جلوه هاى حضور بانوان در عرصه ایثار قسمت اول


جلوه هاى حضور بانوان در عرصه هاى ایثار
((قسمت اول))

غلامرضا گلى زواره

تاریخ تابناک
رویدادهاى تاریخى با عوامل و انگیزه هاى گوناگون در ارتباط هستند و وقتى مقاصد دنیاطلبى و فزون خواهى باشد جهات اخلاقى و کرامتهاى انسانى بر زیر مرکب تاریخ سازان له مى گردد اما نمى توان از این واقعیت گذشت که در همین تواریخ آغشته به ستم و خونآلود, و در زیر دیوارهاى خراب شهرهاى غارت شده و در گرد و غبار نزاعهاى مرارت بار باز هم هدفهاى عالى و بزرگ بشرى نهفته است, کم نیستند حوادث و وقایعى که در ماوراى قانون جنگل سیر مى کنند, نقطه هاى روشن و تابناکى نیز مى توان در تاریخ یافت که از فداکارى, رشد فکرى و توجه به اصول انسان دوستى حکایت مى کند.
در طول تاریخ, زنان تحت سیطره و ستمهاى گوناگون جسمى, عاطفى و روانى قرار گرفتند و در دوران تیره جاهلیت بیشترین فشار را تحمل کردند تا آنکه خورشید پرفروغ اسلام طلوع کرد و در پرتو پرتابش آن, زنان زمینه مستعدى براى شکوفایى فکرى و فرهنگى و شرکت در فعالیتهاى سیاسى و رزمى به دست آوردند. بانوان در صدر اسلام با تإثیرپذیرى از مکتب پرورشى رسول اکرم(ص) و خاندان عترت و از برکت تعلیمات جاوید قرآن توانستند شخصیت واقعى خود را بروز دهند و عظمت و موقعیت ارزنده اى به دست آورند و میزان معارف و کمالات خود را تا فرازین قله رستگارى توسعه و گسترش دهند تا آنجا که براى دفاع از ارزشهاى الهى و دفع شرارت مشرکان و منافقان, همپاى سلحشوران نبوى و رزمآوران علوى در میادین رزم با دشمنان حضور یافتند و در انجام امدادهاى پزشکى, پرستارى مجروحین, تقویت توان روحى مجاهدان, ترغیب فرزندان, برادران و همسران و سایر مسلمانان به جهاد و شهادت در راه خدا و افشاى ماهیت معاندان و جباران در سخنان کوبنده خویش نقش مهمى و تعیین کننده اى را ایفا کردند.
زنان پرورش یافته در مکتب قرآن و عترت در مقابل جهل و جور مقاومت نمودند و در حمایت از آیین پاک اسلام تا سر حد ایثار جان و غلطیدن در خون خویش پیش رفتند. آرى این اسوه هاى فضیلت و نخبه هاى انسانیت بودند که توانستند از مظاهر فریبنده دنیا چشم بپوشند و حیات توإم با شرافت و آزادگى و سعادت جاویدان را به خود اختصاص دهند و فرازهایى درخشان در تاریخ اسلام ترسیم نمایند.
زن در یک سطح عالى شخصیت درخشان و پرفروغ خود را متبلور نمود و همچنان که قهرمانى و شخصیت مرد مسلمان در دو مرحله فداکارى و رسالت فکرى تبلور و تحقق یافت زن نیز این دو مسوولیت دینى را لباس عمل پوشانید و براى صعود به این مقام والا مسیر فضیلت را پیمود. تاریخ زن مسلمان از قهرمانیهاى چشمگیر و دلاوریهاى سترگ او در بحرانها و کورانها بدون سستى و کوتاهى سخن بسیار دارد و نمونه هاى فراوانى را به ما عرضه مى کند که اینک به نمونه هاى نادرى اشاره مى کنیم:

نمونه هاى ناب
((ام سلیم)) از بانوانى است که زودتر از همه به اسلام گروید و مردم را به سوى آیین حق فرا خواند. قبل از اسلام همسر مالک بن نضر بود و انس بن مالک از وى متولد گردید. همان که سالهاى سال افتخار خدمت به رسول اکرم(ص) را داشته است. وقتى ام سلیم به اسلام روى آورد شوهر خود را دعوت کرد که مسلمان شود ولى او که گرفتار افکار جاهلى بود زیر بار نرفت و از این جهت ام سلیم او را ترک کرد. مالک نیز عصبانى گردید و به شام رفت و در حال کفر از دنیا رفت. پس از مرگ وى ابوطلحه انصارى به خواستگارى این بانو آمد اما چون مشرک بود ام سلیم به وى گفت: من وقتى با تو وصلت مى کنم که مسلمان شوى, او قبول کرد. مهریه ام سلیم همین مسلمان گردیدن او بود. این زن از راویان نور به شمار مى رود که از رسول اکرم(ص) روایت نقل مى نمود. او در غزوات با رسول خدا شرکت مى کرد و در جنگ احد خنجرى براى پاره کردن شکم مشرکینى که به او نزدیک بشوند برداشته بود و این افتخار را داشت که برادر و پدرش در راه حق کشته شوند و غیر از ام سلیم زن دیگرى را نمى شناسیم که حضرت محمد(ص) به دیدنش برود و برایش تحفه بیاورد. آرى این بانو در کرامتهاى انسانى و فداکارى و حمایت از ارزشهاى دینى اسوه زنان به شمار مىآید.(1)
((ام کثیر)) زوجه همام بن الحارث, بانوى مردپرورى است که با صلابت, رخش خود را زین کرده و باره شهامت نشسته, تیغ گذار و کمندافکن و تیرانداز به میمنه و میسره سپاهیان اهریمنان دون مایه تاخته و با دشمن خدا و رسولش به ستیز برخاسته است. این شیرزن حماسهآفرین کوپال به دست در زمان خویش به لحاظ علم و معرفت چراغ روشنگر فرا راه بسى ره جویان حقیقت طلب بوده و صاحب کمالات و فضایل معنوى به علاوه در جنگ قادسیه با عمودى به میدان کارزار شتافته و از میان انبوه کشتگان مى گذشته, و هر گاه مجروحى از مسلمانان را درمى یافت درج دیده باز مى گشود و در سفته از سر مژگان بر چهره مردانه آن مجروح به خون غلطان نثار مى کرد و آن زخمدیده رنجدیده را نخست از میدان کارزار به کنارى آورده آن گاه با آب گوارا بدان مضروب نوید حیات مى داد, پس به مداواى جراحتش پرداخته و تسلى خاطر آزرده اش مى گردید و هر گاه که از کنار پیکار خون عفن گندآلود نیمه جان زخم خورده سربازى از طایفه ظلمت و شقاوت مى گذشت اگر درمى یافت که هنوز او را رمقى در کالبد منحوس باقى است آن چنان با گرز آهنین خویش بر سر آن مغضوب مى نواخت که واپسین نفس خود را مى کشید و راهى دوزخ مى گردید.(2)
از زنانى که در اسلام مقام عظیمى دارد ((ام ورقه)) دختر عبدالله بن حارث مى باشد. وى تنها زنى از انصار بود که جامع قرآن و معلم این کتاب آسمانى به شمار مى رفت. فضل بن دگین از ولید بن عبدالله بن جمیع از جده اش از ام ورقه آورده است که رسول خدا(ص) او را ملاقات مى کرد و او را شهیده مى نامید. در هنگامى که پیامبر عازم غزوه بدر بود ام ورقه به آن حضرت عرض کرد: آیا شما به من اجازه مى دهید از مدینه بیرون آیم. مجروحین شما را مداوا کنم و مریضان شما را پرستارى نمایم, به امید آنکه خداوند شهادت را نصیبم کند. رسول خدا(ص) به وى فرمود: خداوند شهادت را نصیب تو مى نماید.(3)
((سمیرا)) یکى از بانوان طایفه بنى دینار است که با رسول اکرم(ص) بیعت کرده بود و در جنگ احد دو فرزند برومند خود (نعمان بن عبدعمرو و سلیم بن حارث) را روانه جنگ نمود و خود به سوى میدان نبرد حرکت کرد تا اینکه اطلاعاتى از جنگ به دست بیاورد. وقتى وارد میدان احد گردید دو جوان عزیز خویش را در حال احتضار مشاهده کرد. دیگران او را تسلیت گفتند اما خودش پرسید کار رسول خدا(ص) به کجا انجامید. گفتند: به خیر گذشت و بحمدالله آن حضرت سالمند. گفت مرا به سوى ایشان راهنمایى کنید. چنین کردند. پس عرض نمود: اى فرستاده الهى! تمام مصایب در مقابل سلامتى شما گواراست. سپس جنازه پسران خود را بار شتر کرد و روانه مدینه گشت, در بین راه زنى از خانواده حضرت با او مصادف گشت و از اوضاع جنگ پرسید. گفت: شکر خدا که پیامبر در سلامتند. خداوند صلاح دید که عده اى از مومنین را به عنوان شهید فرا خواند و دست رد بر سینه دشمنان زد و خوارشان کرد و مومنین را یارى نمود. دوباره پرسید: آنها کیست که با خود همراه دارى؟ گفت دو فرزند عزیزم هستند.(4)
((عمه)) رسول خدا(ص) دختر عبدالمطلب علاوه بر اینکه همچون برادرش حمزه به پیامبر ایمان آورد فرزند خود را در نصرت و یارى دین خدا تشویق نمود.(5)
((ام ایمن)) از مسلمانان نخستین بود که در دوران مشقت اسلام را پذیرفت و از مدافعان حق گشت و شوهرش در معرکه حنین به فیض شهادت نایل گشت. پس از آن پیامبر اکرم(ص) او را به همسرى زید بن حارثه در آورد که ثمره این پیوند پاک اسامه بود که از فرماندهان و سروران شایسته و لایق صدر اسلام به شمار مى رود. ام ایمن نزد رسول خدا(ص) مکانت ویژه اى داشت. پیامبر اکرم(ص) پس از شهادت شوهرش فرمود: هر کس خرسند مى شود از اینکه با بانویى از اهل بهشت ازدواج نماید پس با ام ایمن زندگى مشترک تشکیل دهد. ام ایمن شیرزن فداکارى بود که در میدانهاى نبرد اسلام با کفر هم حضور یافت و در نبرد احد به کار آبرسانى به رزمندگان و مداواى مجروحان جنگ مى پرداخت. همسرش در جنگ حنین شهید شد.(6)
((امیمه)) دختر قیس ابن ابى الصلت الغفارى روایات زیادى از رسول اکرم(ص) نقل کرده و تعدادى از تابعین شاگردان او بودند که به وساطت این بانو از خاتم رسولان حدیث مى شنیدند. وى نسبت به رزمندگان کمال شفقت را داشت و در جنگها حاضر مى شد و براى مداواى مجروحین و انتقال شهدا, سهم موثر و به سزایى از خود نشان داد, از سوى دیگر وظایف تبلیغاتى و ترغیب و ایجاد شور و شوق در سلحشوران از راه ایراد خطابه و شعر بود.(7)
((خنسإ)) دختر عمر بن شرید, دو برادر خود را در زمان جاهلیت از دست داد و چون خورشید اسلام درخشید تإسف مى خورد که چرا باید آنان در دوزخ به سر برند, چون جنگ قادسیه پیش آمد چهار پسر خویش را تشویق کرد تا به میدان نبرد بشتابند و به آنان گوشزد کرد: به سوى دشمنان اسلام یورش برید و آنگاه که جنگ گسترش یافت خویشتن را در گرماگرم پیکار افکنید و در مرحله اول سپاه دشمن را در هم کوبید تا پیروزى به دست آید و یا اینکه با شهادت خویش رهسپار خانه جاوید گردید, سپس اشعارى حماسى سرود و مشغول جنگ شد:
اى فرزندانم, زن سالخورده اى شما را نصیحت مى کند, اکنون سفارش مى کند اگر دیشب این کار را نکرد.
چهار فرزندش یکى پس از دیگرى به شهادت رسیدند و او از اینکه چنین شرافتى نصیبش شده خدا را شکر گفت.(8)

شکوفایى شکوهمند
چنانچه ملاحظه شد پس از بعثت حضرت رسول اکرم(ص) زنان موقعیتهاى شایسته اى را به دست آوردند و توانستند در شرایط پیش آمده لیاقتها و تواناییهاى خود را بروز دهند. با پیروزى انقلاب اسلامى ایران نیز بار دیگر ارزش زن و اهمیت او در عرصه هاى سیاسى اجتماع مطرح گشت, زنان متدین و متعهد در این دوران نقش ماندگار و بى نظیرى در جامعه خود به یادگار نهادند و قابلیت شگفت خود را به نمایش گذاشتند, استقامت و شجاعت خیل عظیم بانوان این مرز و بوم از عوامل عمده و مهم پیروزى امت اسلامى بر استبداد و استکبار به شمار مى رود. تإکید مکرر و مصرانه امام خمینى بر نقش بانوان در این نهضت مقدس نه جنبه اتفاقى دارد و نه آنکه تاکتیکى براى پیروزى به شمار مى رود بلکه در درون این تإکیدها اهداف مقدسى نهفته که بر ارزشهاى دینى مبتنى است و اینکه امام از شجاعت زنان احساس غرور مى کند و حتى مى فرماید مردان در این قیام از بانوان الهام گرفتند یک واقعیت انکارناپذیر و حقیقتى محتوم است. پس از پیروزى انقلاب اسلامى حضور زنان در صحنه هاى سیاسى اجتماعى حفظ گردید. آنان همه روزه با هیجان و احساسات خاصى به اقامتگاه امام خمینى در تهران و یا قم مى رفتند و با رهبرى دردآشنا, بیعت مى کردند و از عمق وجود مطیع فرمانش بودند. جنگ تحمیلى عراق علیه ایران که توطئه مشترکى براى شکست انقلاب از سوى همه کسانى بود که سرعت حیرتآور این موهبت الهى امکان هر گونه اقدام و چاره اى را از ایشان سلب کرد, فرصت تازه اى بود براى حضور افزون تر و گسترده تر زنان در صحنه هاى مهم و تعیین کننده. در واقع چگونه بودن واقعیت زن در دفاع مقدس تبلور یافت و نمودار گردید. به راستى اگر این رویداد مهم اتفاق نمى افتاد ما باید براى ذکر شواهد ایثار و فداکارى بانوان به همان زنان صدر اسلام قناعت و اکتفا مى کردیم ولى دفاع مقدس عرصه مهمى بود که شایستگى زن را عینیت بخشید و نشان داد که او چگونه مى تواند هم خود حماسهآفرینى کند و هم زمینه هاى فکرى و پرورشى را چنان فراهم کند که دیگران در جبهه هاى نبرد از خود رشادت و شهامت نشان دهند و افتخارآفرینى کنند.
در هنگامه بحران و یورش وحشیانه دشمنان دین و تهاجم وسیع فکرى و تبلیغى و در آن زمانه اى که دلها خزان و جانها محزون و روحها در تلاطم بود و دیوارهاى روانها بر اثر فشارهاى فکرى در هم مى شکست و سقف قلبها از تهاجم توفان زاى ایادى استکبار شکاف برمى داشت و رسانه هاى وابسته به زورمداران, بى رحمانه با لبه تیغ و تیز هراس و دلهره و شلاق تردید و یإس بر جانها سایه مى افکندند زنان مسلمان و مومن و رهروان مکتب استقامت, زینب گونه در مصایب پایدارى کردند و قد علم نمودند و چون شیرزنان غزوات صدر اسلام و راست قامتان دشت نینوا سپر بلایا و حوادث گردیدند و حضور فعال خود را در موقع مناسب بروز دادند و در جهت حفظ ارزشها و آنچه که به آن اعتقاد قلبى داشتند بدون هیچ گونه بیم و هراسى مقاومت کردند و با حضور شرافتمندانه خویش و با عزمى راسخ در حراست از مرزهاى ایمان همسر, فرزند و برادران خود را در همه زمان مهیاى دفاع از آرمانهاى اصیل کردند و خود نیز با حضور پرشور و انقلابى در جبهه ها بر قلوب دشمنان رعب افکندند و رزمندگان را قوت دادند. زنان مسلمان ایرانى توانستند نقشآفرین صحنه هایى باشند که به تعبیر امام خمینى همدوش مردان یا بهتر از آنها در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم گام برداشتند. کسى نمى تواند حضور پررنگ, موثر و جلوتر از مردان این بانوان را انکار کند و یا آنکه اوج شکوه بدرقه مادران رزمندگان اسلام را تا میادین نبرد نادیده انگارد. نقش زنان تنها در اعزام فرزندانشان خلاصه نمى گردد. تشویق و تشجیع پسران و همسران و برادران و حفظ کیان خانواده در غیاب آنان و حراست از بنیاد خانواده امر بسیار مهمى مى باشد که مسوولیت آن به دوش بانوان بود. زنان عشایر قهرمان و سلحشور در مناطق مرزى در ایلام, کردستان و خوزستان در نبردهاى تن به تن و مبارزات رزمى با متجاوزان حماسه آفریدند, آنان که در زندانها و اسارتگاه هاى رژیم بعثى مقاومت کردند.
واقعیت دیگر این است که نمى توان نقش زنان در دفاع مقدس را به هشت سال منحصر کرد. بذر ایثار و از جان گذشتگى از سالها قبل در وجود زنان ایران کاشته شد و پسرانشان در دوران جنینى از مایه هاى فداکارى نوشیدند و در زمان شیرخوارگى شیره شهامت را مکیدند و در دوران خردسالى تا نوجوانى با حماسهآفرینى ها انس پیدا کردند و همراه با داستان دلاوریهاى آزادمردان بالیدند تا توانستند در جوانى حماسه را به نمایش بگذارند, بانوان به هنگام شیردهى فرزندان خود در مصایب افتخارآفرینان کربلا و مجالس روضه و ماتم براى سالار شهیدان حضور یافتند و گریستند و دانه هاى اشک آنان از دیدگان بر گونه ها و از آنجا بر سینه ها فرو غلطید و با شیرشان امتزاج یافت و کودکان از این ترکیب روح افزا نوشیدند و نمک خوار سفره اباعبدالله شدند و در واقع جویبار حماسهآفرینى در زوایاى روح و قلبشان جارى گردید و آنچه بانوان را در طول جنگ تحمیلى از بوته آزمون سرافراز برآورد انعکاس پرورشهاى اخلاقى و تربیتهاى پرمایه آنان بود.

مایه مباهات
آن زمانى که جنگ تحمیلى آغاز گردید تمامى مردان و زنان سلحشور ایران اسلامى با حضور در صحنه هاى جنگ حماسه هایى فراموش نشدنى را ترسیم کردند. در این میان حضور دلیرانه و خستگى ناپذیر زنان در عرصه هاى ایثار به عنوان یکى از عناصر بارز رقم خورد و اینان به حق در اداى دین خود نسبت به اسلام و انقلاب از هیچ گونه یارى و مدد مادى و معنوى استنکاف نورزیدند. امام خمینى آن فرمانده کل قوا که حضور نیروهاى رزمنده در جبهه هاى حق علیه باطل مرهون نفس مسیحیایى ایشان بود در وصف ایثار جان و شهادت طلبى زنان فرموده اند:
((... پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامى زنان معظم ایران, افتخار بر این قشر عظیمى که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامى و قرآن کریم, انقلاب را به پیروزى رسانده و اکنون در جبهه در حال فعالیت و آماده فداکارى هستند ...)).(9)
و در جاى دیگر خاطرنشان نموده اند:
((مقاومت و فداکارى این زنان بزرگ در جنگ تحمیلى آن قدر اعجابآمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است. اینجانب در طول این جنگ صحنه هایى از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده, دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیرى داشته باشد.))(10)
علاوه بر نقش حیاتى و اصلى سلحشوران در عقب راندن دشمن زنان و خواهران مومن زینب گونه به پا خاسته و به یارى منادیان نور و سعادت شتافتند و با حضور گسترده و فعالیتهاى همه جانبه عزم و اراده زنان صدر اسلام را در اذهان تداعى کردند به نحوى که مقتدا و پیر حق طلبان و بسیجیان مخلص و باایمان یعنى امام خمینى این چنین لب به تحسین آنان گشودند.
((... من وقتى در تلویزیون مى بینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهى کردن و پشتیبانى کردن از لشکر و قواى مسلح ارزشى براى آنها در دلم احساس مى کنم که براى کسى دیگر نمى توانم آن طور ارزشى قایل بشوم. آنها کارهایى که مى کنند یک کارهایى است که دنبالش توقع اینکه مقامى داشته باشند یا یک پستى را اشغال کنند یا یک چیزى را از مردم خواهش کنند هیچ این مسایل نیست بلکه سربازان گمنامى هستند که در جبهه ها باید گفت مشغول به جهاد هستند.))(11)
هر انسان آزاده اى از فداکارى این زنان درس ایثار و ارادت به ولایت را مىآموزد, چنین بانوانى بر هواى نفس غلبه پیدا کرده اند و به دلیل دست یافتن به کمالات انسانى, گویى از ملکوت تحفه اى آورده اند که به هر کس اهدا کنند او را حیاتى تازه داده اند. در دوران دفاع مقدس زنانى که نور قرآن و اسلام بر اعماق قلوبشان جلوه کرده بود بارها از رهبرشان خواستند در حق آنان دعا کند تا شهادت نصیبشان شود چنانچه امام در یکى از بیانات خویش به این واقعیت اشاره دارند(12) و در سخنان دیگرى مى فرمایند:
((... زنان و مردان و کودکان نمونه اى که در زیر بمباران و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر مى دهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهه هاى انسان ساز را آرزو مى کنند, فوق آنچه ما تصور مى کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در مىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مى کنند, مى باشند, آنچه آنان به قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى یافته اند, اینان با قدم غیبى به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابه لاى کتابها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت راه حق یافته اند.))(13)
امام بر این نکته تإکید دارند که:
((... زنان حق بیشترى از مردان دارند, زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ مى کنند اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند ملت به شکست و انحطاط کشیده مى شود.))(14)
دلاوریها و پیروزیهاى غرورآفرین رزمندگان از حضور فعال زنان سلحشور حکایت دارد که گام به گام در لحظه لحظه جنگ, مجدانه شرکت کرده و موجبات برکت و فتح رزمندگان را در عملیاتهاى گوناگون فراهم ساختند و چه زیبا امام خمینى فداکارى و مقاومت بانوان را ترسیم کرده است:
((... به اعتقاد من, بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جهت فکرى خواهران است و اگر زنان ما در این حال و هواى فکرى نبودند, نیمى از این شور وجود نداشت. ))(15)
در وصیت نامه سیاسى ـ الهى امام خمینى مقدساتى چون قرآن, نهج البلاغه, صحیفه سجادیه, مبارزات ائمه, مذهب جعفرى و ... به عنوان افتخارات شیعه معرفى شده اند, امام در دهمین مورد از مفاخر فرموده اند:
((ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان خرد و کلان در صحنه هاى فرهنگى ـ اقتصادى, سیاسى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.))
بعد اضافه مى نمایند:
((آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشورهاى اسلامى از واجبات است شرکت و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمین تحمیل نمودند شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند خارج نمودند. آنان که توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در مىآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مى لرزاند اشتغال دارند. ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى, زینب گونه فریاد مى زنند که فرزند خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و مى دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنت است چه رسد به متاع ناچیز دنیا.))(16)
تجربه جنگ تحمیلى خیل عظیمى از زنان را به صحنه هاى سیاسى اجتماعى آورد و با نظام جمهورى اسلامى مرتبط ساخت, بانوانى که در نظام ستمشاهى در کنج منزل و در تنهایى و در انزوا به سر مى بردند به چنین عرصه هایى گام نهادند و با شرکت در دفاع مقدس بر اقتدار خویش افزودند.(17)

انقلاب اسلامى زمینه ساز فداکارى بانوان
عواملى زمینه ساز مشارکت زنان در صحنه هاى مختلف دفاع مقدس گردید و به آنان اجازه داد خود را در این عرصه شکوفا کرده و نیز نهالهایى را که سالها به پرورش آنها مبادرت ورزیده بودند بار دهد, مى توان امور ذیل را در این حرکت مقدس دخیل دانست:

1ـ انقلاب اسلامى:
انقلاب اسلامى با تکیه بر فرهنگ قرآن و عترت و رهبرى خردمندانه حضرت امام خمینى تفسیر نوینى از مقام, شخصیت و موقعیت زنان ارائه داد و آنان را متحول کرد و تا حدى خواسته هاى آنان را که عمدتا بازیابى شخصیت و هویت انسانى و کرامت واقعى آنان بود تإمین کرد.(18) زنان در پرتو معنویت انقلاب اسلامى به این واقعیت رسیدند که اسلام براى آنان هویتى انسانى قایل است که ریشه در گرایشهاى عالى و تمایلات فطرى آنان دارد و نیز این آیین در تمامى تعلیمات خود, بانوان را مورد توجه قرار مى دهد و زنان به این آگاهى رسیدند که باید جایگاه خود را در جامعه و عرصه هاى گوناگون آن شناخته و برنامه زندگى خانوادگى و اجتماعى خویش را با الهام از موازین دینى تنظیم کنند. امام خمینى فرمودند:
((اگر این نهضت و انقلاب اسلامى هیچ نداشت جز این تحول که در بانوان و جوانان ما پیدا شد, این یک امرى بود که کافى بود براى کشور ما.))(19)
و در فراز یکى از بیانات خود تإکید کرده اند:
((اینجانب به زنان پرافتخار ایران مباهات مى کنم که تحولى آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانى بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجى و وابستگان بى شرافت آنان از شعراى هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههاى تبلیغاتى مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات کردند که زنان ارزشمند دچار گمراهى نشده و با این توطئه هاى شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهند پذیرفت.))(20)
تحولات ناشى از تإثیر انقلاب اسلامى بر روى زنان مسلمان در محورهاى ذیل مى باشد:

الف: خودشناسى:
زنان از طریق انقلاب اسلامى مقام و موقعیت خویش را در جامعه شناختند و نسبت به مسوولیتهاى اجتماعى و فردى خود آگاه شدند و به قول متفکر شهید علامه آیت الله مطهرى وقتى کسى از خود و نقشهایى که دارد تحلیل و درک مناسبى داشته باشد قادر به انجام هر چه بهتر تکالیف فردى و جمعى خواهد بود.(21)

ب: دگرگونى در فرهنگ سیاسى جهان:
زن مسلمان نسبت به نظام, انقلاب و مکتبى که به آن اعتقاد داشت مسوولیت و تکلیف ویژه اى احساس کرد و بر همین اساس, حضور در جبهه هاى نبرد و حق علیه باطل را با اشتیاق و علایق درونى و از اعماق جان و دل پذیرفت, در این خصوص, فرمایش امام خمینى که مى فرمایند:
((اسلام زن را مثل مرد در همه شوون دخالت مى دهد.))(22)

ج: اصلاح نگرشها در برخورد با وظایف بانوان:
بر اساس برخى دیدگاههاى منفى و تفکرات موهوم, زن موجودى ضعیف, غیر فعال و شىءگونه و فقط ارضاکننده شهوات مرد است اما انقلاب اسلامى براى این نحوه نگرش نه تنها ارزشى قایل نگردید بلکه خط بطلانى بر آن کشید و دیدگاهى درست مخالف آن را که مساوى با تحرک و پویایى بانوان بود مطرح ساخت و زن در اندیشه ها و افکار رهبرى انقلاب و شخصیتهاى برجسته به موجودى فعال, کارساز, سازنده, فداکار و در صورت ضرورت سلحشور معرفى گردید. امام خاطرنشان فرموده اند:
((... اگر در رژیم سابق بود نه این اجتماعات بانوان بود و نه این فعالیت همه جانبه, آنها که نیمى از جمعیت در ایران هستند و این نیم آن نیم دیگر را هم تربیت مى کنند, نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است براى اینکه زنان, بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهاى فعال را در دامن خودشان تربیت مى کنند.))(23)
شهید آیت الله مطهرى هم مى گوید: ((زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها نبوده اند بلکه الهام بخش و نیرودهنده و مکمل مردانگى آنها بوده اند. از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگى مى بخشیده اند.))(24)
شهید آیت الله دکتر بهشتى عقیده داشت: زن در اسلام فردى زنده, سازنده و رزمنده است به شرط آنکه لباس رزمش عفتش باشد, او بر این باور بود که زن قادر است نقش واقعى خود را در جامعه اجرا کند و ظاهر شدنش در اجتماع با پوشش کافى و توجه به رابطه درست بین خود و مردان یک مسإله اسلامى است, هیچ آموزش و اصولى را در اسلام نمى بینیم که به زن ارزش و مقامى کمتر از مرد داده باشد. آن شهید والامقام معتقد بود زن باید براى خدا و از روى آگاهى بخشى, اثر عظیمى از مسوولیتهاى اجتماعى را به عهده گیرد, مقتضیات زمان را خوب درک کرده و مسایل جامعه را به درستى تجربه و تحلیل کند. ضمن آنکه لازم است موازین اعتقادى و شرعى را خوب بداند و بر اساس این آگاهیها در عرصه هاى سیاسى و اجتماعى از خود تحرک, جوشش و خلاقیت نشان دهد.
ایشان تإکید نمود:
یکى از خدمتهاى بسیار بزرگ انقلاب اسلامى این بود که عشق و شوق خواهران و بانوان باایمان گرانقدر جامعه ما را که همواره خواستار نقش فعال و خلاق براى زن مسلمان بودند به میدان پراثر مبارزه وارد کرد اما به صورتى که مطابق با معیارهاى اسلامى باشد آن هم در سطحى وسیع و گسترده و بیش از حدى که پیش بینى مى شد و حضور این خواهران در چنین صحنه هایى در رشدشان موثر واقع گشت.
در فراز یکى از سخنان شهید بهشتى تصریح شده که انقلاب اسلامى چگونه زنان را متحول کرد و زنهایى که به آنها ضعیفه مى گفتند در پرتو این فروغ فروزان نشان دادند که قوى هستند.(25)

د: اعطاى آزادى واقعى از دست رفته زنان:
امام خمینى مى گوید: ((اسلام هیچ گاه مخالف آزادى زنان نبوده است. در اسلام زن مانند مرد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند.))(26) علامه طباطبایى هم مى نویسد: اسلام به بهترین وجهى حریت و استقلال را به زن عطا کرده و چیزى را که دنیا تا زمان طلوع اسلام به او نداده بود داد و زن به برکت این نعمت الهى داراى استقلال و اراده و عمل شد.(27) بر این اساس زن مسلمان حق دارد در سرنوشت جامعه خویش و از جمله مسإله دفاع مشارکت کند و توان خویش را در این عرصه به اثبات برساند.
1ـ المراجعات, سیدعبدالحسین شرف الدین, ترجمه مصطفى زمانى, ص228 ـ 229.
2ـ ریاحین الشریعه, ذبیح الله محلاتى, ج3, ص27 ـ ;28 لغت نامه دهخدا, ذیل ام کثیر.
3ـ الاتقان, سیوطى, ج اول, ص91.
4ـ پیشگامان شهادت در عصر نبوت, دکتر على سامى النشارى, ترجمه على قهرمانى و ..., ص263 ـ 264.
5ـ در المنثور فى طبقات ربات الخدور, زینب عاملى, ص25.
6ـ ریاحین الشریعه.
7ـ درالمنثور .. ., ص67.
8ـ همان, ص109.
9ـ جایگاه زن در اندیشه امام خمینى, ص208.
10ـ نشریه ریحانه, مهر 1378, ص19 ـ 20.
11ـ از سخنان امام خمینى در دوازدهم آبان 1359.
12ـ نک: جایگاه زن در اندیشه امام خمینى, ص210 ـ 211.
13ـ همان, ص219.
14ـ صحیفه نور, ج5, ص153.
15ـ مجله شاهد, شماره 305, ص23.
16ـ رک: وصیت نامه سیاسى الهى حضرت امام خمینى(ره).
17ـ مشارکت سیاسى زنان در ایران, نسرین مصفا, ص127.
18ـ زنان و تغییرات اجتماعى, بهجت یزدخواستى, اصفهان, مانى, ص41.
19ـ مجله پیام زن, شماره 100, ص18.
20ـ فصلنامه شوراى فرهنگى و اجتماعى زنان, شماره 5, پاییز 1378, ص2.
21ـ مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى, مرتضى مطهرى, ص256.
22ـ بیانات امام در جمع بانوان عضو موسسه 12 فروردین قم, (1359/12/25), صحیفه نور, ج8, ص299.
23ـ نشریه ریحانه, ص20.
24ـ مجله راه زینب.
25ـ نک: زندگى و افکار شهید بهشتى, ص74 ـ ;75 شهید بهشتى, اسطوره اى بر جاودانه تاریخ, دفتر سوم ص1052 و ;1058 او به تنهایى یک امت بود, دفتر اول, ص;375 شهادت نامه, ص45.
26ـ مصاحبه نشریه لوموند با امام خمینى, 1357/2/16. 27ـ تعدد زوجات و مقام زن در اسلام, علامه طباطبایى, ص19.