فاطمه بنت الحسن(ع) مادر باقرالعلوم(ع)

اسماعیل محمدى کرمانشاهى

O زبده زمن
آن ماه که دختر حسن بود
معصومه و زبده زمن بود(1)
تاریخ پر فراز و نشیب اسلام, بزرگان بسیارى را به عالم انسانیت شناسانده است. این بزرگان که در منظر اهل معرفت, قدر و منزلتشان روشن است; فرزانگان و پرچمداران هدایت و راستى اند; کسانى که از سرچشمه جوشان معرفت اهل بیت(ع) سیراب شده اند.
آنان که در سپیده هاى سحر, زمزمه معرفتشان عرشیان را شیفته خلوص و صفایشان مى نمود و در خلوت شبهاى تار زندگى, اوج رضا و معنویتشان ملائکه را به تحسین وا مى داشت و شبانگاهان مزرعه خلوصشان را با اشک آبیارى مى کردند. آنان که گرد مکروهى نگشته و در چشمه زمزم معرفتشان صدها کرامت جوشیده است.
از جمع زنان, شخصیتهایى وجود دارد که درخشش معنویتشان در سراسر تاریخ اسلام پرتو افکنده است.
یکى از این فرزانگان دختر امام مجتبى(ع) همسر امام سجاد(ع) و مادر امام باقر(ع) است.
این بانوى کریمه, که تلالو معنویت او در طول تاریخ اسلام نورافشانى کرده است, از خاندان پاک رسالت و عصمت است. و در شرافت و حیإ و عفت سرآمد زنان عصر خود بوده است. براى او اوصافى همچون: فاضله, عالمه, صالحه, صدیقه, پارسا و پرهیزگار شمرده اند.
این ریحانه امام حسن مجتبى(ع) صاحب مقامات معنوى و کرامات بوده است. به گونه اى که با اشاره دستش دیوار در حال ریزش بین زمین و آسمان معلق ماند. مقام والاى او آن چنان است که تا مرز عصمت پیش رفته است و نسبتى این چنین شایسته دارد:
دختر, همسر و مادر امام; کسانى که آیه تطهیر(2) در شإن و مقامشان نازل شده است. در خانه هایى زندگى مى کرده که اهل آن, در عبادت, از برگزیدگان خلق بوده اند. (3)
و از جهتى این بانوى بزرگوار, مصداق ((ارحام مطهره)) است که در زیارت وارث وارد شده است.

O در صحیفه نوشته بود
سالهاى اول هجرت, مدینه در اوج عزت و سربلندى بود و عطر دل انگیز محمدى(ص) در کوچه هاى مدینه آکنده بود, مومنین هرگاه از کنار مسجد و منزل پیغمبر(ص) مى گذشتند, لذت استشمام عطر محمدى(ص) را مى چشیدند.
آن روزها بنى هاشم, عزیزترین خاندان مدینه بودند. همه مردم با بنى هاشم به احترام رفتار مى کردند. زنان و مردان باایمان اگر لحظاتى افتخار تشرف به حضور پیامبر اکرم(ص), دختر و داماد او را مى یافتند; به خود مى بالیدند.
آن روزها کسى تصور سالهاى تلخ مدینه را در سر نداشت. هنوز ریحانه رسول الله(ص) در کوچه هاى آن شهر سیلى نخورده بود و حرمت داماد رسول الله(ص) را نشکسته بودند. آن روزها, با حضور رسول الله شیرین بود. اى کاش آن روزها هرگز تمام نمى شد, ولى افسوس ...!!
در یکى از آن روزها, جابر بن عبدالله انصارى از کوچه اى گذشت, که بوى عطر محمدى(ص) شامه اش را نوازش داد. به خانه اى رسید; به درب آن نگاهى کرد; اما نمى دانست که آن را آتش خواهند زد! لحظاتى ایستاد و از اینکه مى خواست به محضر ریحانه رسول الله(ص) برسد, به خود مى بالید. آهسته در را کوبید, اجازه ورود خواست; پس از اذن ورود, با شادمانى به حضور دختر پیامبر(ص) راه یافت.
آن روزها, حضرت فاطمه(س) بسیار خوشحال بود, زیرا روزهاى نخست ولادت امام حسن مجتبى بود. لذا از هر سو, براى عرض تبریک و اظهار ارادت, به محضرش راه مى یافتند و به فیض دیدار او مباهات مى کردند.
جابر در محضر زهرا(س) نشست; صحیفه اى بسیار نورانى در دست آن حضرت مشاهده کرد. پرسید: اى سیده زنان این صحیفه اى که همراه تو مى بینم, چیست؟
فرمود: اسامى ائمه اى که از نسل من هستند در آن نوشته شده. جابر صحیفه را درخواست کرد تا بخواند.
حضرت زهرا(س) فرمود: اى جابر اگر ممنوع نبود, آن را به دست تو مى دادم; ولى دست زدن به آن جایز نیست; مگر براى نبى یا وصى نبى یا اهل بیت نبى; فقط اجازه دارى بدون آنکه بدان دست بزنى آن را بخوانى.
جابر, اسامى ائمه(ع) را که به همراه نامهاى پدران و مادران آنان در آن صحیفه نوشته بود خواند.
در قسمتى از روایت جابر چنین آمده است: ابوجعفر محمد بن على معروف به باقر(ع), مادرش ام عبدالله دختر حسن بن على بن ابى طالب است.(4)

O نامها, کنیه ها و القاب
نامها: فاطمه(5) و زینب(6)
کنیه ها: مشهورترین کنیه مادر امام باقر(ع) ((ام عبدالله))(7) است. کنیه هاى دیگر این بانو ((ام الحسن))(8) و ((ام عبده))(9) است, و به قولى به جاى ام عبده, ام عبیده نیز ذکر شده است.(10)
القاب: صدیقه,(11) آمنه,(12) تقیه(13) و محسنه.(14)

O زینب امام حسن(ع)
در خاندان پیامبر(ص), پس از نام فاطمه, یکى از نامهاى مورد توجه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) براى دختران نام ((زینب)) بوده است.
ائمه(ع) به یاد مادر مظلومه شان, نام دختران خویش را بیشتر فاطمه مى نهادند. و بعد از آن نام عمه بزرگوارشان ((زینب)) را که پیام رسان شهداى کربلا بود, براى دختران خود برمى گزیدند.
زینب, دختر امام حسن(ع), که به حق زینب و زینت آن حضرت است, از اسامى زیبا و مبارک ام عبدالله مادر امام محمدباقر(ع) است.(15)

O مادر ام عبدالله
در باره نام مادر فاطمه بنت الحسن با کنیه ((ام عبدالله)) اقوال مختلفى در کتب تاریخى موجود است.
البته یکى از علل این اختلاف نظر, اقوال مختلفى است که در باره تعداد و اسامى دختران امام حسن(ع) وجود دارد. تعداد دختران امام حسن(ع) را یک,(16) پنج و هفت نفر(17) شمرده اند که اسامى آنان بنا بر گفتار شیخ مفید چنین است:
1ـ ام الحسن
2ـ ام الحسین
مادر این دو بانوى بزرگوار, ام بشیر دختر ابى مسعود بن عقبه بن عمرو بن ثعلبه خزرجیه است.
3ـ فاطمه بنت الحسن
مادر این بانوى گرامى, ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله التمیمى است.
4ـ ام عبدالله
5ـ فاطمه
6ـ ام سلمه
7ـ رقیه
در بین اسامى فرزندان ائمه(ع) اسامى و القاب مشترک فراوان دیده مى شود اما کمتر دیده شده که کنیه مشترک داشته باشند. بر اساس حدیث معتبر ((لوح)) که جابر آن را روایت کرده است, مادر امام باقر(ع) به ((ام عبدالله)) مشهور بوده است. بنابراین, ام عبدالله که در ردیف چهارم این اسامى قرار دارد مادر امام باقر(ع) بوده و نام او فاطمه است. در این صورت اسامى دختران امام حسن(ع) که به نام فاطمه بوده اند; سه نفرند.
اما فاطمه بنت الحسن که داراى کنیه ام عبدالله است, همان بانوى ردیف چهارم است. این قول با نظر شیخ مفید موافق است; گرچه وى بدان تصریح نکرده است.
اقوال دیگر:
صاحب ریحانه الادب نام مادر این بانوى بزرگوار را ((اسمإ بنت عبدالرحمان بن ابى بکر)) مى داند.(18) ولى مستندى براى آن ذکر نکرده است.
صاحب کتاب حبیب السیر و برخى دیگر, نام مادر این بانوى ارجمند را ((ام اسحاق)) مى دانند.(19)
اعیان الشیعه در شرح حال ((ام عبدالله)) نام مادر وى را ((ام فروه))(20) دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر دانسته است.
با توجه به اینکه مشهور است که ام فروه دختر قاسم بن محمد, مادر امام صادق(ع) است, این قول که ام فروه مادر ام عبدالله است, صحیح نیست.
صحیح ترین قول آن است که مادر این بانوى بزرگوار, کنیز بوده و با نظر شیخ مفید در ارشاد موافقت دارد.

O ازدواج خجسته
ز وصلتى که چو خورشید و ماه پیوندش
به عرش بسته شده, آسمان چراغان شد
بیش از نیم قرن از هجرت تاریخى رسول اکرم(ص) به مدینه مى گذشت. در آن ایام پیوندى خجسته در خاندان پاک پیامبر(ص) به وقوع پیوست.
این پیوند یکى از زیباترین رخدادهاى شیرین تاریخ اسلام است. دو نسل امامت به هم رسید و از اینها فرزندانى پاک و طاهر به وجود آمد که ائمه(ع) به آن مباهات مى کردند.
این پیوند مبارک که بین حضرت امام زین العابدین(ع) و فاطمه دختر امام حسن مجتبى(ع) برقرار شد, شادى و سرور را به خاندان پاک پیامبر(ص) هدیه کرد و لبخند مسرت را بر لبان مبارک آنان نشاند.
در بیشتر کتب معتبر نوشته اند تنها همسرى که به عقد دائمى امام سجاد(ع) در آمد, فاطمه دختر امام حسن بوده است.(21)
در نتیجه این ازدواج که در دوران امامت امام حسین(ع) انجام گرفت,(22) پنجمین اختر آسمان امامت به موهبتى بزرگ رسید, زیرا وى نخستین امامى است که از نسل پاک امام حسن و امام حسین(ع) به وجود آمد و به سبب این کرامت به: ((هاشمى من هاشمیین و علوى من علویین و فاطمى من فاطمیین)) نایل شد.(23)
از آن پس امامت از نسل حسنین(ع) امتداد یافت و ائمه بعدى(ع) از امام باقر(ع) تا امام مهدى(عج) به این کرامت مفتخر شدند که از نسل سبطین پیغمبر باشند و فاطمه بنت الحسن مادر هشت امام شیعه گردید.
فروزنده مستوفى در شعر زیبایى سروده است:
به بوستان امامت گلى شکوفا شد
که نور حق ز جبینش چو مه نمایان شد
چو بود مادر او دخت مجتبى در عرش
به همسرى پسر عم به عهد و پیمان شد
ز وصلتى که چو خورشید و ماه پیوندش
به عرش بسته شده آسمان چراغان شد
چو مهر و ماه قرین گشت زان دو نطفه پاک
وجود باقر از آن ظاهر و درخشان شد(24)
در زیارت نامه اى که از امام رضا(ع) براى خواهرش حضرت فاطمه معصومه(س) صادر شده چنین مى خوانیم:
((السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین علیه السلام;(25)
سلام بر تو اى دختر حسن و حسین(ع))) که تصریح به این موهبت دارد.

O میلاد نور
در شهر مدینه جنت پاک
مسندگه پادشاه لو لاک
بو جعفر باقر اندر او زاد
آن روضه پاک جنت آباد(26)
هنگامى که فاطمه دختر امام مجتبى(ع) به وجود مبارک امام باقر(ع) حامله شد به قدرى ضعیف شده بود که گاهى بیهوش مى شد و به خواب مى رفت. یک روز در عالم رویا فردى را دید که او را به فرزندى دانا و بردبار, بشارت داد. وقتى که از خواب برخاست, از جانب راست خود از کنار خانه, صدایى شنید که گوینده آن را نمى دید; امام سخنان او را مى شنید که مى گفت: حامله شدى به بهترین اهل زمین و بازگشت تو به سوى خیر و سعادت است و بشارت باد بر تو به فرزندى بردبار و دانا.
از آن وقت دیگر در خود ثقل و سنگینى ندید تا آنکه نه ماه از حمل او گذشت. در این ایام صداى ملائکه را در خانه خود بسیار مى شنید.(27)
زمان ولادت امام محمد باقر(ع) فرا رسید, مدینه در آستانه درخششى نو قرار گرفت, و ام عبدالله در آن هنگام نورى مشاهده کرد, نورى که هیچ کس غیر از معصومین(ع) و مادران آنان, قادر به دیدن چنین نورى نیست.
هنگامى که امام محمد باقر(ع) متولد شد, روى به جانب قبله گرداند و سه مرتبه عطسه کرد, بعد از آن حمد حق تعالى را بجا آورد. در تمام آن روز و شب از صورت و دستهاى امام باقر(ع) نور زردى مانند طلا ساطع مى شد.(28)
شاعر شیرین سخن در خصوص چگونگى رویاى فاطمه بنت الحسن چنین سروده است:
به مادر هم بشد الهام در خواب
که از قاصد بشارت را تو دریاب
به فرزندى شکیبا و توانا
به دلبندى نجیب و پاک و دانا
چو شد بیدار بشنید از سوى راست
که عالى خلقت حق چهره آراست
مهین رخسار این پور همایون
منور کرد کوه و دشت و هامون
چو این مولود پاک از آل طاها
گرامى خلقت معبود یکتا
شبیه خاتم پیغمبرانست
تسلى بخش روح و جسم و جان است
نهال طهر زین العابدین است
گرامى نجل ختم المرسلین است
کمال مجتبى در او نشان است
نشان از مادر پاکش عیان است
چو امش فاطمه بنت حسن بود
ز زهدش در زمانه صد سخن بود
ز درج حکمت و برج ولایت
بشد این گوهر رخشان عنایت(29)
دیگر فرزند فاطمه بنت الحسن عبدالله باهر است.
وى داراى کنیه ((ابومحمد)) و معروف به ((عبدالله باهر)) از برادرش امام محمد باقر(ع) بزرگتر بوده است و کنیه ام عبدالله که فاطمه بنت الحسن مادر بزرگوار آن جناب بدان مشهور است, به مناسبت نام برادرش عبدالله است.
وى به دلیل حسن جمال و درخشندگى رخسار ((باهر)) لقب گرفت.(30)
عبدالله باهر, متولى اوقاف پیغمبر(ص)(31) بود و سپس به تولیت اوقاف امیر مومنان(ع) رسید.(32)
مدت عمر عبدالله باهر 57 سال بوده است.(33) مورخان بدون هیچ اختلافى این دو تن را از فرزندان ((ام عبدالله)) شمرده اند, اما منابع بسیارى تعداد فرزندان ام عبدالله را چهار پسر شمرده اند و نام دو تن دیگر را حسن و حسین گفته اند و نقل شده که این دو در کودکى درگذشته اند.(34)

O بانوى صاحب کرامت
مادر گرامى امام محمد باقر(ع) زنى نمونه و ممتاز و صاحب کرامت بود. کرامت در لغت به بزرگى, عزت و بزرگوارى معنى شده است و در اصطلاح امر خارق العاده اى است که خداوند جهت گرامیداشت دوستان خاص و خالص خویش به آنان اعطإ نموده و فرق آن با معجزه آن است که معجزه براى اثبات نبوت یا امامت است ولى کرامت چنین نیست.(35)
کرامت بزرگى که از این بانوى بزرگوار صادر شده, شگفت انگیز و شنیدنى است. امام محمد باقر(ع) فرزند شایسته آن بانوى باشرافت مى فرماید:
((کانت امى قاعده عند جدار فتصدع الجدار و سمعنا هده شدیده فقالت بیدها: لا و حق المصطفى ما اذن الله لک فى السقوط, فبقى معلقا فى الجو حتى جازته, فتصدق إبى عنها بمائه دینار;(36)
مادرم کنار دیوارى نشسته بود, ناگاه دیوار شکاف برداشت و صداى مهیبى به گوش رسید, مادرم با دستش اشاره کرد و گفت: نه, به حق مصطفى. خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد. پس دیوار در هوا معلق ماند, تا آنگاه که از کنار آن گذشت. پس پدرم (امام سجاد(ع))(37) به سبب دفع آن خطر, صد دینار صدقه داد.))

O صدیقه
یکى از ویژگیها و القاب شریف این بانوى بزرگوار ((صدیقه)) است. امام صادق(ع) پیشواى ششم شیعیان, روزى از جده خویش یاد نموده و در باره اش فرمود:
((کانت صدیقه لم تدرک فى آل الحسن مثلها;(38)
او زنى راستگو بود که در خاندان امام حسن زنى همانند او یافت نشد.))
در این حدیث شریف براى این بانوى گرانقدر دو ویژگى ممتاز ذکر شده است:
یکى صدیقه و دیگرى نمونه و ممتاز بودن در خاندان امام حسن(ع).
در معنى صدیقه نوشته اند که; زنى که در حد اعلى, حق را تصدیق کند, صدیقه مى گویند.(39)
((صدیقین)) گروهى هستند که با انبیإ, صالحین و شهدإ همراه و هم قافله اند, اینان قافله سالار کوى الهى اند.(40)
در آیه 69 سوره نسإ, ((صدیقین)) در ردیف نبیین, شهدإ و صالحین قرار گرفته اند.
مطلب دیگر که در باره صدیقین داراى اهمیت است, اینکه صدیقه را فقط صدیق غسل مى دهد. این حدیث بدین معنا اشاره دارد:
مفضل بن عمر مى گوید: از امام صادق پرسیدم, چه کسى حضرت فاطمه را غسل داد؟
حضرت فرمود: امیرالمومنین(ع) فاطمه(س) را غسل داد. مفضل مى گوید این مطلب براى من سنگین به نظر رسید. امام(ع) فرمود: مثل اینکه از این خبر تعجب مى کنى؟! گفتم: بله, فدایت گردم, همین طور است. حضرت فرمود: این مطلب برایت هیچ سنگین نباشد, زیرا زهرا(س) صدیقه است و صدیقه را فقط صدیق غسل مى دهد, مگر نمى دانى حضرت مریم را که صدیقه بود کسى جز حضرت عیسى غسل نداد.(41)
ویژگى دیگرى که از سخن امام صادق(ع) براى جده اش به دست مىآید آن است که وى برگزیده زنان خاندان امام حسن(ع) است.

O بانوى نیکوکار
امام صادق(ع) در جایى دیگر مى فرماید: ((کانت ممن امنت و اتقت و احسنت و الله یحب المحسنین;(42)
او از زنان مومنه, پرهیزکار و نیکوکار بود و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. ))

O در سایه سار کلام صادق(ع)
امام صادق(ع) در باره مادران ائمه(ع) فرموده اند: چون یکى از مادران ائمه(ع) به یکى از ایشان حامله شود, در تمام آن روز بر او سستى و فتورى حاصل مى شود مانند غش. پس مردى را در خواب مى بیند که او را بشارت مى دهد به فرزندى دانا و بردبار, چون از خواب بیدار مى شود از جانب راست خود و از کنار خانه صدایى مى شنود که مى گوید:
حامله شدى به بهترین اهل زمین و بازگشت تو به سوى خیر و سعادت است و بشارت باد تو را به فرزندى بردبار و دانا. در این ایام صداى ملائکه را در خانه خود بسیار مى شنود.(43)
با این توصیف, مادران ائمه(ع) از جمله ((ام عبدالله)) داراى مقامى بوده که لااقل در ایام حمل امام باقر(ع) صداى ملائکه را مى شنیده است و این ویژگى مصداق محدثه بودن است. ((محدثه کسى است که صداى فرشتگان را مى شنود, ولى او را نمى بیند)).
اگر این تعریف براى محدثه بودن کافى باشد این بانوى گرانقدر در زمره ((محدثین)) خواهد بود.

O محدثه
یعنى کسى که حدیثى از او صادر شده است. در کتاب ((محدثات شیعه)) از فاطمه همسر امام سجاد(ع) به نام ((محدثه)) یاد شده است.(44)
گرچه در کتاب محدثات شیعه, مستندى براى احادیث این بانوى گرانقدر ذکر نشده است; ولى در کتاب شریف بحارالانوار, روایتى در باره علامات ظهور امام زمان(عج) از ایشان نقل شده است.

O خبر از آینده
سمعت بنت الحسن بن على علیهماالسلام تقول:
((لا یکون هذا الامر الذى تنتظرون حتى یبرإ بعضکم من بعض و یلعن بعضکم بعضا و یتفل بعضکم فى وجه بعض و حتى یشهد بعضکم بالکفر على بعض.
قلت: ما فى ذلک الخیر؟
قال: الخیر کله فى ذلک عند ذلک یقوم قائمنا فیرفع ذلک کله;(45)
عمیره دختر نفیل مى گوید:
شنیدم که دختر حسن بن على(ع) فرمود:
ظهورى که منتظر آن هستید تحقق پیدا نمى کند تا آن زمان که بعضى از شما از بعضى دیگر دورى کنند و برخى از شما برخى دیگر را لعن کنند و گروهى از شما آب دهان بر صورت گروهى دیگر بیندازد; تا آنجا که جمعى از شما بر کفر جمعى دیگر شهادت دهند.
پرسیدم: در آن زمان خیر در چیست؟
فرمود: خیر تمامش در ظهور است. در آن روز قائم ما قیام مى کند و تمام آن دشمنیها را از بین مى برد.))
بر اساس این حدیث شریف در باره فاطمه بنت الحسن دو نکته اهمیت دارد:
یکى آنکه طبق سند روایت, فرد یا افرادى از زنان از محضر این بانوى گرانقدر استفاده علمى و معنوى مى برده اند. چنانکه عمیره, دختر نفیل, شاگرد این بانوى بزرگوار بوده است. دیگر آنکه متن حدیث نشان از کرامت این بانوى والامقام و علم او به برخى از حوادث آینده است.

O وفات
تاریخ در باره وفات و محل دفن این بانوى بزرگوار تصریح و حتى اشاره اى نکرده است. البته اگر به گذشته ها بازگردیم و اوراقى از تاریخ آن عصر را مطالعه کنیم, در مى یابیم که شدت اختناق بنى امیه به گونه اى بوده که امروزه ما نمى توانیم خبرى از زمان یا محل وفات آن بزرگوار به دست آوریم.
1ـ تاریخ محمدى, شیخ حسن کاشى, ص127.
2ـ اشاره به آیه 23, سوره احزاب ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) ترجمه: ((خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان [ پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.))
3ـ اشاره به آیه 36, سوره نور, ((فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال)) ترجمه: در خانه هایى که خدا رخصت داده که[ قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن[ خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مى کنند.
4ـ بحارالانوار, علامه مجلسى, ج36, ص194, ح2.
5ـ اعیان الشیعه, ج8, ص390 و دهها منبع دیگر.
6ـ اخبار الزینبات, ص126.
7ـ بحارالانوار, ج46, ص215 و دایره المعارف تشیع, ج2, ص504.
8ـ همان.
9ـ همان و التهذیب, ج6, ص77.
10ـ عوالم المعارف الاحوال من الایات و الاخبار و الاقوال, ج19, الامام محمد بن على الباقر علیه السلام, الشیخ عبدالله البحرانى الاصفهانى و مستدرکاتها: السید محمدباقر بن المرتضى الموحد الابطحى الاصفهانى, قم, موسسه الامام المهدى, 1413ق, ص16 و 17.
11ـ اصول کافى, ج1, ص536.
12ـ تواریخ النبى و الال, ص90.
13ـ همان.
14ـ همان.
15ـ ر.ک: اخبار الزینبات, العلامه ابى الحسین یحیى بن الحسن بن جعفر الحجه بن عبیدالله الاعرج بن الحسین الاصغر بن الامام السجاد علیه السلام, نشره و قدم له: محمد الجواد الحسینى المرعشى النجفى, ص126 لازم به توضیح است که کتاب از منابع معتبر قرن سوم هجرى است و تنها کتابى است که نام مادر امام باقر(ع) را زینب نوشته است. در کتابهاى دیگر از این بانوى بزرگوار با این اسم یادى نشده است. مإخذ کتاب ((الزینبات فى بیت النبوه)), نشوه علوانى, دمشق, 1418 که در ص164 که از این بانو یاد نموده نیز همین کتاب ((اخبار الزینبات)) است.
16ـ حبیب السیر, ج2, ص32, خواند امیر, کتابفروشى خیام, ;1362 ابن شهر آشوب نیز تعداد فرزندان حضرت را یک دختر و سیزده پسر شمرده است; حقایق پنهان, احمد زمانى, ص358. 17ـ حبیب السیر, ج2, ص32.
18ـ ریحانه الادب, ج8, ص312, میرزا محمدعلى مدرس تبریزى, انتشارات خیام, ;1374 دایره المعارف تشیع, ج2, ص504, نشر شهید سعید محبى, تهران, 1375.
19ـ حبیب السیر, غیاث الدین بن همام الدین الحسینى (خواندامیر), کتابفروشى خیام, 1362, ج2, ص32.
20ـ اعیان الشیعه, العلامه السید محسن الامین, ج8, ص390, همچنین در کشف الغمه فى معرفه الائمه, العلامه المحقق ابى الحسن على بن عیسى بن ابى الفتح الاربلى, بیروت, دار الکتاب الاسلامى, 1401, ه$.ق, ج2, ص332. مطلب فوق را آورده است ولى در پاورقى اشتباه مزبور را مرتفع نموده است. و چون مإخذ ((اعیان الشیعه)) هم کتاب ((کشف الغمه)) است, باید گفت که قول اعیان الشیعه صحیح نیست ضمنا به پاورقى کشف الغمه اشاره اى نشده است.
21ـ ناسخ التواریخ امام سجاد علیه السلام, ج8, ص40.
22ـ معصوم هفتم و هشتم, ص5, جواد فاضل, موسسه مطبوعاتى علمى.
23ـ بحارالانوار, ج46, ص215, ح;13 اعیان الشیعه, العلامه السید محسن الامین, ج8, ص310.
24ـ رهآورد خانه خدا, فروزنده مستوفى, (درى), ص36, 1349.
25ـ بحارالانوار, علامه مجلسى, ج102, ص266, ح;4 زیارت نامه حضرت معصومه(س) در مفاتیح الجنان.
26ـ تاریخ محمدى, ص127.
27ـ منتهى الامال, ج2, ص174, اقتباس از حدیث امام صادق(ع).
28ـ همان.
29ـ انوار جاویدان, محمدحسین جلالى,[ بى جا, بى تا], ص112.
30ـ منتهى الامال, ج2, ص;101 ناسخ التواریخ امام سجاد علیه السلام, ج8, ص40.
31ـ ناسخ التواریخ امام سجاد علیه السلام, ج8, ص40.
32ـ همان و منتهى الامال, ج2, ص;101 ریاحین الشریعه, ج3, ص16.
33ـ همان.
34ـ سلسله آل بیت النبى(ص), ج2, ص464.
35ـ ر.ک: معارف و معاریف, سید مصطفى حسینى دشتى, قم, ج8, ص481, 1376ش.
36ـ اصول الکافى, بیروت, دارالاضوإ, ج1, ص536, محمد بن یحیى عن محمد بن احمد عن عبدالله بن احمد بن صالح بن یزید عن عبدالله بن المغیره عن ابوالصباح عن ابوجعفر علیه السلام.
37ـ در کتاب زنان مرد آفرین تاریخ, ص169, محمد محمدى اشتهاردى, قم, موسسه انتشارات نبوى, 1376, به اشتباه نام امام صادق(ع) ذکر شده است.
38ـ اصول الکافى, ج1, ص536.
39ـ معارف و معاریف, ج6, ص671, البته نقل شده که نام صدیقه را امام سجاد(ع) بر وى گذاشت. حیاه الامام محمد باقر علیه السلام, باقر شریف القرشى, بیروت, دارالبلاغه, ج1, ص19.
40ـ زن در آیینه جلال و جمال, ص168, آیه الله جوادى آملى, مرکز نشر اسرإ, 1375ش.
41ـ جرعه اى از کوثر, على رضا سبحانى نسب, ص122, قم, 1375. به نقل از وسائل, ح2825.
42ـ تواریخ النبى و الال, الشیخ محمدتقى تسترى, ص90.
43ـ منتهى الامال, حاج شیخ عباس قمى, ج2, ص174.
44ـ محدثات الشیعه, دکتر نهلا غروى نائینى, ص240.
45ـ بحارالانوار, ج52, ص211, ح58.