جغتاى در پناه کوه
این دهستان در نیمکره شمالى بخش شرق کشور, در غرب استان خراسان و شمال غرب شهرستان سبزوار واقع شده است. ((جغتاى)) یکى از توابع شهر ((سبزوار)) مى باشد و از شمال به دهستان ((میان جوین)), از شمال شرق به دهستان ((بالا جوین)), از شرق به دهستان ((پیراکوه)) و از جنوب به دهستان ((مرزنیان)) و از غرب به شهر ((امام شهر)) (شاهرود) و بالاخره از شمال غرب به دهستان ((پایین جوین)) محدود مى شود.
((جغتاى)) در گذشته به ((قلعه قارزى)) معروف بوده است. این قلعه در یک کیلومترى دهستان کنونى و در محل باغهاى فعلى قرار داشته است. افراد کهنسال ((جغتاى)) مى گویند, بعد از اینکه اهالى زرتشتى این منطقه که به ((گبریان)) معروف بودند, اسلام آوردند, این دهستان به طرف شمال جابه جا شده و در موقعیت فعلى استوار شده است.
در گذشته قلعه داراى دو دروازه بوده و 12 برج در اطراف قلعه قرار داشته است. در زمانهاى بسیار دور این منطقه به دست خانها اداره مى شد و تمام ((اسفراین)), ((دشت جوین)) و ((حکمآباد)) تحت سلطه خان ((جغتاى)) بوده است.
برخى مى گویند در زمان حمله مغول به ایران, آنان تا محدوده سبزوار کنونى پیش مىآیند و حتى از آن گذشته و مى خواهند به ((قلعه قارزى)) حمله کنند و آن را ویران نمایند. عده اى از بزرگان دور هم جمع مى شوند تا چاره اى براى این مشکل بیابند و در نهایت به سپاهیان چنگیز مى گویند که این قلعه به اسم پسر تو ((جغتاى)) است; ما این قلعه را به تو مى دهیم به شرط آنکه آن را خراب نکنى.
چرخ اقتصاد مردم این منطقه از طریق کشاورزى و دامدارى مى چرخد. باغهاى گردو, سیب, انگور, هندوانه و ... و مزارع جو, گندم و چغندرقند این دهستان هم توسط چهار قنات موجود در آن آبیارى مى شود.
در درون قلعه, مدفن امامزاده ((سلطان سیدمحمد)) قرار دارد که یکى از پسران امام موسى کاظم(ع) مى باشد. مردم ترک زبان ((جغتاى)) در زمان تحویل سال نو و سیزده بدر به این امامزاده مىآیند.
در ماه محرم نیز مراسمى در این دهستان صورت مى گیرد. یک روز قبل از محرم که به ((علم بندى)) معروف است, علم ها را در مساجد و حسینیه ها آماده مى کنند و نذرىهایى را به آن آویزان مى نمایند. در این بین عده اى نیز براى رفع خستگى عزاداران حلواى نذرى درست مى کنند. در سه شب اول محرم در مساجد و حسینیه ها, مراسم زنجیرزنى و سینه زنى وجود دارد اما از روزهاى سوم و چهارم به بعد دسته هاى زنجیرزنى به بیرون از حسینیه ها و به میان مردم در کوچه و بازار کشیده مى شود. در کنار این مراسم, شبیه خوانى نیز انجام مى شود.
اما در شب عاشورا این مراسم به اوج خود مى رسد و عده اى در حسینیه ها خرجى مى دهند و به نوحه سرایى مى پردازند و بعد از شام, زنجیرزنى شروع مى شود و در انتهاى مراسم زنجیرزنى, نوحه ((حسن, حسین)) شروع مى شود. سپس جوانان شرکت کننده در عزادارى دو ساعت مى خوابند تا بتوانند تا صبح بیدار باشند و شب زنده دارى کنند. در همین حین افراد مسن نیز به پختن حلیم مشغول مى شوند. بعد از بیدار شدن شب زنده داران, مراسم ((علم گردانى)) شروع مى شود. جوانان علم ها را به دست مى گیرند و به در خانه ها مى برند و با خواندن اشعارى بسیار دلنشین چون ((حسین, حسین, حسین, شهید کربلا حسین, قتیل اشقیا حسین, سرش ز تن جدا حسین, سرش به نیزه ها حسین, عزاداران خداحافظ, هواداران خداحافظ)) منتظر مى مانند تا صاحب خانه چیزى به آنها بدهد. برخى شکلات و شیر و چاى به علم گردان ها مى دهند و برخى نان روغنى محلى که به آن ((فطیر)) گویند.
این علم گردان ها تا صبح بیدار هستند و همه جاى ((جغتاى)) را زیر پا مى گذارند و با صداى ((حسین, حسین)) خود همه را به عزادارى فرا مى خوانند تا هنگام اذان صبح که مراسم ((واویلا)) شروع مى شود. در این مراسم همه در یک جا مى ایستند و وقتى علم داران به آنها نزدیک مى شوند, مردم همراه آنان شروع به دویدن مى کنند تا به نزدیکى قبرستان در کنار پاسگاه مى رسند و این شعر را مى خوانند: ((حسین تا چاشت مهمان ماست امروز, حسین شاه شاهان است امروز)). سپس همه وارد قبرستان مى شوند و به تعزیه خوانى و مرثیه سرایى مشغول مى شوند و وقتى مراسم تمام شد دوباره علم گردانها شروع به دویدن مى کنند و مردم به دنبال آنها به حسینیه هاى خود مى روند و از حلیمى که شب گذشته پخته شده بود مى خورند. بعد از آن سینه زنى در خیابانها شروع مى شود و تا نزدیک ظهر ادامه مى یابد و عصر عاشورا همه به مزار شهدا و درگذشته گان خود مى روند و براى آنها خیرات مى کنند.فاطمه یاسینى ـ جغتاى