گریه شبانه
سرشارم از سرودن, اما غزل بهانه است
با تو تمام هستى, یک شعر عاشقانه است
چون موج مى خروشد, احساس در درونم
وقتى سخن ز وصف دریاى بیکرانه است
منعم مکن ز گریه, امشب که مست مستم
راز و نیاز مستان, با گریه شبانه است
از دیده مى سرایم, هر روز و شب دو بیتى
چنگ دلم همیشه دمساز این ترانه است
امشب به یاد رویت, خواندم نماز باران
رنگین کمان فردا, زیباترین نشانه است
فردا که دست گلها, در دست آفتاب است
شرمنده عندلیبى, کو در هواى دانه است
آیا نمى نوازى, دل را به گوشه چشم؟
اکنون که عاشق تو, دلخسته از زمانه است؟
محمدعلى جعفریان (عاشق) ـ کرج

اصل وجود
گرچه در بازار هستى زیب گوهرهاست زن
کى گهر را قدر او باشد که خود دریاست زن
یا ز دریایى کجا آید دگر دریا پدید؟
باز کم باشد که گویم بحر گوهرزاست زن
تا نشانى باشد از اسرار پنهان بهشت
آشکارا رحمتى از عالم بالاست زن
نازنینى کو به هر جا عاشقى را مظهر است
روح پرور مادرى یا یار روح افزاست زن
دست او مى گیرد از آئینه دلها غبار
زندگى را در نگاه همسرش معناست زن
در زلال زمزم عشقش بشوید شوى را
نیست گر جانآفرین حقا که جان بخشاست زن
شاخه سبز و گل زیبا به هم زیباترند
شاخه سبز است مرد و آن گل زیباست زن
پیش دانا در شرافت مرد و زن را فرق نیست
زانکه در اصل از زنان مائیم و باز از ماست زن
ارزش زن را اگر مى خواهى از اسلام پرس
ورنه در معیار بى دینان همان کالاست زن
گفت پیغمبر که جنت زیر پاى مادر است
در کدامین مکتب دنیا چنین والاست زن
همچو خورشیدى که فیضش قابل انکار نیست
سر تکوین فلک ((انسیه حور))(1) است زن
اشک زینب چیزى از خون برادر کم نداشت
پاسدار نهضت خونین عاشوراست زن
نغمه اى شیرین تر از لالا نمى داند ((حنیف))
پیش این صراف کنز لولو لالاست(2) زن
محمد حنیفه نژاد (حنیف) ـ تبریز

از تبار لاله ها
[ تقدیم به پیروان حضرت زهرا(س](
آئینه عشق و ایمان! اى مظهر پایدارى!
والاتر از آسمانى, زیباتر از هر بهارى
اى پیرو راه زهرا(س)! اى سبزتر از نجابت
رسم و ره عاشقى را, همواره آیینه دارى
درس شهامت تو دادى, پروانگان رها را
زخم هزاران شقایق, بر خاطر خسته دارى
همراه با جان نثاران, خواندى سرود خدا را
فریادهاى تو مى زد, بر قلب دشمن شرارى
اعجازها آفریدى, در سالهاى رهایى
از روزهاى حماسه, از فصل خون یادگارى
در سنگر سرخ ایمان, هنگامه خشم توفان
دیدیم مرهم به زخم آلاله ها مى گذارى
از دامنت پرکشیدند, مرغان سرخ مهاجر
تا وادى بى نشانه, تا خطه رستگارى
از جان و دل در ره عشق, باید گذشت و گذشتى
تو با خطر آشنایى, با لاله از یک تبارى
دیروز در سنگر خون, همراز آلاله بودى
امروز در سنگر عشق, از جان و دل گرم کارى
امروز بار رسالت, بر شانه هاى من و توست
امروز روز تلاش است, روز تلاش است آرى!
خصم زبون در کمین است, دشمن خطرآفرین است
اما تو اى خواهر من! از خصم پروا ندارى
همراه مردان عاشق, باید به دشمن بتازى
همراه مردان آتش, باید چو آتش ببارى
در سایه همت ماست, اسلام را سرفرازى
باید حریم خدا را, از جان و دل پاس دارى
در ذهن سبز زمانه, بشکوه نام بلندت
در باور سبز هستى, گلواژه افتخارى
با ((نسترن)) آشنایى, همراه و همسنگر من
تاریخ این انقلابى, گنجینه این دیارى
نسترن قدرتى ـ سمنان

آبروى خلقت
یا على, اى استقامت بخش عشق!
نام زیبایت حلاوت بخش عشق!
اى زلال عشق و عرفان, یا على
اى بهار عدل و ایمان, یا على
یا على, تا تو ز حق دم مى زدى
آتشى بر جان عالم مى زدى
آتش عشق تو در عالم گرفت
زخم عشق از دست تو مرهم گرفت
آینه در تابش رویت شکست
پاى غم از طاق ابرویت شکست
باده چشم تو ما را مست کرد
ما عدم بودیم و ما را هست کرد
رحمتت در کوچه ها شبگرد بود
تا سحر با کوچه ها همدرد بود
اى انیس بى کسان بى پناه!
راز خود را گفته اى شبها به چاه
یا على! اى آبرودار خدا
معنى ((شمس الضحى)) و ((هل اتى))
شبنمى از ناز چشمانت چکید
لاله آن را دید و با جانش خرید
یاس در چشمت تبسم کرده است
داغ سیلى را در آن گم کرده است
صبر ایوب از تو معنا مى گرفت
یاد تو در خاطرش جا مى گرفت
اى سکوت محض! فریاد از لبت!
اى عدالت پیشه! بیداد از لبت!
هم اصولى, هم فروعى یا على!
هم سجودى, هم رکوعى یا على!
اى امید خاطر افسرده ام
اى مسیحاى دل پژمرده ام ...
ناگهان دیدم کسى کف مى زند
عاشقانه بر دل دف مى زند
با صدایى کبریایى داد زد
بانگ عشقش بر پى بیداد زد
هان که هستم شیعه ((شمس الضحى))
از ازل بر عشق حیدر مبتلى
حیدرى یعنى دلى دریاصفت
تازیانه خوردن زهراصفت
شیعه یعنى خاک پاى مرتضى
جان عالم هم فداى مرتضى
محبوبه حاتمى ـ اسلامآباد


 


1ـ از القاب حضرت فاطمه زهرا(س), این بیت به حدیث قدسى ((لو لاک لما خلقت الافلاک)) اشاره مى کند.
2ـ صراف: گوهرشناس; کنز: معدن, گنج; لولو لالا: مروارید درخشان.