گفتگو با خانم اعظم ناصر پور ، نماینده مجلس شوراى اسلامى

نویسنده




گفتگو با خانم اعظم ناصرىپور, نماینده اسلامآباد غرب در مجلس شوراى اسلامى

فریبا ابتهاج


از خطه غرب کشور طى دوره هاى مختلف مجلس شوراى اسلامى, نمایندگانى از جامعه زنان بوده اند که به مرکز قانونگذارى و قوه مقننه راه یافته اند. اما شهر پرآوازه اسلام آبادغرب در دوره ششم به این انتخاب دست زد و خانم ((اعظم ناصرىپور)) را از میان نامزدهاى متعدد خود به مجلس فرستاد.
داستان شنیدنى این انتخاب و نظرات و دیدگاههاى نماینده اسلامآباد غرب در مورد مسایل مختلف, موضوع گفتگوى ما با خانم ناصرىپور است.

ضمن تشکر از شما لطفا ابتدا به منظور آشنایى خوانندگان عزیز مجله, از معرفى و بیان سوابق خودتان شروع کنید.

ـ بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا از مجله پیام زن و توجه ویژه تان به مباحث زنان و خصوصا ارتباط با نمایندگان زن مجلس شوراى اسلامى تشکر مى کنم.
در سال 1346 در اسلامآباد غرب متولد شدم. دوران انقلاب مصادف با تحصیلات مقطع راهنمایى من بود و سپس سالهاى دفاع مقدس که با سالهاى نوجوانى و دوران دبیرستان مقارن شد. سالهاى عجیبى بودند. زندگى و درس خواندن زیر بمباران. بیش از 225 بار اسلامآباد بمباران شد. دیپلم را در این شرایط گرفتم. وضعیتى که در آن درس خواندن براى ورود به دانشگاه بسیار آرمانى به نظر مى رسید. به عبارت دیگر شاید چیزى که اصلا مطرح نبود درس و دانشگاه بود. آنقدر امنیت جانى, مسایل دفاعى و مشکلات جنگ پررنگ مى نمود که جاى زیادى براى این حرفها نمى گذاشت. شهر تقریبا تخلیه شده بود. حتى وقتى براى گرفتن دفترچه کنکور وارد شهر شدم و در خیابانهاى بسیار خلوت به بانک مراجعه کردم و خواستار دفترچه و فرم مربوطه شدم, حاضرین خندیدند و گفتند که در چه فضایى سیر مى کنى؟ مى خواهى کنکور بدهى؟ در این اوضاع؟ اما با لطف الهى این کار انجام شد و همان سال با رتبه خوبى وارد دانشگاه شدم و در رشته شهرسازى و برنامه ریزى منطقه اى تحصیلاتم را ادامه دادم. براى ادامه تحصیل باید به تهران مىآمدم. در بین لیسانس و فوق لیسانس هم که فاصله اى ایجاد شد, مجددا در امتحانات ورودى دانشگاهها شرکت کردم و در رشته علوم سیاسى قبول شدم. مدتى هم در حوزه شهید شاهآبادى تحصیل کردم اما چون با فاصله کوتاهى در امتحانات فوق لیسانس رشته مربوط به لیسانسم قبول شدم علوم سیاسى را رها کردم.
در همان سالها در وزارت کشور و در حوزه معاونت عمرانى آغاز به کار کردم و مسوولیت کمیته هاى فنى 7, 8 استان کشور در کار تدوین آیین نامه هاى اجرایى را بر عهده گرفتم. در حوزه مهندسین مشاور و امور فنى نیز, قبل از وزارت کشور در تدوین طرحهاى هادى جامع تفصیلى شهرها کار کردم, البته در کنار درس و کار به ورزش و ادبیات هم مى پرداختم. در تنیس روى میز که به شکل حرفه اى کار کردم در بین دانشجویان کشور صاحب مقام بوده ام.

خانم ناصرىپور, شما به هر حال نماینده اى از غرب کشور هستید, این منطقه داراى ویژگیهاى خاص فرهنگى و اجتماعى خود است. لطفا در این مورد توضیح دهید.

ـ اگرچه غرب کشور را به لحاظ ویژگیهاى فرهنگى و اجتماعى مى توان به دو قسمت دسته بندى کرد اما منطقه ما منطقه اى خاص به لحاظ بافت عشیره اى و مذهبى سه گانه است. یعنى در ایران تقریبا ویژه است. در حوزه انتخابیه من به طور عمده سه قوم یا مذهب, در کنار هم حضور دارند: اهل تشیع, اهل تسنن و اهل حق.
در منطقه گهواره و کرند غرب بیشتر اهل حق, منطقه ریجاى اهل تسنن و اسلامآباد و حومه آن شیعه هستند. به لحاظ عشیره اى نیز تنوع زیادى وجود دارد. نکته قابل توجه اینکه از مشروطیت تا کنون خانمى از این منطقه به مجلس راه نیافته بود. یعنى از دوره هاى پیش از انقلاب و شش دوره بعد از انقلاب اسلامى. چنین استنباط مى شد که به خاطر فضاى مردسالارى یا قومیتى و عشیره اى اتفاق و اشتراک نظر براى رإى دادن به یک خانم امر بعیدى است.

فکر مى کنید با توجه به جمیع شرایط و ویژگیهایى که به آنها اشاره کردید چطور به عنوان یک خانم, موفق به کسب اکثریت آرإ شدید؟

ـ من ناچارم تإکید کنم مطالبى که مى خواهم در پاسخ شما ارائه دهم نه در باره خودم بلکه به عنوان کسى است که در میان مردم بوده و از زاویه نگاه آنها به مسایل مى نگرد. اساسا مردم مناطق مختلف کشور غیر از تهران, به جز مباحث سیاسى به شخصیت و ویژگیهاى افراد بسیار توجه دارند و چنانچه ویژگیهاى فردى داراى مولفه هاى مورد نظر نباشد, به آنها توجه لازم نخواهد شد. قطعا بدانید اگر احزاب سیاسى هم از آنها حمایت کنند, رإى نخواهند آورد. چرا که این مناطق داراى بافت خاصى است و فرهنگ خاصى در آن حاکم است. مردم باورشان این است ـ شاید هم کاملا درست باشد ـ که اگر کسى صاحب تواناییهاى شخصى نباشد به او رإى نمى دهند. البته آن تواناییها در نظر مردم اشکال متفاوتى دارد. اقشار مختلف علایق مختلف و دیدگاههاى گوناگونى دارند, آنها باید قانع شوند. اگرچه همه جا این کلیت حاکم است اما در منطقه ما خاص تر است. به علاوه به نظر مى رسد در مناطقى که داراى قومیتها و فرهنگهاى مختلف هستند دیدگاههاى جنسیتى خاص نیز حاکم باشد.

در این مجموعه با ویژگیهاى خاص فرهنگى و اجتماعى, موقعیت زنان و وضعیت آنان چگونه است؟

ـ باید اشاره کنم که به لحاظ استعداد و تواناییهاى اجرایى هم اکنون بسیارى از نیروهاى مدیر استان از اهالى اسلامآباد هستند. درصد تحصیلکرده ها در این شهر بالاست. اگرچه مانند بسیارى استانها درصد بى سوادى نیز بالاست, ولى در کل درصد کسانى که وارد تحصیلات عالیه شده اند در استان بالاست و در کشور نیز افراد شاخصى از این استان داریم. وضعیت زنان در آنجا مانند همه استانهاى مرزى و بافرهنگ محلى خود با مشکلاتى روبه رو است. در حوزه امور اجرایى و مدیریتى به خاطر برخى محدودیتها و نبود امکانات براى بروز و ظهور استعدادهاى زنان مشکلاتى وجود دارد. اما نه تنها من, بلکه خانمهایى که در منطقه با آنها روبه رو مى شوم یا دختران جوانى که گاه در دبیرستانها به خدمتشان مى روم یا فرهنگیان و اقشار مختلف, پس از انتخاب بنده ابراز مى کنند که ما احساس مى کنیم احتراممان در خانواده بیشتر شده است و مى گویند احساس مى کنیم که اگر هیچ کارى هم برایمان نشود, همین شجاعت شما که وارد این عرصه شدید و با وجود 37 رقیب توانستید اکثریت آرإ را کسب کنید تإثیر زیادى در زندگى ما داشته است.
باید اضافه کنم تعداد قومیتها, مذاهب و عشیره ها در منطقه زیاد است. در دوره هاى گذشته کسانى که رإى مىآوردند از یک یا دو گروه رإى مى گرفتند. یعنى مثلا از کشاورزان, یا از اهل تسنن یا تشیع رإى بیشترى کسب مى کردند. ولى در این دوره اکثریت آرإ اقشار مختلف در یکجا متمرکز شد. این نشان مى دهد که به جاى ویژگیهاى قومى و عشیره اى, یک عقلانیت سیاسى بر انتخاب و معیار انتخاباتى حاکم بود.

اشاره کردید که از مشروطه تاکنون اولین خانمى هستید که از منطقه به مجلس راه یافته اید. آیا آمارى دارید که نشان دهد به خاطر حضور یک زن تعداد رإىدهندگان زن نیز نسبت به دوره هاى قبل بیشتر شده یا خیر؟

ـ به نظر مى رسید این بار هیجانى در جمع خانمها ایجاد شده بود که در دوره هاى قبل نبود. البته اگرچه خانمها علاقه دارند به خانمى رإى بدهند اما همیشه این طور نیست و جنسیتى عمل نمى کنند. خانمها در واقع عقلانى عمل مى کنند چون انتخاب براى مجلس, بحث دقت در تواناییها است. یعنى آنها اول باید قانع شوند و بعد به میدان بیابند. به هر حال ظاهرا خانمها این بار به شکل ویژه وارد میدان شدند. این مردم, درایت, خردمندى و فرهنگ بالاى خود را نشان داده و ثابت کردند که نسبت دادن فضاى مردسالارى یا سایر دیدگاههاى تنگ نظرانه به آنها درست نیست.
در انتخابات قبلى, هم افراد محدودتر بودند هم شیوه ها, اما این بار که فرصتى پیش آمد مردم نشان دادند معیارهاى آنها عقلانى و فرهنگى است. این بار از مرد و زن روستایى مسن تا دختر و پسر دانشجو, آقایان و خانمها از همه اقشار احساس کردند که به یک وفاقى براى ارتقإ منطقه رسیده اند.
بنابراین اگرچه من از قشر خاصى رإى نگرفته ام, اما خانمها انصافا نشان دادند که از هویت خود به خوبى دفاع مى کنند و وقتى وارد میدانى بشوند و با اعتقاد, شناخت و آرمان جلو بیایند بدون شک مشکلات را از سر راه برمى دارند و نشان مى دهند خواستن, توانستن است, ان شإالله.

لطفا به طور مشخص بفرمایید وضعیت زنان در آن منطقه چگونه است؟ یعنى وضعیت سواد, تحصیلات و تإثیرات آداب و رسوم قومى, مهمترین چالشها و مشکلاتى که زنان دارند و بهترین فرصتهایى که به نظر شما براى آنها وجود دارد, چیست؟

ـ ببینید زنان غرب کشور از فضاى کل کشور که خارج نیستند. محدودیتها و مشکلات کلى دارند که به دلیل نبود امکانات و فرصت مناسب براى بروز استعدادها و توانمندیها, مى تواند سبب بروز سرخوردگیها و فشارهایى بشود. سرخوردگى از اینکه على رغم تواناییها, فرصت رشد ایجاد نمى شود. گاهى هم اعتماد به نفس خانمها را کاهش مى دهد و احساس مى کنند که با هر تلاشى به هر حال حقوقشان ضایع مى شود.
این به خاطر مشکلات فرهنگى, اجتماعى و ادارى است که بر جامعه زنان تحمیل شده و آنها براى اثبات حق خود باید دو برابر یک مرد انرژى بگذارند. خوشبختانه در حال حاضر این فضا تعدیل شده و زنان خودباورى و اعتماد به نفسشان بالا رفته و احساس مى کنند اگر کار کنند مى توانند در جایگاه مناسب خود قرار بگیرند.
یکى از مشکلاتى که جامعه زنان ما در همه جا با آن روبه رو است و البته در منطقه ما پررنگ تر است نبود تشکلها, انجمنهاى صنفى و حمایتى و سازمانهاى غیر دولتى است تا به وسیله آنها نسبت به حقوق خود آشناتر شوند و بتوانند در راستاى استیفاى آن حرکت کنند. همچنین در مباحث اجتماعى ـ اگرچه از جامعه زنان خانه دار باشند ـ فعالانه شرکت کنند. در این زمینه رایزنى هایى با اقشار مختلف خانمها و کسانى که مى توانند شروع کننده این کار باشند صورت گرفته است. امیدوارم در جهت ایجاد این تشکلها اعم از صنفى و غیر دولتى تلاش بیشترى صورت گیرد.
خانمها باید از این طریق آموزشهاى لازم را در ابعاد مختلف فرا گیرند و با مباحث اجتماعى و اقتصادى آشنا شوند و اثرگذارى لازم را در رشد و اعتلاى جامعه داشته باشند.

خانم ناصرىپور, منطقه غرب کشور سالها درگیر جنگ بود. فکر مى کنید جنگ تحمیلى یا دفاع مقدس چه اثرى بر جامعه زنان غرب کشور داشته است؟ آیا آن شرایط براى زنان منطقه ایجاد عقب ماندگى کرد یا خود فرصتى براى بروز استعدادها و توانایى هایشان بود. شما چه تحلیلى در این زمینه دارید؟

ـ جنگ خود به خود یک سرى محدودیتها و فشارها را پدید آورد و البته از سوى دیگر یک سرى بسترها را براى رشد فراهم مى کرد. این بستگى دارد که شما چگونه توانایى هایتان را هدایت و از فرصتها استفاده کنید و چگونه با شناخت نقاط مثبت از آنها بهره گیرید و مکانیسمى را انتخاب کنید که نکات منفى کمترین تبعات را داشته باشد.
شرایط جنگى در کل کشور مشکلاتى را به بار مىآورد که در مناطق جنگى به طریق اولى بیشتر بود. مثلا بمبارانها باعث شد که رکود اقتصادى خاصى منطقه را فرا گیرد, زیرساختها از بین برود و از دلارهاى 7 تومانى براى ایجاد صنایع و عمران شهرى و مجتمع هاى تولیدى در منطقه استفاده نشود. این باعث شد که درآمد سرانه پایین بیاید و وقتى این درآمد کاهش یافت بر سبد خانوار تإثیر گذاشت و خود به خود مانع دستیابى افراد به رفاه شد. به دنبال آن وقتى رفاه نباشد در واقع امنیت روانى پایین مىآید. کسى که داراى امنیت روانى است مى تواند به اعتلاى فکرى و بروز استعدادهاى خود بیاندیشد. در غیر این صورت تمام فکر و ذکرش به دنبال تإمین نیازهاى اولیه خود است.
جنگ باعث شد مردم در درجه اول به فکر امنیت جانى خود باشند. اما به دلیل ویژگیها و خصایص بسیار نیک مردم زاگرس و ایثار و جوانمردى, شجاعت و نیک اندیشى آنها از این فرصت استفاده مناسب نیز صورت گرفت. یعنى مردم به مباحث معنوى توجه ویژه اى پیدا کردند و گذشت و ایثارگرى و جانبازى زیاد شد. در خانمها هم همین طور; ما بیش از 1000 زن جانباز در این استان داریم. از جانباز شیمیایى گرفته تا غیر شیمیایى که متإسفانه معرفى نشده اند و جامعه ما از آنها آن طور که باید خبر ندارد. مثلا زن جانبازى که همه چیز خود را از دست داده, امروز نابینا است در حالى که هنوز به او عصاى سفید هم نداده اند یا زن جانباز شیمیایى که به دلایل خانوادگى یا حیا, حتى براى تشکیل پرونده جانبازى خود اقدامى نکرده است.
آنها در اوج مظلومیت فرزندان صالحى را به جامعه تحویل داده اند. آنها از خاک میهن و از کیان دین و شرفشان به خوبى دفاع کردند. حتى پس از خاتمه جنگ وقتى که هیچ شهر دیگرى درگیر جنگ نبود, اسلامآباد در جریان حمله منافقین و نبرد مرصاد دچار بیشترین تخریب و آسیبها شد. آن هم پس از یک دوره بازسازى که البته براى شهرى که بیش از 220 بار بمباران شده بود, به شکل درستى صورت نگرفت. اما به هر حال مردم به شهر خود برگشته بودند و با مشارکت یکدیگر حد اقلى را ساخته و در آن سکونت داشتند که حمله مرصاد رخ داد و خرابى بسیار زیادى را حتى بیش از زیانهاى دوران جنگ به بار آورد. به عنوان مثال منافقین وارد خانه هاى زیادى شدند; در اکثر خانه هایى که منافقین وارد شدند, که پس از خروج آن را با مواد منفجره از بین بردند. در عین حال مردم با صبورى همه این مشکلات را از سر گذراندند و تصورشان این بود که دولت توجه ویژه خواهد کرد و این همه مشکلات که مردم با صبورى تحمل کردند جاى جبران دارد.
اما هنوز آن اتفاقى که باید, نیافتاده است. چرا که به لحاظ عدالت اجتماعى, توزیع ثروت, توزیع درآمدها و توزیع بودجه داراى نظام درست و قانونمندى بر مبناى محرومیتها نیستیم. هنوز بعد از 20 سال دفتر مناطق محروم ما سر جایش است و مناطق محروم نیز همین طور. البته کار شده ولى نه آن طور که باید شود. اگر استانى در دوران دفاع مقدس درگیر بوده به منظور جبران عقب ماندگى باید امکانات بسیار زیادى به آن اختصاص دهند تا تازه به پاى وضعیت سایر نقاط در 20 سال پیش برسد. این مشکلات نگرانیهاى خاصى را در سطح جامعه به وجود مىآورد. همچنین موضوع بیکارى و اعتیاد در جوانان که دو جریان مرتبط با هم است. یعنى وقتى اقتصاد و معیشت ضعیف باشد, درآمد سرانه پایین مىآید. وقتى عمران شهرى نباشد و مراکز تفریحى و ورزشى یافت نشود, خود به خود جوانان به سمت ناهنجاریها و آسیبهاى اجتماعى سوق مى یابد. از آن سو نیز مواد مخدر و اعتیادآور با حجم زیاد و قیمت پایین وارد مى شود. این آسیبى جدى است و جامعه را نگران کرده است.
با این حال و با همه این کم مهرىها مى خواهم عرض کنم ملت شریف و سربلند منطقه در همه صحنه هاى اثبات مردم سالارى دینى فعالانه شرکت کرده اند; چه در راهپیمایى هاى 22 بهمن و چه در انتخابات اعم از انتخابات خبرگان, ریاست جمهورى و مجلس با بالاترین آمارها. این براى کسانى که بخواهند با استانداردهاى معمول تحلیل کنند قابل باور است. یعنى این قدر کم مهرى, کمبودها و مشکلات زیاد باشد اما باز در جهت مشارکت و غیرت ملى و دینى تا این حد باورها عمیق باشد. البته بدون شک این هم از همان خصایص, ویژگیها, ایثار, گذشت و روحیه معنوى این مردم سرچشمه مى گیرد.

با این تصویرى که از مشکلات ارایه مى دهید انگیزه حضورتان در رقابتهاى انتخاباتى چه بود و فکر مى کنید که تا چه حد در این زمینه موفق خواهید شد؟

ـ من روحیه اى دارم که صریح و صادقانه وارد مباحث مى شوم. هرچند آدم سیاسى هستم, اما صداقت را مبناى کار سیاسى مى دانم و اگر این نباشد به نتیجه کار اعتقادى ندارم. در بحث حضورم در عرصه سیاسى به هر حال شناختى از توانایى هاى خود و نیز شناختى کلى از توانایى هاى رقبایم داشتم.
اعتقادم این بود که به لحاظ تواناییها و وضعیت موجود در کشور مى توانم خدمتى ارائه دهم و چنانچه وارد عرصه بشوم نتیجه مثبتى خواهم گرفت.
از وضعیت موجود چون تحلیل جامعه شناختى داشتم, با منطقه خود و مردم, باورها و اعتقادشان آشنایى داشتم و احساسم این بود که اگر نه بنده, مثل بنده اى مى تواند با صداقت با مردم صحبت کند, به آنها خیانت و اجحاف نکند و خدمتى ارائه دهد. احساس کردم وظیفه دارم این کار را انجام دهم, به چند دلیل: اولا اعتقادم این بود که پیروز خواهم شد و این بر اساس تحلیل من به لحاظ داده هایى بود که داشتم. مى بایستى دقیق بررسى مى کردم و این بررسیها نشان مى داد که موفق خواهم شد. البته جدایى از اینکه فضا و شرایط بسیار سنگین و سختى پیش رو داشتم که باید براى هر کدام از آنها انرژى بسیار زیادى صرف مى کردم.
هدف گذارى من این بود که به میدان بیایم و به یک اصلاح فرهنگى در عرصه انتخابات دست بزنم. در حال حاضر نظام بودجه کشور ما نظام خاصى است. ما مى توانیم به نظام بودجه ریزى کمک کنیم و آن را متحول سازیم, اما نه در سطح یک روستا. مثلا من برنامه توسعه سوم کشور را مد نظر داشتم و به مردم در این مورد توضیح دادم که مى شود براى روستا یا شهر شما در سال اول, دوم یا سوم چه چیزهایى را پیش بینى کرد. به شما قول مى دهم که در برنامه هاى دولت و در راستاى وظایف نظارتى مجلس این موارد پیش بینى شود. بنابراین انگیزه نخست من ایجاد جوى بود که مردم بتوانند درست فکر کنند و خداى نکرده عوام فریبى در آنها تإثیرى نگذارد و درست انتخاب کنند.
انگیزه بعدىام اصلاح نگرشى بود که فضا را مردسالار مى دانست. مى خواستم ثابت کنم که مردم ما اهل اندیشه و خرد هستند و ویژگیها و قابلیتها را مدنظر دارند. انتخابات اخیر نشان داد که تحلیل من در این زمینه هم درست بوده است.
در عین حال یکى دیگر از انگیزه هایم این بود که بتوانم در جایگاه قانونگذارى به کشورم خدمت کنم, ان شإالله.

به نظر شما در شرایط کنونى کشور, اولویتهاى قانونگذارى براى زنان چیست؟

ـ در شرایط فعلى به نظر من اولویت, ابتدا اصلاح برخى مواد قانون است که با شرایط روز همخوانى ندارد. همچنین خلاهاى قانونى موجود که با توجه به مباحث روز دنیا در مسایل اجتماعى و خانوادگى ما وارد شده است. این خلاهاى قانونى که در عین حال با شرع و قرآن مخالفتى ندارد باید پر شود. البته ممکن است اجماع فقها در این موارد نباشد, اما باید با توجه به شرایط روز آنها را دید و برایشان فکر جدى کرد.
ما باید ببینیم شرایط امروز زن ایران اسلامى چیست؟ در دنیا چه وضعیتى است؟ قانونگذارى را به خوبى و به نحوى انجام دهیم که زن مسلمان ایرانى بتواند هویت واقعى خود را نشان دهد و بستر مناسب رشد و ارتقإ برایش فراهم شود. باید فضایى ایجاد کنیم که خداى ناکرده جامعه جهانى فکر نکند دین اسلام به زنان و حقوق آنان تعدى کرده یا در باره آنها کوتاهى مى کند. این بسیار بد است که ما شرایطى ایجاد کنیم تا صهیونیستها و مخالفان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. در عین حال چهره زن ایرانى را غیر واقعى, بد و خشن و یا مانند زنان افغان معرفى کنیم. در صورتى که عنایت دارید جامعه زنان ایران چنین نیستند, آنها توانمند و داراى قابلیتهاى فراوان هستند. این خلاها را بایستى با سعه صدر و از منظر کارشناسى برطرف کرد.

فکر مى کنید که مجلس ششم در این ارتباط تا به حال اقداماتى داشته است؟

ـ مجلس ششم اقداماتى در این زمینه داشته, منتهى از آنجا که حتى به برخى طرحها و لوایح به جاى نگاه کارشناسى, نگاه سیاسى مى شود و متإسفانه این جو نامطلوب در کشور وجود دارد, به بعضى تلاش و اقدامات آسیب مى رساند. در مورد محاسبه اجرت المثل بعد از فوت همسر یا اصلاح قوانین مدنى و حضانت از فرزندان قانون جدیدى مطرح شد. هم اکنون در مرکز مشارکت امور زنان کارى در دست انجام است که مجلس نیز در تعامل و در جریان آن است. در این کار به جاى اینکه بند بند مباحث زنان را مد نظر قرار دهیم و براى حوزه اجتماعى, حوزه سیاسى, حوزه مدنى و حقوق خانواده جدا کار کنیم, آنها را به شکل لایحه اى از سوى دولت مورد بازنگرى قرار مى دهیم.
سعى شده این مهم را مرکز امور مشارکت زنان انجام دهد تا مسایل یکجا با جامع نگرى دیده شود و وقت مجلس هم کمتر گرفته شود. بدین ترتیب یکجا این لایحه مىآید و رإىگیرى مى شود. با دانشگاه مفید قراردادى به عنوان یک پروژه و طرح جامعى براى حقوق زنان منعقد شده و قرار است در مراحل پایانى فقها و بزرگان آن را با شرع تطابق دهند. به لحاظ حقوقى نیز از اساتید دانشگاه بهره مند شده تا با کمترین مشکل تقنینى ممکن تهیه شود و بعدا سبب تقابل مجلس و شوراى نگهبان نشود. اگر این کار صورت گیرد موفقیت بزرگى حاصل شده است. بحث بیمه زنان خانه دار نیز بحث مهمى است که در باره آن رایزنى هایى با مرکز امور مشارکت زنان صورت گرفته و در دست تهیه است تا در یکى دو مرحله اجرا شود.
در موضوع دانشگاهیان و اعزام دختران به خارج از کشور نیز موفقیت خوبى حاصل شد که البته مجلس پنجم آن را در دستور کار قرار داده, اما موفق به تصویبش نشده بود. خوشبختانه این مهم هم به تصویب رسید. دلیلى هم ندارد که خانمى براى تحصیل در دانشگاه خارج, مجبور شود ازدواج کند, اگر همین خانم بتواند براى تفریح به خارج برود چرا براى درس خواندن نتواند. این وجهه اى تبعیضآلود داشت که خوشبختانه اصلاح شد و شوراى نگهبان هم تإیید کرد.
موارد دیگرى به طور مثال در قانون کار بحث بازنشستگى یا در حقوق عائله مندى وجود دارد که روى آنها کار مى شود و برخى موارد هم تصویب شده است. در موضوع کودکآزارى و حقوق خانواده نیز همین طور. مثلا در بحث نفقه این مورد اضافه شده که اگر خانمى بیمار شد همسرش باید خرج درمانش را بپردازد. حال چه خانم اشتغال داشته باشد یا نه, موضوع از موارد نفقه است.
مواردى هم هست که تاکنون مورد توجه نبوده, به طور مثال بحث ایدز که یک بیمارى بسیار خطرناک است و کیان معنوى و حیات مادى شخص را به خطر مى اندازد. این موارد در حال حاضر جزء موارد فسخ نکاح نیست ولى امروز با فاجعه اى که در اثر بروز و گسترش این بیمارى پیش آمده مى بایستى در موارد فسخ نکاح گنجانده شود. اگر خداى نکرده همسر زنى آلوده به ایدز شد, او باید بتواند سریعا نکاح را فسخ کند. این ظلم بزرگ نباید به حیات دنیوى و معنوى او تحمیل شود و خداى ناکرده دچار مشکل گردد.
یکى از موارد موجود توجه به مشارکت زنان در عرصه مدیریتى است. یعنى ما در رإى اعتماد به وزرإ مواردى را با تک تک آنها رایزنى کردیم و از جمله خواستیم از زنان قابل, توانمند و مدیر ما که زیاد هم هستند در عرصه هاى اجرایى و به دور از سلیقه هاى شخصى بهره مند شویم.
امید هم داریم که بدین ترتیب در عرصه مدیریت اجرایى کشور تعالى ایجاد شود. تإکید هم داریم که زنان نیازى به مدیر شدن ندارند اما جامعه ما نیازمند زنان مدیر است. فراموش نکنیم که توسعه هر کشورى بر مبناى سرمایه انسانى آن است. بالاترین سرمایه هر کشور نیروى انسانى آن است که نیمى از آن را زنان تشکیل مى دهند. هم اکنون بر حسب آمار, تعداد تحصیلکرده هاى زن ما بسیار زیادند و در سال جارى و سالهاى گذشته عنایت دارید که درصد موفقیتها در کنکور کاملا به نفع تعداد زنان تغییر یافت. این نشان دهنده آن است که چهار سال دیگر تحصیلکرده هاى زن ما بیشتر از مردان هستند و اگر بستر مناسبى طراحى نشود مثل سیلى که بیاید و مسیرى برایش مشخص نشود ناگزیر سبب تخریب خواهد شد. اما اگر هدایت شود و از کانالهاى مربوط و مناسب حرکت کند سبب رشد و پیشرفت جامعه مى شود.
این وضع در مورد همه مسایل است و به طریق اولى براى زنان هم صدق مى کند. ما وقتى با این واقعیت در جامعه روبه رو هستیم که زنان ما امروز اهل فکر و اندیشه و صاحب علم هستند بایستى در اندازه همان قابلیتها و توانمندیها با آنها برخورد کنیم و اگر این کار را انجام ندهیم اولا اسراف کرده ایم و به جامعه ضربه زده ایم, ثانیا ممکن است سبب دلسردى نخبگان جامعه شود که براى آنها هزینه شده است. ثالثا افراد علاقه دارند به جامعه شان خدمت کنند و این حق آنان است. حق کار کردن, تلاش کردن, رشد کردن بدون لحاظ جنسیت. یعنى وقتى قابلیت وجود دارد اگر بستر مناسب فراهم نشود منجر به بروز مشکلات اجتماعى, روحى و روانى شده و به تدریج فضاى سیاسى را نیز نامطلوب و مورد سوء استفاده دشمنان مى سازد. آیا درست است که به رغم این توانایى, جمهورى اسلامى ناتوان از بهره مندى از آنها معرفى شود. در حالى که اسلام و بنیانگذار جمهورى اسلامى همواره به موضوع زنان و جایگاه ایشان, عنایت ویژه داشتند. امام فرمودند: ((زنان باید در مقدرات اصلى مملکت دخالت کنند.)) و همواره این دیدگاه را داشتند. روابط خانوادگى و سنت ایشان نیز این را نشان داد.
لذا ما امروز در هزاره سوم میلادى بایستى نشان دهیم حکومت اسلامى قابلیت این را دارد که چه زن و چه مرد, با حفظ شوونات و چارچوبى که خداوند تعیین فرموده, بتوانند در عرصه اجتماعى رشد و فعالیت کنند. اگر ما نتوانیم این مهم را به درستى نشان دهیم در واقع به قرآن کریم ظلم کرده ایم, به دین اسلام ظلم کرده ایم. این از بى عرضگى ماست که با سوء مدیریت نتوانیم به نیازهاى انسانى خود با توجه به شرایط روز و نیز دستورات اسلام پاسخ دهیم. امروز دنیا به الگوهاى جدید نیاز دارد و ما باید چهره زن مسلمان ایرانى را به کشورهاى دیگر ارایه کنیم. اما چگونه مى توان در دنیاى ارتباطات چهره اى را ارائه کرد و در عین حال آن را در داخل کشور محدود ساخت. این دو مطلب با هم سنخیت ندارد; بنابراین باید راهى پیدا کرد که بر مبناى درست و مستدلى باشد, نه بر مبناى سلایق. ما نمى توانیم در مباحث حکومتى سلایق خود را دخالت دهیم. سلایق مربوط به خود شخص است, نه در عرصه حکومت و امور اجتماعى. دنیا ما را در چگونه ارائه کردن چهره زن نظاره مى کند. اینکه ما چگونه در هزاره سوم میلادى این مهم را انجام دهیم یکى از آن هنرهایى است که مى تواند چهره زیباى اسلام را نشان دهد و ثابت کند حکومت ناتوان از تطبیق نیازها و شرایط اجتماعى با دین نیست.
نسل سوم انقلاب که روز به روز فشار تهاجم فرهنگى و عوامل فکرى و روانى بر روى او بیشتر مى شود نباید احساس کند که در جامعه امروز ایران امکان ظهور استعدادهاى او نیست. شاید همین منجر به برخى تظاهرهاى نابهنجار در عرصه کوچه و خیابان مى شود. این نه به دلیل لجاجت و یا خداى نکرده عناد با دین است بلکه به دلیل عدم داشتن الگوى مناسب و آگاهى از توانمندیهاى خود و دین خویش است.
این بر عهده فقیهان زمان شناس ماست که زمان خود و نیز نیمى از پیکره جامعه دینى یعنى زنان را خوب بشناسند و قضیه را به شکلى کارشناسى و پیگیرى کنند که نسل سوم ما از این آسیبهاى اجتماعى در امان بماند و احساس کند که مى تواند در چارچوب دین مبین اسلام رشد کرده و خارج از سلایق مختلف از حقوق انسانى خود بهره مند شود.

با در نظر گرفتن این حساسیتها عملکرد دوره هاى قبل مجلس در مورد زنان چگونه بوده است؟

ـ اگر بخواهیم منصفانه و به دور از گرایشهاى فکرى و سیاسى به قضایاى زنان نگاه کنیم خوب عمل کرده اند. کمیسیون زن و خانواده در دوره هاى گذشته مجلس ایجاد شد. اگرچه خانمهاى نماینده از طیفهاى فکرى مختلفى بودند اما به نظر مى رسد در مورد مسایل زنان با هم وحدت نظر داشته و به پیشبرد وضعیت زنان فکر مى کردند. البته شاید به دلیل شرایط و فضاى سیاسى و اجتماعى که پیش مىآمد اولویتها با تإخیر مد نظر قرار مى گرفت. اما به هر حال عملکرد دوره هاى گذشته مجلس نسبت به زنان موفق بوده است.

شما عضو کمیسیون عمران هستید. فعالیتهاى این کمیسیون چیست و آیا در این مجموعه مى توان اقداماتى خاص زنان در جهت بهبود وضعیت آنان انجام داد؟

ـ کمیسیون عمران, کمیسیون فراگیر است و همه مباحث عمرانى کشور و وزارت خانه هایى مثل راه و ترابرى, مسکن و شهرسازى و تمام معاونتها و سازمانهایى که در حوزه عمران یا حتى هوا, فضا و حمل و نقل اعم از دریایى, هوایى, ریلى و جاده اى کار مى کنند را در بر مى گیرد. بحث ساخت و سازها, بحث بودجه عمرانى و شهرداریها نیز مربوط به این کمیسیون است. این بحثى فراگیر است و نمى شود مباحث جنسیتى را وارد آن کرد. اما مى توان در بعضى موارد و با توجه به وضعیت موجود پروژه هایى را پیشنهاد داد. مثلا در بحث نظام جامع شهرسازى که بایستى توسط وزارت مسکن طراحى مى شد و جز وعده هاى وزیر هم بود و تا به حال انجام نشده است, باید عنایت ویژه به زنان را فراموش نکرد. در یکى از کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس پارک ویژه زنان ساخته شده است. یعنى چون کشور اسلامى است حدود 40 هکتار را براى زنان پارکى را طراحى کرده اند که در آن هم مى توانند خرید کنند, هم تفریح و هم مى توانند بدون پوشش اسلامى ورزش کنند. این نیازى است که به واقع در ایران هم وجود دارد. اینها مى تواند مطالبات نسل سوم و نیازهاى زنان ما باشد. نیازهاى فیزیولوژیکى که هر انسانى دارد و چنین مواردى باید در طرحهاى جامع در کلان شهرها که این بودجه را دارند دیده بشود.

علاقه مندیم بدانیم وقتى براى نخستین بار در مجلس حضور یافتید آنچه در پیش رو داشتید و با تصورى که در ذهن شما از مجلس وجود داشت تا چه حد متفاوت بود؟ البته اشخاصى که داراى سوابق ادارى و اجرایى هستند تصورات نزدیکتر و دقیق ترى دارند تا کسانى که در نظام اجرایى و ادارى کشور کار نکرده اند.

ـ بله, من با شناخت به مجلس آمدم. البته نمى خواهم بگویم تصوراتم صد در صد درست بود. اما حیطه اختیارات و توانایى هایم را مى شناختم و در دوران مبارزات انتخاباتى نیز این را به مردم گفته بودم. به آنها مى گفتم از من کار بزرگ بخواهید, نه کار کوچک. از من بخواهید چند پروژه کلان منطقه را پیگیرى کنم. اما دنبال این نباشید که به عنوان مثال در نقش کمیته امداد ظاهر شوم. زیرا مثل دوره هاى قبل نتیجه اى نمى دهد و مردم هم این مطلب را پذیرفتند. اگرچه مراجعات شخصى هم زیاد است اما سعى من این بوده که دفترم آنها را پیگیرى کند و خودم به دنبال پروژه ها, بودجه و مباحث کلان باشم. بنابراین شناختى روشن از مجلس داشتم. اما به هر حال در داخل مجلس فضاهایى ایجاد مى شود که تصور آن قبلا مشکل بود. من احساسم این بوده و هست که چون عقلا و عصاره فضایل ملت در اینجا هستند باید همه کارها بر اساس منطق, اهتمام, گفتار و عمل مطلوب و کار کارشناسى صورت بگیرد. اما بعضى وقتها این اتفاق نمى افتد و این براى من خیلى عجیب و در عین حال خیلى سخت است. بعضى وقتها از اینکه چرا قضایا این چنین مطرح مى شود, رنج مى کشم. اگرچه در کمیسیون عمران هستم و باید از کارشناسى هاى لازم در این حوزه آمادگى داشته و مسایل را دنبال کنم, اما همیشه به مسایل زنان هم حساس بوده ام. در این حوزه تصورم این بود که مجلس ششم نگاه بسیار شفاف تر و روشن ترى به مباحث زنان دارد. اما اکنون فکر مى کنم که تقریبا در اکثر موارد, حتى خوبان مجلس نگاهى سنتى به مباحث زنان دارند. این مشکل به دیدگاه سیاسى و فکرى آنها برنمى گردد, بلکه به نوع تربیت و پایگاه خانوادگى آنها مربوط است.
امیدوارم که در آینده زنان ما فرزندانشان را به گونه اى تربیت کنند که این ضعف برطرف شود. ضعفى که شاید از ناحیه خود خانمها پدید آمده, یعنى آنها فرزندان خود را طورى تربیت کرده اند که در نهایت در تضاد با خودشان قرار مى گیرند. اگرچه تاکنون همه مواردى که راجع به زنان در مجلس مطرح شده به تصویب رسیده, اما از منظرى کلى, اغلب فکر مى کنند که زن در مقابل مرد است. در صورتى که این تحلیل اشتباه است و همه تلاشها در جهت احقاق حقوق خانواده و جامعه است. اگر حقوق زنان تإمین شود, در واقع بهداشت خانواده و جامعه تضمین مى شود. اما درک کامل این مطلب به زمان نیاز دارد و باید ذهن عزیزان روشن شود.

به عنوان آخرین سوال, دوست داریم بدانیم و شاید براى خوانندگان ما جالب باشد بدانند برنامه کارى شما در طول یک هفته چیست؟

ـ هفته هاى مجلس به دلیل مسایلى که در عرصه داخلى, منطقه اى و بین المللى پیش مىآید متفاوت است, اگرچه به هر حال یک برنامه ریزى و نظم کلى در دستور کار و جلسات هفتگى وجود دارد. من صبحها بعد از انجام فرایض الهى حدود ساعت 6/5 عازم مجلس مى شوم. سعى ام این است که شب قبل یا در صورت لزوم از یکى دو روز قبل دستور کار مجلس را مطالعه کنم. همچنین دستور کار کمیسیون را و در صورتى که با آن مخالفت, موافقت و یا نظرى دارم به گردآورى مدارک و کارشناسى روى آن بپردازم. همچنین با صاحب نظران مشورت و رایزنى مى کنم و اگر لازم باشد به عنوان مخالف یا موافق ثبت نام مى کنم.
طى روز تلفنهاى زیادى داریم و باید موارد متعددى را پیگیرى کنیم. بنابراین زمان خاصى را باید به تلفنها اختصاص دهیم. همین طور باید در جلسات متعددى حضور یابیم. معمولا 3 روز در هفته نشستهایى با وزرإ, روساى سازمانها و یا مدیران داریم و جلسات و کارهاى کمیسیون هم جاى خود را دارد. برخى اوقات هم براى بازدید از صنایع و تحقیق و تفحص یا بررسى آنها مإموریت داریم. فراکسیون زنان به شکل هفتگى تشکیل جلسه مى دهد و لازم است همه خانمها که عضو این فراکسیون هستند مسایل زنان را بررسى کرده و راهکارها را دنبال کنند. یک مقدار هم که باید براى رسانه ها وقت گذاشت. آخر هفته ها, اکثر اوقات به منطقه مى روم یا در مرکز استان هستم. نمایندگان شهرستان سختى مضاعفى دارند چون باید علاوه بر حضور در شهرستان, هماهنگى هاى متعددى که در مرکز استان در جریان است را دنبال کند. باید در جلسات استانى مانند شوراى ادارى, شوراى برنامه ریزى و ... حضور داشته باشیم.
بعضى وقتها که به منطقه مى روم کارها تا ساعت 2 و 3 بعد از نیمه شب به طول مى انجامد و صبح زود مجددا حرکت مى کنیم. یعنى از ساعت 6 صبح که وارد منطقه مى شویم تا 2 الى 3 نیمه شب درگیر هستیم. در تهران هم یک روز را به ملاقات مردمى اختصاص داده ام تا کسانى که به تهران مراجعه مى کنند در خدمتشان باشم. گاهى هم به واسطه شرکت در اجلاسها و سمینارهایى که یا به دعوت سازمان ملل یا اتحادیه بین المجالس و غیره بوده, سفرهایى به خارج از کشور دارم که در آنها نیز سعى کرده ام از هویت مجلس, کشور و زنان دفاع کنم.
در مجموع شاید کمترین فرصتى براى امور معمول فراهم آید و حتى اگر بیمارى رخ دهد فرصت پزشک رفتن حاصل نمى شود.

از اینکه این فرصت را در اختیار مجله گذاشتید صمیمانه سپاسگزاریم. براى شما و مردم خوب اسلامآباد غرب و همه همکارانتان در مجلس شوراى اسلامى آرزوى موفقیت و پیروزى داریم.