مشاور شما
مشاور این شماره:
دکتر فاطمه ملاباشى
این شماره:
خواهر ر.ک ـ گیلان
خواهر ز.ج ـ یزد
خواهر ط.خ ـ اصفهان
خواهر ت.ن ـ ؟
یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.
به آموزگارم خیلى علاقه مندم
با این مادر و خواهرانم چگونه رفتار کنم؟
خواهر ر.ک ـ گیلان
ویلیام جیمز: ((بزرگترین کشف نسل ما این است که انسان مى تواند با تغییر دادن نگرش خود, زندگیش را تغییر دهد)).
دخترى 24 ساله هستم. وقتى در سال چهارم دبیرستان درس مى خواندم, به دلیل اضطراب و بیمارى روانى, از درس مردود شدم. در آن زمان خواب خوبى نداشتم; دوست نداشتم در جمع حاضر شوم; داروهایم را مرتب نمى خوردم, ولى اکنون حدود یک سال و نیم است که با مصرف داروها, بهتر شده ام و خواب من تنظیم شده است. با یارى یکى از خانم دبیران که اینک دکتراى روانشناسى خود را گرفته و قبلا دبیر بینش اسلامى ما بود, موفق شدم دیپلم خود را بگیرم. یکى از مشکلات من علاقه شدید به دبیر بینشمان است که اینک ایشان را خیلى کمتر مى بینم و تلفنى در تماس هستم و اغلب اوقات به ایشان فکر مى کنم. همیشه در خیالم با او صحبت مى کنم و همه مسایل زندگیم را مطرح مى سازم. این حالت, در کارم خلل ایجاد مى کند. حتى گاهى نماز صبحم قضا مى شود. مادرم به من مى گوید: تو مرا که مادرت هستم و اینقدر برایت زحمت کشیده ام, دوست ندارى! به مادرم پاسخ مى دهم: هر وقت خواستم با تو صحبت کنم, سرم داد کشیدى, ولى معلمم با حوصله به من پاسخ مى داد. با اینکه دختر اول خانواده هستم, مادرم با دو خواهر کوچکتر من بیشتر مشورت و صحبت مى کند. البته مادرم ناراحتى اعصاب دارد (دارو مصرف مى کند) و زیاد غر مى زند. خواهرانم زیاد سر به سر من مى گذارند, ولى من اکثرا سعى مى کنم سکوت کنم و اهمیت ندهم و گاه بحث و جدل پیش مىآید. البته گاه صحبتهاى آنها بجاست, ولى چون با لفظ بدى بیان مى کنند, من از سر لجبازى گوش نمى کنم.
خانواده ما زیاد مذهبى نیستند. البته مادر و خواهرهایم نماز مى خوانند و روزه مى گیرند, ولى همیشه صداى نوارهاى مبتذل در خانه ما شنیده مى شود و گاهى فیلمها و شوهاى بد و ناجور مى گذارند و من نمى دانم به کجا پناه ببرم. محیط زندگى ما کوچک است و من سعى مى کنم از آن دور شوم. همیشه از خدا مى خواهم که خواستگارى مومن بیاید تا مرا از این خانواده شلوغ که هر کسى, سازى مى زند, نجات دهد و زندگیم سر و سامان گیرد تا بتوانم فرزندانى باایمان پرورش دهم.
خواهر گرامى!
از اینکه مشکلات خود را با ما در میان گذاردید, متشکریم و امیدواریم تا حدى بتوانیم راهنماى شما باشیم. علایمى از قبیل: بى خوابى یا پرخوابى, خلق افسرده, اضطراب, اشتغال ذهنى و دورى از جمع که در ابتداى نامه خود ذکر نموده اید, نشانه هاى افسردگى و اختلال خلقى است که شما مدتى به آن دچار گشته و شکر خدا با درمان, رو به بهبودى رفته اید. در صورت تشخیص هر نوع اختلال روانى و روحى توسط پزشک و تجویز دارو, لازم است دارو به طور مرتب و با مقدار کافى مصرف شود تا هم بیمارى به درستى و به طور کامل علاج پذیرد و هم از بازگشت مکرر آن پیشگیرى به عمل آید. بازگشت بیمارى بخصوص بیماریهاى خلقى, با کاهش و اختلال در عملکرد مفید شخص در زندگى اجتماعى, تحصیلى و شغلى همراه است.
در خصوص رابطه دوستانه و احساس عاطفى که نسبت به دبیر بینش اسلامى نوشته اید, ایشان راهنماى صالحى در زندگیتان بوده و با تإثیرات مثبت خویش شما را هدایت کرده اند, که به خاطر دید روشن و تکیه ایشان بر آموخته هاى مذهبى بوده و بارقه امیدى در زندگیتان آفریده است. اما چیزى که در نوشته هاى شما به چشم مى خورد و خود به آن واقفید, وابستگى زیاد و افراطى شما به ایشان است, آنچنان که حتى خواب را از شما گرفته, تمرکزتان را بر هم زده, در عملکردتان اختلال ایجاد نموده است و به جاى اینکه چنین احساس دلبستگى و محبت, مفید و سازنده باشد, مضر و دست و پا گیر بوده است, چرا که وابستگى زیاد و خارج از حد اعتدال, انسان را از تکاپو و تلاش باز داشته, او را متکى به فرد خاصى مى نماید و فرد در تصمیم گیریها دودل بوده, براى انجام کارها نیازمند آن فرد است.
در نتیجه اعتماد به نفس او تضعیف مى شود. گاه آنچنان شخص به دیگرى یا دیگران وابسته مى شود که بدون حضور آنها, اضطراب و هراس سراپاى وجودش را در بر مى گیرد. در روانشناسى, چنین حالتى ((اختلال شخصیت وابسته)) نامیده مى شود. این فرد روحیه اى بسیار حساس و عاطفه اى بس شکننده دارد که با برهم خوردن رابطه, دورى و بى اعتنایى طرف مقابل, شدیدا آماده افسردگى و درهم شکنندگى مى باشد. خیال پردازىهاى زیاد شما در مورد ایشان, جز اتلاف وقت و به هدر بردن انرژیتان و بازماندن از زندگى, ثمرى نداشته است. حتى از جانب دیگر, وابستگى شدید شما به ایشان ممکن است برایشان مزاحمت ایجاد نماید و با وجود نداشتن وقت کافى, مجبور به پاسخگویى شما مثلا از طریق تلفن شوند. سعى کنید با زیاد کردن فاصله تماسها, خود را به دورى از ایشان عادت دهید, با وجودى که همیشه دوست خوب شما باقى مى مانند.
خواهر خوب, از لحاظ عاطفى, هر شخص محتاج داشتن دوست, چشیدن طعم محبت و علاقه است. نیاز به اینکه شخصى انسان را درک کند, پذیراى او باشد, به صحبتها و درددل هایش گوش داده و پشتیبان و راهنماى او باشد, از بدیهیات وجود آدمى است, اما نه اینکه انتظار رود توجه دایمى باشد. انسان در هر مقطعى از زندگى با افراد گوناگون برخورد مى کند, همان طور که شما در دبیرستان با ایشان برخورد کرده اید, بعد در اجتماع, دانشگاه, محل کار و زندگى مشترک به انسانهایى برخورد مى کنید که مى توانید از هر یک چیزى فرا گیرید و حتى آنها را به یارى بخوانید. هیچ پیوندى دایمى نمى ماند و جداییها ناگزیر پیش مىآید. شما حتى محبتهاى مادر خود را که مسلما دلسوزانه است, اما به طریقى که خوشایندتان نیست, نثارتان مى شود, نادیده مى گیرید و به جاى اینکه با محبت بیشتر و پاى صحبتهاى او نشستن, سعى در بهبود رابطه تان و رفع سوءتفاهمات و عدم درک یکدیگر کنید, یا گله از محبت بیشترش به خواهرانتان مى کنید و یا او را با معلم خود مقایسه مى نمایید. مادر شما مسلما خانم فهمیده و زحمتکشى است, ولى میزان سواد و آموخته هاى فرهنگى او با آموزگارتان تفاوت دارد, اما با کوله بارى از تجربه مى تواند در برهه هاى مختلف زندگى راهنمایتان باشد. اگر سعى خود را بکنید و با علاقه مندى به صحبتهاى او گوش دهید و ایشان را که مسوولیتهاى زیادى بر دوش دارد و فشارهاى زندگى او را دچار ضعف اعصاب نموده, یارى دهید, مسلما رابطه تان بهبود خواهد یافت. شما فرزندان ایشان سعى نمایید در معالجه و رعایت رژیم داروییشان ایشان را کمک نمایید.
از بحث و جدل با اعضاى خانواده سخن گفته اید. اختلافات بین اعضاى خانواده ناگزیر روى مى دهد, بخصوص در خانواده هاى شلوغ و پرجمعیت که تراکم و اختلاف سلیقه ها و فضاى کم به آن دامن مى زند. به ویژه با گرفتاریهاى عاطفى که نسل جوان امروزه به آن مبتلایند و بایستى با مسایلى چون: انتخاب شغل و همسر و هویت یابى صحیح, کنار بیایند.
در این سنین, هر جوانى به هویت ثابت خود نسبتا دست مى یابد که یکى از نشانه هاى بلوغ کامل روانى مى باشد. بهتر است شما با بزرگتر نکردن اختلافات, صحبت و مذاکره صحیح و به دور از جار و جنجال و حتى در صورت صلاحدید با زبان شوخى ـ نه طعنه و مسخره بازى ـ اختلافات و سوءتفاهمات را برطرف کرده, به توافق برسید و از ایجاد کدورتهاى بى خود, جلوگیرى نمایید. تفاوت سلایق و علایق, در هر خانواده و اجتماعى از بدیهیات است. برخى از خانواده ها با وجود داشتن اعتقادات مذهبى و عمل به شعائر و واجبات, به سرگرمیها و تفریحاتى که از لحاظ شرعى تإیید نشده, مشغول مى گردند, بخصوص نسل جوان که طالب هیجان است. افرادى که در کنار یکدیگر زندگى مى کنند, بایستى سعى در رعایت حدود همدیگر نموده و به ارزشهاى دینى یکدیگر احترام بگذارند. اگر شما به طور متین و سنجیده عدم علاقه خود را ابراز نمایید تا اطرافیان رعایت حال شما را بنمایند و با خوشرویى دلایل خود را بیان کنید تا شاید آنها جذب نظریات شما شوند,نتیجه بگیرید. ان شإالله همان طور که از خدا خواسته اید, فردى شایسته و لایق در زندگى شما قدم گذارد و ازدواج موفقى داشته باشید. اما براى فرار از مشکلات یا درگیریهاى خانوادگى, به طور شتابزده و بدون تحقیق و شناخت کافى, به هر کسى جواب مثبت ندهید, چرا که ازدواج نمى بایست به خاطر فرار از اطرافیان یا مشکلات صورت گیرد. پس از ازدواج نیز سعى در حفظ احترام یکدیگر و خانواده هاى هم داشته باشید و حرمت همدیگر را حفظ نمایید.
پیروز و سربلند باشید.
رفتار نامزدم را چگونه اصلاح کنم؟
خواهر ز.ج ـ یزد
دخترى 16 ساله هستم که از خوانندگان مجله مى باشم. حدود هشت ماه است که با جوانى خوب, نامزد کرده ام. مشکلى که با او دارم این است که زیاد با دخترهاى فامیل, شوخى مى کند. وقتى به او اعتراض مى کنم, مى گوید: من عادت دارم یا تو کم ظرفیت هستى! چندین بار به خاطر این مسإله با او قهر کرده ام, اما پیشدستى کرده و با او آشتى مى کنم. من علاقه زیادى به او دارم, ولى از این کار او دیوانه مى شوم. آیا اشتباه مى کنم؟ آیا زیادى حساسیت نشان مى دهم یا کم ظرفیت هستم؟ افت درسى زیادى کرده ام و همه مى گویند خیلى لاغر شده اى. شما را به خدا کمکم کنید و حتما جواب نامه ام را بدهید.
خواهر گرامى!
براى شما آرزوى صحت و سلامتى داریم. مشکلى که مطرح کرده اید, قابل توجه مى باشد, چرا که در دوران خطیر و حساسى به سر مى برید. دوران عقد و نامزدى, بسیار حساس و تإثیرگذار در زندگى مشترک آینده است. این دوران, فرصت مناسبى براى شناخت یکدیگر از لحاظ خصوصیات اخلاقى, شخصیتى, فرهنگ فرد و خانواده او و آداب و رسومشان و آشنایى با وضعیت شغلى و پایبندى به تإمین آتیه, همچنین رعایت اصول و موازین شرعى و اخلاقى, نیز آشنایى مرد با ظرفیت روحى, علایق, خصوصیات رفتارى و عملکرد زن در منزل و اجتماع مى باشد. پس زوجین با بهره گیرى مناسب از چنین فرصتى, باید هرچه بیشتر به صفات, رسوم, روابط خانوادگى یا اجتماعى و علایق یکدیگر پى برده, به فضایل و استعدادها, همچنین نقاط ضعف یا خداى ناکرده اخلاق یا عادات ناپسند همدیگر آگاهى یابند. آنها با یارى همدیگر قادر خواهند بود به پرورش استعدادها و تکامل آنها و در کنارش رفع نواقص و عیوب و کنار گذاشتن و برطرف نمودن عادات ناپسند نایل آیند و این چنین با خلوص و پاکى, زندگى مشترک را آغاز نمایند. تمامى این خواسته ها, زمانى قابل دستیابى است که برخوردهاى طرفین معقول و منطقى و بر پایه صحیح باشد, نه اینکه با لجبازىها و بهانه گیرىها و خداى ناکرده دخالتهاى بیجا و اشتباهى که گاه ناخواسته و از روى خیرخواهى از اطرافیان دیده مى شود, به مسایل و مشکلات و اختلافات, هرچند جزئى, دامن زده شود و روابط دوطرفه به کدورت و نفاق آلوده شود.
به نظر مى رسد نامزد شما به چند دلیل, به شوخى با دختران فامیل مى پردازد:
1ـ امکان دارد در جو خانوادگى و فامیلى ایشان, چنین برخوردها و رفتارهایى, متداول بوده و از قبح آن چنانى برخوردار نباشد, با اینکه از لحاظ شرعى و اخلاقى, مذموم است. هر چقدر نامزد شما فرد صالحى باشد, اما وجود چنین نقاط ضعفى در او, بعید نیست و شاید لازم باشد اشخاصى متدین و صالح از آشنایان, این مسإله را با او مطرح نمایند و به او تذکر دهند: او فرد متإهلى شده و متعهد به رعایت قوانینى مى باشد و بایستى به حقوق و حدود و ارزشها احترام گذارد تا سوءتفاهماتى, زندگى شیرین را تلخ نکند و در آینده موجب جدلها و بحثها و به رخ کشیدن نقاط ضعف یکدیگر به هنگام دعوا نگردد.
2ـ همان طور که خودتان اشاره کرده اید, او با دیدن برخوردهاى شما, بیشتر چنین رفتارى را بروز مى دهد. شاید او در حال امتحان نمودن ظرفیت یا علاقه شما به خودش مى باشد, گرچه روش اشتباهى را در پیش گرفته است, اما گاهى برخى از افراد که از احترام و عزت نفس کافى برخوردار نبوده و از لحاظ عاطفى دچار خلإ مى باشند, قصد دارند طرز تلقى یا میزان عاطفه طرف مقابل را بسنجند, که در این راه, دست به کارهاى اشتباهى مى زنند. شما با اعلام ناراحتى, باعث شده اید براى ایشان این تصور ایجاد شود که به سبب شدت علاقه چنین واکنشى نشان مى دهید. این برخورد او را تحریک کرده و آن را چون حربه اى به کار مى برد. شما نیز با قهر کردن, لجبازى و ... واکنش نشان داده اید که نه تنها مشکلى را حل نمى کند که بر دامنه کدورتها مى افزاید و با وجود علاقه به یکدیگر, در روابط شما تإثیر منفى به جاى مى گذارد. همان طور که ذکر شد, دوران نامزدى و عقد و پس از شروع زندگى مشترک, بهترین زمان براى شناخت یکدیگر و یادگیرى رعایت احوال هم و احترام گزاردن به ارزشهاى یکدیگر و باورهاى خانواده هاى همدیگر است. پس در روابط و برخوردها بایستى بسیار دقیق و سنجیده عمل کرد. به جاى بحث و قهر و دعوا, به صحبت و مذاکره سازنده ـ به دور از خشم و عصبانیت ـ و گوش دادن به سخنان یکدیگر بپردازید. براى رفع سوءتفاهمات, بهتر است به توضیح و تشریح احساسات خود نسبت به عمل یا گفتار دیگرى بپردازید. مى توانید با خونسردى و لحن ملایم احساس خود را بیان کنید که از چنین رفتارهایى ناراحت مى شوید, ولى به خود شخص ـ جداى از این خصوصیاتش ـ علاقه دارید. مراقب باشید با دست زدن به روشهاى اشتباه, سعى در ایجاد دلبستگى و وابستگى به هم برنیایید. دقت نمایید آنچه به تداوم زندگى کمک مى کند, علاقه و محبت صادقانه و به دور از افراط و تفریطها و درک صحیح و احترام متقابل است. به گفته ولتر: ((ما همیشه نمى توانیم اشخاص را مجبور کنیم, اما با سخن نیکو مى توانیم آنها را بر سر لطف بیاوریم)).
به نظر مى رسد بین شما که یکى از شهرى مذهبى و سنتى و دیگرى از منطقه اى نسبتا آزاد برخاسته, حتى در صورت وجود تفاوتها اگر به طور صحیح برخورد شود, باز مى توان زندگى پربار و سازنده اى را انتظار داشت.
به نظر مى رسد این مشکل براى شما ایجاد افسردگى نموده و در برنامه درسى تان تإثیر گذارده است. بهتر است با رعایت توصیه هاى گفته شده و مراجعه به مشاور یا روانپزشک, در صدد درمان ـ چه دارویى و چه روان درمانى ـ برآیید, بخصوص مشاوره خانوادگى که با حضور زن و شوهر صورت پذیرد. با سعى و تلاش و توکل به خداوند متعال زندگى مشترک خوب و سالمى را آغاز نمایید که موجب تکامل و سعادتمندى شما گردد.پیروز و ثابت قدم باشید.
با مشکل بیمارى تیروئید چه کنم؟
گرفتار وهم و خیالات هستم
خواهر ط.خ ـ اصفهان
دانشجوى رشته علوم اجتماعى هستم. خواندن مطالب مجله شما راهنماى خوبى در زندگى شخصى و تحصیلى ام بوده و استفاده زیادى از آن برده ام. در چند مورد از شما راهنمایى مى خواهم:
1ـ مدتى است که بیمارى تیروئید دارم و تحت درمان پزشک مى باشم. عادت ماهانه ام کمى اختلال دارد. این وضعیت چه تإثیرى در ازدواجم خواهد گذاشت؟
2ـ پس از قبولى در دانشگاه و وارد شدن به محیط جدید, کمى احساس خلإ روحى مى کنم و تمرکز چندانى براى درس خواندن ندارم. لطفا راههایى براى رهایى از وهم و خیالات و رسیدن به آرامش روحى و خوب درس خواندن پیش پایم بگذارید.
خواهر گرامى!
از اینکه مطالب مجله مورد پسند و استفاده تان قرار گرفته, خوشحالیم. بسیار خوشوقت خواهیم شد که شما را همواره در کنار خود داشته باشیم. پاسخ شما:
1ـ بیمارى تیروئید که با معاینات جسمانى و آزمایشهاى بخصوصى مثل اندازه گیرى هورمونها, مشخص مى شود, بسته به نوع بیمارى از کم کارى, پرکارى, گواتر خوش خیم و تومورها علایم بخصوصى دارد. بر برخى کارکردهاى غددى دیگر بدن از جمله غدد جنسى مثلا در خانمها و تخمدانها موثر است و بر ترشح هورمونهاى جنسى و تنظیم سیکل ماهیانه تإثیر مى گذارد که از بیشتر تا کم شدن فواصل سیکلها را شامل مى شود. اما با درمان دارویى تحت نظر متخصص غدد و زنان و با کنترل بیمارى تیروئید, تا حد زیادى کارکرد سایر غدد طبیعى مى شود. بهترین کارى که از شما ساخته است, رعایت دقیق دستورهاى پزشک, بخصوص مصرف منظم داروها مى باشد تا ان شإالله مشکلى در مورد ازدواج و بچه دار شدنتان روى ندهد.
2ـ به شما تبریک مى گوییم که توانسته اید با موفقیت به دانشگاه راه یابید و در رشته جالب و مفید علوم اجتماعى تحصیل نمایید. بدانید که معلومات کسب شده در این رشته, در زندگى آینده شما بى تإثیر نخواهد بود و با دید و نظرى متفاوت, از سایر همسالان خود به جامعه و مشکلات آن خواهید اندیشید و مسوولیت و وظیفه خطیرى بر عهده شما خواهد بود, تا به عنوان شخصى متفکر و متعهد, راهکارهایى جهت اصلاح بیشتر جامعه ارائه دهید.
طبیعى است با تغییر محیط, بخصوص مهاجرت به شهرى دیگر براى تحصیل و دورى از خانواده, دچار احساس غربت شوید. مدتى فرصت لازم است تا به محیط جدید خو کرده, با فرهنگ و مقررات آن بخصوص در محیط خوابگاه آشنا و سازگار شوید. شما در کنار همسالان دانشجویى هستید که هر یک, از خطه اى آمده اند و با آداب و رسوم و طرز فکرهاى مختلف رشد و تربیت یافته اند. هنر این است که زندگى جمعى در کنار یکدیگر را فرا گیرید و به مواردى پایبند باشید, از جمله رعایت حال همدیگر, احترام گزاردن به ارزشها, عدم دخالت بیجا در امور دیگران و یادگیرى خصلتها و هنرهاى خوب و ارزشمند از یکدیگر. به آن امید که بعدها از این دوران به عنوان بهترین دوره عمرتان یاد نمایید. زندگى مستقل و به دور از خانواده, امکان بارورى استعدادهاى شما را فراهم آورده است, اگر از آن به درستى بهره گیرید. هر چه بیشتر به خود متکى باشید, بعدها در زندگى, خودکفاتر خواهید بود.
دلتنگى و افسردگى مختصرى که عارض شده, با انجام توصیه هایى قابل حل است. توصیه هاى ذیل را به کار ببندید. پیدا نمودن دوستان خوب; درددل کردن و بروز احساساتتان, البته نه رازهاى مهم زندگى و با هر کسى; برنامه ریزى صحیح; به عهده داشتن مسوولیتهایى در قبال اتاق و خوابگاه; شرکت در برنامه هاى فوق درسى; استفاده از تفریحات و ورزشهاى مناسب; خواندن کتابهاى مفید; استفاده از روش تنآرامى (ریلکشن) که کتابها و نوارهاى آن موجود است یا از روانشناس مى توانید فرا گیرید. هر چه بیشتر در درس یا امور دیگر موفق شوید, تشویق به انجام کارهاى مثبت خواهید شد. هر روز سعى نمایید کار مثبتى هر چند کوچک انجام دهید. کارى را که به تعویق انداخته اید, به انجام رسانید و پس از آن به خود پاداشهاى کوچک بدهید. دفتر یادداشت روزانه اى داشته باشید و کارهایى را که لازم است انجام دهید, به ترتیب اولویت یادداشت نمایید. احساسات و افکار خویش را بنویسید یا براى خود بازگو نمایید. و هیچ گاه سعى در پنهان ساختن یا انکار فکر یا احساسى نکنید که بالاخره ضمیر ناخودآگاه شما, زمانى آن را نشان خواهد داد.
پایدار باشید.
غمى سنگین در دلم وجود دارد
خواهر ت.ن ـ ؟
دخترى 25 ساله هستم که غمى سنگین در دلم وجود دارد و تا به حال آن را با کسى در میان نگذاشته ام. در حدود 5 ـ 6 سالگى بودم که در دام گناهکارى عمویم قربانى شدم. به خاطر اختلافاتى که بین پدر و مادرم وجود داشت, مادرم خانه را ترک کرده بود تا اینکه روزى در تنهایى خانه این اتفاق افتاد و از ترس, این موضوع را از پدرم که در آن زمان محل کارش, شهر دیگرى بود, پنهان نمودم. با خود تصمیم گرفته ام همیشه دخترى پاکدامن و پایبند به مقدسات باشم. از سن 20 سالگى خواستگاران فراوانى دارم که یکى از علل آمدن آنها, باحجاب بودن من است, ولى من از ازدواج مى ترسم. از طرفى خواهران کوچکتر من به سن ازدواج رسیده اند و من تحت فشار دیگران مى باشم. گاهى با خود فکر مى کنم شاید مورد هتک حرمت واقع نشده باشم و شاید اینها خیالات پوچى هستند. در محل زندگى من این امکان وجود ندارد که به پزشک مراجعه کنم و در میان بستگان خود شخصى مورد اعتماد که رازدار و امین باشد ندارم و مسإله را با پدرم هم نمى توانم در میان بگذارم. خواهش مى کنم مرا راهنمایى نمایید.
خواهر گرامى!
وجودى قابل اعتمادتر و دوستى برتر از خداوند متعال وجود ندارد. چه خوب گفته اید که همیشه به او امید دارید. حادثه اسف بارى که علت عمده رخداد آن در کودکى, غفلت والدین شما بوده که درگیر اختلافات خود بوده اند و شما در محیط خلوت خانه با چهره کریه پیامد آن روبه رو گشته اید, مسلما تإثیر عمده اى در روح شما بر جاى گذاشته است. البته با توجه به سن کم و دلشوره و اضطراب و عدم آگاهى که در آن سنین نسبت به چنین مسایلى داشته اید, بعید نیست که آن حادثه آسیبى جسمانى بر شما نگذاشته باشد. اگر چه از آن فرد گستاخ و فاسد که حرمت پاک محرمیت را زیر پا گذاشته و غلیان خیانت و گناه, عقل او را زایل نموده, آسیب روانى دیده اید و بر روح شما زخمى کهنه و کارى بر جاى مانده است. بهترین کار این است که براى رهایى از دلهره و اضطراب و یقین به تکلیف خود, با پزشکى ـ چه عمومى و چه متخصص زنان یا حتى ماما ـ ملاقات نموده و مشکل و نگرانى خود را مطرح نمایید تا به سلامت خود واقف شوید. بهتر است چنین فردى با شما آشنایى نداشته و از محله یا منطقه شما نباشد. مى توانید با یکى از زنان یا دختران معتمد, از اطرافیان خود, به بهانه انواع بیماریهاى زنان مثل عفونت به پزشک مراجعه نمایید, زیرا تا زمانى که سلامتى و عدم آسیب خود را در نیابید, در نگرانى و دلشوره به سر مى برید.
شما در این حادثه گناهکار نبوده و مورد ظلم واقع شده اید و نبایستى دچار احساس گناه شوید. با اخلاق و رفتار شایسته اى که دارید, مورد پسند خواستگاران قرار گرفته اید و در صورتى که خیالتان از بابت آن مسإله راحت شود ـ ان شإالله ـ زندگى آرامى پیش رو خواهید داشت. در صورتى که از این مسإله اطمینان یافتید, یادآورى خاطرات تلخ کودکیتان ممکن است براى شما اضطراب و دلتنگى به وجود آورد و با آن اشتغال ذهنى داشته باشید, که با مراجعه به روانپزشک یا روانشناس و راه حلهایى که آنها به کار مى برند, از تإثیر روحى آن مى توان کاست.
در اینجا سخنى با خانواده هاى گرامى داریم. مادران و پدرانى که مسلما جز نیکى و خیر براى فرزندان خود نمى خواهند, اما گاه آنچنان درگیر اختلافات و سوء تفاهمات خویش بوده, به درگیرى و مشاجره مى پردازند و غرور و خودخواهى, کار آنها را به قهر و گاهى طلاق مى کشاند, که فرزندان دلبند آنها, قربانیان چنین اختلافاتى مى شوند که علاوه بر ضربات روحى, ایجاد عقده هاى روانى و اختلافات خلقى و اضطراب مشکلات رفتارى, تحصیلى مى کند. گاه حوادثى غیر مترقبه براى آنها رخ مى دهد, چرا که فرصت نظارت و رسیدگى به آنها توسط والدینشان وجود ندارد و چه بسا در نوجوانى در دام اعتیاد, فرار از خانه و مدرسه, دوستان و گروههاى فاسد بیفتند. بهتر است به رغم وجود اختلافات و عدم تفاهم, به فرزندان بیندیشیم. گاه به خاطر آنها گذشت نماییم ـ اگر چه سخت و دشوار باشد ـ و چه بهتر که عاقلانه تر, با پادرمیانى ریش سفیدهاى فامیل و محل, به حل مشکلات بپردازیم. جاى تإسف است که در زندگى امروزى نقش بزرگترها, پدربزرگها و مادربزرگها, که در قدیم در بسیارى مواقع به حل اختلافات بین زن و شوهرها مى پرداختند, کم رنگ شده و طلاق, مکروهترین حلال خداوند است, قبح کمترى یافته و پیوندها از هم مى گسلد. پدران و مادران عزیز, زوجهاى جوان, بیایید کانون خانواده را با مهر و صفا و ایثار و درک, هر چه بیشتر گرمتر و پرثمرتر سازید. شما در مقابل فرزندان مسوول بوده و در پیشگاه خدا بایستى پاسخگو باشید.
موفقیت همگان را از خداى منان خواستاریم.