوند. در موارد شدید از درمانهاى دارویى و غیر از آن روان درمانى بخصوص فنون رفتارى مثل وارونه سازى عادت استفاده مى شود. بهتر است پزشک بخصوص روانپزشک به خانواده شما توصیه نماید و تذکر دهد موقعى که شما دچار تیک مى شوید, به آن توجهى نشان نداده و به شما تذکر ندهند, چون ابراز توجه از جانب آنها, باعث بدتر شدن مى شود. از لحاظ رژیم غذایى که سوال کرده اید هیچ منع و پرهیزى وجود ندارد. و اینکه سوال کرده اید که به چه ورزشى بپردازید, به هر حال ورزش در رفع اضطراب و آرامش روان موثر است. روشهاى تنآرامى (ریلاکسیشن) که توسط روانشناس مى توان به شما آموزش داد مفید مى باشد. البته عوامل ایجادکننده تیک هنوز شناخته نشده اند ولى به صورت فرضیه مى توان از عوامل ژنتیکى, اختلال در عوامل شیمیایى دستگاه عصبى, عوامل ایمنى و عفونى نام برد.
خدا یار و یاورتان.

نامزدم مى خواهد به خارج برود
خواهر م.ىM.Y) ) ـ اصفهان
دخترى 21 ساله هستم و اهل یکى از روستاهاى اصفهان مى باشم. خانواده پرجمعیتى داریم. خودم دیپلم دارم و دانشگاه قبول شده ام که به خاطر وضع اقتصادیمان نتوانستم ادامه دهم. تا به حال همه خواستگارانم را به خاطر علاقه به پسرعمویم رد کردم تا بالاخره با او نامزد شده ام. او از هر لحاظ, اخلاق, رفتار, ایمان, فرد نمونه اى است. در شرکتى کار مى کند و حقوق خوبى هم مى گیرد. از لحاظ اقتصادى مشکلى نداریم. ولى به تازگى او قصد دارد که به مدت 5 سال به خارج برود و کار کند. من هم چون نمى خواستم او را ناراحت کنم, موافقت کردم ولى هنوز به خانواده هایمان نگفته ایم. و مى خواهیم بعد از مراسم عقد به بزرگترها بگوییم. حالا نمى دانم کار درستى کرده ام یا نه و مى خواهم مرا راهنمایى کنید.
خواهر گرامى!
از اینکه بالاخره توانسته اید با شخصى که به او علاقه دارید و این طور که وصف مى کنید انسان وارسته اى است, تصمیم به زندگى مشترک بگیرید, خرسندى خود را اعلام مى کنیم. شما مسلما از هوش و استعداد خوبى برخوردارید که توانسته اید در دانشگاه قبول شوید ولى متإسفانه شرایط اقتصادى مناسبى نداشته و موفق به ادامه تحصیل نشده اید. اما اینک با مسإله جدیدى روبه رو شده اید. با اینکه شما وضعیت مالى و درآمد نامزدتان را خوب و مناسب ذکر مى کنید, او براى کار قصد رفتن به خارج کشور براى کار دارد. این سوال مطرح مى شود که چه لزومى به سفر او براى جمعآورى پول به کشور دیگرى مى باشد, آیا او نمى تواند با تلاش و کوشش از امکانات در کشور خودمان استفاده کرده و زندگى خوبى را پایه ریزى کند؟ اگر او براى راحتى شما قصد چنین کارى دارد, آیا ارزش پنج سال جدایى و دورى و روبه رو شدن با مشکلات فراوان را دارد؟
نکند او به خاطر صحبتهاى دوستانش و کسانى که خود قصد رفتن به خارج دارند, دچار چنین هوسى شده است. شاید او خبر ندارد که چه بسیار جوانان ما حتى تحصیل کرده به کارهاى سطح پایینى در کشورهاى دیگر مشغولند. از کجا معلوم که او در کشور دیگر اگر به کسب و کار موفقى دست یابد قصد نکند براى همیشه ماندگار شود؟ نکند با دورى از یکدیگر, از شدت علاقه تان کاسته شود و بخصوص او در تصمیم براى ازدواج, تجدید نظر کند؟ و آن وقت شما که در نزد آشنایان و غریبه ها در محیط کوچک روستا, نامزد او به شمار مى رفته اید, زبانزد همه شوید و پس از سالها دورى و انتظار, آخر ازدواج شما به ثمر نرسد. به هر حال طولانى شدن دوران نامزدى و عقد حتى در زمانى که از هم نیز دور نمى باشند, ممکن است مشکلاتى به بار آورد, از جمله تإثیرپذیرى از صحبتهاى اشخاص, وقوف بیشتر به نقاط ضعف یکدیگر, یکنواخت شدن دیدارها و ... .
آیا بهتر نیست بیندیشیم که مقصود از ازدواج چیست؟ آیا جز این است که دو نفر در کنار یکدیگر به آرامش روحى و جسمى دست یافته و با همفکرى و همیارى سعى در رشد و تعالى همدیگر داشته, زندگى کوچک و دوست داشتنى خود را هر روز روشن تر و پرثمرتر از قبل سازند؟ آیا بهتر نیست هر دو نفر شما با در میان گذاشتن مسإله با خانواده تان, در تصمیم خود تجدید نظر کنید؟ در صورتى که نامزد شما در قصد خود پافشارى مى کند شاید بهتر آن باشد که موقتا نامزدى خود را به هم زده و اگر او براى این 5 سال از شما دور است شما موقعیتهاى مناسب دیگر را از دست ندهید. و اگر هم ازدواج نکردید و او پس از بازگشت بر قول خود باقى است آنگاه ازدواج نمایید. به روزهاى طولانى که باید چشم انتظار باشید بیندیشید. خداى ناکرده, زمانى که او بازگردد, براى هم مثل دو غریبه نباشید و مصداق ضرب المثل ((از دل برود هر آنکه از دیده رود)) نگردید.
امیدواریم شما خواهر و برادر گرامى هرچه زودتر به تصمیمى که به صلاح شماست, نایل آیید.
خدا پشت و پناهتان

آقا یا خانم م.م وJ.B ـ اصفهان
هر دو افسانه اى را که ناشیانه در دو نامه جداگانه و البته با دو امضإ! به هم بافته اید خواندیم. مهملاتى که در باره خودتان جعل کرده اید مایه تإسف نیست, بلکه تإسف از این است که چرا به جاى ضایع ساختن وقت و فکر خویش به کارى مفید و از جمله داستان نویسى! روى نمىآورید!
هدایت حق شامل حالتان.