رشد علمى زنان, در دو دهه انقلاب

زهرا آیت اللهى


با پیروزى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى آن فقیه فرزانه, حضرت امام خمینى, تحولى عظیم در جامعه زنان پدید آمد. با حاکمیت ارزشهاى اسلامى در جامعه, زنان تشویق به علمآموزى شده و محیط مناسب جهت این امر نیز فراهم گردید. تفکر حاکم بر جامعه نیز بر اساس رهنمودهاى حضرت امام با پرهیز از غرب باختگى و تحجر فکرى شکل گرفت. آن رهبر فرزانه مسوولین و متفکران جامعه را هشدار داد که: ((قرآن کریم انسان ساز است و زن نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان سازى است, اگر زنهاى انسان ساز از ملت گرفته شود, ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهد شد.))(1)
محصول این رهنمود آن شد که از ابتداى شکل گیرى نظام جمهورى اسلامى در اولین اصول قانون اساسى, از جمله وظایف دولت این امر قرار داده شد: ((ایجاد زمینه هاى مساعد براى رشد شخصیت زن و احیاى حقوق مادى و معنوى او. ))(2)
از آغاز حاکمیت جمهورى اسلامى نیز سعى شد گامهاى موثرى در این زمینه برداشته شود. هرچند حوادث سهمگین و درهم تنیده سالیان اول پیروزى انقلاب و نیز جنگ طولانى تحمیلى, مانع از بروز و ظهور این اراده جدى مسوولین شد ولى پس از اتمام جنگ تلاش خاصى جهت رشد علمى و معنوى زنان انجام پذیرفت. در اولین برنامه توسعه اقتصادى ـ اجتماعى جمهورى اسلامى ایران (72 ـ 1368) یکى از سیاستهاى دولت چنین بیان شده است:
1ـ افزایش مشارکت زنان در امور اجتماعى ـ فرهنگى, آموزشى و اقتصادى با حفظ شوونات خانواده و ارزشهاى متعالى شخصیت اسلامى زن.
2ـ اعتلاى موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه هاى مشارکت زنان در امور اقتصادى ـ اجتماعى جامعه و خانواده.
3ـ بالا بردن سطح سواد و دانش عمومى افراد جامعه بخصوص افزایش ضریب درصد تحصیلى دختران لازم التعلیم.
حاصل عملکرد دولت بر اساس این سیاست, کاهش نرخ بى سوادى زنان و رشد کمى و کیفى دانش بانوان بوده است. به عنوان نمونه به مقایسه آمار زنان باسواد در سالهاى قبل و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى اشاره مى شود.(3)

درصد زنان باسواد نسبت به زنان کل کشور
علاوه بر رشد سواد زنان, تعداد زنان در مقاطع بالاى تحصیلى نیز پیشرفت چشمگیر یافته است. این مسإله که تعداد دانشجویان دختر پذیرفته شده در دانشگاههاى کشور در سال 1378 و 1379 از 50% قبولى دانشگاه نیز بیشتر شد مشهورتر از آن است که نیاز به ذکر آن باشد. تعداد پذیرفته شدگان زن دانشگاهها از چنان افزایشى برخوردار شد که گاه این نگرانى را ایجاد مى نماید که در آینده, مردان جامعه که مسوولیت تإمین نیازهاى اقتصادى خانواده را بر عهده دارند, از تخصص کمترى نسبت به زنان که نوعا فاقد این مسوولیت مى باشند برخوردار خواهند بود. به نظر مى رسد اکنون تردیدى در لزوم ارتقاى دانش بانوان وجود نداشته باشد. دیگر همگان پذیرفته اند که رشد علمى زنان علاوه بر رشد دانش نیمى از جامعه, در ارتقاى آگاهى سایر افراد جامعه نیز تإثیر بسزایى خواهد داشت, از جمله اثر آشکارى که زنان در آموزش غیر رسمى و رسمى فرزندان خود دارند. مادران با آگاه کردن فرزندان خود نسبت به روابط انسانى, مسایل اجتماعى, اعتقادات دینى, تاریخ, فرهنگ و سایر زمینه ها نقشى غیررسمى در ارتقإ فرهنگ جامعه ایفا مى نمایند و این البته به جز مشارکت آنان در کمک نمودن به امور درسى کودکان و نیز مشارکت آنان در فراهم نمودن امکانات تحصیل از جمله پیدا کردن محیطهاى آموزشى, ثبت نام فرزندان, نقل و انتقال آنان به کلاسهاى آموزشى, آماده نمودن فضاى مناسب جهت مطالعه دروس و ... مى باشد. در تحقیقات میدانى که در مورد تإثیر میزان تحصیلات و اشتغال بانوان بر پیشرفت تحصیلى فرزندان آنان به عمل آمد نتیجه حاصله عبارت بود از ارتباط مستقیم پیشرفت تحصیلى کودکان با میزان سواد و دانش مادر (ارتباط معکوس پیشرفت تحصیلى کودکان با میزان اشتغال مادر).(4)
اکنون آنچه قابل تإمل است اینکه در سنجش عملکرد مسوولین در مقوله دانش بانوان و در نتیجه برنامه ریزى جهت آینده مواردى مغفول مانده و به مسایلى نیز بیش از اندازه پرداخته شده است. متإسفانه على رغم پیشینه درخشان جوامع اسلامى در زمینه آموزش زنان و تإکیدات مکرر معصومین(ع) اکنون پرچمدار اهتمام به امر آموزش بانوان در آسیا و آفریقا, سازمانهاى وابسته به سازمان ملل متحد مى باشد و یونسکو به طور خاص در این زمینه فعالیت چشمگیر دارد. تاریخ غرب نشان مى دهد که قرنها پس از حکومت رسول خدا(ص) در مدینه النبى و اهتمام این حکومت در ارتقإ آموزش زنان, غرب به صورت جدى به مسإله لزوم آموزش زنان پرداخت. و متإسفانه امروزه برنامه ریزىهاى کلان آموزشى زنان در کشورهاى اسلامى نهایتا با رهنمود غرب انجام مى پذیرد. هرچند سازمان کشورهاى اسلامى تشکیلاتى مى باشد که مى کوشد تا تصمیمات کلان سیاسى, اقتصادى, اجتماعى, فرهنگى را بر اساس مبانى اسلامى اتخاذ نماید ولى نهایتا به دلیل کم کارى متفکرین اسلامى در زمینه تبیین مباحث نظرى مربوط به این امور, در موارد بسیارى, فاقد برنامه ریزىهاى دقیق اسلامى مى باشیم. این کم کارى متإسفانه در کشور ما نیز مشاهده مى گردد. همان که سبب شد رهبر انقلاب, در سال 1371 در دیدار با شوراى عالى انقلاب فرهنگى در زمینه مسایل دانشگاه و عدم انطباق و فاصله بین واقعیات و ایدهآلها و آرمانهاى نظام اسلامى در علوم مختلف بخصوص علوم انسانى نکاتى را متذکر گردند و از جمله فرمودند: ((باید تلاش کرد براى اینکه علوم انسانى را بر پایه هاى اسلامى با دید اسلامى, با تفکر اسلامى و مبتنى بر جهان بینى اسلامى تدوین کنیم.))
حال جاى این پرسش وجود دارد که در مباحث نظرى مربوط به زنان در جمهورى اسلامى ایران, چه موارد تباینى میان برنامه ریزىهاى نظام و دستورالعمل سازمانهاى بین المللى وجود دارد؟
به عنوان نمونه:
1ـ اگر در مصوبات بین المللى نقش اقتصادى زن و مرد در کانون خانواده یکسان مى باشد آیا در جمهورى اسلامى نیز تصمیم گیرىها باید به این سمت باشد یا اینکه در جوامع اسلامى مطابق با آیات قرآن و نیز روایات, تإمین نیاز اقتصادى خانواده وظیفه مرد (شوهر, پدر) است. در صورتى که بپذیریم تإمین نفقه زن و فرزند با شوهر و پدر است آیا در رشته هاى تحصیلى که نهایتا تخصص لازم جهت اشتغال بهتر را فراهم مى نماید, نباید اولویتى براى پسران قائل شد؟ علاوه بر آن, اگر قبول داشته باشیم که بیشترین نقش زنان در تربیت نسلها و نفوس مى باشد آیا نباید براى دختران در رشته هاى علوم تربیتى, روانشناسى و ... اولویتى قرار داد؟
در چند سال اخیر بارها اولویت پذیرش دانشجویان پسر یا اختصاص برخى رشته هاى تحصیلى به پسران سخت به باد انتقاد گرفته شده است.(5) توصیه هاى فراوانى جهت ایجاد انگیزه در دختران براى شرکت در رشته هایى که تاکنون کمتر مورد اقبال آنان قرار گرفته انجام مى پذیرد. مطابق تحقیقات انجام یافته در سال 1374 تعداد دختران شرکت کننده در رشته هاى فنى و مهندسى, هنر و معمارى, کشاورزى و دامپزشکى به نسبت پسران بسیار کمتر بوده است. (فنى و مهندسى 4/8%, هنر و معمارى 2/3% و کشاورزى و دامپزشکى 1/5%).(6)
این امر موجب گردیده است تا افراد زیادى در فکر برنامه ریزى جهت جذب بیشتر دختران به این رشته ها باشند. لازم به ذکر است بنا بر گزارش ملى وضعیت زنان, تعداد دانشجویان زن در این رشته ها نسبت به گذشته افزایش یافته است ولى در گروه علوم انسانى مطابق تحقیق انجام شده در فاصله سالهاى 68 ـ 1367 تا 73 ـ 1372 تعداد دانشجویان زن افزایش چندانى نداشته است و متإسفانه کسى به این کاهش حساسیتى نشان نداده است چرا که در دیدگاه برخى, تحصیلات زنان در رشته هاى علوم انسانى از ارزشى به مراتب بسیار کمتر از تحصیلات آنان در رشته هاى فنى و حرفه اى برخوردار مى باشد.
2ـ آیا روش سنجش دانش بانوان در اجتماع لزوما باید منحصر به روشهاى ارائه شده توسط محافل علمى غربى باشد؟ پرسشنامه هاى تهیه شده در این زمینه, نشانگر آن است که ما وسیله سنجشى مناسب با فرهنگ اعتقادى و بومى خود وضع نکرده ایم. هر چند ما هرگز, بى نیاز از استفاده از تجارب بشرى در جهان نمى باشیم و آنان که به صورت تشکیلاتى و سازماندهى شده به این امور پرداخته اند یقینا تجربیات گرانبهایى براى ما دارند ولى باید توجه داشت که خودباورى و تکیه بر تواناییهاى ملى ما نیز از ارزش بسیارى برخوردار است.
براى سنجش سطح فرهنگ و میزان دانش زنان در ایران تاکنون تحقیقات متعددى انجام پذیرفته است از جمله:
ـ گزارش کمى و کیفى در مورد دانشآموزان دختر طى سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى (1368).
ـ گزارش ملى وضعیت زنان در جمهورى اسلامى ایران توسط دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهورى ایران (1374).
ـ بررسى علل و عوامل بازدارنده و تسهیل کننده در افزایش دستیابى دختران به آموزش ابتدایى توسط وزارت آموزش و پرورش با همکارى صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) 1374.
ـ بررسى نقش زن در کتابهاى درسى و مقایسه آن با نقش مرد (1374).
ـ جمهورى اسلامى ایران و آموزش زنان (مقاله ارسالى که به پیشنهاد یونسکو در سال 1996 نگاشته شد و یکى از مدارک پایه براى کنفرانس بین المللى آموزش بود).
ـ گزارش نشریات زنان و خانواده در 6 ماهه اول سال 77 توسط وزارت ارشاد.
ـ بررسى سهم زنان در ترجمه و تإلیف آثار.
ـ و ...
این گزارشات حاوى نکات مفید بسیارى مى باشد و به برنامه ریزان کمک مى نماید تا با توجه به نقاط ضعف و قوت, براى آینده تصمیمات دقیق ترى اتخاذ نمایند.
به نمونه هایى از این تحقیقات اشاره مى شود:
ـ در سال 1372 از بین فارغ التحصیلان دوره هاى مقدماتى, تکمیلى, پایانى و پنجم نهضت سوادآموزى, 80% زن و 20% مرد بوده اند. میزان مشارکت بانوان در امر سوادآموزى با توجه به مشکل کمبود وقت, عدم وجود مراکز نگهدارى از کودکان در محل آموزش و ... قابل توجه مى باشد. آموزشیان نهضت سوادآموزى نیز 72% زن و 28% مرد بوده اند.
در مقایسه آمارى بین سالهاى 66 ـ 65 و 74 ـ 73 رشد تحصیلات دختران در دوره دبستان, راهنمایى و دبیرستان عبارت بود از:
ـ در زمینه کتابخوانى متإسفانه بانوان ما هنوز با فرهنگ مطالعه کتاب انس لازم را پیدا نکرده اند. به عنوان نمونه مطابق با تحقیقى که در تیرماه 1373 توسط معاونت پژوهشى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى انجام پذیرفت برخى از نتایج عبارت بود از:
مطابق پرسشنامه اى که ظرف مدت 10 روز برپایى نمایشگاه کتاب به روش تصادفى بین شرکت کنندگان توزیع شد, تعداد استقبال کنندگان زن از نمایشگاه کتاب 29/28% بود (در مقابل 70/72% مرد). پراکندگى شغلى زنان دوستدار کتاب و کتابخوانى که از نمایشگاه دیدار داشته اند عبارت بود از: 14/89% خانه دار, 7/24% محصل, 56/01% دانشجو, 8/60% مشاغل فرهنگى, 31/4% مشاغل تخصصى, 9/15% کارمند, 0/40% مشاغل آزاد, 0/13% بازنشسته.
زمانى که از این بانوان اهل مطالعه سوال شد چه میزان از وقت خود را در روز به مطالعه اختصاص مى دهید؟ 19/81% زمانى کمتر از نیم ساعت در روز و تنها 4/54% زمانى بیش از سه ساعت را عنوان کردند.
در پاسخ به این سوال که از چه طریقى کتاب مورد نیاز خود را تإمین مى کنید؟ 62/99% از طریق خرید کتاب, 46/21% امانت از دوستان, 29/02% استفاده از کتابخانه هاى دانشگاهى را مطرح کرده اند.
مطابق این تحقیق مى توان نتیجه گرفت که برنامه ریزى خاص مى بایست جهت ترغیب بیشتر زنان به مطالعه کتاب انجام شود, موانع دسترسى به کتاب براى بانوان برطرف گردد و با توجه به موقعیت شغلى آنان برنامه ریزى جداگانه اى انجام پذیرد.
به عنوان نمونه به نظر مى رسد جهت ارتقاى دانش زنان خانه دار, آموزش از طریق صدا و سیما که در منزل و در کنار رسیدگى به امور خانه انجام مى گیرد باید مورد توجه خاص باشد. امروزه بسیارى از بانوان با استقبال خوبى که از برنامه خانواده صدا و سیما دارند رشد کمى و کیفى قابل توجهى در دانش خویش یافته اند. این مسإله از امورى است که چه بسا در برنامه ریزىهاى سازمانهاى بین المللى مورد توجه چندان قرار نگیرد چرا که در غرب بیشتر زنان اشتغال بیرون منزل را بر اشتغال درون خانه ترجیح مى دهند لذا اوقات زیادى از زمان پر نشاط و آماده فراگیرى را در روز بیرون از منزل سپرى مى کنند. بنابراین آموزش از طریق رادیو و تلویزیون در روز مورد عنایت کمترى قرار مى گیرد.
از دیگر مواردى که مى توان در امور آموزش زنان در ایران مورد توجه قرار داد و بیشتر به وضعیت خاص فرهنگى ما ارتباط دارد آموزش از طریق جلسات بانوان مى باشد. این جلسات که با عنوان اجراى نذر در پهن کردن سفره اى یا دادن ولیمه اى و یا روضه خانگى برپا مى شود محیط مناسبى جهت ارتقإ فرهنگ بانوان مى باشد که متإسفانه در برنامه ریزىهاى فرهنگى مورد غفلت قرار گرفته است.
طبیعى است در فرهنگ غرب که استقلال فردى, روابط خانوادگى و فامیلى را سست کرده است چنین موقعیتهایى بسیار کمیاب مى باشد بنابراین نمى توان امید داشت که سازمانهاى بین المللى به این زمینه هاى آموزشى توجه نمایند.
اخیرا یکى از بانوان ایرانى مشغول به تحصیل در انگلستان در زمینه بررسى میزان تإثیر جلسات مذهبى زنانه بر رشد فرهنگى آنان در ایران تحقیق گسترده اى انجام داد. ارائه این تحقیق و ارائه میزان تإثیر مثبت این جلسات در سمینارى در دانشگاه انگلیس با استقبال دانشجویان روبه رو شد.

زنان و علوم دینى در ایران
از دیگر مواردى که نمى توان انتظار داشت در زمره معیار سنجش دانش زنان به شمار آورند, تحصیلات دینى آنها مى باشد. در جهان امروز به دلیل آنکه علم و دین دو مقوله جدا از هم به شمار مىآیند میزان تحصیلات دینى بانوان در الگوى ارزیابى علمى آنها در نظر گرفته نمى شود; حال آنکه در نگرش اسلامى ما برترین دانش, تفقه در دین به شمار آید. آنچه که زمینه ساز آبادانى دنیا و آخرت ابنإ بشر مى گردد.
لذا با دقتى دوچندان باید موضوع میزان دانش دینى بانوان مورد ارزیابى قرار گیرد.
مطابق آمار سال 1376 که توسط مرکز آمار ایران ارائه شده است, نوع تحصیلات بانوان در کشور از این قرار است:
هرچند به نظر مى رسد تعداد محصلین زن حوزه هاى علمیه دینى در این آمار با واقعیت تفاوت بسیار داشته باشد و بسیارى از این محصلین نوع تحصیلات خود را ابراز نکرده اند, ولى با توجه به نیاز زنان هر محله اى در شهر یا روستا و نیز مدارس دختران و دختران دانشجو و مراکز کار زنان به بانوان مبلغ, به نظر مى رسد تعداد زنان در حال تحصیل در حوزه هاى علوم دینى هنوز بسیار اندک مى باشد و برنامه ریزى دقیقى جهت گسترش کمى و کیفى علوم حوزوى در میان بانوان ضرورى مى باشد. در صورتى که دختران و زنان در سن آموزش معارف دینى, حداقل بیست میلیون نفر باشند و خواهران مبلغ نیز با تلاشى فشرده هر کدام آموزش حدود هزار نفر را بر عهده گیرند به حداقل بیست هزار زن مبلغ نیاز مى باشد.
از طرفى دیگر متإسفانه بانوان صاحب فضل جامعه به میزان نیاز, جهت نشر معارف دینى در جامعه کارآیى ندارند. به عنوان نمونه در بررسى ترجمه و تإلیفاتى که توسط بانوان انجام پذیرفته سهم زنان در زمینه ترجمه و تإلیف آثار دینى بسیار اندک بوده است. مطابق تحقیقى که در سال 1373 انجام پذیرفته است سهم زنان در تإلیف و ترجمه آثار, بر اساس موضوعات بدین قرار بوده است:
آمار مذکور نشان دهنده ضعف در عملکرد جامعه زنان جهت تعلیم و تعلم در زمینه علوم دینى مى باشد.
نشریات زنان نیز متإسفانه آنچنان که بایسته است به مباحث دینى نمى پردازد. از مجله پیام زن با صبغه دینى قوى دارد که بگذریم در تحقیقى که از هفت نشریه معروف زنان و خانواده (زن روز, راه زندگى, خانواده, حقوق زنان, زنان, ندا, فرزانه) انجام پذیرفت(7) موضوعات مطروحه در این مجلات در ششماهه اول سال 1377 به تفکیک موضوع عبارت بود از:

یقینا اندازه اندک طرح مباحث دینى در مجلات زنان جاى تإسف بسیار دارد. زمانى که سرمقاله هاى چاپ شده در این مجلات در همین مدت (6 ماهه اول سال 77) بررسى شد میزان طرح موضوعات مختلف در سرمقاله ها نیز به این میزان بود:

ناچیزى مقدار موضوعات دینى در سرمقاله ها که توسط مسوولین نشریات نگاشته مى شود نشانگر آن است که متإسفانه زنان فاضل حوزوى کمتر در صدد گرفتن امتیاز نشریه, ایجاد زمینه براى چاپ مقالات دینى و طرح مباحث دینى در جامعه زنان ایران مى باشند.
تحقیقى دیگر در سال 1373 توسط مرکز آمار و برنامه ریزى معاونت پژوهشى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى انجام پذیرفته است. این تحقیق نشان دهنده این امر است که زنان ایرانى, اهتمام لازم را نیز جهت مطالعه کتب دینى ندارند. در تحقیقى که از جمع زنان شرکت کننده در نمایشگاه کتاب سال 1373 انجام گرفت کتب مورد مطالعه آنان از نظر موضوع بدین قرار بوده است:

(لازم به ذکر است پاسخگویان به پرسشنامه, معمولا بیش از یک گزینه را علامت زده اند).
نهایتا به نظر مى رسد على رغم تإکیدات فراوان قرآنى, روایى و عنایت ویژه رهبران جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى و آیت الله خامنه اى زنان این مرز و بوم به میزان شایسته و بایسته به تحصیلات علوم دینى نپرداخته اند, تإلیف و ترجمه در زمینه مباحث دینى ندارند, نشریات دینى یا مباحث دینى در نشریات زنانه چاپ نمى کنند, مطالعات دینى ندارند و ... البته این بدین معنا نیست که زحمات برخى خواهران اندیشمند این مرز و بوم نادیده انگاشته شود بلکه مقصود فقط بیان فاصله وضعیت موجود با وضع مطلوب مى باشد. پرواضح است که با کم کارى جامعه زنان ما در زمینه کار محققانه و عمیق دینى, شاهد گستردگى اعتقادات خرافى, رفتار جاهلانه به ظاهر مذهبى و یا خودباختگى در مقابل تفکرات غرب باشیم.
تلاش گسترده تمامى اقشار جامعه براى گذر از جامعه طاغوتى شاهنشاهى به جامعه آرمانى اسلامى, در مقوله فرهنگ هنوز موفقیت کاملى نیافته است.
جامعه اى که در آن فرهنگ اسلامى حاکمیت نیافته است شاهد عقب ماندگى فکرى تمامى اقشار جامعه از جمله زنان مى باشد. پیامبر(ص) هنگام برشمارى جامعه منحط آخرالزمان علامات آن را چنین بیان مى فرماید: در این جامعه یافت نمى شود مگر سلطان ستمگر, ثروتمند بخیل, عالم شیفته دنیا, فقیه دروغگو, پیر گنهکار, کودک گستاخ و یا زن احمق.(8) آن وجود شریف پس از ذکر این خصوصیات, سخت مى گرید.
اگر جامعه اى که اسلام ناب محمدى(ص) در آن حاکمیت نیافته سرشار از زنان ناآگاه مى باشد در عوض جامعه ایدهآل اسلامى آکنده از زنانى است که با تعمیق در آموزه هاى دینى و اشراف بر ثقلین, مطابق کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) حکم مى رانند. مگر نه آنکه امام باقر(ع) فرمودند:
((و توتون الحکمه فى زمانه حتى ان المرإه لتقضى فى بیتها بکتاب الله تعالى و سنه رسول الله صلى الله علیه و آله;(9)
در زمان قائم, به شما حکمت داده مى شود, تا آنجا که زن در خانه اش بر اساس کتاب خداى تعالى و سنت رسول خدا(ص) قضاوت مى کند.))
باشد تا جامعه بانوان ایران با گامهایى بلند و استوار به سوى این جایگاه رفیع قدم برداشته و به مطلوب دست یابند. به امید آن روزگار.

پى نوشت:
1ـ سیماى زن در کلام امام خمینى, ص183.
2ـ بند اول اصل بیست و یکم قانون اساسى.
3ـ سالنامه آمارى کشور (1371).
4ـ چکیده تحقیقات موجود در زمینه اشتغال زنان موجود در سایت اینترنت شوراى فرهنگى اجتماعى زنانwww.women.orj .
5ـ موارد بسیار زیادى را در مجلات و نشریات مى توان ذکر کرد که به جهت اختصار فقط به یک نمونه آن اشاره مى شود:
دکتر س.ج در مقاله اى تحت عنوان جمهورى اسلامى ایران و آموزش زنان که براى کنفرانس بین المللى آموزش در سال 1996 فرستاده شده چنین نگاشته است:
((از آنجا که خانواده هسته اصلى جامعه مسلمان محسوب مى شود مادر شدن و بزرگ کردن فرزندان مهمترین نقش زن و مسوولیت عمده او تعیین شده است. همین باور باعث اتخاذ برخى تصمیمات عجولانه به ضرر زنان و اعمال برخى تبعیضات نسبت به آنها در آموزش گردید که در طول زمان, بخشى در اثر فشار زنان و بخشى در مقابل قضاوتهاى بین المللى رنگ باختند یا کاملا از بین رفتند.))
لازم به ذکر است که کنفرانس بین المللى آموزش هر دو سال یکبار توسط دفتر بین المللى یونسکو در سوئیس با مشارکت متخصصان آموزشى طراز اول کلیه کشورهاى عضو یونسکو (185 کشور) تشکیل مى شود و این مقاله به عنوان ارائه وضعیت آموزشى زنان در جمهورى اسلامى ایران به این کنفرانس ارسال شده است (جامعه سالم, شماره 31).
6ـ سالنامه آمارى کشور 1374 ـ درصد دختران شرکت کننده در هر رشته نسبت به کل دختران شرکت کننده.
7ـ گزارش نشریات زنان و خانواده ـ مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها ـ معاونت امور مطبوعاتى و تبلیغاتى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
8ـ بحار, ج52, ص263.
9ـ همان, ص352, غیبت نعمانى.