اوضاع اجتماعى فرهنگى زنان در کشور سیرالئون قسمت دوم


اوضاع اجتماعى فرهنگى زنان در کشور سیرالئون
((قسمت دوم))

غلامرضا گلى زواره

خانواده و تربیت
ساختار اجتماعى کشور سیرالئون را قبیله تشکیل مى دهد و هیجده گروه نژادى در این سرزمین سکونت دارند. قبل از آنکه نظام حکومتى این کشور به شیوه اى نوین شکل بگیرد, روساى قبایل در مناطق تحت قلمرو خود حکومت مى کردند و در برخى طوایف قدرت حکومت بین اشخاص خانواده تقسیم مى شد.(1) تاریخ سیرالئون مشحون از اغتشاشات سیاسى شدید و رقابتهاى خطیر بین قبیله کرنوهاى مرکز حکومت, اقوام ((مند)) و ((تمن)) که دو قوم درون کشورىاند مى باشد و این نزاعها در نظام خانواده ها اثر گذاشته و چندگانگى فرهنگى را به دنبال داشته است.(2)

حدود یک سوم سکنه سیرالئون را قبیله مندى تشکیل مى دهند. تنظیم کننده روابط خانواده در این قبیله پدر است, ازدواج علامت تشخص به شمار مى رود و کسانى که به این برنامه تن نمى دهند تحقیر مى شوند. به همین دلیل حتى زنان بیوه پس از سوگوارى براى همسر به فکر ازدواج مى باشند. زنان رنجهاى فراوانى را تحمل مى کنند و هر مردى که زنان زیادترى دارد در واقع گویى که کارگران بیشترى دارد.(3) بر اساس پژوهشهایى که خانم پولم در منطقه غرب آفریقا انجام داده است زن در قبیله با رسیدن به مقام مادرى به عنوان کدبانویى که باید به رفع نیازهاى کودک خود برسد شناخته مى شود. گرچه نفوذ مادر بر فرزند ذکور با بزرگ شدن آنان تقلیل مى یابد با این حال نفوذش بر دختران تا مدتهاى مدید طول مى کشد. روابط بین پدربزرگها و مادربزرگها با نوه ها از صمیمیت و اعتماد برخوردار است و احترام ظاهرى که خود منبعث از وظیفه اى است که باید نسبت به تمامى افراد مسن ابراز کرد به آن اعتدال مى بخشد, شوخى و بذله گویى در بین افراد سالخورده و کودکان زیاد است. صمیمیت بسیار نزدیکى که در کودکى بین یک برادر و خواهر از یک پدر و مادر وجود دارد از سن 12 یا 13 سالگى جاى خود را به متانت و احتیاط فوق العاده اى مى دهد. براى یک برادر اکیدا ممنوع است که بر حصیرى که خواهرش روى آن خوابیده بخوابد و یا بر عکس. خشمگین شدن علیه یک خواهر, ناسزا گفتن و یا کتک زدن, کارى بس شگفت است و در این حال هر تقاضایى اعم از گردن بند و مانند آن خواهر داشته باشد نباید برادر از آن طفره رود.(4) کودکان پس از بلوغ به باور عمومى رشد کافى براى ورود به اجتماع بزرگتر را یافته و از این رو برنامه هایى بر حسب دختر یا پسر برایشان تدارک مى بینند. تربیت دختران بر اساس اخلاق و فرهنگ قبیله یکى از مهمترین وظایف مسوولین هر قبیله به شمار رفته و براى این آموزشها اهمیت خاصى قایلند.

تعلیم دختران
تمام قبایل داراى اجتماعات مخصوص دختران به نام سندىSANDY ) ) یا وندWUNDO ) ) هستند که هدف آن آموزش دختران براى امر ازدواج است. رهبر این اجتماع سوا یا سویىsewie ) ) نامیده مى شود که معمولا زنان سالخورده اما مسلط به فرهنگ و سنن قبیله اى مى باشند. در این آموزشها دختران را به نقطه دورى از دهکده که معمولا در اعماق جنگل است مى برند و در کلبه اى نگهدارى مى کنند, تعالیم اختصاصى آنان همان الگوهاى پذیرفته شده زندگى و شیوه هاى آن است که حالتى نمادین و رازگونه دارد. به دختران آموزش مى دهند که سخت کوش بوده و در رفتار بویژه در برابر کهنسالان ملایم باشند. هر گونه بى توجهى در این امر به سختى مجازات دارد. وظیفه دختران این است که در خدمت بزرگترها باشند و برایشان آب آورده و آن را براى استحمام گرم کنند, آنان باید صبح زود بیدار شده و به زنان مسوول به صورت دسته جمعى سلام گویند و سپس به کارهاى داخلى و وظایف روزمره مبادرت ورزند. آموزش هنگامى شکل جدى پیدا مى کند که دختر ویژگیهاى لازم بدنى و روحى را براى مادر شدن در خود حس نماید. اصولا ورود در اجتماعات سنتى با تحمل کارهاى سخت و غیر عادى توإم مى باشد و حفظ اسرار اجتماع از مهمترین وظایف هر گروه به شمار مى رود. پس از پایان مراسم ابتدایى و مقدماتى وظایف مادرى و همسردارى به دختران آموخته مى شود از جمله آنها آشنایى با خواص داروهاى سنتى هر منطقه و مبارزه با مکر جادوگران بویژه جلوگیرى از جادوگر شدن شوهر و علاقه مند ساختن وى را به زندگى مى توان نام برد. دخترانى که براى این نوع تربیتها به کلبه جنگلى مى روند معمولا بین 15 روز تا یک ماه در آنجا اقامت دارند. در این مدت والدین دختران هر صبح و شام یک سینى غذاى خوب و تقویت کننده توسط فردى که از طریق اجتماع مزبور مشخص شده براى آنان مى برند. معمولا این مراسم پس از فصل برداشت محصول که خانواده ها امکانات بهترى دارند صورت مى گیرد, در طى این مراسم اسامى جدیدى به دختران داده مى شود و در پایان به عنوان عضو کامل جامعه پذیرفته مى شوند. دختران شرکت کننده در یک اجتماع سنتى روابط بسیار نزدیکى با هم دارند و خود را خواهر یکدیگرمى دانند. بهترین دختر, سمت ریاست بر دیگران را دارد. در خاتمه دختران تا سه روز در محل مخصوصى که دهکده یا جامعه برایشان تدارک دیده به انجام تفریحات سنتى مى پردازند که در این مدت تمامى افراد دهکده موظف به پذیرایى از آنان مى باشند. پس از روز سوم به دیدن اقوام رفته و از آنان هدیه دریافت مى کنند. این مراسم نخستین بار توسط قبیله شربرو ابداع گردید سپس مندىها آن را گسترش داده و تمام قبایل آن را پذیرفتند. در این مراسم معمولا زنان تمامى کارها را به عهده دارند و ورود مردان ممنوع است. خانواده ها مبالغى به عنوان حق آموزش به رییس این اجتماع مى پردازند. چنین مراسمى اگر چه در مناطق روستایى ادامه دارد اما اکنون به دلیل هزینه هاى سنگین, عدم رعایت بهداشت, توسعه آموزش و پرورش, عدم پاىبندى دختران به این مسایل سنتى و بومى و نیز حاکم بودن خرافات در مناطق شهرى کاسته شده و در دهکده ها نیز رونق قبلى را ندارد.(5)

محسنات و آفات
از ویژگیهاى این شیوه این است که تقریبا تمام تعالیمى که به دختران و پسران داده مى شود این است که براى نوجوانان محسوس مى باشد. آموزش خانه دارى, آشپزى, فراگیرى حرفه هاى متناسب با جنس و سن و استعداد و فراگیرى نحوه اداره زندگى از جمله آنهاست. در این تعالیم سنتى به فرد اجازه مى دهند که استعداد خود را در یکى از امور مورد نیاز جامعه نمایان سازد و ضرورتى ندارد که یک فرد تمامى حرفه ها را بیاموزد. به همین ترتیب مربیان نیز مختلف بوده که براى آموزش موضوع خاصى چند روزى به محل اجتماع مزبور رفته و پس از اتمام کار به دهکده بازمى گشتند. بدین صورت فرد نوبالغ علاوه بر اینکه از تجربیات مستعدترین فرد بهره مند مى شد در مى یافت که لازم نیست در تمامى رشته ها سرآمد باشد بلکه باید در رشته مورد علاقه اش رشد و ترقى کرده و بقیه امور را در سطح مورد قبول جامعه یاد گیرد.
ویژگى بعدى آموزش سنتى تإکید بر کار اجتماعى و همکارى با یکدیگر است. در این شیوه براى مربیان و مسوولین احترام خاصى قایل شده و نیز بین نوبالغان عقد خواهرى بسته مى شود و همه به این امور با دید مذهبى و ارزشى مى نگرند. در آموزش سنتى به تقسیم کار و نقش زن و مرد کاملا توجه مى شود, چنان که آموزشها و مدت اقامت در اجتماع نیز متفاوت است, در شیوه آموزش نقش مربى اهمیت دارد و وى بنا به سلیقه و کفایت شخصى به اداره امور مى پرداخت. همین امر موجب شهرت و اهمیت یک اجتماع در میان جوامع مشابه بود چنان که اجتماع سندى خانم یوکو که مربوط به آموزش دختران بود در میان تمامى طوایف مندى از اهمیت فوق العاده اى برخوردار گردید.

تضاد و تناقض
این شیوه ها در زمانى که قبایل انسجام کافى و قدرت لازم را داشتند و داراى ابعاد گوناگون سیاسى, فرهنگى, اجتماعى و حتى مذهبى بودند امتیازات فراوانى داشت و نیازهاى جامعه را برآورده مى نمود اما با ورود مظاهر تمدن غربى و گسترش شهرنشینى قبایل تا حدود زیادى تضعیف شده و قدرت آنان به دولت مرکزى انتقال یافت. زندگى شهرى نیز آن شیوه از زندگى را به مردم ارائه مى داد که متضاد با آموزشهاى سنتى است و رفته رفته این روند کارآیى تعالیم بومى را کاهش داده است. از مشکلات آموزش سنتى, غیر علمى و خرافاتى بودن آنهاست و نیز به روحیه نوبالغان توجه کمتر مى شود و از مهمترین محرکه هاى آن تنبیه شدید مى باشد. همچنین شرایط غیر بهداشتى دختران را بیمار مى کند که گاهى به قیمت از دست رفتن آنان تمام مى شود و متإسفانه مربیان این گونه تلفات جانى را به حساب شرارت فرد مى گذارند و اینکه خانواده اش مشکل اخلاقى و رفتارى داشته اند که دخترشان به چنین سرنوشتى دچار شده است از این جهت والدین او هم بدنام مى شوند.(6)
البته باید این واقعیت را هم در نظر داشت که استراتژى فرهنگى استعمارگران بر این اساس قرار داشت که هماهنگى اجتماعى سنتى و متکاهاى بنیادى وحدت اجتماعى همچون تاریخ و زبان را از طریق تضعیف نمودن همین تعالیم بومى بر هم بریزند. به همین دلیل افراد قبایل در وهله اول با مدارس به سبک جدید مخالفت کردند زیرا نقش مراکز آموزش مزبور که با مکاید استکبارى تعقیب مى شد انحراف کودکان را از پیوستگى به محیط سنتى و مذهب و ارزشهاى بومى به دنبال داشت. خانواده هایى که در مقابل مدارس سفیدپوستان مقاومت نکردند و فرزندان خود را به مراکز تعلیم و تربیت آنان فرستادند با باسوادانى مواجه شدند که از جامعه سنتى جدا شده و متإثر از فرهنگ و تمدن غربى گردیدند که این روند ارمغانى چون ابتذال, مفقود نمودن هویت فرهنگى و ارزشى را به دنبال آورد. بعدها که اختلاف میان آموزش و پرورش سنتى و تعلیم و تربیت جدید کم شد به دلیل افزایش تقاضاى تحصیل و رشد سریع جمعیت اثرات مالى گسترش آموزش و پرورش براى دولت سیرالئون تحمل ناپذیر شد و در نتیجه کیفیت و کارآیى آموزش و پرورش تنزل یافت. بنابراین نظامهاى موجود باید به طور جدى نوسازى گردند و غایتهاى مدارس و موسسات آموزشى مورد تجدید نظر واقع شوند. آقاى ژان پلیا محقق سازمان علمى و فرهنگى یونسکو مى گوید آموزش و پرورش سنتى دختران و پسران با جامعه محله و محیط پیوند داشت و کودک را براى زندگى اخلاقى, حرفه اى و اقتصادى و سیاسى آماده مى کرد بدون آنکه دچار بحران و شکست شود ولى استعمار, مدرسه اى منزوى از جامعه را پدید آورد و بدین گونه مسإله سازش با محیط و مفهوم شکست را در مسابقه و انتخاب مطرح ساخت و خاصیت وحدت بخش و جامع محیط تربیتى را از بین برد. این نوع مدارس جداسازنده و مسخ کننده هستند و باعث بیگانگى فرهنگى کودکان سیرالئون مى شوند. اشکالاتى که براى کاربرد زبانهاى ملى در آموزش و پرورش وجود دارد از یک طرف و قرب و منزلتى که فراگیرى زبان بیگانه به دنبال دارد شکوفایى هویت فرهنگى را دشوار مى سازد, دخترانى که در نظامهاى جدید تربیت مى شوند اگر چه با دانشهاى روز آشنا مى گردند و برخى اصول بهداشتى و شیوه هاى مدرن را براى حضور در جامعه و پذیرش مسوولیتهاى بعدى فرا مى گیرند اما به آسانى انضباط مدرسه و خانواده را نمى پذیرند و براى خود حقوق بسیار, اما وظیفه اى اندک قایل هستند و چون بر اساس سبقت با افراد مشابه خود پیش مى روند حاضر به کمک به دیگران نمى باشند و از وسیله هاى خودخواهانه کمک مى گیرند تا موفقیت به دست آورند, والدین نیز در رقابت شدید با یکدیگر تلاش مى کنند فرزندان را به مدرسه بفرستند تا با به دست آوردن مدرک تحصیلى به زعم خود پیشرفت و ترقى اجتماعى به ارمغان آورند غافل از اینکه روند مزبور به افزایش خصومتها, زوال فرهنگ سنتى و رواج ابتذال و فناپذیرى فضایل اخلاقى منتهى مى گردد. البته طرح این مسایل به معناى مذمت تحصیلات جدید نمى باشد بلکه باید خاطرنشان ساخت که هر کدام از انواع تعلیم و تربیت قدیم و جدید در سیرالئون معایبى را در بر دارد و باید با تلفیق محسنات این دو یک ساختار آموزشى مطلوب, رشددهنده, آموزنده و ارزنده پدید آورد که جامعه دختران و پسران را با حفظ هویت فرهنگى مطابق با رشد جامعه جهانى و مقتضیات زمانى تربیت کند و توسعه اى هدفدار و همه جانبه از آموزش و پرورش سر بر آورد و شکوفایى علمى و فرهنگى کشور را به ارمغان آورد.(7)
براى اینکه به عوارض منفى تعالیم غربى در مدارس جدید سیرالئون بیشتر واقف شویم لازم است با طرح لورد لوگارد
Lord Luygard ) ) آشنا گردیم. به نظر وى تعلیم و تربیت در افریقا باید متوجه تربیت افرادى باشد که بتواند امور اجرایى, بازرگانى و مشاغل فنى را اداره کند و این کار باید از آموزش ابتدایى آغاز شود تا شکل دادن به شخصیتهاى مورد نظر آسان تر صورت گیرد. به نظر وى تشکیل مدارس عمومى شبانه روزى موجب مى شود تشکیل شخصیت قبل از پرورش ذهن صورت گیرد.(8) بدیهى است عملى ساختن چنین مقصدى به قیمت انهدام فرهنگ بومى و خدشه دار گشتن زبان محلى و اضمحلال شبکه روابط عاطفى و اجتماعى منجر مى گردد.
یکى از عوامل موثر بر وضع تحصیلى دختران سیرالئون واکنش منفى والدین و جامعه نسبت به تحصیلات دختران به روش غربى است. از دیگر عوامل موثر مى توان از هزینه فرصت تحصیل, سطح عمومى رفاه و توسعه اقتصادى, ناهمگونى میان مناطق شهرى و روستایى, فرصتهاى شغلى نامطلوب و کیفیت پایین مدارس و برنامه هاى درسى محدود نام برد. از این عوامل به جز بهبود برنامه درسى, تجدید نظر در کتابهاى آموزشى و افزایش تعداد معلمان زن, بقیه نیازمند استراتژیهایى هستند که از سطح مدرسه فراتر مى رود و به خانواده و جامعه نیز ارتباط مى یابد. یکى از رهیافتهاى موثر براى افزایش تعداد دانشآموزان دختر شیوه اى است که باید در باره مادران به کار برد. این استراتژى دست کم دو پایه دارد کاهش وابستگى مادران به فرزندان و نیز افزایش سطح تحصیلى آنان ضمن اینکه چنین برنامه هایى باید ادامه یابد لازم است ساختار آموزش رسمى با فرهنگ و زبان بومى هماهنگ گردد. (9)
تحولى که در آموزش و پرورش سیرالئون ایجاد شده بخشى از دگرگونیهاى وسیع اجتماعى و فرهنگى افریقا به شمار مى رود که طى آن سیاستهاى به جامانده از فرهنگ غربى مردود قلمداد شود و به جاى مسایل سیاسى به شرایط اجتماعى فرهنگى اولویت داده شود, به جاى نخبه پرورى به تعلیمات همگانى توجه شود, ارتباط مدارس با زندگى و کار مولد بیشتر باشد و برنامه هاى آموزش مدارس هویت فرهنگى دختران و پسران را احیا سازند و پیوند بین تعلیم و تربیت و رشد اجتماعى عملى گردد.(10)

علفهاى هرز و بوستان فرهنگى
البته پیدایش آشوب همگانى و زندگى نااستوار به پافشارى غیر عقلانى منافع قبیله اى نیز بستگى دارد. متإسفانه در سیرالئون روساى قبایل کمتر در جهت اصلاح و بهبود وضع قبیله قدم برمى دارند و عمدتا از توانایى خود براى دخالت در زندگى افراد زیر دست و کسب سود افزونتر استفاده مى نمایند و افراد قبیله در هر امرى باید نظر رییس آن را جلب نموده و نفع وى را در نظر داشته باشند, دخالتهاى غیر عاقلانه روساى قبل در زندگى خانواده مخصوصا آنان که فرزندانشان از طریق همت و ابتکار به موفقیتى دست مى یابند بسیار اسف انگیز و نگران کننده است; به همین دلیل آن خانواده هایى که از لیاقت و کاردانى و خلاقیت برخوردار بودند از مناطق تحت نفوذ روساى قبایل خارج شده و به مرکز حکومت یعنى فرىتاون مهاجرت کرده و در آنجا به دور از دخالت نابجاى روساى در بهبود زندگى خود و خانواده مى کوشیدند. این انتقال و اسکان اجبارى در محیطى غریبى براى خانواده اى که در یک محیط بومى و سنتى زندگى کرده و با همسایگان, خویشاوندان و آشنایان پیوند عاطفى برقرار نموده عوارض نامطلوب روانى, فرهنگى و اجتماعى به بار مىآورد و فرزندان را به سوى خودباختگى و احیانا برخى مسایل ناگوارى سوق مى داد. در اینجاست که آشنا کردن چنین خانواده هایى با فرهنگ قرآنى و باورهاى دینى امر لازمى به نظر مى رسد و اصولا یکى از ویژگیهاى مسلمانانى که در سیرالئون به ترویج و تبلیغ اسلام مى پرداختند عجین شدن با مردم و اصلاح آداب و رسوم و برخى نگرشهاى منفى آنان بود و همین یگانگى با افراد موجب گسترش اسلام گشت. مسلمانانى که به سیرالئون وارد مى شوند با افراد بومى ازدواج کرده و کلاسهاى قرآن دایر نموده و به آموزش قرآن مى پرداختند. المعهد العالمى للدراسات الاسلامیه (معهد بین المللى مطالعات اسلامى) که در سال 1986 م به منظور ارتقاى سطح آگاهى خانواده هاى سیرالئونى نسبت به فرهنگ و عترت در فرىتاون تإسیس گردید علاوه بر تربیت طلاب صدها کودک و نوجوان (دختر و پسر) در برنامه هاى آموزشى و پاره وقت آن شرکت دارند, طى این برنامه ها دختران و پسران به فراگیرى قرآن, عقاید و تاریخ اسلام مشغولند. (11)
غالب اعضاى قبیله تمنى مسلمان هستند و افراد آن در مقایسه با مندىها از پاىبندى و تعهد بیشترى نسبت به مقدسات دینى برخوردارند. بولوم ها اولین ساکنان سیرالئون به شمار مى روند که از نظر فرهنگى و زبانى با تمنى ها شباهت دارند (البته بولوم هاى منطقه شمالى) از آداب و رسوم این قبیله که از قدیم متداول بوده چنین استنباط مى گردد که قبیله مزبور به شیوه مادرسالارى اداره مى شده است. اکنون نیز به رغم تإثیرات فراوان قبایل مجاور و مظاهر زندگى شهرى یکى از نشانه هاى مادرسالارى یعنى پذیرش رهبرى زنان هنوز به قوت خود باقى است. در این قبیله, اجتماعى به نام یاسى
yassi ) ) وجود دارد که وظیفه آن شفا و نجات بیماران با استفاده از داروهاى سنتى, خواندن ادعیه و توسل به ارواح و ذوات مقدس مى باشد. رهبرى این اجتماع را زنان عهده دارند و زنى که رهبرى این اجتماع را پذیرفته است موقعیت ویژه اى در پورو (اجتماع مردان) دارد. از آنجا که اصول پدرسالارى در میان این قبیله استحکام چندانى ندارد لذا تلقى مردم این قبیله از اجتماعات مخفى نیز متفاوت با دیگر قبایل است. حتى در اجتماع پورو که صرفا یک تشکیلات سنتى مردانه به شمار مى رود زنان این قبیله حق شرکت داشته و گاهى در آن مسوولیت هم مى پذیرند. بولوم ها نخستین کسانى بودند که با اروپاییان تماس گرفتند و لذا تإثیرات زیادى پذیرفته اند; چنانچه برخى از ایشان با اروپاییان ازدواج کرده و بدین سبب خود را از اعقاب اروپایى مى دانند. درصد باسوادى در میان آنان بیشتر از دیگر قبایل است و اکثریت با مسلمانان مى باشد. فولاها مسلمانانى متعصب بوده و براى گسترش اسلام تلاش فراوانى مبذول داشته اند; البته افراد این طایفه از نظر خاستگاه به کشور گینه تعلق دارند, در اجتماعات آنان به اصول اسلامى توجه بیشترى مى شود و نسبت به زنان خویش تعصب زیادى دارند و آنان از پوشش کامل برخوردارند. یادآور مى شود در سیرالئون به دلیل رطوبت و گرماى زیاد, زنان به طور سنتى از پوشش چندان مناسبى برخوردار نبوده و تنها پوشش قسمت پایین بدن را ضرورى مى دانند و بعضا براى پوشانیدن قسمتهاى بالاى بدن از لباسهاى نازک زنانه استفاده مى کنند و تنها هنگامى که بخواهند در مراسمى رسمى حضور یابند لباس کامل مى پوشند اما زنان فولانى نسبت به حجاب نسبى خود حساس مى باشند و همچون دیگر زنان به خرید و فروش اجناس نمى پردازند بلکه به شوهران خود در محل کار کمک کرده و از تردد در خیابانهاى شهرى براى فروش اجناس خود اجتناب مى کنند. فولایى ها نسبت به ارتباط زنان قبیله خود با دیگر قبایل سختگیر بوده و چنین مواردى به ندرت اتفاق مى افتد.(12)
با وجود بارندگى فراوان و منظم, بىآبى یکى از مشکلات اصلى شهرها و روستاهاى سیرالئون مى باشد و تاکنون اقدامى براى این نقیصه صورت صورت نگرفته است, از این رو یکى از آشناترین تصاویر در این کشور, سیماى زنان و دخترانى است که سطل آب بر سر مجبورند در ساعات مختلف روز مسافتى را پیموده و از شیرهاى عمومى که به همین منظور در نقاط پایین شهر نصب شده و یا از خانه هایى که آب را سطلى مى فروشند آب تهیه کنند.

پیمان پاک
مراسم ازدواج در سیرالئون به سه شکل صورت مى گیرد: ازدواجهاى مسجدى یا کلیسایى که در شهرها صورت مى گیرد, پیوند احترامى, در این نوع ازدواج معمولا خانواده دختر و یا کسان داماد براى سبط نفوذ و نزدیک شدن به فرد مهمى دخترى را به وى هدیه مى کنند. براى تربیت شدگان در روستاها و قبایل این سنت عادى تلقى مى گردد. ازدواج سنتى که طى آن خانواده پسر با صلاحدید بزرگان قبیله یا گروه دخترى را انتخاب کرده و سپس با خانواده اش به گفتگو نشسته و مسایل گوناگون را مطرح مى کند, پس از توافقهاى مقدماتى روز خاصى را براى مراسم ازدواج مشخص کرده و از دوستان و اقوام براى شرکت در مراسم دعوت به عمل مىآورند. رسم است که مهر زنان را در ظرفى که از پوست کدو تنبل ساخته شده و در پارچه اى سفید پیچیده شده قرار مى دهند و سپس یکى از افراد خانواده داماد آن را به خانه عروس مى برد و طى مراسمى به وى تقدیم مى کند. اگر عروس این ظرف محتوى مهر را نپذیرد وصلت صورت نگرفته است. پس از این لحظه توإم با شادمانى اطرافیان براى سلامت و پایدارى پیمان ازدواج دعا مى کنند,در این هنگام افرادى به تقاضاى پدر عروس یا دایى وى به عنوان مشاور زوج جدید معرفى مى شوند تا آنان براى رفع مشکلات به وى مراجعه کرده و اجازه ندهند مشاجرات خانوادگى عروس و داماد به خانواده ها سرایت یابد. پدر عروس به نماینده داماد مى گوید دخترش تا آن زمان تحت نظارت وى بوده و از این پس باید مطیع او باشد و حتى بدون اجازه اش حق آمدن به خانه پدرى را ندارد. با سخنرانى پدر عروس, مراسم به طور رسمى خاتمه یافته و عروس به اتاقى که برایش تدارک دیده اند بازمى گردد.
به دنیا آمدن کودک موضوع بسیار مهمى براى خانواده و جامعه تلقى مى گردد و مردم براى این کار نذر و قربانى مى کنند. در سیرالئون ارزش زن به بارورى اوست. در جوامع سنتى به ویژه, روستاها که در آنها روابط و فرهنگ قبیله اى حاکم مى باشد هر فرزند به عنوان هدیه اى آسمانى تلقى شده و حتى افراد فقیر نیز از اینکه یک نانخور به جمع آنان اضافه شود باکى ندارند; به همین دلیل برنامه هاى کنترل جمعیت در سیرالئون و به ویژه روستاها به رغم تلاشهاى وسیع سازمانهاى بین المللى بى نتیجه مانده است.
وقتى زنى از باردار شدن خود اطمینان یافت این موضوع را به آگاهى همسر و فامیل مى رساند. آنان نخست وظایف وى را کم کرده و برخى مسوولیتهاى او را دیگر زنان عهده دار مى شوند. پس از آن براى زن و فرزند دعاها و چشم زخمهاى ویژه اى تهیه کرده و به گردن یا دست مادر مى بندند. در هنگام تولد فرزند نیز اطرافیان مى کوشند بهترین امکانات را در اختیار زن قرار دهند. برخى قبایل زن باردار را به محلى دور از دهکده مى برند تا در جایى که اطاق مخصوص زایمان است وضع حمل صورت گیرد.
مراسم نامگذارى معمولا براى دختران روز سوم و براى پسرها روز چهارم مى باشد. پس از اسم نهادن بر کودک که معرفى او به جامعه است مراسم سنتى مورد قبول جامعه آغاز مى شود که با شادمانى و پایکوبى توإم است و به شکرانه نامگذارى, افراد اطعام مى شوند. مردم سیرالئون بر این باورند که فرزند باید از شیر مادر تغذیه کرده و مدت شیردهى نیز تا دو سال ادامه یابد مگر اینکه مادر از عهده این کار برنیاید. پس از دوران شیردهى والدین فرزند را به یکى از افراد سالخورده سپرده و خود به کارهاى روزمره مشغول مى شوند زیرا در جوامع روستایى و حتى شهرى سیرالئون بدون همکارى زن و مرد امکان تهیه حداقل زندگى وجود ندارد و کمتر زنى را مى توان یافت که تنها خانه دار باشد. کودکان از سنین کم نیز مجبور به همکارى در امور خانه هستند. وظیفه آنان بر حسب منطقه و خانواده شامل تهیه آب, جمعآورى چوب از جنگل و کمک به بزرگترهاست. خانواده ها براى تربیت فرزندان اهمیت خاصى قایل بوده و براى قبولاندن اصولشان تنبیهات سختى را بر کودکان روا مى دارند. آنها به طور کلى در ارتباط با فرزندان خشونت به خرج مى دهند.(13)
وقتى که یکى از افراد خانواده اى مى میرد, همه اطرافیان و آشنایان براى دفن وى به قبرستان مى روند اما زنان در خانه مى مانند. زن مرد متوفى لباس سفید بر تن نموده و در اتاقى مى نشیند و دیگران براى عرض تسلیت نزدش مى روند. در خانه فرد متوفى تا چهل روز خانواده غذا تهیه نمى کند و نزدیکان این امر را عهده دار مى شوند. در روستاها رسم بر این است که فرد متوفى را در آستانه خانه دفن مى کنند و اگر از اعتبار بیشترى برخوردار باشد در جاده به خاک سپرده مى شود و اگر رییس قبیله باشد او را در خارج دهکده دفن کرده و مقبره اش مورد تکریم است.(14)

1ـ مرورى بر آفریقا, مسعود بلغانى, ص57.
2ـ تاریخ معاصر آفریقا, ماریان کورنون, ص381.
3ـ مرورى بر آفریقا, ص95.
4ـ تمدن سیاهان, ژان ماکه, ترجمه اسدالله علوى, ص101.
P:116 . (کوفى آساروپوکوAfrican Traditional Relligion. Kofi Aseareopoku ( West - . * 6ـ سرزمین و مردم سیرالئون, محمدرضا شکیبا, ص88.
7ـ تفکر در باره تحولات آیندهآموزش و پرورش, ترجمه محمد امیرى.
8ـ روند تکوینى و تطبیقى تعلیم و تربیت جهانى در قرن بیستم, ترجمه و تإلیف امان الله صفوى, ص334.
9ـ نقش آموزش زنان در توسعه اقتصادى, الیزابت م.کینگ, ترجمه غلامرضا ارمکى, ص157.
10ـ رویکرد تکوینى و تطبیقى ..., ص457.
11ـ آفاق اسلام (31), ص21.
12ـ سرزمین و مردم سیرالئون, ص28.
13ـ همان, ص95.
Snikh Ahmed Jegantamu. Acase Study of cases progect 1986 freetown . - . *