زنان; نیروى کار خانوادگى
اینک نمى توان تردید داشت که زنان همیشه در امر زراعت و کشاورزى فعال و سهیم بوده اند. آنان بار سنگین فعالیتهاى کشاورزى, دامپرورى, صنایع دستى و بار تولید و تربیت نسل را در جوار امور جارى خانواده بر عهده داشته اند و در پیشبرد همه آنان بسیار مساعى نشان داده اند. به عنوان شاهد مثال گویا و روشن کشت و زرع برنج در خطه هاى شمالى کشور مى باشد که کماکان متکى بر نیروى کار زنان است. اشاره اى مجمل به فعالیتهاى انجام شده در فصول کارى توسط زنان مى تواند موید این مطلب باشد.
فصل بهار: صاف کردن زمین باغ, کاشت محصولات باغى همانند باقالى, بادمجان, سیر, بادام و ... همیارى و همکارى در آماده سازى خزانه نشا و تسطیح سطح آن, پاشیدن تخم در خزانه نشا, کندن و حمل نشا به شالیزار, نشا, وجین, وجین مجدد, وجین محصولات باغى, همکارى در نگهدارى کرم ابریشم, همکارى در چیدن پیله هاى ابریشم, رسیدگى به دامها و تهیه مواد لبنى, رسیدگى به امور جارى خانواده.
فصل تابستان: همکارى در برداشت پیله, وجین و برداشت محصولات باغى مثل باقالى, خیار, بادمجان و ... تهیه مواد لبنى, همکارى در درو و انبار کردن برنج, رسیدگى به امور جارى خانواده.
فصل پاییز: برداشت بادام, تمیز و دانه کردن بادام
فصل زمستان: کاشت پیاز
همان گونه که ملاحظه مى شود حجم عظیمى از فعالیت و مسوولیتها در فصول کارى بر عهده زنان مى باشد و این مورد در کشت برنج کاملا خود را نشان مى دهد. اولین مرحله براى کشت برنج, مرزبندى, شخم و آماده نمودن زمین شالیزار جهت نشاى برنج مى باشد. این مرحله از کار در حوزه وظایف مردان قرار داشته و چنانچه زنى فاقد همکار مرد باشد, ناگزیر کارگر مرد استخدام کرده و یا بالکل کاشت شالیزار را به صورت نیمه کاره به دیگرى مى سپارد. کرت بندى شالیزار (مرزبندى) که در واقع تقسیم شالیزار به قطعات تقریبا مساوى و هم سطح مى باشد, بعد از گذشت ده الى پانزده روز از فصل بهار آغاز مى شود. همراه با کرت بندى شالیزار, کار شخم نیز انجام شده و زمین شالیزار صاف مى شود. شخم زدن شالیزار در طى سه مرحله انجام شده که تمامى آنها جزء فعالیتهاى مردانه مى باشد. آماده نمودن سطح خزانه نشا جهت تخم پاشى از جمله وظایف زنان روستایى است و نگهدارى از خزانه تا مرحله آماده شدن و نظارت بر روند کار با مساعى زنان به همراه اندکى مشارکت از سوى مردان انجام مى شود. در دهه هاى پیشین و قبل از ورود فنآورى و استفاده از آن در کشت برنج حدود دو ماه پس از بهار, یعنى از آغاز خرداد کار نشا شروع مى شده است اما هم اکنون با ورود پاره اى از فنون و تسریع در مراحل مختلف کار در طى دهه اول اردیبهشت کار نشا شروع مى شود. بدین ترتیب که در دهه هاى پیشین, فصل بهار, به طور کامل در شالیزار سپرى مى شده است بدون اینکه وجین و وجین مجدد پایان یابد. این مرحله از کار حدود یک ماه از فصل تابستان را در بر مى گرفت. هنگام وجین و وجین مجدد, ساقه هاى برنج بلند و شالیزار پر از علف هرز بوده و وجین یک هکتار زمین حداقل نه الى ده روز طول مى کشید. براى انجام وجین مجدد نیز به زمانى در همین حدود نیاز بود. میان پایان نشا هر قطعه زمین براى وجین و وجین مجدد همان قطعه حدود ده الى پانزده روز فاصله زمانى لازم است. به دلیل طولانى بودن مدت کار, پس از پایان هر مرحله, با فاصله اندکى (حداکثر یک الى دو روز) ناگزیر باید مرحله بعدى آغاز مى شد. زنان در طى این مدت به کار پرورش کرم ابریشم, ابریشم کشى و همچنین به کار باغبانى نیز مى پرداختند. دختران به همراه مادرانشان پس از پایان یک روز کار طاقت فرسا در شالیزار و پس از بازگشت به منزل و انجام امور جارى خانواده به کار ابریشم کشى مى پرداختند. به واقع این زنان روزانه هفده الى نوزده ساعت کار مفید انجام مى داده اند. طول مدت یک روز کارى در طى مراحل مختلف کار از طلوع آفتاب تا به هنگام غروب بوده که حداقل به سیزده الى چهارده ساعت کار بالغ مى شد. کار دروى برنج توسط هر دو جنس مرد و زن صورت مى گیرد. لازم به ذکر است که کارگران مزدبگیر معمولا مرد بوده و زنان به صورت نیروى کار خانوادگى مشارکت مى نمایند.
در گذشته که اسب یا ماشین و تراکتور جهت حمل دسته هاى برنج به انبار موجود نبوده, زنان دسته هاى برنج را بر سر و مردان بر پشت خود گذاشته و به انبار حمل مى کردند ولى هم اکنون حمل دسته هاى برنج با استفاده از اسب یا تیلر و توسط مردان انجام مى گیرد. پیش از ورود کارخانه هاى خشک و سفیدکنى برنج, خشک کردن و جدا کردن پوست از دانه هاى برنج, در حوزه وظایف خانواده روستایى بود. براى خشک کردن برنج آنها را در اتاقهاى مخصوصى به نام گرم خانه که به وسیله سوخت هیزم گرم نگه داشته مى شد, یا در اتاق نشیمن, آویزان و در معرض آتش هیزم و دود حاصل از آن قرار مى دادند. در نوع دیگر خشک کردن برنج, شالیهاى حمل شده به انبار که تا حدودى در معرض حرارت خورشید خشک شده بودند, توسط چوبهاى ضخیم و سرکجى از پوشال جدا مى شد. سپس شلتوکهاى جدا شده در طبقهاى مدور و مخصوصى که توسط زنان تهیه مى شد, قرار مى گرفت تا خشک شود. جدا کردن دانه هاى شلتوک از پوشال نیز با دست انجام مى شد. کلیه این عملیات غالبا توسط زنان انجام مى پذیرفت. پس از خشک شدن دانه اى شلتوک, سفید کردن و تبدیل آن به برنج مى باشد. پس از انجام کلیه این مراحل, عرضه محصول به بازار در حوزه وظایف مردان قرار داشته و دارد.
از دیگر اشتغالات زنان نگهدارى و پرورش کرم ابریشم بوده که این فعالیت از دهه اول اردیبهشت شروع مى شود. آغاز این فعالیت همزمان با اوج فعالیتهاى مربوط به شالیزار مى باشد. معمولا زنان ساعت پنج بامداد و پیش از رفتن به شالیزار, برگ توت را در محل نگهدارى کرم ابریشم پهن نموده و شب هنگام زیر نور کم برگها را جمعآورى مى کردند. پس از انتقال کرمها به محل جدید و آغاز مرحله دوم زندگى آنها, وظیفه نگهدارى از کرم ابریشم به عهده مردان بود چرا که در این زمان زنان سخت سرگرم کار شالیزار بودند. پیله هاى ابریشم در اواخر بهار و پس از پایان وجین دوم, کامل و آماده چیدن است. پس از آن, مرحله تبدیل پیله ها به نخ ابریشم با استفاده از کوره مخصوص, تماما در حیطه وظایف زنان است. در این دوره و به دلیل حجم انواع فعالیتهاى مربوط به باغ, شالیزار و ابریشم کشى, نوع تقسیم کار متکى بر سن و سال در میان زنان خانواده دیده مى شود. بدین معنى که معمولا دختران و زنان جوان خانواده به کار باغ یا شالیزار پرداخته و زنان مسن و باتجربه به کار ابریشم کشى مى پرداختند.
به جز انجام امورى که در خانواده ها معمول مى باشد از قبیل تهیه خوراک, پوشاک و نگهدارى فرزندان, معمولا زنان روستایى موظف به نگهدارى تعداد زیادى احشام نیز مى باشند.
از دیگر فعالیتهاى زنان روستایى در خطه شمال بافت حصیر براى استفاده خانواده و نیز عرضه به بازار بوده است هر چند که با ورود انواع موکت و فرشهاى ماشینى, این صنعت اینک به کلى منسوخ شده و دیگر کسى به بافت حصیر اقدام نمى نماید. در نهایت مى توان گفت على رغم کاهش حجم فعالیتهاى زنان و سهل تر شدن کار آنان در سالهاى اخیر, در کیفیت کار و در موقعیت زنان به عنوان نیروى کار خانوادگى تحول چندانى را باعث نشده است.منبع:
((تحول فعالیتهاى تولیدى زنان روستایى با ورود تکنولوژى)), پژوهشى در شهرستان آستانه اشرفیه, سهیلا علیرضانژاد, ماهنامه جهاد, شماره 170.