((مقاله وارده))
بانوى اصفهانى
محمدحسین ریاحى


در گرامیداشت 23 خرداد سالگرد درگذشت بانوى مجتهد حجه الاسلام و المسلمین سیده نصرت امین

O در عالم اسلام همواره زنان شایسته و متعهدى وجود داشته اند که در عرصه هاى مختلف فرهنگ و ادب و در جبهه هاى ایثار و تلاش منشإ آثار و برکات فراوانى بوده اند.
با تکیه بر قرآن کریم و سنت نبوى(ص) و سیره معصومین(ع), ارج نهادن به زنان و اداى حقوق آنان همواره موجب رشد و پیشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامى بوده و هست. نمونه والاى این زنان شایسته و والا مقام در تاریخ اسلام شخصیتهاى ارجمندى مانند حضرت خدیجه, حضرت فاطمه زهرا, زینب کبرا و سکینه بنت الحسین ـ که درود خدا بر همه آنان باد ـ مى باشند.
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز زنان فداکار, عالم و متقى فراوانى وجود داشته اند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش و دیگران, از رعایت جزیى ترین مسایل اخلاقى غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را به عهده داشته و مربى لایق و ارزشمندى براى جامعه بوده اند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه, نمونه هاى بسیارى از این قبیل بانوان به چشم مى خورد که از جمله آنها مى توان به مادر سیدرضى و سیدمرتضى علم الهدى, دختر شیخ طوسى و نیز دختر ملا محمدتقى مجلسى یعنى آمنه بیگم و ... اشاره نمود.
اگرچه در دوران شکوهمند انقلاب اسلامى ایران, زنان شایسته جامعه ما که برخوردار از تربیت صحیح و صاحب ارزشها و معیارهاى اسلامى بوده اند به شایستگى توانستند قدر و منزلت زن مسلمان را به جهانیان نشان دهند و گذشت, ایثار و تقواى مادران و همسران شهداى گرانقدر به ویژه در دوران جنگ تحمیلى نمونه بارز این مدعاست. با این حال بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مکتب اسلامى, وظیفه اى است که باید همواره در انجام آن کوشید. از این رو بجاست در سالگرد رحلت نگاهى گذرا به شخصیت یکى از اسوه هاى عالى قدر جامعه که از مراتب علمى و عملى والا برخوردار و به حق از مفاخر نسوان دنیاى اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقواى را ارج نهیم.
این بانوى مجتهد بزرگوار و متواضع سیده نصرت امین است که مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنه اى مدظله العالى در باره اهمیت بزرگداشت ایشان فرموده اند: ((تجلیل از این بانوى بزرگوار اصفهانى (خانم امین) و ارائه شخصیت عرفانى و فقهى و فلسفى برجسته یک زن در کشور ما, کارى سودمند و در جهت احیاى ارزشهاى اسلامى در زنان به نظر مى رسد))(1) و به راستى شخصیت علمى و تقوایى این عالم ربانى خود حجتى است بر اینکه زنان متعهد جامعه اسلامى مى توانند با طى مدارج عالى علم و معرفت, خود را از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان همواره تحمیل کرده است, برهانند و وجودشان منشإ خدمات عظیم و ارزشمند علمى و فرهنگى قرار گیرد.
استاد دانشمند مرحوم آیت الله محمدتقى جعفرى مقام علمى و عملى این بانو را چنین توصیف نموده است:
((با توجه به آثار قلمى که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته, به طور قطع مى توان ایشان را از علماى برجسته عالم تشیع معرفى نمود و روش علمى ایشان هم کاملا قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده, بلکه با نظر به مقامات عالیه روحى ایشان باید ایشان را از گروه نخبه اى از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جدید در زندگى نایل مى شوند.))(2)
در باره آغاز زندگى و شروع به تحصیل این بانو آمده است: ((حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین (معروف به بانوى ایرانى) در سال 1265ه$.ش در اصفهان متولد شد. پدر ایشان حاج سیدمحمدعلى امین التجار اصفهانى, فردى مومن و سخاوتمند و مادرشان بانویى بسیار شریف, متعبد و خیرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر, این دختر را به ایشان عطا مى دارد. مادر با روشن بینى در چهار سالگى فرزند را براى آموزش قرآن و فراگیرى خواندن و نوشتن به مکتب مى فرستد, در حالى که فضاى حاکم بر آن ایام به گونه اى بود که کمتر خانواده اى به خود اجازه مى داد دخترش را براى کسب دانش به مکتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینى که آموزش و آشنایى با خط و نوشتن را براى دختران خود جایز نمى دانستند.))(3)
در حقیقت عظمت کار این بانو و تلاشهاى مستمر وى در آن زمان بسیار درخور توجه است البته ایشان به دلیل اینکه اوقات زندگى شان به فراگیرى درس و علم مى گذشت بیشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج مى شدند. ولى در ایامى که لازم مى دیدند باید دفاعى صورت بگیرد و کارى انجام شود از منزل خارج مى شدند و به تدریس و راهنمایى بانوان مى پرداختند.
((از دوران قاجار که بگذریم دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهى و تبلیغات وسیع اسلام زدایى, به خصوص در اصفهان بود. در آغاز این دوره خانم امین 35 ساله بودند و اصفهان هم در این ایام حوزه هاى علمیه[ بسیار] داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهاى تجددخواهى بعضى خانمها قرار گرفت. مجرى این فعالیتها خانم[ صدیقه] دولتآبادى بود که مى گفتند حتى 15 سال قبل از جریان کشف حجاب ایشان به طور رسمى حجاب خود را برداشته بود. دولتآبادى کانونى هم به نام کانون بانوان دایر کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملإ عام مردم این کانون را آتش زدند. البته افرادى مانند خانم دولتآبادى کم نبودند. زنانى هم بودند که فکر مى کردند اگر در این گونه مراسم شرکت کنند متجدد خوانده مى شوند و عده اى هم به دلیل مشاغلى که داشتند مجبور به کنار گذاشتن حجاب شدند. به هر حال موج تجددخواهى, مانع ترویج اندیشه و تفکر دینى به خصوص در بین بانوان شد و از اینجا مى فهمیم که خانم امین چه حرکت عظیم و برجسته اى را شروع کرد و به انجام رساندند.
رضاخان آرمانهاى جدید و کاذبى داشت و ایدئولوژى مخصوص خودش را ترویج مى کرد. مثلا در مورد تجددخواهى, در باره ناسیونالیسم افراطى که این ناسیونالیسم افراطى را بر دو اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامى و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقا در همین زمان بود که خانم امین از نام مستعار بانوى ایرانى استفاده کردند. استنباط من این است که چون رضاخان مى خواست زن ایرانى را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد, خانم امین خواستند بگویند که بانوى ایرانى این زمان, بانویى است که از اسلام و دوران عهد اسلام زندگى نوین و واقعى خود را شروع کرده است. یعنى دوران قبل از اسلام, هویت و اصالتى نداشته است ولى از زمانى که اسلام به ایران وارد شده و ایرانیان مسلمان شده اند هویت اصلى و واقعى زن ایرانى شکل گرفته است. من فکر مى کنم که ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطى رضاخان خودشان را بانوى ایرانى لقب داده اند.))(4)
و در آن دوران سخت حاکمیت, که دیکتاتورى رضاخانى براى زدودن ارزشهاى اسلامى و احکام قرآنى قد علم نموده بود این بانوى بزرگوار در عین تحصیل و تدریس به دفاع از معیارها و موازین شرعى پرداخت. سال 1310 مقدمه کشف حجاب بود و سال 1311 کنگره زنان شرق که دولتآبادى در آن شرکت داشت برگزار شد و بعد کشف حجاب به طور رسمى صورت گرفت. مى گویند در همین موقع بود که خانم امین کتاب ((روش خوشبختى)) را نوشته است. در جایى از آن با ذکر اینکه ((همان گونه که اگر عضوى از اعضاى بدن به بیمارى مبتلا شود سایر اعضإ سالم نمى ماند)) این تإثیرپذیرى را متذکر مى شود. در این کتاب آمده است که اگر زنان یک جامعه ـ که از ارکان آن هستند ـ فاسد بشوند جامعه اى را به فساد مى کشند, مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنى باشد. ایشان مى گوید:
((اى بانویى که با ادعاى مسلمانى کشف حجاب نموده اى! و با این وضعیت شرمآور علنى در معابر و خیابانها خودآرایى مى نمایى! آیا فکر نمى کنى که با این عمل که شاید آن را عمل کوچکى بپندارى, چه لطمه بزرگى به شریعت مى زنى؟ اى بانوى اروپایى منش! این گناه را کوچک مشمار و اگر واقعا مسلمانى, این طریق مسلمانى نیست. اگر عقیده به تعلیمات اسلامى ندارى بى دینى خود را اعلام کن که عمل قبیح تو باعث جرإت دیگران نشود و اگر علاقه مند به شریعت نیستى, دشمنى چرا؟ پیامبر اسلام(ص) با صنف زن بد نکرده, در زمانى که زنها در جامعه هیچ ارزشى نداشتند براى زن حقوق قایل شده و زن را در تمام شوون اجتماعى ردیف مردها قرار داده است. ((از اینجاست که ایشان در شرایطى که دفاع از حق زن را ـ آن هم فقط در بعضى از موارد ـ یک امر غربى مى دانستند به دفاع از حقوق زنان مى پرداختند. خانم امین حتى قبل از علامه طباطبایى و استاد مطهرى این مطلب را بیان کردند.(5)
و خود نیز غرق در معارف معنوى گردیده بود و با توجه به سیر و سلوک عملى و آن همه تلاش در راستاى قرار گرفتن علوم قرآنى به مقامات والایى دست یافت چنانکه در این مورد آمده است:
((در پرتو معتقدات دینى, معنوى و قلبى خویش که در ارتباط با منبع فیض الهى بود رشد یافت و این بانوى عارف ربانى همان طورى که در کتاب نفیس ((نفحات الرحمانیه)) ـ که به زبان عربى نگارش یافته ـ معترفند, به مبدإ اقیانوس الهى آن طور وابسته بود که نغمات ملکوتى گلها و ریاحین را به گوش جان مى شنید و تا سن 40 سالگى دوران تهذیب و ریاضت و تحصیل ایشان بوده و پس از آن مراحل ترقى و کمال را طى نمودند.))(6)
بانو امین پس از آنکه صرف, نحو, بلاغت, تفسیر, حدیث, فقه, اصول و فلسفه را آموخت, به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وى در امر تحصیل به حدى بود که مى فرمود: ((هیچ چیز نمى تواند کلاس درس را تعطیل کند, حتى مرگ فرزند.)) یکى از اساتید بانو امین, مرحوم آیت الله حاج میر سیدعلى نجفآبادى نقل کرده است: ((روزى شنیدم فرزند ایشان فوت شده است, فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد, ولى برعکس دو روز بعد کسى را به سراغم فرستاد که براى تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه ایشان به درس و تحصیل, سخت تعجب کردم.))(7)
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه فقیه آیت الله سیدمحمدعلى نجفآبادى و شیخ مرتضى مظاهرى فرا گرفت. آیت الله آقا سیدمحمدعلى نجفآبادى از اساتید برجسته بانو امین که این مجتهد گرانقدر, فقه و اصول و حکمت را نزد وى خوانده بود گفته است: ((حکمت را دائى ام به من درس داد و یکى نیست که من به او درس بدهم. من مى خواهم به این خانم درس بدهم که از من یادگارى باقى مانده باشد.)) زمانى که بانو امین اولین کتاب خود را به نام ((اربعین هاشمیه)) نوشت و کتاب به حوزه علمیه نجف رسید و علما از آن استقبال کردند, آیت الله آقا سیدمحمدعلى نجفآبادى در تکمیل تشویقهاى علما گفتند: ((بانو امین هرچه در این کتاب نوشته اند از تراوشات فکرى خودشان بوده و ربطى به تعلیمات من ندارد.))(8)
سیده نصرت امین مجتهد توسط تعدادى از آیات عظام و مراجع عظیم الشإن زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید که برخى از آنان عبارتند از مرحومان: آیت الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (موسس حوزه علمیه قم), آیت الله العظمى آقا سیدمحمدکاظم شیرازى, آیت الله ابراهیم حسینى شیرازى اصطهباناتى, آیت الله شیخ محمدرضا نجفى اصفهانى, حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضى مظاهرى نجفى اصفهانى.
مقام شامخ علمى و معنوى این بانوى فرزانه از اجازه روایت آیت الله شیخ محمدرضا نجفى به خوبى استنباط مى شود که در باره وى فرموده است: ((به این سیده دانشمند و شریف, گوهر گران قدر مستور, گل سرسبد باغ فرزندان زهراى اطهر, بانوى فرزانه, حکیم و عارف کامل ... اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش براى من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه.))(9)
نتیجه آن همه تلاش و کوشش علمى که زمینه آن را تقواى علمى و زهد آن بانوى پرهیزگار فراهم کرده بود به طورى بود که حتى دانشمند بزرگ, فقیه اهل بیت و رجالى عظیم الشإن, آیت الله العظمى سیدشهاب الدین مرعشى نجفى, از خانم امین, درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتى از این اجازه نامه که به تاریخ اول محرم الحرام 1358ه$.ق جهت آیت الله مرعشى نوشته, چنین آورده است: ((پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش براى من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیر اینها که از تإلیفات شیعه آنچه اصحاب, از غیر شیعه روایت کرده اند, به جمیع طرقى که معلوم و در خود مضبوط است.))(10)
این بانوى مجتهد نه تنها در مسایل علمى و عملى بلکه در توجه به نیازهاى جامعه نیز بسیار دقیق بود به طورى که اخلاق و رفتارش در شاگردانش تإثیر عمیقى داشت. وى دانشگاهى در اصفهان به نام پربرکت مکتب فاطمیه تإسیس نمود که تشنگان علم و دانش از آن سیراب مى گشتند و جا دارد که بگوییم از این مکتب, دانش پژوهانى پرورش یافتند که بسیارى از آنان اینک صاحب تإلیفاتى و آثار پرارجى هستند.
آنچه شاگردان این بزرگوار نقل قول کرده اند این است که: ((ایشان در عین تواضع و سادگى, داراى جاذبه معنوى و ابهت خاصى بود. کتاب روش خوشبختى را به زبان ساده و شیرین و دلپذیر به عنوان زیربناى معتقدات اخلاقى تدریس مى نمود, تمام زندگیش در امر تعلیم و تربیت و تحقیق و تإلیف و حفظ مکتب خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصیت این بزرگوار دیانت و اعتماد به نفس بود و به همین دلیل است که پرورش یافتگان او از این فضایل معنوى بهره مند مى شدند. دانش را رهگشاى حیات بشرى مى دانست و عقیده داشت باید از گنجینه هاى گرانقدر بشرى استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن کریم در قالب زبان و بیان نمى گنجد و تفاسیر مخزن العرفانش در پانزده مجلد خود دلیل این اشتیاق است.))(11)
مرتبت و موقعیت علمى و عرفانى ایشان به آنجا رسید که اکابر و اعاظمى از علما و عرفا حضور در محضر ایشان را مایه فیض مى دانستند. وى در مقام تنها بانوى مجتهد عصر خود قرار گرفت و علمإ و افراد چندى از کشورهاى اسلامى براى ملاقات و گفتگو نزد ایشان مىآمدند. علماى معاصر از جمله آیت الله العظمى مرعشى نجفى, علامه آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایى, استاد محمدتقى جعفرى و اساتید حوزه و دانشگاه نیز با ایشان ملاقات و گفت و شنودهایى داشتند.
یکى از دست پروردگان محفل پرفیض بانو امین در باب نظم, تدبیر و عظمت معنوى وى گفته است: ((در مورد زندگى خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت ابتکارى عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم مى کردند که به تمام کارهایشان مى رسیدند, گویا خداوند به وقت ایشان هم برکت داده بود. هرگز از حوادث نمى ترسیدند و در کارها به خدا توکل مى کردند و از میهمانان با خوشرویى و سادگى پذیرایى مى کردند. مى خواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق جذب اسلام کنند. اکنون که بهار زندگى را پشت سر گذاشته ام در مى یابم که هیچ محبت و صمیمیتى را به گرمى و پررنگى مهربانیهاى بى ریاى ایشان ندیده ام و هیچ انگشت محبتى را به شیرینى آن انگشتان که الفباى کلام خدا را به من یاد داد نگرفتم. اگر بخواهم ایشان را وصف کنم شاید کتابها شود, اما زبان یاراى بیان و قلم یاراى نوشتن و کاغذ گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار این بزرگ بانو استفاده کرد تا بتوان به شخصیت ایشان پى برد. ما را که همه وجودمان ناتوانى بود, پر از شور توانستن کرد و ذهن خاموشمان را پر از غوغاى خواستن. او سیمرغ جانمان را از حضیض ذلت به اوج عزت پرواز داد. بنابراین ایشان در خاطرمان جاودانه است.))(12)
کلیه شاگردان و پرورش یافتگان محضر بابرکتش به جز جهات علمى و آنچه که مربوط به علوم قرآنى و دانشهاى الهى مى شد در درجه اول درس معرفت مىآموختند. رفتار و سلوک بانوى مجتهد مهمترین مطلبى بود که آنان را جذب خود مى نمود.
از دیگر درسآموختگان او گفته است: ((اولین برخورد من با ایشان مانند یک بیمار بود. در خودم خیلى احساس دردمندى مى کردم, و احتیاج به طبیب حاذقى داشتم. بیانات و چهره ایشان براى من دارویى بسیار موثر بود. این طبیب عارف و حکیم در همان برخوردهاى اولیه بیماریهاى مرا تشخیص دادند. همان طور که خودشان بیان مى فرمودند دارویى که طبیب مى دهد تلخ است ولى شفایش شیرین است. البته مسایل خیلى زیاد است. من برایشان از ناراحتى هایم گفتم و ایشان توجه پیدا کردند که من احتیاج به کمک دارم. ایشان قدرت تشخیص داشتند و با یک نگاه عمیق متوجه مى شدند که طرف چه مى خواهد. بعد به من پیشنهاد کردند که اگر مایلى کتاب ((حقایق)) فیض کاشانى را به تو درس بدهم چون چندین مرتبه خودم این کتاب را مطالعه کرده ام و مى دانم که خیلى براى شما مناسب است. من هم قبول کردم و درس شروع شد. در کنار آن کتابهاى ((سیر و سلوک)) و ((اخلاق)) و ((معاد)) فقط و فقط از ذهن خودم سرچشمه گرفته است. آن چیزى را که خودم از معاد فهمیدم; قلم روى کاغذ آورده ام و مطالب آن را از هیچ جا نگرفته ام. اگر یک روز خدمت ایشان نمى رفتم, خدمتکارشان را مى فرستادند و مى پرسیدند که چرا نیامدى؟ و من به هر طریقى بود خودم را به حاج خانم مى رسانم. روزى خدمتکارشان آمد و گفت که حاج خانم مریض شده اند و گفته اند که خانم غازى را خبر کن. من خدمت ایشان رسیدم. گفتند براى من حمد بخوان. گفتم که من قابل نیستم براى شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور که حمد مى خواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم, خودشان منبع عرفانى و شناخت و موحد حقیقى هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو مى دانى, در قیامت تمام این درختان شهادت مى دهند که این شخصیت که الان در این بستر افتاده است در شبانه روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد مى گویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن. آنچه را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهى کشیدند, دست روى قلبشان گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش مى کنم. سپس ((انا انزلناه)) را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که قلبت تا اندازه اى روشن شده است, مواظب باش آن را کدر نکنى, به دنبالش برو. ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند, و با مهربانى و دلسوزى دلشان مى خواست به همه کمک کنند, کمک فکرى, کمک علمى, کمک اخلاقى. روى تحصیلات بالا تإکید داشتند. اما مى فرمودند علم با عمل, علم با تهذیب, علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد, براى انسان غرور و حجاب مىآورد, ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند, سقوطش حتمى و صد در صد است. مى فرمودند نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیإ به همین دلیل بود.))(13)
نسبت ایشان با سى واسطه به امام على بن ابى طالب(ع) مى رسید. وى در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش مى کرد, به طورى که عشق و علاقه اش به مقام والاى ولایت در کتاب مخزن اللئالى فى مناقب مولى الموالى حضرت على(ع) روشنگر این حقیقت است, در سخنانش روح صفا و صمیمیت جلوه گر بود.(14)
بانو امین از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى عظیم الشإن آن بود. در این مورد یکى از شاگردان ایشان آورده است: ((در سال 59 که حاجیه خانم امین اصلا نمى توانستند از منزل خارج شوند از طریق تلویزیون در جریان انقلاب قرار داشتند, موقعى که امام(ره) از تلویزیون سوره حمد را تفسیر کردند, شیفته بیان و مطالب امام شده بودند و به من فرمودند که کتابهاى امام را دارى؟ گفتم بله, فرمودند که بیاور تا مطالعه کنم. کتابها را خدمتشان بردم. روزى بعد از مطالعه کتابهاى امام, ایشان به من فرمودند که معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلاى خود رسیده است. اگر کسى خواست خداى ناکرده تهمتى بزند یا توهینى بکند از قول من بگویید که بد مى بینى. مبادا یک وقت خدا ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که مى توانند این کارهاى محیرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خیلى شیفته کتابها و بیانات امام شده بودند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى. ))(15)
همین طور امام نیز جویاى احوال بانوى مجتهد مى شده اند. یکى از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است: ((چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینى(ره) مشرف شدم, ایشان جویاى حالات و اشتغالات و سلامتى بانوى مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که مى رفتم بانوى ایرانى مقید بودند, براى سلامتى حضرت امام(ره) و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلامى دعا کنند و ایشان ابلاغ سلام خدمت معظم له را ترک نمى کردند.))(16)
آثار و کتابهاى قلمى به جا مانده از بانو امین ـ بانوى ایرانى ـ عبارتند از:
1ـ تفسیر قرآن مجید به نام ((مخزن العرفان)) در 15 جلد
2ـ ((نفحات الرحمانیه)) به زبان عربى مشتمل بر 96 عنوان
3ـ ((سیر و سلوک)) که در روش اولیإ و طریق سیر سعدا است.
4ـ ((معاد)) یا آخرین سیر بشر
5ـ روش خوشبختى و توصیه به خواهران دینى و ایمانى
6ـ ((اربعین هاشمیه)) به زبان عربى مشتمل بر مسایل و احکام
7ـ ((جامع الشتات)) به زبان عربى مشتمل بر مسایل و احکام
8ـ ((اخلاق)) که در بسیارى از محافل علمى و دانشگاهها تدریس مى شود.
9ـ ((مخزن اللئالى)) که در فضایل حضرت امام على بن ابى طالب(ع) است.
در بررسى آثار تربیتى بانو امین که عمده آثار ایشان در این زمینه است, بیشترین حجم مطالب در زمینه توصیه شیوه هاى تربیتى و روشهاى تهذیب نفس و تزکیه باطن دیده مى شود, چنانکه در کتاب ((سیر و سلوک)) که در کشف و شهود و سیر الى الله به استناد ((سیر العباد الى المعاد)) است که اولین گام در راه طى مدارج و مراحل کمال انسانى را این گونه بیان مى کند:
((کسى که مایل به پیمودن راه حق گردد و اشتیاق رسیدن به جوار الهى در سر او نمودار شود, نخست بایستى مجاهده تام با نفس خود نماید و وى را از خودسرى و شهوترانى و لوازم طبیعت و هرچه مهیج شهوت گردد باز دارد و از حظوظ دنیا قناعت کند به قدر ضرورت و ناچارى, و ریسمان اطاعت و انقیاد و بندگى پروردگار را در گردن خود بیاویزد.))(17)
بانو امین در پاسخ سوالى در مورد اینکه به نظر شما در عصر حاضر بهترین جهاد براى زنان چیست چنین فرموده است:
((در موقعیت امروز آنچه براى زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است که با نفس و دمخواهى هاى خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدلهاى گوناگون در آمدن مبارزه کنند. با اینکه این کار مشکل به نظر مى رسد ولى در نتیجه به کمال معنوى زودتر نایل مى شوند. پس بهترین جهاد حفظ پوشش زنان است. ))(18)
و در پیامى که براى دختران جوان دارد چنین آورده است: ((از صفات بارز زن همان پاکدامنى و عفت است. به طورى که علماى اخلاق گفته اند: عمده شرافت زن نزد تمام عقلا, در جامعه, در عفت اوست.))(19)
بانوى مجتهد سیده نصرت امین خود نمونه اى از فضیلتها بود و به بسیارى از چشمه هاى جوشان علم و معرفت دست یافته و سراسر عمر پربرکتش را صرف تحصیل و ترویج دین جدش نمود و آثار گرانقدرى را در ابعاد دینى, علمى, ادبى, فقه و اصول, عقلى و نقلى و اخلاق از خود به یادگار گذارد. این حکیم الهى و عارف به نفحات رحمانى, نابغه دوران و مجتهده زمان پس از یک عمر خدمت خالصانه و صادقانه در بیست و سوم خردادماه 1362 مطابق با اول ماه مبارک رمضان سال 1403ه$.ق سر در نقاب خاک کشید و به جوار رحمت الهى شتافت. یاد و خاطره اش جاودان و گرامى باد. از درگاه خداوند مسإلت داریم روح پرفتوح او را با اجداد طاهرش محشور فرماید.

سزاوار است سروده مرحوم خانم سپیده کاشانى در مورد ایشان را پایان بخش این مقاله قرار دهیم.
خسوف هجر, رخ ماه ما گرفت
بانگ رحیل, خاک وطن را فرا گرفت
اسلام شد به ماتم و رنگ عزا گرفت
ماهى که نور معرفتش رشک مهر بود
دامن کشان به کنگره عرش جا گرفت
آیات را نماز بخوانیم دوستان
زیرا خسوف هجر, رخ ماه ما گرفت
رخشنده اخترش بشد از کهکشان علم
در عرش, جا به بارگاه انبیإ گرفت
مى رفت و داغ لاله فراوان به سینه داشت
زین خاکدان که مرتبه نینوا گرفت
گلچین ز شاخه چید, بسى گل در این دیار
فقدان این گل از چه چمن را فرا گرفت
فخر زنان, امینه ما درس عاشقى
از مکتب امین خدا, مصطفى گرفت
آن مرجع فضیلت و تقوا به راه علم
در راهوار عشق مدد از خدا گرفت
بانوى بانوان جهان شد شفیع او
گر در کنار کوثر میعاد جا گرفت
جاوید خانه باد مبارک بر او که خاک
از آن گل معطر عصمت, صفا گرفت

پى نوشتها:
1ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهاى اولین کنگره مجتهد امین,3.
2ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت, بانوى مجتهد ایرانى, نشر انجمن حمایت از خانواده هاى بى سرپرست اصفهان, بهار 1371.
3ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین, 9.
4ـ مجموعه مقالات و سخنرانیهاى اولین کنگره (سخنرانى خانم دکتر شبسترى), 232 و 233.
5ـ همان, 234.
6ـ مقدمه اخلاق و راه سعادت, 5.
7ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین, 13 و 14.
8ـ همان.
9ـ همان, 20.
10ـ مجموعه مقالات (مقاله محمد الحسون) 274, یادنامه بانو سیده نصرت امین, 22.
11ـ مقدمه سیر و سلوک, در روش اولیإ و طریق سیر سعدا, بانو مجتهده امین اصفهانى, 31369.
12ـ مجموعه مقالات (سخنرانى خانم غازى), 124.
13ـ همان, 128 و 129.
14ـ روزنامه اطلاعات شماره 20019, مقاله محمدحسین ریاحى تحت عنوان: نظرى بر شخصیت و زندگى بانو مجتهده امین صاحب تفسیر مخزن العرفان, 7.
15ـ مجموعه مقالات (سخنرانى خانم غازى), 129 و 130.
16ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین, خرداد 71 (به نقل از حجه الاسلام و المسلمین سید کمال فقیه ایمانى), 47.
17ـ مجموعه مقالات (مقاله خانم زهرا شجاعى) به نقل از کتاب سیر و سلوک, 109.
18ـ یادنامه بانو سیده نصرت امین, 28.
19ـ همان.