والدین و پرخاشگرى کودکان

در ارتباط با ریشه و منشإ پرخاشگرى از سه نظریه باید سخن راند که هر کدام داراى طرفدارانى مى باشد:

1ـ منشإ غریزى پرخاشگرى:
گروه بسیارى از روانشناسان معتقدند که پرخاشگرى اساسى زیستى دارد و طفل به همراه تولد خود این حالت را دارا و آماده پرخاشگرى مى باشد. برخى از تحقیقات نشان مى دهند وقتى در هیپوتالاموس مغز تحریکى پدپد مىآید, موجب پیدایش حالت پرخاشگرى مى شود.

2ـ منشإ اجتماعى:
گروهى دیگر از روانشناسان پرخاشگرى را ناشى از آموخته هاى اجتماعى و مکتسبات آن مى دانند. عدم رضایت فرد از محیط و اطرافیان, ناراحتى و عقده هایى که فرد از پدر و مادر و مدیر و معلم و مدرسه دارد سبب پیدایش این حالت در فرد مى شود. این گروه معتقدند واکنش انسان نسبت به محیط و عکس العملى که او نشان مى دهد به تدریج گسترده تر مى شود و به صورت پرخاشگرى خود را نشان مى دهد. کودک از راه تقلید و یادگیرى نیز پرخاشگرى را مىآموزد. قرار گرفتن در برابر یک الگوى پرخاشگرى سبب ظهور این حالت در کودک مى شود. کودکان اغلب از اولیاى خود که در موقع خشم آنها را سیلى مى زنند تقلید مى کنند. ضمنا در برنامه هاى تلویزیونى و در سینما نمونه هایى از پرخاشگرى براى تقلید کودکان وجود دارد. گاهى کودکان پس از مشاهده این نوع فیلمها یا برنامه ها این اعمال را بى درنگ در رفتار با همگنان خود تقلید مى کنند.

3ـ منشإ غریزى اجتماعى:
گروهى دیگر معتقدند اصل پرخاشگرى در افراد غریزى است و کم و بیش در همه افراد به صورت آشکار و نهان وجود دارد اما به تدریج و در اکثر اکتسابات دامنه آن گسترده تر مى شود. هر فرد معمولا پرخاشگرى را به صورتى که آموخته است به مرحله اجرا و عمل مى گذارد ضمن اینکه شرایط متعدد ناکامى و یا محرومیت, همچنین بدآموزیها و موضع گیریهاى والدین و مربیان مقابل هم در آن موثر مى باشد.
رفتار پرخاشگرانه که از انگیزه پرخاشگرى سرچشمه مى گیرد واکنشى است انفجارى و آتشین نسبت به محرومیت و ناکامى. گاهى پرخاشگرى نتیجه عدم توانایى کودک در کنترل خود است که به شکلهاى مختلف ظاهر مى شود. ممکن است بدنى باشد (زدن, لگدپراندن, گازگرفتن), یا لفظى (فریاد, زدن, رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگرى (مانند چیزى را به زور گرفتن) یا وسیله اى (مانند گرفتن اسباب بازى از کودک دیگر) و یا خصمانه باشد که مقصود از آن آسیب رساندن به دیگرى است. کودکان در 12 ماهگى و وقتى با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله اى مى کنند. رفتار پرخاشگرانه آنان غالبا به خاطر اسباب بازى و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان خود ابراز مى شود. کودکان سه ساله بیش از همه دعوا به پا مى کنند اما همچنان که به سالهاى پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک مى شوند کمتر دست به اعمال پرخاشگرى مى زنند و در نوع پرخاشگرى آنان هم تغییراتى ایجاد مى شود که بستگى به سن, شخصیت, نیرومندى جسمانى و عوامل دیگر دارد. همچنین موقعیت اجتماعى در تنوع تظاهرات پرخاشگرانه موثر است. کودکى از خانواده پایین اجتماعى, در هنگام پرخاشگرى با پدرش نزاع مى کند.
بعضى از مطالعات نشان مى دهند که ثبات پرخاشگرى دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست. البته کودکان به هنگامى که با وقایع تنش زایى همچون جدایى پدر و مادر, یا به دنیا آمدن کودکى جدید روبه رو مى شوند بیشتر پرخاشگر مى شوند. در اکثر جوامع پسرها بیش از دخترها تشویق به ابراز خشونت و پرخاشگرى مى شوند. پسرها بیش از دخترها پرخاشگرى بدنى و لفظى دارند. به طورى که دعوا به راه مى اندازند, انتقام گیرى مى کنند و در دعواهایشان از نیروى بدنى استفاده مى کنند. بر اساس مطالعات مشاهده اى در مورد کودکان میان سنین 1 تا 3 سالگى تفاوتهاى جنسیتى به لحاظ تعدد پرخاشگرى بعد از 18 ماهگى ظاهر مى شود و قبل از آن اثرى از آن نیست. پسرها به خصوص هنگامى که به آنها حمله مى شود یا کسى مانع کارهایشان مى شود تلافى مى کنند. در یک مطالعه در مورد کودکان پیش از مدرسه, پسرها فقط اندکى بیش از دختران مورد حمله قرار گرفتند ولى دو برابر دخترها تلافى کردند. خانواده در این امر نقش اساسى دارد به ویژه از آن جهت که طفل دوران شکل گیرى شخصیت خود را در خانه مى گذارند, از پدر و مادر درس و الگو مى گیرد, راه و رسم زندگى و نحوه موضع گیرى در برابر مسایل را از آنان مىآموزد و به طور کلى بر اساس مهر و قهر والدین خود روش زندگى را انتخاب مى کنند.
از طرفى دیگر عدم توازن در مقابله با رفتار کودک از طرف والدین, مانند نوازش فرزند پس از تنبیه وى, در او حالت تضاد به وجود مىآورد و کودک را پرخاشگر مى سازد. این حالت معمولا به کودک زیانى نمى رساند اما اگر ادامه یابد باعث عدم رشد اجتماعى و وجدان اخلاقى مى شود و در نتیجه در مراحل بعدى زندگى ممکن است به اختلالات شخصیتى منجر شود.
در حقیقت خانواده نظامى است که اعضاى آن با هم کنش متقابل دارند و به رفتار یکدیگر واکنش نشان مى دهند. در خانواده هایى که فرزندان به شدت پرخاشگرند کنشهاى متقابل, غالبا وضعیتى ایجاد مى کنند که الگوى رفتار پرخاشگرانه را در خانواده افزایش مى دهد. وقتى که واکنش خشونتآمیزى بروز مى کند, سایر اعضاى خانواده کارى مى کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه مى شود. براى مثال برادرى بر سر خواهرش فریاد مى زند, خواهر هم بر سر او فریاد مى کشد و ناسزا مى گوید. در این موقع برادرش او را کتک مى زند و این ماجرا ادامه مى یابد. بین والدین کودک هم ممکن است چنین مسإله اى پیش بیاید. کودک حالت اعتراض به خود مى گیرد و والدین هم تنبیه و تهدید خود را بیشتر مى کنند. گاهى کودک به واسطه ترس شدید از خشم والدین, در خانه رفتار خصمانه نشان نداده اما در بازى با دوستانش پرخاشگرانه رفتار مى نماید و اقدام به کتک زدن دوستانش مى کند. بنابراین مادامى که رفتار والدین اصلاح نشود و نابسامانیها در خانواده تحت کنترل و ضابطه اى نباشد امید سازندگى و اصلاح در کودکان وجود نخواهد داشت. والدینى که از داشتن فرزندانى پرخاشگر و نابسامان ناراحتند ضرورى است نخست خود را اصلاح ساخته, سپس از بروز عوامل و انگیزه هاى مربوط به نابسامانى و پرخاشگرى در کودکان جلوگیرى کنند.
تحقیقات نشان مى دهند پرخاشگرى در خانواده هایى که سخت گیرترند و تنبیه بدنى را در تربیت فرزند ضرورى مى دانند بیشتر دیده مى شود و معمولا در زمان خستگى دانشآموز و کودک یا قبل از خوردن و خوابیدن شدیدتر مى گردد. رفتارهاى قهرآمیز و پرخاشگرانه والدین در خانه و یا معلم و مدیر, در کلاس درس و مدرسه و یا پرخاشگرى از طریق تلویزیون یا رسانه هاى گروهى همه و همه مدلهاى خوبى براى کودکان هستند.
بهترین روش براى ممانعت از بروز رفتار پرخاشگرانه این است که والدین چنین رفتارى را تشویق ننمایند و با ملایمت کودک را وادار کنند تا رفتار دیگرى را پیشه خود سازند. والدین نباید کودک را هنگام رفتار پرخاشگرانه تنبیه بدنى نمایند چرا که تنبیه بدنى خود یک رفتار پرخاشگرانه است. والدین مهربان که در برابر فرزند خودشان رفتارى متعادل پیش مى گیرند به ندرت اطفالى پرخاشگر را پرورش مى دهند. والدین عصبى و پرخاشگر و یا آنان که براى ممانعت از ظهور پرخاشگرى به تنبیه بدنى متوسل مى شوند مى توانند اطمینان داشته باشند که فرزندانى عصبى و پرخاشگر پرورش خواهند داد. به کارگیرى و اجراى شیوه هاى پیشگیرى به منظور عدم ابتلاى کودکان به رفتار پرخاشگرانه به مراتب موفق تر از شیوه هاى درمان پرخاشگرى بوده است.
منابع:
1ـ نوابى نژاد, شکوه; رفتارهاى بهنجار و نابهنجار, انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
2ـ پارسا, محمد; روانشناسى رشد کودک و نوجوان, انتشارات بعثت.
3ـ قائمى, على; خانواده و دشواریهاى رفتارى کودکان, انتشارات انجمن اولیا و مربیان.