مشاور شما

نویسنده



مشاور شما

مشاور این شماره: دکتر آمنه ملاباشى


این شماره:
خواهر م.ا ـ آباده
خواهر ر.ف ـ آبیک
خواهر ى.ن ـ بستانآباد
خواهر ر ـ یزد

یادآورى:
1 ـ خواهران و برادرانى که مایل به دریافت کتبى پاسخهاى خود در اولین فرصت مى باشند لازم است نشانى کامل خود یا یکى از دوستانشان را همراه طرح مشکلات خویش درج نمایند.
2 ـ آن دسته از نامه هایى که به خاطر فقدان یا نقص نشانى, امکان ارسال پاسخ براى آنها نیست, پس از آماده شدن پاسخ در اولین شماره مجله منتشر خواهد شد.
3 ـ بخش مشاوره مجله خود را امانت دار نامه ها و مطالب آن مى داند و حداکثر دقت را در حفظ اسرار و مسایل خصوصى صاحبان نامه ها خواهد نمود و با رعایت این مهم, طرح مشکلات و پاسخها را براى عموم خوانندگان مفید و حتى راهگشا مى داند.
4 ـ در صورتى که مایل به درج نام کامل خویش در مجله نیستید مى توانید از حروف فارسى اختصارى استفاده کنید و تقاضاى ما این است که از درج حروف لاتین اجتناب شود.
5 ـ لطفا در نامه هاى خود از یک طرف کاغذ استفاده کنید.

آیا تغییر رشته بدهم؟
از دوستى حرام مى ترسم.
خواهر م.ا ـ آباده
دختر دانشجویى هستم که در سال اول تحصیلى به سر مى برم. از سال 1375, با نشریه, مکاتبه داشته ام. از سال اول دبیرستان, آرزو داشتم به جایى برسم و بتوانم خدمتگزارى واقعى براى کشورم باشم. شرط آن را قبولى در دانشگاه مى دانستم. با سعى و تلاش در کنکور دانشگاه پیام نور رشته ریاضى قبول شدم. ولى خیلى دلم مى خواست در دانشگاه دولتى قبول شوم, چون دلم مى خواست با فرهنگهاى مختلف آشنا شوم. در درس ریاضى پیشرفتى ندارم و بسیارى مسایل براى من مشکل است. شاید اشتباه کردم که در دبیرستان به رشته ریاضى فیزیک رفتم و با نمرات پایین و متوسطى آن را گذراندم. گاهى فکر مى کنم بهتر است تا دیر نشده تغییر رشته بدهم و به رشته زیست شناسى بروم, ولى مى دانم این رشته فقط حفظیات است, گرچه برایم قابل درک تر است. مشاور گفته که باید 24 واحد پاس کرده باشم و معدل ترمم بالا باشد تا بتوانم تغییر رشته دهم. از لحاظ دیگر, براى ایمان خود مى ترسم که مبادا مرتکب گناه شوم, که سبب آن کشش و محبتى است که به جنس مخالف در جوانى پیدا مى شود. در دانشگاه با پسرها همکارى داشته ام ولى نگذاشتم به ایمانم خللى وارد شود, اما نسبت به دو نفر از آنها که متدین و پایبند اصول اخلاقى هستند, علاقه پیدا کرده ام. منتظر مى مانم تا آنها را ببینم, ولى بعد به خود آمده و مى گویم: دختر خجالت بکش! نباید به خود اجازه بدهى به نامحرم به دیده هوسآلود بنگرى. مى ترسم ایمانم را از دست بدهم. باید بیشتر مواظب خود باشم و اهداف خود را که خدمت به خلق و رضاى خداست, در نظر آورم.
خواهر گرامى!
دوست و خواننده قدیمى نشریه, خوشحالیم که باز با ما تماس گرفته و مشکلات خود را با ما در میان مى گذارید. به شما تبریک مى گوییم که با سعى و تلاش خویش به خواست خود دست یافته اید. سعى خود را کرده و تا آنجا که توانسته اید با مطالعه و آمادگى در کنکور شرکت نموده اید و نسبت به میزان تلاش و توانایى خود, در دانشگاه قبول شده اید. بایستى در درجه اول به رشته خود علاقه داشته باشید و از فهم آن برآیید. گفته اید در دبیرستان, دروسى مثل ریاضى را با نمرات کم گذرانده اید. آیا نسبت به آن علاقه نداشته یا حوصله درس خواندن نداشته اید یا در فهم مسایل مشکل داشته اید؟ براى ریاضیات, پایه خیلى مهم است. باز, در دانشگاه, این رشته را ادامه داده اید.
در حل مسایلى که با مشکل مواجه مى شوید, نمى توانید از اساتید و یا همکلاسان خود یارى بجویید؟ شاید با عدم موفقیت در حل یک مسإله, فکر مى کنید دیگر قادر به حل مسایل دیگر نمى باشید و راههاى دیگر را امتحان نمى کنید. با توجه به شرایطى که براى تغییر رشته گفته اید, تصمیم جدى بگیرید به کدام رشته ادامه بدهید. آیا دقیقا از رشته اى که مى خواهید در آن ادامه تحصیل دهید, شناخت کافى دارید و با واحدهاى درسى که باید طى کنید, آشنا هستید؟ سعى کنید از دودلى در آمده و از بلاتکلیفى در آیید. همان طور که گفته اید به اهداف والایى مثل خدمت به مردم و تلاش در راه خدا مى اندیشید. پس با تدبیر راه خود را انتخاب کنید. اگر قصد دارید در رشته ریاضى بمانید, بایستى حداکثر تلاش خود را بکنید تا واحدها را با نمرات خوب پاس نمایید. چرا که ممکن است بسیارى از واحدهاى درسى, پایه واحدهاى بعدى باشند. اگر در یادگیرى آنها مشکل داشته و موفق نباشید, یا دست و پا شکسته آنها را فرا گرفته باشید, در واحدهاى بالاتر, موفق نخواهید بود. اگر تصمیم به تغییر رشته گرفتید, با مشورت با اساتید و شناخت کافى, اقدام کنید. بدانید براى یادگیرى هر چیزى هم ((علاقه)) شرط است و هم ((توانایى)) و استعداد. ممکن است شخصى علاقه به فراگیرى چیزى داشته, ولى توانایى یادگیرى آن را نداشته باشد.
در باره علاقه به جنس مخالف, بارها گفته ایم مقتضاى سنى هر نوجوان و جوانى است و بر اساس فطرت خدادادى و خصوصیات روحى هر انسانى, طبیعى است که کشش بین دو جنس مخالف ایجاد شود. این را خداوند جهت وصلت پاک آنها و آرامش انسان قرار داده است. با ازدواج, انسان کامل مى شود و تداوم نسل یکى دیگر از فلسفه هاى آن است. چیزى که از اهمیت برخوردار است این است که تشخیص راه خدایى از راه شیطانى مشکل است. ممکن است دو نفر با علاقه خالصانه و پاک و با رعایت شرایط شرعى و اخلاقى, به شناخت هم نایل آمده و تشکیل زندگى مشترک دهند, که از راه صحیح و با در میان گذاشتن با بزرگترها و خانواده هایشان صورت مى پذیرد. اما اگر انگیزه آنها آشنایى و ارتباطشان به سبب هوى و هوس باشد, شیطان خیلى آسان, حتى مومن ترین آنها را مى تواند به ورطه گناه بیندازد. شخصى که بیشتر متضرر مى شود, جنس مونث مى باشد که به خاطر ظرایف روحى و خصوصیات عاطفى و شخصیتى, وقار و متانت و شرم و حیاى او نکات مثبت وجودىاش است که اینک لکه دار شده است.
خیلى خوب است که دچار ترس و هراس از غلتیدن به دام هواى نفس باشید و نفس لوامه شما را از غلتیدن در این وادى باز دارد و به مراقبه از نفس مشغول باشید, اما مراقب راههاى نفوذ شیطان باشید. در محیط تحصیلى, با متانت مى توانید با همکلاسان مرد خود همکارى داشته باشید. اما اگر فردى از آنها علاقه اى به شما دارد, بایستى پیشقدم شده و پاکى نیت خود را اثبات کند و از راه صحیح و عرفى پیشنهاد ازدواج و آشنایى بیشتر دهد. امیدواریم و مطمئنیم با اراده و انگیزه هاى والایى که دارید, به آینده اى روشن و درخشان چه در امر تحصیل و چه در زندگى مشترک نایل مىآیید.دست حق همراهتان.

خواهر ر.ف ـ آبیک
دخترى هستم 21 ساله که در زندگى سختیهاى زیادى کشیده ام. جدایى پدر و مادر در کودکى, اعتیاد پدر و بدرفتاریهاى زن بابا! همه اینها را تحمل کرده ام, ولى مثل اینکه زمانه با من سر ناسازگارى دارد. پسرخاله اى دارم که فردى مودب, منطقى و باخداست و فعلا در خارج از کشور زندگى مى کند. چند سالى است تصمیم گرفته با من ازدواج کند و به هم علاقه داشته و تفاهم داریم, ولى مشکل بزرگى سر راه ماست. او چهار سال قبل با برادرش مغازه اى شریکى داشت, اما پس از مدتى, بدهى زیادى بالا آوردند و چکها به امضاى پسرخاله ام بوده, که به خارج کشور رفته و برادرش از کمک به او دریغ کرده است. در این مدت, مقدارى از بدهى هایش را پرداخته, اما هنوز حدود پنج میلیون تومان باقى است. یک راه این است که با او ازدواج کرده و به خارج بروم, اما براى همیشه سرگردان و آواره باشیم. اگر اینجا بمانیم, طاقت اینکه او را پشت میله هاى زندان ببینم, ندارم. یک بار از تلویزیون گزارشى در باره جشن رحمت دیدم که به خانواده ها کمک مى کردند. بر آن شدم از طریق مجله, از خیرین محترم بخواهم ما را در حل مشکل یارى دهند. در اقوام ما کسى که بتواند چنین مبلغى را بدهد, نیست.
خواهر گرامى!
مشکلات و مشقات زیادى را پشت سر گذاشته اید. جدایى والدین یکى از سخت ترین اوضاعى است که کودک با آن روبه رو مى شود و بر خصوصیات اخلاقى و رفتارى و خلقى او تإثیر مى گذارد. اعتیاد پدر نیز مزید بر علت گشته و شما را بیشتر به دامان رنج و محنت افکنده است و رفتارهاى تند نامادرى و ... اما علاقه مخلصانه اى که بین شما و پسرخاله تان به وجود آمده, اگر با شناختى که از او دارید, وى را فرد مناسبى مى دانید و در ازدواج با شما ثابت قدم است, تصمیم براى ازدواج با او خوب و منطقى است. زن و شوهر بایستى همراه و همقدم یکدیگر و در غمها و شادیها, شریک باشند. اما اگر مشکلى که دارد, پس از ازدواج, باقى باشد, شما نیز درگیر مى شوید. اگر با نپرداختن بدهیها, شما به خارج بروید, همیشه سرگردان و دور از وطن خواهید بود و به جاى ماندن و حل مشکل, در حقیقت از آن, فرار مى کنید. در ضمن به این نکته توجه کنید که چرا پسرخاله شما به این آسانى فریب برادر خود را خورده! آیا فرد ساده لوحى است و زود تحت تإثیر دیگران قرار مى گیرد؟ آیا در شناخت شخصیت و خصوصیات اخلاقى او به قضاوت درستى نایل آمده اید؟
متإسفانه موارد بسیارى از این دست وجود دارد که افرادى با ندانم کارى یا به هم خوردن اوضاع اقتصادى, دچار ورشکستگى شده و مشکلات بسیارى را براى خود و اطرافیان خود فراهم ساخته اند. طبعا ما به عنوان یک مجله نمى توانیم کارى کنیم جز اینکه نوشته شما را منعکس کنیم. فقط تإکید مى کنیم که اگر ایشان از فرط بدهى ها براى خلاصى از طلبکاران به خارج از کشور رفته است, مواظب باشید که با گره زدن سرنوشت خود به وى, خود را دچار سرگردانى و دشواریهاى چنین ازدواجى نکنید, چرا که اینک شما مسوولیت خاصى ندارید ولى آن وقت به هیچ وجه نمى توانید خود را فارغ از آنچه ایشان در پیش دارند کنید و به قول خودتان نمى توانید شاهد باشید وى را پشت میله هاى زندان ببینید! روشن است که از این نظر فرقى نمى کند که ایشان نیز کوتاهى کرده است یا نه؟ از خداوند مى خواهیم مشکلات را از میان بردارد.

خواهر ى.ن ـ بستانآباد
قبلا نیز برایتان نامه فرستاده ام. عمویم مرا براى پسرعمویم خواستگارى کرده, ولى علاقه اى به او ندارم. در ضمن پسرعمه ام مرا مى خواهد و از این موضوع ناراحت شده, به نظر مى رسد عمویم مى خواهد دختر خود را به پسرعمه ام بدهد. من بیشتر از پسرعمه ام, اصرار بر پنهان کارى دارم و این مسایل را با مادرم در میان نگذاشته ام. پسرعمه ام براى من یک جلد قرآن و دفتر خاطرات هدیه آورده و گفته: با کلمه محبت آن را امضا مى کنم. هر دو مرتب نماز مى خوانیم و دعا مى کنیم کارمان درست شود. از این مى ترسم که عمویم او را مجبور کند با دخترش ازدواج کند.
خواهر گرامى!
از شما تشکر مى کنیم که براى ما نامه فرستادید. چقدر خوب است که تصمیم دارید عاقلانه و با مشورت براى مسإله مهمى چون ازدواج, تصمیم گیرى نمایید, مبادا خداى ناکرده, کار اشتباهى از شما سر بزند که براى یک عمر, پشیمانى و حسرت به بار آورد! از نامه تان برمىآید, فرد معتقد و باایمانى هستید و خالصانه به عبادت خدا پرداخته و مقصود خود را از او مى خواهید. پس به او توکل کنید تا به راه راست هدایتتان کند و آنچه را به صلاح شماست در سرنوشتتان جارى سازد.
همان طور که در پاسخ نامه قبلى گفته شده بود, مادر خیر و صلاح فرزندش را مى خواهد و والدین, کوله بارى از تجربه بر دوش دارند, هر چند شاید برخى از سخنان یا عقاید آنها به مذاق ما خوش نیاید و مورد پسندمان واقع نشود و یا حتى اشتباه باشد. نگفته اید چرا نمى توانید حرف دل خود را با مادرتان در میان بگذارید! او بهترین دوست و یاور شما در زندگى است.
با مسایل شما چون مسایل فامیلى است, اگر برخورد اشتباهى شود, باعث کدورت و به هم خوردن روابط دوستانه و خانوادگى مى شود. به نظر مى رسد پسرعمه شما در علاقه خود به شما پابرجاست. به هر حال بایستى رسما با مادر یا خانواده خود براى ازدواج پیشقدم شود و به خواستگارىتان بیاید و شما با مشورت با بزرگترها که خیر و صلاحتان را مى خواهند با سنجیدن همه جوانب و تا حدى که مقدور است, با شناخت از او تصمیم بگیرید و نگذارید عواطف و هیجانات بر عقل و منطق شما غلبه کند. به هر حال اگر پسرعمه تان از دخترعموى شما خوشش نیاید و قصد ازدواج با او را نداشته باشد, هیچ کس نمى تواند او را مجبور به این کار کند. شما هم مطمئن نیستید عمویتان قصد داشته باشد دختر خود را به او بدهد; یعنى دلیل محکمى در دست ندارید. پس هرچه زودتر تصمیم خود را گرفته, راه زندگى را انتخاب کنید که به صلاح شماست و از بلاتکلیفى و سردرگمى که جز تضعیف روحیه و تغییر خلق و خو, نتیجه اى برایتان ندارد, بیرون بیایید. ان شإالله خوشبخت و کامروا باشید.

خواهر ر ـ یزد
دخترى هستم 17 ساله که دچار مشکلات چندى مى باشم: اعتماد به نفس ندارم و خجالتى هستم. گاهى عصبانى شده و نمى توانم خود را کنترل کنم. نیز اضطراب دارم و شبها مى ترسم از اتاق بیرون بروم. در صحبت کردن با دیگران, مشکل دارم و گاهى موقع صحبت, نمى دانم چه بگویم. وقتى کسى با من شوخى مى کند گاه خود به خود اشک در چشمم جمع مى شود. من تا کلاس پنجم درس خوانده ام. قالى مى بافم ولى این کار را دوست ندارم. اما به علت کمبود امکانات, چاره اى ندارم.
خواهر گرامى!
مشکلات بسیارى را بیان نموده اید که افرادى دیگر نیز با آن دست به گریبانند. بنابراین, صلاح دیدیم با پاسخگویى و مطرح کردن مشکلات, بدون ذکر نام شما, راهنمایى جهت دوستان باشیم. شما در طى نامه تان وضعیت موجود و روابط حاکم در خانواده تان را توضیح نداده اید. برخورد اطرافیان, فرهنگ خانواده و طرز تربیت شما, سهم بسزایى در ایجاد کمرویى و عدم اعتماد به نفس و قادر نبودن به ابراز وجودتان مى تواند داشته باشد. دعوا و نزاعها و اختلافات والدین بدون آنکه متوجه باشند تإثیر سویى روى بچه ها مى گذارد. الگوهاى غلط مثل ترس و اضطراب آنها, یا ترساندن کودک از موجودات خیالى و روشهاى تربیتى غلط مثل تنبیه هاى بیجا و شدید و تمسخر و تحقیر نابجا, به اضطراب کودک دامن مى زند و عامل بسیارى از ترسها از قبیل: ترس جدایى از مادر یا والدین, ترس از تاریکى و تنهایى, ترس از رفتن به مدرسه, نیز اختلالات عادتى چون: ناخن جویدن, شب ادرارى, دل دردهاى عصبى مى شود. کودکى که در این بستر خانوادگى پرورش یافته, از اعتماد به نفس و عزت نفس برخوردار نیست و به اصطلاح دست و پا چلفتى, خجالتى و کمرو بار آمده, از احساس حقارت رنج مى برد و بر اثر کوچکترین مشکل یا مسإله اى دچار اضطراب و عدم تعادل مى شود. برچسبهایى از جانب خانواده مثل: تنبل, بیکاره و تلقین به او که کارى از دستش برنمىآید, تصورات و باورهاى غلط را در او دامن زده و شخص را از اقدام به هر کارى باز مى دارد چرا که همیشه به جنبه منفى مسایل نظر دارد و نکات مثبت را در نظر نمى گیرد. بعضا برخوردها و رفتارهاى آموزگاران که با اشتباه کودک (دانشآموز) او را به باد سرزنش مى گیرند, دور معیوبى ایجاد مى کند و او بیشتر خود را حقیر و بى عرضه مى پندارد. در حالى که با داشتن تصور مثبت و برنامه ریزى صحیح و تقسیم هدف به اهداف جزئى تر و طرز تلقى صحیح, مى توان به موفقیت دست یافت. در آن صورت با انجام هر کارى و رسیدن به نتیجه, عزت نفس بیشتر شده و براى انجام کارهاى دیگر انگیزه یافته و تشویق مى شود. باید دانست کمرویى, عدم اعتماد به نفس و خجالتى بودن, لاعلاج نیست. اگر به آنها به عنوان مسایلى چاره ناپذیر بنگریم, باعث مى شود دست به اقدام نزنیم. پس ابتدا براى رفع کمرویى بایستى عزم خود را جزم کرده و با اراده اى راسخ, تصمیم به رفع عیب و نقص بگیرید. مى توانید موارد یا موقعیتهایى را که بیشتر دچار کمرویى هستید یا کارهایى را که براى انجامشان اعتماد به نفس کافى ندارید, نوشته و سعى کنید با روشهایى که گفته مى شود, بر آنها غلبه کنید. تصورى مثبت از خود, ظاهر و نیروى اراده تان داشته باشید. اگر حساس هستید, سعى کنید از الگوهاى خونسردى پیروى کنید. مصمم باشید با وجود تمامى مشکلات, آرامش خود را حفظ کنید. در انجام کارها به خود تکیه کنید و نگذارید سخنان دیگران بر شما تإثیر بگذارد. حتى در صورت مشورت کردن, دست آخر, خود تصمیم بگیرید. اشخاص باورها, برداشتها و عکس العمل هاى گوناگون دارند و شما نمى توانید رضایت همه را تإمین کنید, چون بالاخره مخالفینى پیدا مى شوند. در ضمن لزومى ندارد نظر دیگران را تإمین کنید. تصور نکنید نبایستى کسى از شما برنجد و باید همه را راضى نگهدارید. آنچه را که به نفع شماست و به دیگران ضررى نمى رساند, انتخاب کنید. از خود انتظارات غیر واقع بینانه نداشته باشید. موفقیتهاى خود را مرتب به یاد آورید و در افسوس گذشته, غوطه ور نشوید. در مهمانیها, کلاس درس و ... گوشه گیرى و انزوا را انتخاب نکنید بلکه در جمع باشید و نظر خود را ابراز کنید.
مى توانید در خانه به تمرین بپردازید; یعنى با تصور اینکه جلوى جمعى هستید, روبه روى آینه, یا ابتدا با اعضاى خانواده صحبت کنید. تخیل و افکار و تصویر ذهنى, نقش مهمى دارد; یعنى فرضیات و باورهاى غلط که در این سالها شکل گرفته و تا حدى از بین بردن آنها مشکل است و احتیاج به تمرین و ممارست دارد. بیان و گفتار خوب, در ایجاد ارتباط با دیگران, نقش مهمى دارد. در صحبت کردن, نه آنقدر آهسته و نه زیاد بلند حرف بزنید. کلام خود را شمرده بیان کنید. حاشیه پردازى و صحبت زیاد ممکن است دیگران را خسته کند. بسته به موضوع, لحن خود را تغییر دهید. حرکات چهره و دستها در بیان مطالب و براى نشان دادن عواطف, اهمیت دارد. شنونده خوبى براى دیگران باشید به طورى که در مواقع لازم, احساس همدردى کنید.
گفته اید گاهى عصبانى شده و کنترل خود را از دست مى دهید. بایستى سعى نمایید به نحوى خود را کنترل کنید, تا از تحریکاتى که به شما وارد آمده, چیزى بروز ندهید. اگر در برخورد با کسى عصبانى شدید, سعى کنید در آن زمان بر عصبانیت خود فائق آمده, از آن موقعیت دور شده و در وضع آرامتر با منطق صحیح با او روبه رو شوید. گاهى با کشیدن خطوط روى کاغذ یا مشت زدن بر بالشى, عصبانیت فروکش مى کند. نگذارید با غلبه خشم و عصبانیت عملى از شما بروز کند که بعدا سبب پشیمانى شود. مرتبا با خود تکرار کنید: چیزى نمى تواند در من نفوذ کند. من خود مى اندیشم و تصمیم مى گیرم.
براى رفع اضطراب یا نگرانى از ناشناخته هاى محیط اطراف یا اشخاص, بایستى با آنها روبه رو شوید و در حین روبه رو شدن, خونسردى خود را حفظ کرده و بر اضطراب غلبه کنید. این کار را با تجسم چنین صحنه هایى و تلقین به خود با روشهاى آرام سازى مى توان انجام داد. با تلقین جملات مثبت مثل: من خود را در این مورد قوى احساس مى کنم. روز به روز اعتماد به نفس من بیشتر مى شود. من در حالت آرامش هستم, مى توان بر اضطراب غلبه نمود. وقتى از اعتماد به نفس کافى برخوردار بوده و به خود مطمئن باشید, سخنان دیگران چه شوخیهاى مسخرهآمیز یا حتى تمجید آنها در شما تزلزل و تغییرى ایجاد نخواهد کرد و حساسیت شما کم کم فروکش مى کند. چرا که مى دانید به چنین سخنانى احتیاج ندارید و ارزش شما در گرو آنها نیست. البته اگر پند و اندرز بجا و یا صلاح و مشورتى از جانب فرد خیرخواهى دریافت مى دارید, مى توانید روى سخنان تعقل و تإمل نموده و نتیجه را به کار بندید. در مورد دیگران زود قضاوت نکنید و با چشم باز همه جوانب رفتار شخصى آنها را بررسى کنید. چه بسا آنقدر که در نظر شما اهمیت دارند, چنین نباشد. براى موفقیت در انجام کارها, از قبل مراحل آن را پیش بینى کنید. امکانات خود را بسنجید و با برنامه ریزى صحیح و دقیق اقدام کنید. چرا که شکست ممکن است دوباره شما را نسبت به آینده بدبین سازد و نیروى اراده تان را تخریب کند. بدانید هر شکستى نشانه آن نیست که ناتوانید. بعضى اوقات به رغم اینکه تمام توان خود را به کار مى بندیم و همه امکانات لازم را پیش بینى مى کنیم, باز کار به نتیجه دلخواه, ختم نمى شود. در خصوص شغل قالى بافى که کار ارزنده اى است, سعى کنید به آن علاقه بورزید و واقعیت را قبول کنید. البته در کنار آن به ورزش و هواى آزاد رو آورید. ان شإالله در آینده از وضعیت و امکانات بهترى برخوردار شوید.
موفق و موید باشید.