سنگ صبور

نویسنده



سنگ صبور
زهره دهخدا


جوانى و نوجوانى, دنیایى است سرشار از امیدها و آرزوها, تضادها و کشمکشها, تخیلات و عشقها و ...
دوستان جوان و نوجوان ما همواره با آرزوها و افکار خاصى درگیرند و اغلب اوقات فکر مى کنند والدین و یا دیگران, از درک فکر و اندیشه آنان عاجز مى باشند. این گونه افکار از جوانان افرادى گوشه گیر و منزوى و یا شرور و پرخاشگر مى سازد و دیدگاه آنان را نسبت به جامعه منفى مى کند. همچنین منجر به سردى روابط بین آنها و والدین مى شود و همواره این فکر را در ذهن آنان تقویت مى کند که مقصر اصلى عدم موفقیت و پیشرفت آنان, والدین و جامعه است.
دوست نوجوانى در این زمینه مى گفت: ((پدر و مادرم مرا درک نمى کنند, آنها مدام به من ایراد مى گیرند و مرا مورد انتقاد قرار مى دهند. سوالاتى از قبیل چرا کتاب غیر درسى مى خوانى؟ دیروز بعد از ظهر کجا رفته بودى؟ وقتى دوستت تلفن کرد, چه گفت؟ تماشا کردن فوتبال براى دختر چه معنا دارد و ... مرا به ستوه آورده اند و من به این نتیجه رسیده ام که پدر و مادرم هیچ وقت به خوشبختى و آسایش من فکر نمى کنند!!))
البته این مشکل, گوشه اى از دنیاى مشکلات جوانان است و جوانان و نوجوانان ما با مشکلات بى شمارى در خانواده ها, همچون کمبود محبت و عدم حمایت والدین, محیط بى صفاى خانوادگى, احساس ناامنى و بى اعتمادى, توقعات بیش از اندازه والدین, اعمال تبعیض بین فرزندان, کشمکش و تضاد بین خواهران و برادران روبه رو هستند و از مسایلى چون نداشتن فرصت و امکانات کافى براى نشان دادن استعدادها, شکستهاى پى در پى و عدم موفقیت در کارها, فقر مالى و فقر فرهنگى والدین, جدال دایمى بین پدر و مادر و .. . رنج مى برند و در جامعه نیز با مشکلاتى همانند; عدم موفقیت در تحصیل, دوستان ناباب, ناکامى در عشقهاى کذایى و ... درگیر مى باشند.
البته بیشتر این جوانان, والدین خویش را در ایجاد چنین مشکلاتى مقصر مى دانند تا آنجا که آرزو مى کنند کاش فرزند این پدر و مادر نبودند.
سعیده, دختر نوجوان 16 ساله اى در این زمینه مى گوید: ((بعضى وقتها به مهناز, دوستم حسودى مى کنم. پدر و مادرش بسیار خوش برخورد و مهربان هستند و فوق العاده به دخترشان احترام مى گذارند. وقتى من و دوستانم به خانه آنها مى رویم با دنیایى از صفا و شادمانى برمى گردیم. برعکس پدر و مادر من بسیار عبوس, اخمو, بدبین و حساس هستند و به دوستانم با نوعى شک و تردید مى نگرند. به طورى که آنها از رفت و آمد به خانه ما پرهیز مى کنند ... بعضى وقتها آرزو مى کنم کاش پدر و مادر مهناز, پدر و مادر من بودند.))
همچنین دختر نوجوان 15 ساله اى مى گوید: ((تبعیض و بى عدالتى والدینم مرا به ستوه آورده. با اینکه من از لحاظ درسى از دو برادرم بسیار موفق ترم, ولى به خاطر کوتاهى بیش از حد قدم و زیبا نبودنم, مورد بى مهرى و سرزنش والدینم قرار مى گیرم و در عوض برادرانم با آنکه همیشه توقعات بیجایى از پدر و مادرم دارند, بسیار بیشتر از من مورد لطف و مهر و محبت آنها قرار مى گیرند.))

این گونه جوانان و نوجوانان در اطراف ما بسیارند و متإسفانه اکثر اوقات بر اثر عدم آگاهى و یا نداشتن تجربه و بعضى وقتها بر اثر غرور, خودخواهى و لجبازى, مشکلات و مسایل خویش را با افراد دلسوز و دوستان واقعى خویش در میان نمى گذارند و چه بسا ممکن است همین مشکلات به ظاهر کوچک, براى آنان مشکلات بزرگتر و جبران ناپذیرى در آینده بوجود آورد.
زهرا دخترى 17 ساله که بسیار اندوهگین و پشیمان است, مى گوید: ((کاش آن وقت کسى بود مرا راهنمایى کند و با عواقب این کار آشنا سازد. نمى دانستم که با این عملم تیشه به ریشه خود و خانواده ام مى زنم و ... سه ماه از دوستى من و حمید گذشته بود که حمید به من اصرار کرد با یکدیگر از خانه هایمان فرار کنیم. وقتى به او جواب رد دادم, مرا تهدید کرد که قضیه دوستیمان را به پدرم خواهد گفت و آبروى مرا نزد فامیل خواهد برد. من از ترس بسیار پدر با او فرار کردم و با این کار خویش آبروى خود و خانواده و فامیل را زیر پا گذاشتم. اکنون همه مرا به عنوان یک دختر فرارى مى شناسند, انگشت نماى همه شده ام و نمى توانم همه جا حضور پیدا کنم, همه طور دیگرى به من نگاه مى کنند. اکثر خانواده هاى فامیل, دخترانشان را از معاشرت با من منع مى کنند. بارها شنیده ام که دیگران مى گویند: فلان دختر یک سال از خانه فرار کرده بود, در حالى که فرار من و حمید بیش از یک روز طول نکشید!!))
آرى, بسیارى از این دوستان جوان و نوجوان ما, متإسفانه نه خانواده را محرم اسرار خویش مى دانند و نه مرجع و دوستى براى طرح مشکلات خویش مى شناسند و این خود بزرگترین مشکل دختران جوان و نوجوان ما مى باشد.
ما به یارى خداوند مهربان, ((سنگ صبورى)) هستیم براى ((دختران بهار)) و نه تنها با تمام وجود به مشکلات آنان گوش مى سپاریم, بلکه سعى داریم که در هر شماره, موارد مطرح شده در ابتداى مطلب را, به صورت گسترده تر بیان کنیم و ضمن طرح این مشکلات, به دختران جوان و نوجوانمان عظمت, پاکى روح, خلاقیت, اراده, خویشتن دارى, عواطف لطیف, نوعدوستى, عشق پاک و ... را هدیه کنیم.
به امید آن روز