غــریــزه جنســـى و راههــاى کنــترل آن


 


غریزه جنسى و راههاى کنترل آن

سیدمهدى موسوى کاشمرى


پرسش: کسانى که غریزه جنسى فشار زیادى بر آنها مىآورد ولى به دلایل مختلف نمى توانند آن را برآورند و یا ازدواج دایم و یا غیر دایم کنند چه راه حلى دارند؟
محمدباقر صفارى ـ قم
پاسخ: براى دستیابى به پاسخ پرسش فوق نکاتى را یادآورى مى کنیم:
1ـ حکمت غریزه جنسى در بشر
استمرار و بقاى موجودات زنده برخوردار از حکمت و فلسفه اى است که در اصل وجود آنان بوده است و آفریدگار جهان آن را از دو راه عملى مى کند:
1ـ از طریق تغذیه و رساندن مواد لازم به بدن براى جایگزینى آنچه از آن به تحلیل مى رود.
2ـ از راه لقاح.
اولى موجب بقاى ذات و خود موجود است و دیگرى وسیله استمرار نوع در بستر زمان است.
در این میان, حیوانات اصولا توجهى به ضرورت بقا ندارند و تنها بر اساس غریزه عمل مى کنند و انسانها هم ممکن است بر اثر غفلت و یا نداشتن انگیزه ماندن, در پى عملى شدن عامل بقاى خود نباشند و این اهمال کارى, قطعا به انقراض نسل آنها خواهد انجامید.
بدین جهت خداوند حکیم و مهربان, میل به تغذیه و جنس مخالف را در وجود آنان قرار داد, تا اینکه آنها از خوردن و آشامیدن و لقاح, احساس لذت کرده و به انگیزه ارضاى این خواست طبیعى خود, نسبت به این دو عمل اقدام کنند و به موجب آن همواره در صدد اجراى عامل استمرار وجود خویش باشند.

2ـ نیرومندى غریزه جنسى
قدرت و قوت بسیار غریزه جنسى و میل به خوردن و آشامیدن در بشر و تإثیر فراوان و غیر قابل انکار آن در چرخه زندگى او و نقش بنیادى و بسیار قوى آن در شکل دهى به شخصیت و رفتار و افکار او و سمت و سوىبخشى به تحرکات فردى و اجتماعى او قابل انکار نیست. و بدین جهت و بر همین مبنا دو مکتب ((فرویدیسم)) و ((مارکسیسم)) در عرصه حیات فکرى بشرى پدید آمد, و هر یک از دو مکتب با بزرگ کردن بیش از حد هر کدام از آن دو خواسته طبیعى و اصالت دادن به آن, همان را پایه و اساس شخصیت و حیات بشرى قرار داده و سایر نیازها و امیال او را بازتاب و برآیندى براى آن به شمار آورد.
در این میان غریزه جنسى از قدرت و نیروى فزونترى برخوردار است و حکمت آن هم شاید به جهت وجود زحمات و رنجهایى باشد که بر اثر این غریزه براى مرد و به ویژه زن, در باردارى و تربیت و تإمین فرزند پیش مىآید.

3ـ خطرات شهوت گرایى
میل به لقاح که در اصل آفرینش به جهت تإمین بقاى موجودات زنده, در نهاد آنها به ودیعت سپرده شد, آنگاه که در اختیار بشر قرار گرفت, با سوء استفاده از آن, در جهت هلاکت و تباهى او نیز به کار رفت.
این غریزه, اگر رها شود, همچون موریانه که بى رحمانه بر درختان تناور هجوم مىآورد و از درون آن را پوک و تهى مى سازد, جسم و جان آدمى را به تحلیل برده و رفته رفته به ویرانى و سقوط مى کشاند.
این غریزه چنانچه در اختیار هوا و هوس بشر قرار گیرد, بلایى که بر مغز و اعصاب و قواى جسمى و روانى او وارد مى کند به گفته یکى از عالمان سترگ اخلاق و تربیت همچون کارگزار ستمگرى است که رییس حکومت او را, مطلق العنان بر جان و مال مردم مسلط کند و او به تدریج تمامى اموال آنان را به زور از صاحبانش گرفته و به مصرف خود رساند و آنها را در بدبختى و دریوزگى رها سازد. ولى اگر تحت فرمان عقل و خرد باشد و مطیع آن گردد, بسان کارگزار عادلى است که مالیات را عادلانه از مردم مى گیرد و سایر اموال آنان را براى خود آنها باقى مى گذارد و در نتیجه هم دستگاه حکومت اداره مى گردد و خدمات آن متوقف نمى شود و هم مردم به زندگى عادى خود ادامه مى دهند و بدین سان نه تنها غریزه جنسى با وجود سلطه عقل بر آن, اشباع خواهد شد بلکه سایر قواى بدن نیز سالم مانده و با نشاط به وظایف مربوط به خود خواهند پرداخت.(1)
شهوت جنسى, غریزه اى بسیار مقتدر و بى رحم است که اگر با بى بند و بارى پیروى شود, تمام قواى انسانى را مقهور خویش مى سازد. نیروى جسمانى و مغز و اعصاب را به سرعت رو به تضعیف مى برد, ذهن را مسموم, اندیشه را مغشوش و قدرت تصمیم گیرى و اراده بشرى را تباه مى کند.
پیروى بى بند و بار از این غریزه, همت آدمى را پست, فکر را نزدیک نگر و محدود و شخص را در مواجهه با مشکلات حیات و فراز و نشیبهاى آن, ناتوان و علیل مى کند و قلب را که مى تواند حرم خداوند و جایگاه او گردد, به لانه شیطان و جولانگاه ابلیس تبدیل مى سازد.
سخن گرانبهایى از رسول اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: ((پس از خود از سه چیز بر امت خود نگرانم: گمراهى و انحراف پس از معرفت و هدایت; حوادث و وقایع گمراه کننده و شکمبارگى و شهوترانى.))(2)
خطر تهاجم فرهنگى و تجاوز به مرزهاى اعتقادى و معنوى ما کمتر از حمله به مرزها و حدود جغرافیایى نیست, که به مراتب از آن حساس تر و مصیبت بارتر است. مقابله با متولیان و لشکریان تهاجم فکرى, همچون مبارزه با متجاوزان ارضى, ضرورت قاطع دارد, استقامت و صبر مى خواهد, قربانى و شهادت لازم دارد, سلاح و مهمات و نقشه و تدبیر مى طلبد.
سلاح این میدان, اسلحه گرم و سرد نیست, حربه آن, دانش و بصیرت و تقواست که مسلح شدن به آن, جز با روىگردانى از شهوت پرستى و بى بند و بارى میسر نیست.

4ـ راه حل اصلى بحران
تعبیر از غریزه جنسى و آثار آن بر شخصیت جوانان, به ((بحران)) قلم پردازى و یا بزرگ نمایى نیست, بلکه حقیقتى است روشن, براى همه کسانى که شخصیت جوان را به خوبى مى شناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانى خود را کم و بیش به یاد دارند.
ابتدا گفتیم حکمت از غریزه جنسى استمرار و بقاى نوع بشر است و لذا سالم ترین, بایسته ترین و مطلوب ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن, ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نیاز ـ بىآنکه به دیرى یا زودى آن فکر کند ـ به مقبول ترین و کامل ترین صورت خود به نیازمندى خویش پاسخ مثبت مى دهد و پیش از آنکه به عواقب و پىآمدهاى آزاردهنده و فشارهاى غریزه به دنبال آن عقده هاى روانى دچار گردد, آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژى انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند, آن را با پاسخ طبیعى و مشروع ـ بى اضطراب و نگرانى ـ فرو نشانده است. و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم(ص) مى فرمایند: ((یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوج ... ;
اى جمعیت جوانان هر کس از شما توانایى ازدواج دارد ازدواج کند ...)).(3)
از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: ((جإ رجل الى إبى علیه السلام فقال له: هل لک من زوجه؟ قال: لا, فقال إبى: ما احب إن لى الدنیا و ما فیها و انى بت لیله و لیست لى زوجه. ثم قال: الرکعتان یصلیهما رجل متزوج افضل من رجل إعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثم إعطاه إبى سبعه دنانیر ثم قال: تزوج بهذه. ثم قال إبى: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم;
مردى به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسید, آن حضرت به او فرمود: آیا همسرى دارى؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد در حالى که یک شب را بى همسر, سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زن دار بجاى آورد بهتر است ازمرد بى همسرى که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براى خود تشکیل خانواده دهید که براى روزى شما بهتر و مفیدتر است.))(4)
روایات در این باره فراوان است که به همین دو نمونه بسنده مى کنیم.

5ـ کنترل
اگر براى کسى به هر دلیلى امکان ازدواج نباشد, چنین شخصى تحت هیچ عنوان مجاز نیست روى به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنى بسیار فراتر از فشارها و رنجهاى عزوبت و بى همسرى است و در صورت خوف وقوع در گناه, ازدواج به هر صورت ممکن واجب مى شود. و لذا چنین کسى یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد.
قرآن کریم مى فرماید: ((و لستعفف الذین لا یجدون نکاحا;
و باید آن کسانى که ازدواج برایشان مقدور نیست عفت بورزند.))(5)
کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد, 1ـ کنترل منفى. 2ـ کنترل مثبت.

5ـ1ـ کنترل منفى
غالبا وقتى سخن از کنترل غریزه جنسى به میان مىآید, توجه اشخاص به سمت و سوى نوع منفى آن جلب مى شود. و آن این است که کسى با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه, بخواهد با میل تحریک شده اش مبارزه و مقابله کند و به سوى ارتکاب جرم نرود, چنین کارى گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است, ولى پیامدهاى سوء و مخرب آن بر کسى پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار, و بدین جهت هرگاه شخصى به کنترل غریزه سفارش مى شود, با چنین برداشتى از آن, و تصور دشوارى و زیانبارى آن, از پذیرفتن چنین توصیه هایى سر باز مى زند.

5ـ2ـ کنترل مثبت
غریزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد, مطلوب ترین راه تسلط بر آن, کنترل مثبت است. و آن پرهیز از صحنه ها و کارهایى است که به تحریک این غریزه مى انجامد.
این نوع از کنترل, که در حقیقت جنبه پیشگیرى دارد هم راحت است و هم بى زیان و بلکه مفید.
راحت است, زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه اى است با سرعت معمولى و قانونى, که در مواجهه با خطر, مهار حرکت آن زحمت چندانى ندارد, بر خلاف ماشینى که با سرعتى بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر مى کند. که چه بسا به کلى اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق, صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب براى وسیله و صاحب آن به همراه دارد.
و بى زیان است, زیرا با این حال کنترل غریزه فشارى بر جسم و روان تحمیل نمى کند تا به آن صدمه اى وارد شود.
و مفید است چون موجب مى شود مغز و اعصاب و قواى بدن در حالت عادى به سر برند و تعادل روانى شخص محفوظ بماند و انرژى و سرمایه هاى جسمى و روحى او بیهوده مصرف نشوند.
پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانى که قدرت و وضعیت مساعد براى ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصى منافى با آن را دارد, ولى با تإمل بیشتر معلوم مى شود که آیه کریمه معنایى عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمى شمریم:
1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنه هاى محرک در ذهن و خیال.
عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مى کند که حضرت(ع) فرمود:
((ان عیسى قال للحواریین: ... ان موسى امرکم ان لا تزنوا و إنا آمرکم إن لا تحدثوا انفسکم بالزنا فضلا عن إن تزنوا فان من حدث نفسه بالزنا کان کمن إوقد فى بیت مزوق فإفسد التزاویق الدخان و ان لم یخرق البیت;(6)
عیسى به اصحاب خود گفت: ... موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه اى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مى کند.))
2ـ دورى از نگاههاى مسموم و مناظر تحریکآمیز.
قرآن کریم در دو آیه متوالى دستور به اغماض و نگهدارى چشم از نگاه حرام و هوسآلود داده است. در آیه اول مى فرماید: ((قل للمومنین یغضوا من إبصارهم و یحفظوا فروجهم ...;
به مومنان بگو دیدشان ـ را از نامحرمان ـ فرو نشانند و نهانگاههاى خود را ـ از وقوع در حرام ـ نگه دارند. و در آیه بعدى مى فرماید: ((و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ...;
به زنان مومن بگو ـ چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههاى خویش را محافظت کنند. ))(7)
جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مى دهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) مى فرمایند: ((النظره سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فى قلبه;
نگاه هوسآلود ـ تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند, خداوند ایمانى به او مى بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مى کند. ))(8)
3ـ گوش ندادن به آوازها و موسیقیهاى تحریک کننده و مبتذل.
در حدیثى از حضرت صادق(ع) آمده است: ((ان رجلا سإله عن سماع الغنإ, فنهى عنه و تلا قول الله عز و جل: ((ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسوولا)) و قال یسإل السمع عما سمع و الفواد عما عقد و البصر عما ابصر;
مردى از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهى کرده و این آیه را خواندند: ((به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سوال خواهند بود))(9) و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسوول بوده و بازخواست خواهند شد.))(10)
4ـ اجتناب شدید از گفتگوهاى دوستانه و نشستهاى غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز.
از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: ((من اصغى الى ناطق فقد عبده, فان کان الناطق یوذى عن الله عز و جل فقد عبد الله و ان کان یوذى عن الشیطان فقد عبد الشیطان;
هر کس به سخن گوینده اى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است, پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده, خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند قطعا بندگى شیطان کرده است.))(11)
5ـ اعتدال در خوردن. بى تردید پرخورى و بى نظمى در خوردن در ذخیره سازى و انباشتن موادى که نیازمند تفریغ باشد موثر است, ولى در صورت اعتدال و کم خورى سهم ناچیزى از آن صرف تهیه آن مواد مى شود.
در حدیثى که قبلا از پیامبر گرامى(ص) نقل کردیم, آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب مى کنند مى فرمایند: ((و من لم یستطع فلیصم, فان الصوم به وجإ;
هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى کند.))(12)
6ـ اشتغال, ورزش و سرگرمیهاى مفید. زیرا با وجود فراغت, هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مى رسد و هم فکر و خیال مصروف چاره سازى در تفریغ آن مى شود. و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تإکید بسیار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه ((مفضل)) مى فرمایند: ((... و هکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر و العبث و البطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه ...;
و همین گونه انسان اگر بى کار و فارغ باشد, به بیهودگى و سرمستى دچار مى شود و بر اثر آن به مسایلى مبتلا مى شود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینى خواهد کرد ...))(13)
7ـ تلاوت قرآن. بى شک انس با قرآن, تلاوت, تدبر و تفکر در مضامین آن, خود شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مى برد و زخمهاى پنهان را التیام مى دهد, و همتها را تا آسمانها بالا مى برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات مى بخشد.
امیر مومنان(ع) مى فرمایند: ((و تعلموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفإ الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص ...;
قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهاى خود مرهم بگذارید زیرا آن داروى شفابخش سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه هاست.))(14)
خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسى نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان, کنترل مثبت با شرحى که بیان شد و سپس کنترل منفى با وجود همه زیانهاى آن, ولى هیچ گاه به بى بند و بارى و افسارگسیختگى و آلودگى به گناه رضایت نمى دهد و زیان آن را به مراتب خسارت بارتر و ویرانگیرتر از ضرر کنترل منفى مى داند.
این نوشتار را با این جمله به پایان مى بریم که بزرگان گفته اند: ((نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول ساخت.))
پى نوشت:
1ـ جامع السعادات, ج2, ص10.
2ـ همان, ص4.
3ـ مستدرک الوسائل, چاپ قدیم, ج2, ابواب مقدمات نکاح, ص531, ح21.
4ـ وسائل الشیعه, انتشارات مکتبه الاسلامیه, ج14, ص7.
5ـ سوره نور, آیه 33.
6ـ وسائل الشیعه, ج14, ص240.
7ـ همان, آیه 30 ـ 31.
8ـ الاخلاق, سیدعبدالله شبر, قم, انتشارات بصیرتى, ص127.
9ـ سوره اسرإ, آیه 36.
10ـ مستدرک الوسائل, چاپ قدیم, ج2, ص459, ابواب یکتسب به, باب 80.
11ـ وسائل الشیعه, چاپ ایران, کتابفروشى اسلامیه, ج12, ص236.
12ـ مستدرک الوسائل, ج2, ص531.
13ـ بحارالانوار, تهران, انتشارات دار الکتب الاسلامیه, ج3, ص87.
14ـ وسائل الشیعه, ج4, ص825, ابواب قرائه القرآن, باب 1, ح7.