مشاور شما

نویسنده


مشاور شما

 

 

 

این شماره
خواهر ص ـ میانه

مشـاور این شماره:
دکتر آمنه ملاباشى

باید از چنین دوستى هایى بپرهیزید
خواهر ص ـ میانه
خواهر گرامى!
از شما تشکر مى کنیم که مشکلات خود را با ما در میان گذاشته اید. خط زیبایتان نشان دهنده ذوق و استعداد شماست. همچنین ذکر کرده اید که دستى نیز در مقاله نویسى و شعرسرایى دارید, که این نیز, عواطف لطیف شما را نشان مى دهد و خوشحال مى شویم اگر از کارهاى خوبتان براى ما بفرستید تا در صورت امکان به چاپ رسد. این نیز موجب مسرت است که شما, خود به مشکلاتتان به خوبى وقوف دارید و تا حدودى نیز عوامل ایجادکننده آنها را مى شناسید و بر این امر واقفید که در مواردى راه به اشتباه برده اید. سعى

یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.
مى کنیم به ترتیب به مشکلات شما بپردازیم. شما از سه نفر آقایانى نام برده اید که با آنها طرح دوستى ریخته و یکایک راجع به کیفیت دوستى تان با آنها سخن رانده اید که آنها را به نامهاىA ,M وS نامیده اید. اگر به شماره هاى قبل مجله توجه کرده باشید, بارها راجع به چنین روابط و دوستى هایى نوشته شده و مضرات چنین روابطى ذکر شده است. بخصوص اینکه چنین دوستى هایى به دنبال کمبود محبت و مودت در محیط سالم خانواده یا حتى در میان دوستان هم جنس, شکل مى گیرد و باعث مى شود فرد چه دختر و چه پسر, به هر لبخند, سلام یا نگاه مشتاقى, پاسخ مثبت دهد و چه بسیار کسانى که تابع تمام و کمال احساس خود شده و دیده حقیقت بین آنها نابینا شده است.
عقل راه ناامیدى کى رود؟
عشق باشد کان طرف بر سر رود
لاابالى عشق باشد نى خرد
عقل آن جوید کز آن سودى برد
در اینجا مقصود از عشق, عشق مجازى است که بدون شناخت و آگاهى و صرفا به علل کاذب, از جمله هیجانات و شور و شوق سنین نوجوانى, به وجود مىآید. به طور کلى از لحاظ روانشناسى, تفاوتهایى بین جنس زن و مرد در برخورد آنها با مسإله عشق, دوستى با غیر هم جنس و ازدواج وجود دارد. در کتاب روان پزشکى کاپلان آمده است که آقایان اکثرا مقوله عشق و مسایل جنسى را جدا از هم درک مى کنند ولى زنان این دو را با هم مىآمیزند. بنابراین قصد بسیارى از این افراد از آشنا شدن با دخترى و رابطه داشتن با او به صورت نامه دادن, تلفن زدن و رد و بدل هدایا, تا حدودى ارضإ غریزه جنسى است و نمى توان چندان به سرانجام خیر و نیکى از این روابط امید داشت که منجر به ازدواج و پیوند دایم آنان شود. بخصوص با شرایط کنونى جامعه ما که به علت معضلات اقتصادى و اجتماعى سن ازدواج چه در میان دختران و چه پسران بالاتر رفته, پسرها در صورت ادامه تحصیل, دیرتر به بازار کار وارد مى شوند و به خاطر توقعات خانواده دختر, سالها طول مى کشد که به شرایط ایدهآل (البته کاذب) براى ازدواج دست یابند. و برخى از دیپلمه هاى بیکار نیز به مشاغل کاذب روى مىآورند. از این رو برخى از آنان به طور جدى به فکر ازدواج نمى افتند و خلا رابطه با یک جنس مخالف را با چنین دوستى هایى پر مى کنند. و دختران بر پایه احساس و نیاز خود, یا در جهت رقابت با همسالان در دوست گرفتن, به آنها دل مى بازند, چشم بر نقاط ضعف طرف مقابل (که اکثرا نیز زیاد است) بسته و همه وجود او را سراپا نیکى و خیر و دوست داشتنى مى یابند و در صورت داشتن برخى صفات ناپسند, آنها را به دیده اغماض مى نگرند. فرد اولىA) ) از ابتدا قصد خود را از دوستى با شما بیان کرده و نشان داده که قصد ازدواج ندارد پس چه بهتر که تکلیفتان را از ابتدا مشخص ساخته است. فرد دومى که به طور مخفف باM) ) نام برده اید و خانواده خود را از دست داده, به نظر مى رسد خواسته محبتهاى ندیده را توسط شما جبران کند ولى اگر واقعا قصد ازدواج داشته باید به طور رسمى توسط بزرگتران خود با خانواده تان در میان مى گذاشته و در ضمن شما نیز با واقع بینى, خصوصیات اخلاقى و رفتارى او را بررسى کرده و به دور از احساسات, به نتیجه اى قاطع در مورد او مى رسیدید. اگرچه شما او را چون برادرى پشتیبان خود مى دانستید, باید به این نکته توجه مى کردید که ارزشهاى دینى, فرهنگ و عرف جامعه ما چنین دوستى هایى را نمى پذیرد, هرچند به او اطمینان کامل داشتید ولى در صورت گسستگى رابطه تان, باز این شما بودید که بیشتر متضرر مى شدید و نه تنها سودى نمى بردید بلکه انگشت نماى دیگران مى شدید. و باز دوستى با نفر سومS)) همان طور که قبلا اشاره کردیم, شما در جستجوى خود به دنبال سرچشمه محبت, هر بار به کسى روى آورده اید و اینک این شخص را مورد توجه قرار داده اید. مسلما او هم بدش نمىآید گاه گدارى را با صحبت با شما گذرانده و خود را سرگرم کند.
خواهر خوب, به نظر ما, شما این رابطه را قطع کنید چرا که از این نیز طرفى نمى بندید. این دلبستگى ها که هر دم با تبسمى یا تندبادى از هم مى گسلد جز اینکه براى شما روحیه اى خموده و درهم شکسته به بار آورد, فایده اى در بر ندارد. ذهنیت شما مدام با چنین مسایلى درگیرى دارد و تمرکز فکرىتان را که براى تحصیل و امور روزمره لازم دارید, تحلیل مى برد. مگر نه اینکه در چنین سنینى به هر حال باید براى زندگى مشترک تصمیم گرفت و به انتخاب دست زد. باید توجه داشت که ازدواج امر مقدسى است. باید در نظر گرفت که چه دستاوردهایى از آن انتظار داریم و چه اهدافى براى آن متصوریم. فلسفه و هدف از ازدواج, آرامش یافتن دو زوج در کنار یکدیگر و رشد و تکامل آنان بوده, همچنین تربیت نسلى که فرهیخته و صالح باشد, مدنظر است. حال آیا از دوستى هاى ظاهرى که بدون شناخت کافى و از راههاى انحرافى که به دور از چشم خیرخواهان صورت مى گیرد و شالوده آنها صحیح نمى باشد, مى توان به چنین اهدافى دست یافت؟ جز اینکه شخص, زمان و فرصت مناسب را از دست داده, نیرو و استعداد خدادادىاش به منصه ظهور نرسیده باشد, چیزى در بر ندارد.
همان طور که شما ذکر کرده اید که از نظر تحصیلى افت داشته اید, عاملى جز اشتغالات ذهنى بیهوده براى آن نمى توان جست. پیشنهاد ما این است که شما از این پس, بیشترین نیروى خود را صرف تحصیل کنید, و با تعمق و تفکر و تحت نظارت خانواده, خواستگارانى را که واقعا تصمیم به تشکیل زندگى معقولى دارند, مورد بررسى قرار داده و شرایط خود و آنها را ارزیابى کنید. تا ان شإالله, تعادل روحى و روانى خود را نیز به دست آورده و به حداکثر کارآیى خود دست یابید. از درگذشت پدر گرامیتان گفته اید که متإسف هستیم و براى ایشان از درگاه الهى اجر و قرب مسإلت مى نماییم. پس بهتر است شما نیز با اعمال شایسته روح ایشان را شاد نمایید. بهترین خیرخواه و دوست شما, فعلا مادر شماست. سعى کنید همیشه در کارهایتان به نصایح دلسوزانه ایشان توجه کنید.
از سرطان سینه نام برده اید و اینکه با دیدن برخى از علایم در خود, به آن مشکوک هستید. اولا بسیارى از بیماریها علایمى شبیه به هم دارند و تشخیص و افتراق آنها از هم به عهده متخصصین امر و پزشکان مى باشد. پس بهتر است براى راحتى خیالتان با پزشک جراح یا متخصص زنان و زایمان مشورت نموده و او با بررسى و اقدامات لازم بیمارى شما را تشخیص دهد. ثانیا هر بیمارى خداى نکرده حتى بدخیم, امروزه با پیشرفت چشمگیر علم پزشکى, و انواع و اقسام درمانها, قابل درمان موفقیتآمیز است. پس بهتر است به جاى خودخورى و مضطرب بودن به پزشک مراجعه کنید.
از سردردهایى که به آن دچار مى شدید نام برده اید که به احتمال زیاد منشإ روحى و روانى دارد که اکثرا به دنبال استرسها و فشارهاى زندگى به وجود آمده یا شدت مى گیرند و به ((سردردهاى تنشى)) معروفند, در این نوع, درد, همچون کمربندى دور سر را مى گیرد و کیفیت فشارى دارد. در سر و صدا و جاهاى شلوغ ایجاد مى شود. غالبا سردردهاى میگرنى و عصبى به همراه هم وجود دارند. اینها تحت نظر روانپزشک و یا متخصص مغز و اعصاب, به خوبى قابل درمان و کنترلند که هم درمان دارویى و هم روشهایى چون بیوفیدبک (بازتاب بیولوژیک) ریلاکسیشن (تنآسایى), هیپنوتیزم و روان درمانى در درمان آنها به کار رفته و چه بسا موفقیتآمیز بوده اند. همچنین دورى جستن و کم کردن فشارهاى محیطى که شما کمابیش با آنها درگیرید در برطرف کردن این سردردها موثر است. پس با مشورت با روانپزشک و روانشناس و با حل مشکلاتتان و با درمان افسردگى که به علایم آن اشاره نموه اید, تا حد زیادى از دست این سردردها خلاصى مى یابید.
شما خود گفته اید که مشکلاتتان را مى شناسید ولى راه حل آنها را نمى دانید. اما همان طور که اشاره کردیم شما با مشورت با افرادى که نسبت به شما حسن نظر دارند بخصوص خانواده تان و افرادى که در کار خود تخصص دارند, قادر به حل آنها خواهید بود.
اگر شما در زمینه هاى مورد علاقه خود از جمله کارهاى هنرى که ذکر کرده اید, سعى کنید با پشتکار ابتدا یک زمینه را به خوبى دنبال نمایید و در آن پیشرفت کنید, از اغتشاش فکرى نیز رهایى مى یابید تا اینکه هر دم دست به کارى زده و نیمه کاره رها نمایید. با درمان کامل افسردگى, خواهید توانست از احساس گناه, نداشتن انگیزه و بى ارادگى خود رهایى یابید و این بسیار خوب است که خود شما اذعان داشته اید که ((از درگاه خداوند ناامید نیستید)) پس قادر خواهید بود با تلاش و پشتکار بر مشکلات فایق آیید. قدر گوهر وجود خود را بدانید و نگذارید قلب پراحساستان هر لحظه به چنگال افراد خوش ظاهر و با نیاتى پلید در آید. تا در آینده, سر فرصت و با چشمانى باز, با فردى که صادقانه شما را دوست دارد و فضایل وجودش را به خوبى مى شناسید, زندگى خود را پى ریزى کنید.
دست حق به همراهتان.